تاریخ انتشار
دوشنبه ۹ تير ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۱۷
کد مطلب : ۴۲۲۶۳۷
یادداشتی از محمدرضا شیوا؛
پاسخ به جوابیههای مربوط به یادداشت «انتصابات روشنفکری؛ آیا طایفه گرایی کلید میخورد؟» / شاهدی دیگر؛ انتصاب مدیرکل پست استان
۷
کبنا ؛یادداشتی از محمدرضا شیوا؛
در تاریخ شنبه (10 خرداد 1399) یادداشتی تحت عنوان «انتصابات روشنفکری؛ آیا طایفه گرایی کلید میخورد؟» [اینجا] در سایت کبنا نیوز انتشار یافت که بلافاصله از سوی جریان مورد نقد، دو جوابیه یکی با عنوان «اتهامات کوته فکرانه/آیا تخریب کلید خورده است؟» [اینجا] و دیگری با عنوان «در انتصابات روشنفکر آیا مساله تسویه حساب سیاسی یا مساله قوم گرایی است؟» [اینجا]، برای این مطلب ارائه شد که نگارنده نقد «انتصابات روشنفکری» در پاسخ به این جوابیهها اندکی صبر کرد تا شاهدی دیگر بر این انتصابات (انتصاب پنجم) از راه رسید و ضرورت ذکر آن در روزهای نخستین فعالیت جناب نماینده را بیش از پیش مسجل کرد.
در این راستا و در جهت پاسخ به جوابیههای ذکر شده نکاتی چند قابل ذکر است؛
پاسخ تکمیلی:
هر دو جوابیه با یک رویکرد درصدد توجیه عملکرد طایفه گرایی و نقد ارائه شده برآمدهاند و سعی کرده آن را با عنوان «تخریب» مورد شماتت قرار دهند، اما همه میدانیم که دیگر دوران انگ تخریب به نقد زدن سرآمده و این رسم و شیوهای نخ نما و قدیمی برای کم اثر جلوه دادن نقد است. تخریب در آنجا مصداق مییابد که کذبی انتشار داده شود و یا با ورود در مسائل شخصی و ذکر عیوب نامرتبط با سِمت و مسؤلیت شخص مورد نقد، ورود پیدا کند، در حالیکه در این نقد به شیوه انتصابات و هر آنچه که مرسوم فعالیت سیاسی نماینده است پرداخته شده و هیچ نسبتی با تخریب، بزرگ نمایی و.. ندارد.
توصیه میشود که تحمل نقد را داشته باشید، برآشفته نشوید و آستانه تحمل خود را بالا ببرید و به جای چنین پاسخهایی که صرفاً توجیه (و نه پاسخ) هستند، اجتناب شود و سعی شود در واکنش به چنین نقدهایی، عملکردهای طایفهای (که به آن متهم شدهاید) را اصلاح نمایید، نه اینکه روز به روز با توسعه دایره این انتصابات، مؤید آن باشید.
چنین پاسخهایی چاره کار نیست و صرفاً چوب کاری کردن مطلب نوشته شده است که موجب مطلع شدن و هوشیار شدن بیشتر افکار عمومی شده تا اگر احیاناً یادداشت موصوف را مطالعه نکردهاند، با چنین مجادلههایی به خواندن آن تهییج شوند و به قضاوت نوشتارها بپردازند.
در تاریخ شنبه (10 خرداد 1399) یادداشتی تحت عنوان «انتصابات روشنفکری؛ آیا طایفه گرایی کلید میخورد؟» [اینجا] در سایت کبنا نیوز انتشار یافت که بلافاصله از سوی جریان مورد نقد، دو جوابیه یکی با عنوان «اتهامات کوته فکرانه/آیا تخریب کلید خورده است؟» [اینجا] و دیگری با عنوان «در انتصابات روشنفکر آیا مساله تسویه حساب سیاسی یا مساله قوم گرایی است؟» [اینجا]، برای این مطلب ارائه شد که نگارنده نقد «انتصابات روشنفکری» در پاسخ به این جوابیهها اندکی صبر کرد تا شاهدی دیگر بر این انتصابات (انتصاب پنجم) از راه رسید و ضرورت ذکر آن در روزهای نخستین فعالیت جناب نماینده را بیش از پیش مسجل کرد.
