یادداشتی از غلامعباس امیدوار؛
هشدار در خصوص فرهنگ غلط انتخاباتی استان + پوزش کبنانیوز از مردم استان کهگیلویه و بویراحمد
11 اسفند 1398 ساعت 12:43
غالباً نامزدها و هواداران آنها با تحریک قرابتهای قومی و منطقهای سعی بر جذب دایره مشترک نزدیکان و نهی آنها بر عدم حمایت از کاندیداهای رقیب داشتند و توسل به شیوه نخ نما، مذموم و غیراخلاقی رقیب هراسی (به جای اثبات خود) موضوعیت یافته بود.
یادداشتی از غلامعباس امیدوار؛ انتخابات مهمترین گردهمایی و هم افزایی دموکراتیک مردم است که در دوران مدرن وسیله انتقال و گردش قدرت و نقش آفرینی تک تک مردمان است و میبایست آن را مدل حقوقی و سیاسی توسعه یافته از سرشکن کردن قدرت و زمینی کردن آن میان شهروندان یاد کرد که محصول گذار از شکل سنتی دولت به شکل مدرن آن و استواری آن بر اراده و اختیار مردم است. بلاشک گذار از جامعه و دولت به مفهوم سنتی و ورود به وادی جدید و مدرن از آن، الزامات و اقتضائات خود را میطلبد و صرفاً تعریف اشکال و طرحهای جدید از دولت و تعیین نقش مردم در تکوین و تبویب این اثر، راهگشا نخواهد بود؛ بلکه میبایست خاستگاه، ظرفیت و کششهای جامعه نیز با مدلهای توسعه یافته سنخیت داشته باشد و نمیتوان با فرهنگی توسعه نیافته طالب اجرای مدلی توسعه یافته بود.
به عبارتی دیگر «مدلهای توسعه یافته»، «انسانهای توسعه یافته» میخواهد و جامعه ایرانی و به طور خاص جامعه ایلی و عشیرهای کهگیلویه و بویراحمد که هنوز درگیر و دار مفاهیم پیشامدرن و دوران کهنه زایی فرهنگیِ مبتنی بر سنتهای قدیس قبیلهای است، نمیتواند به درستی با مدل توسعه یافتهی (سیاسی و حقوقی) انتخابات که رهآورد عصر جدید در دوران مدلهای منتسکویی قدرت است، تطبیق یابد. آنگونه که امروزه میبینیم، توسعه نیافتگی شهروندی، مدلهای توسعه یافتهای همچون انتخابات را از کارکرد خویش عاجز میکنند و این گزاره در تمامی حوزههای (اقتصادی، صنعتی و ....) قابل تطبیق است و هر جا که مدلی از دنیای توسعه یافته اتخاذ شده، به علت عدم باور درونی به لوازم آن و به تعبیری توسعه نیافتگی مجریان و مخاطبان آن، بلااثر میماند.
از این رهگذار در استان کهگیلویه و بویراحمد انتخابات با اشکال و صور گوناگون خود را نشان میدهد و از تعریف درست آن با رویکرد دستیابی به «حکمرانی مطلوب» از دل اراده افراد جامعه با أخذ رأی، به دور می افتد و نمیتواند برای دستیابی به «حکمرانان خوب»، کارگشا باشد. در این میانه، سنتهای غلط سیاسی و اجتماعی درون فرهنگیِ این دیار، مدل انتخابات برای «به گزینی» شایستهترین افراد را به حاشیه میکشاند و همان اندک امید برای تفاهم و همگرایی تکثرها در جهت وحدت نظر بر بهترینها را خنثی میکند و کاریکاتوری از مشروطهی ناقصِ ایرانی (که آن خود نیز شکلی معیوب از مشروطه است) در تشکیل پارلمان را به نمایش میگذارد.
در انتخابات اخیر و بلکه در ادوار گذشته انتخابات، چندان فهم درستی از پدیده انتخابات و لوازم، اقتضائات، کارکردها و اهداف آن دست نیازیده و در دوره اخیر به نسبت ادوار گذشته، وضعیت از آنچه بود، بغرنجتر شد و این امر در ورطه قهقرایی سنتها و باورهای غلط اجتماعی و سیاسی به نازلترین سطح خویش افول یافت و مبانی گردآوری رأی مردم به صورتی ناخوشایند نسبت به گذشته متنزل شد.
