مسیر پیشروی شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان در انتخابات 1400؛
«نئو اصلاحطلبی» علیه «شعسا»
10 ارديبهشت 1399 ساعت 15:15
یک سال بیشتر تا انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ باقی نمانده است و جریانهای سیاسی دیگر فرصت چندانی برای بازسازی و آسیبشناسی ندارند. به همین خاطر این روزها شاهد اخباری از تغییر و تحولات و همچنین لزوم بازبینی در رویکردها خصوصا در جریان اصلاحات شاهد هستیم. نقطه شروع این تحولات شاید به نقدهایی برگردد که از این روزها از سوی خود اصلاحطلبان در رابطه با عملکرد شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان مطرح میشود.
یک سال بیشتر تا انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ باقی نمانده است و جریانهای سیاسی دیگر فرصت چندانی برای بازسازی و آسیبشناسی ندارند. به همین خاطر این روزها شاهد اخباری از تغییر و تحولات و همچنین لزوم بازبینی در رویکردها خصوصا در جریان اصلاحات شاهد هستیم. نقطه شروع این تحولات شاید به نقدهایی برگردد که از این روزها از سوی خود اصلاحطلبان در رابطه با عملکرد شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان مطرح میشود. درواقع سه نوع نگاه و رویکرد نسبت به ادامه کار این شورا وجود دارد. برخی معتقدند که این شورا عملکرد قابل قبولی داشته است و با اصلاحاتی جزئی در آن از ادامه کار شورا دفاع میکنند. در مقابل عدهای دیگر بر اصلاحاتی اساسی و ساختاری بهخصوص در بخش مدیریتی آن تاکید دارند. گروه سوم اما بر این باورند که عمر شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان با این روند و رویکرد به پایان رسیده است و باید ساختار جدید جایگزین آن شود.
شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان که در آستانه انتخابات مجلس دهم شکل گرفت تا محملی برای هماندیشی و تصمیمگیری بر مبنای خرد جمعی باشد، اما در ادامه فعالیت خود نتوانست همه نیروهای اصلاحطلب را زیر چتر خود نگه دارد. منتقدان بر این باورند که این شورا اصل شایستهسالاری را در بستن لیستها رعایت نکرد. این نقدها در دوره دوم دولت حسن روحانی و انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی شدت بیشتری به خود گرفت. درواقع اختلافات در حوزه مدیریتی جریان اصلاحات تا جایی بروز کرد که برخی از گروهها و احزاب سیاسی از جمله کارگزاران خواهان منحل شدن شورای عالی سیاستگذاری اصلاحات به ریاست «محمدرضا عارف» شدند. اختلافات اما در اسفندماه عیانتر شد به گونهای که درنهایت ۵ لیست از سوی اصلاحطلبان برای مجلس یازدهم معرفی شد. حالا هم برخی استعفای موسویلاری را ناشی از وجود اختلافاتی در شورای سیاستگذاری و پایان کار آن میدانند. هرچند نمیشود منکر اختلاف در درون اصلاحطلبان شد و حتی برخی معتقدند این شورا دیگر مرجعیت سیاسی خود را از دست داده است.
استعفای جنجالبرانگیز
اختلافات موجود در شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان بعد از شکست این جریان در انتخابات مجلس شورای اسلامی یازدهم بیشتر شده است و حالا برخی از گروهها و نیروهای سیاسی خواهان منحل و از کار افتادن آن هستند. در این بین استعفای موسویلاری، وزیر کشور دولت اصلاحات از عضویت در شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان گمانهزنیها را برای پایان کار این شورا بیشتر کرد و در محافل خبری و سیاسی بازتاب بسیار یافت و مورد تحلیل قرار گرفت. با این حال او روز گذشته در گفتوگو با «ایرنا»، وضعیت جسمی خود را دلیل استعفایش اعلام کرد و گفت: اینکه شرایط جسمی من یکی از دلایل استعفا بود، واقعیت است اما فارغ از بحث استعفا که کاملا جنبه شخصی دارد من میخواستم و میخواهم که اصلاحطلبان شرایط جدید و موقعیت حساس کشور را با دقت بیشتری مد نظر قرار دهند هرچند که در قوای سهگانه حضور کمرنگی داشته باشند.
عضو مجمع روحانیون مبارز در پاسخ به این پرسش که آیا ممکن است با استعفای انجام شده، شورا ملغی شود، گفت: استعفای بنده با موجودیت شورا نسبتی ندارد؛ من یک نفر بودم و یک نفر دیگر میتواند جایگزین من شود. مهم اهتمام داشتن به کار جمعی است. معتقدم شورای عالی سیاستگذاری مانند همه دورهها باید جلسه تشکیل دهد و با توجه به آنچه در انتخابات ۹۸ و آنچه برای انتخابات ۱۴۰۰ نیاز است و با توجه به شرایط امروز کشور، استراتژی خود را مشخص کند.
این فعال اصلاحطلب تاکید کرد: در این مقطع مثل همیشه یکی از مهمترین ضروریات خارج نشدن از دایره انصاف است، اگر درباره شورای عالی سیاستگذاری یا افراد نقدی وجود دارد نباید به صورت تخریب، کنایهزنی و زیرسوال بردن افراد باشد. افراد حاضر در شورای عالی سیاستگذاری طی این مدت زحمت کشیدند و محور این مجموعه یعنی دکتر محمدرضا عارف انصافا در شورا تلاش بسیار کرده است من نوع رفتار بعضی از اصلاحطلبان با این بزرگوار را نه تنها قبول ندارم بلکه نوعی خودزنی و جفا به جمع میدانم. ایشان فردی فرهیخته و دلسوز است و با رعایت انصاف، بدون شعارزدگی شورا را اداره کرده است.