در این راستا و در جهت پاسخ به جوابیههای ذکر شده نکاتی چند قابل ذکر است؛
- 1) عنوان یادداشت جوابیه اول، نوعی برآشفتگی از نقد مطلب «انتصابات روشنفکری» است که این نقد را «کوته فکرانه» خوانده است، در حالی که میبایست آنچه که از مدار صحیحِ شایستگی خارج شده است را کوته فکری محسوب کرد و یقیناً گرایش به سمت معیارهای غلطی همچون طایفه گرایی، قبیله سالاری و خویشاوند سالاری را باید کوته فکری خواند، نه نقد و نفی این رویکردهای غلط را.
2) نگارنده در عنوان جوابیه از واژه «اتهام» استفاده کرده و اتهام آن چیزی است که هنوز اثبات نشده و ممکن است که صحت آن به اثبات نرسد، در حالی که کلیه موارد انتصابی ذکر شده {4 مورد؛ قاضی کریم فرخیانی (انتصاب به سمت رئیس هیأت مدیره فولاد خوزستان)، دکتر محمد یزدانپناه (انتصاب به ریاست شبکه بهداشت شهرستان بویراحمد)، داریوش دیودیده (انتصاب به مسئولیت مجری طرح ایجاد زیربناهای لازم در معادن بزرگ و مناطق معدنی وزارت صنعت، معدن و بازرگانی، از اقمار ایمیدرو) و کورش دلشاد (انتصاب به مدیریت آموزش و پرورش بویراحمد)}، متقن، مسجل و موجود است و لذا عنوان اتهام بر آن درست نیست؛ چراکه اثبات شده است. البته در ادامه شاهد دیگری از این انتصابات، تحت عنوان (پنجمین انتصاب) مورد اشاره قرار خواهد گرفت.
3) در مقدمه جوابیه نخست، در نقد مطلب به تحریر درآمده، ذکر شده که «تیتر مطلب انسان را به وادی آمد و شدهای اتوبوسی سیاسیون میاندازد»، که بایست خدمت نویسنده عرض کرد که آمد و شدهای اتوبوسی به نوبت و به سرعت کرسیهای اتوبوس پر میشوند که در همین بادی امر، جناب روشنفکر 4 کرسی را به اقارب خود (که در یادداشت ذکر شده) اختصاص داده و بزودی این اتوبوس پر میشود؛ کما اینکه در آستانه پر شده است.
4) در بند 1 یادداشت، نگارنده ادعا دارد که اخلاق حکم میکند، بگذارید رقیب یا رفیق و یا هرکسی کار خود را تا انتها ادامه دهد و بعد به نقد و تحلیل آن پرداخته شود که این بینش از مبنا غلط است و هم در امور تربیتی (که خود جناب نماینده مدتها مربی تربیتی مدارس بوده) و هم در سلوک اخلاقی و حتی در پروژههای عمرانی تاکید بر آن است که «خشت اول گر نهد معمار کج تا ثریا میرود دیوار کج» و باید رفتار غلظ را از همان اول اصلاح کرد و نگذاشت تخم مرغ دزد، شترمرغ دزد شود و بنابراین باید از همان اول متذکر رفتارهای غلظ شد و درصدد اصلاح برآمد که بعداً اصلاح میسر نخواهد شد و کار سختتر خواهد شد. هر رفتار غلط را باید در موقع زمانی خود بلافاصله تذکر داد و نباید با این توجیه، 4 سال سکوت کرد تا صدها نوع از این انتصابات صورت گیرد و در آخر به نقد آنها پرداخته شود که دیگر همه چیز به سر آمده و همه آفتها و آسیبهای آن شهرستان و بلکه استان (چون این انتصابات در شهرستان مرکز استان صورت میگیرد و بر کل استان اثرگذار است) را در برگیرد و نتوان آن را درمان کرد.