گردهماییهای انتخاباتی در کلیه نقاط استان مبتنی بر دیدارها و همنشینی های سنتی بود و هر روز حجم عظیمی از گزارشها و تصاویر نشست کاندیداهای انتخاباتی با طوایف و گروههای قبیلهای در فضای مجازی و رسانهای منتشر میشد و بسیار به ندرت موردی یافت میشد که گردهمایی کاندیداها خارج از این چارچوبها باشد و هر روز بر طایفه گرایی و نشستهای طایفهای و منطقهای دامن زده میشد.
شایسته بود که فضای فرهیختگی مبتنی بر خرد جمعی مدرن و تمرکز حول محورهای فکری بر گردهماییها و میتینگهای انتخاباتی حاکم بود و به جای همگراییهای قومی، همگراییهای فکری، علمی و دانشگاهی و ... نمود پیدا میکرد و رسانهها نیز به انعکاس دیدار نامزدها در فضاهای عمومی با حضور دانشگاهیان، تحصیلکردگان و اقشار گوناگون جامعه (از هر دسته و سطحی) بود و سالنها و تالارهای عمومی و نه منازل متنفذین اجتماعی و عشیرهای، محل عرضه ظرفیت نامزدهای انتخاباتی میبود. تدارک جلسات مناظرهها و معرفی و ارائه ظرفیتها و سوابق توانمندی نامزدهای انتخاباتی در اماکن علمی و دانشگاهی و یا در مکانهای بزرگ با حضور اقشار گسترده و متنوع مردم از هر نوع، از حداقل پیش زمینههای ارتقای فرهنگ انتخاباتی و انتخاب شایسته از سوی مردم، بدون جهت گیریهای سنتی است.
گاهاً شاهد بودیم که فرهنگ انتخاباتی دچار تنزل است و این فروکاهیِ فرهنگی هم از جانب بعضی کاندیداها و هم از سوی مردم مشاهده میشود و ادامه این روند در سالهای آتی به اضمحلال رشد حداقلیِ سیاسی دهههای گذشته منجر خواهد شد. طایفه گرایی سیاسی و اداری (از درون احزاب و تشکلهای تصمیم گیر استان تا سطوح دستگاههای اداری و متن جامعه)، فراگیر شده و در کلیه نقاط استان نیز گاهی اصیلترین افراد سیاسی که ادعای تحزب، جبهه گرایی و سنتهای فکری و سیاسی را داشتند نیز در این دام افتاده بودند و به تعصبهای قومی و منطقهای پیوسته و حقیقت (درست یا نادرست) رقبای قومی و یا منطقهای خود را ندیدند و یا نخواستند ببینند. شاید بتوان گفت که این جنس از واکنش «اجتماعی- انتخاباتی» مردم، در نسبت به کنش «سیاسی- اداری» نمایندگان ادوار اخیر مجلس و فعالیت احزاب و مجامع و شوراهای تصمیم گیر جریانهای سیاسی یکی دو دور اخیر انتخاباتها بوده که مردم را به چنین واکنشهایی واداشته است.
علاوه بر نمایندگان، قومیت گرایی و منطقه گرایی در تصمیماتِ تشکلها و احزاب سیاسی استان نیز مشهود است و برخی از این احزاب که اعضای آنها به عدد انگشتان دست نمیرسند به صورت خانوادگی، فامیلی، قومی و حداکثر منطقهای و یا گعده دوستانه اداره میشوند و تصمیمات آنها نیز بر مدار منافع متناظر (خصوصی، قومی، گعدهای و ...) میچرخد و خرد جمعی فراگیر و منفعت عمومی در تصمیمات آنها چندان جایگاهی ندارد.
سطح نازل اظهارات و سخنرانید بعضی نامزدها و مباحث مطروحه در میتینگهای انتخاباتی، به گونهای بود که گاهی سخنرانیهای انتخاباتی به حرفهای «خاله زنکی» فروکاهیده میشد و این حکایت از تقلیل جایگاه و ارزش انتخاب شوندگان دارد و بر سطح گزینش انتخاب کنندگان تأثیر منفی میگذاشت. البته باید متذکر شد که الزاماً در همه جای دنیا اینگونه نیست که فضای انتخابات، فضای فرهیختگی و فرزانگی باشد و لزوماً انتخابات میدانگاه حضور شایستهترین و نخبهترین افراد جامعه باشد، بلکه همین که افرادی از برجستگان عرصه سیاست حضور یابند، کفایت از موضوع دارد.