اما این خواسته همه اصلاحطلبان نیست و انتقادهای به شورای عالی سیاستگذاری گویا خیلی جدیتر است، به گونهای که برخی از فعالان و و نخبگان فکری این جریان انتخابات ۹۸ را پایان کار شورا میدانند و بر تغییرات اساسی و ساختاری در این جریان سیاسی تاکید دارند. این افراد میگویند استعفای موسویلاری پیشدستانه بوده و جبهه اصلاحطلبان نیازمند خانه تکانی جدی است.
نئواصلاحطلبی
محمدعلی وکیلی، نماینده مجلس دهم نیز از آن دسته افرادی است که معتقد است شورا دیگر عملکرد خودش را از دست داده و اصلاحطلبان نیازمند رونمایی نسخهای از نئواصلاحطلبی هستند چرا که در غیر این صورت نتیجه انتخابات ۱۴۰۰ هم اصولگرایانه خواهد بود.
این نماینده اصلاحطلب مجلس در گفتوگو با «ایسنا»، با اشاره به استعفای موسویلاری نایب رئیس شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان درباره وضعیت این شورا گفت: این شورا تابعی است از سرنوشت کل اصلاحطلبان و کلیت اصلاحطلبان نیز در محاق هستند و به نظر من به بن بست کارکردی و جریانسازی رسیدند؛ لذا این جریان حتما نیاز به بازنگری دارد، کما اینکه پیش از این هم نیاز به بازنگری داشت و باید تکلیف خود را با خیلی از چیزها مشخص کند.
وی افزوده: عناصر گفتمان اصلاحطلبی مخدوش شده به حدی که جامعه تکلیفش را نمیداند که صدای اصلاحطلبی کدام صداست، صداهای مختلفی به نام اصلاحطلبی پژواک پیدا کردند و مشخص نبود کدام یک منطبق بر گفتمان اصلاحطلبی هستند. اثر این هرج و مرج و بلبشو در انتخابات مجلس یازدهم خود را نشان داد.
وکیلی خاطرنشان کرد: البته اینها معلول علت مهمتری است و آن این که جریان اصلاحات سالهاست دچار ابهام در راهبرد است؛ آیا میخواهد درون نظام باشد یا بیرون نظام؟ اصلاحطلبی درون حاکمیت است یا مدنی؟ اصلاحطلبی در مرز اپوزیسیون است یا پوزیسیون؟ ما تکلیفمان را با این راهبرد مشخص نکردیم. برخی در چارچوب اپوزیسیون انتظار عملکرد پوزیسیون دارند که ناشدنی است. برخی به نام نقد اصلاحطلبی در حاکمیت فیگور اصلاحطلبی مدنی را میگیرند ولی نتوانستند به لوازم آن پایبند باشند.
نماینده مردم تهران در مجلس با بیان اینکه در حال حاضر اصلاحطلبی به نقطه بنبستی رسیده که محصول ابهامات تلنبار شده است، اضافه کرد: درواقع چشمانداز مبهمی وجود دارد که با این ابهامات عجیب و غریب امکان فعالیت با این شکل و شمایل نیست. با اذعان بر اینکه جمهوری اسلامی بدون اصلاحطلبی امکان زیست ندارد ولی اصلاحطلبی با راهبردهای این سالیان به بن بست رسیده و نیازمند رونمایی نسخهای از نئواصلاحطلبی هستیم که با پاسخ روشن به ابهامات هم سرمایه جدید، هم یارگیری دقیق و هم کارکرد ملموس و مرزبندی را شفاف کند و مواضع سلبی و اثباتی خود را معلوم کند.
آنچه از این اظهارات و انتقادها و همچنین عملکرد چند سال اخیر شواری عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان به چشم میآید لزوم تجدیدنظر در راهبردها و استراتژای این جریان سیاسی است. درواقع انتخابات اسفندماه باعث شد که اصلاحطلبان به نقاط ضعف خود پی ببرند و حالا بیش از هر زمان دیگری خواهان تغییرات ساختاری در این جریان سیاسی باشند. فاصله این جریان از پایگاه اجتماعی خود و ریزشی که طی این سالها از سوی بدنه اجتماعی متوجه آن شد بیش از هر عامل دیگری اصلاحطلبان را نیازمند یک تحولات ساختاری کرد. اما مسئلهای که در اینجا حائز اهمیت است فرصت باقی مانده برای اصلاحات ساختاری تا انتخابات بعدی یعنی ریاستجمهوری ۱۴۰۰ است. قطعا اگر اصلاحطلبان میخواهند در انتخابات ۱۴۰۰ در میدان رقابت بمانند و پایگاه اجتماعی خود را حفظ کنند باید تغییراتی را در ساختار خود ایجاد کنند حالا این تغییرات در بدنه شورا میخواهد باشد یا نه حتی به حذف آن منجر شود. بنابراین تغییرات ساختاری مطرح شده نیازمند برگزاری جلسات هماندیشی و آسیبشناسی از سوی بزرگان این جریان سیاسی است. درواقع یک سال باقی مانده فرصت خوبی است تا آنها در رابطه با برنامه خود برای آینده به یک اجماع کلی برسند. (روزنامه ابتکار)
کد مطلب: 420369