5) در بند 2 جوابیه بر اینکه قبل از انتخابات، نماینده فعلی به طایفه گرایی متهم شده بود، گریزی زده میشود و همین را دلیل طایفه گرایی امروز میداند و آن را مجوزی برای اینکار محسوب میکند که این سخن خود مؤید طایفه گرایی است و سخن یادداشت «انتصابات روشنفکری» نیز این بوده که آن حرف و حدیثها در طایفه گرایی که شما آن را انکار میکردید، همین بوده و انتصابات اخیر نیز مصدق و مُثبت این امر و سخن شما مصداق؛ جانا سخن از زبان ما می گویید است!
6) در مطلبی دیگر تحت عنوان «در انتصابات روشنفکر آیا مسئله تسویه حساب سیاسی است یا مسئله قوم گرایی است؟»، نگارنده در جوابیه خود سعی کرده از برخی واژگان و تعابیر فلسفه سیاسی نوین بهره بگیرد، اما در نهایت نتوانسته در این قامت ظاهر شود و متن خود را در سطح یادداشتی در قامت مفاهیم فلسفه سیاسی مدرن ارتقا دهد و پرشی ناقص داشته، نتوانسه فهم دقیقی از این رویکرد از خود نشان دهد و در مجموع پردازش واژگانی و عباراتی وی بیانگر آن است که «همان گونه که انتخاب میشود، همان گونه عمل میشود»؛ به عبارتی چون طایفهای انتخاب شده، میبایست طایفهای عمل شود که این، باز مصداق و مُصدق بیان همان یادداشت نقد است که باید گفت: جانا شما هم سخن از زبان ما می گویید!
پاسخ تکمیلی:
هر دو جوابیه با یک رویکرد درصدد توجیه عملکرد طایفه گرایی و نقد ارائه شده برآمدهاند و سعی کرده آن را با عنوان «تخریب» مورد شماتت قرار دهند، اما همه میدانیم که دیگر دوران انگ تخریب به نقد زدن سرآمده و این رسم و شیوهای نخ نما و قدیمی برای کم اثر جلوه دادن نقد است. تخریب در آنجا مصداق مییابد که کذبی انتشار داده شود و یا با ورود در مسائل شخصی و ذکر عیوب نامرتبط با سِمت و مسؤلیت شخص مورد نقد، ورود پیدا کند، در حالیکه در این نقد به شیوه انتصابات و هر آنچه که مرسوم فعالیت سیاسی نماینده است پرداخته شده و هیچ نسبتی با تخریب، بزرگ نمایی و.. ندارد.
توصیه میشود که تحمل نقد را داشته باشید، برآشفته نشوید و آستانه تحمل خود را بالا ببرید و به جای چنین پاسخهایی که صرفاً توجیه (و نه پاسخ) هستند، اجتناب شود و سعی شود در واکنش به چنین نقدهایی، عملکردهای طایفهای (که به آن متهم شدهاید) را اصلاح نمایید، نه اینکه روز به روز با توسعه دایره این انتصابات، مؤید آن باشید.
چنین پاسخهایی چاره کار نیست و صرفاً چوب کاری کردن مطلب نوشته شده است که موجب مطلع شدن و هوشیار شدن بیشتر افکار عمومی شده تا اگر احیاناً یادداشت موصوف را مطالعه نکردهاند، با چنین مجادلههایی به خواندن آن تهییج شوند و به قضاوت نوشتارها بپردازند.
تاانجایی که من میدانم اقای خسروی نماینده قبل مخاف حکمش بوده وقبل از انتخاب اقای روشنفکر قراربود حکم ایشان زده شود