نتایج غیررسمی یک نظرسنجی چند وجهی میدانی که در بهمن ماه گذشته به کوشش تعدادی از دانش آموختگان هم استانی در دانشگاههای تهران با همکاری پایگاه خبری کبنانیوز، صورت گرفت، با کنکاشی عمیق در درون شرکت کنندگان، حکایت از آن داشت که در خوشبینانه ترین حالات، کمتر از 20 درصد از مردم استان بر اساس شاخصههای درست (همچون منفعت عمومی، توانمندی کاندیداها و ...) و دست کم حدود 80 درصد آنها بر مدار معیارهای نادرست (همچون منفعت خصوصی، ارتباطات، قبیله گرایی و ...) تصمیم گیری میکنند که این نیز مؤیدی بر هشدار در خصوص نگرش غلط انتخاباتی مردمان این دیار است.
در کنار آن، آرایش سیاسی نشان از فرو ریختن مرزهای جغرافیای سیاسی و بازگشت به تاریخ قومیت گرایی و منطقه گراییِ منسوخ گذشته میدهد که میتوان آن را نماد گریز از عقلانیت سیاسی به مؤلفههای واپس گرایی در شناخت شایستگان جامعه برای وکالت مردم و حکمرانی بهینه دانست که از هر دو سو (هم از جانب نخبگان سیاسی و اداری و هم از سوی شهروندان) دامن زده میشود. بدیهی است این تعاریف و توصیفات شامل حال کلیه کاندیداهای مستقر در صحنه انتخابات استان کهگیلویه و بویراحمد (چه آنانکه بیشترین رأی را داشتند و چه آنانکه کمترین رأی را داشته و چه آنانکه از حمایت تشکلهای سیاسی برخوردار بودند و چه آنانکه مستقل و مردمی حضور یافتند) میشد. غالباً نامزدها و هواداران آنها با تحریک قرابتهای قومی و منطقهای سعی بر جذب دایره مشترک نزدیکان و نهی آنها بر عدم حمایت از کاندیداهای رقیب داشتند و توسل به شیوه نخ نما، مذموم و غیراخلاقی رقیب هراسی (به جای اثبات خود) موضوعیت یافته بود.
...............................................................................................................................................
عذرخواهی کبنانیوز؛
یقیناً نقد و آسیب شناسی ذکر شده از فرهنگ انتخاباتی، مؤید رفتارهای غلط انتخاباتی به وقوع پیوسته است که در گفتار، رفتار و نگرش غالب مردم استان انعکاس یافته و در تمام مراحل انتخابات (رسمی و غیر رسمی) در اقصی نقاط استان (کهگیلویه، گچساران و بویراحمد) خود را نشان داد که ضرورت دارد آن را هشدار باشی دانست که همه میبایست به اصلاح آن قیام کنیم و در این میان رسانهها نیز باید مسئولیت خویش ایفا کنند. اصلاح این فرهنگ متوجه ابعاد گوناگونی است و از مردم، کاندیداها و رسانهها و ... همه در این خصوص بایست که تلاش کنند؛ اگرچه فرهنگ جامعه و متن تودهها و مطالبات و نگرشهای آنان است که اصلیترین طراح این صحنه است و با توجه به ذائقه آنها جلسات، میتینگها، دیدارها و شعارها شکل میگیرد. به عنوان مثال وقتی که مردم به مسائل کلان نگاه نداشته باشند، ضرورتی به حضور نامزدهای کلان نگر و شعار و برنامههایی در این راستا پیدا نمیشود و صرفاً باید قول حل مسائل شخصی داده شود و ...
با این همه، بنا به رسالت خبری، پایگاه خبری تحلیلی کبنانیوز عاری از محتوا و ارزش گذاری، خود را موظف به پوشش کلیه اخبار، گزارشات، دیدارها و یادداشتهایی میدانست که به این امر اختصاص مییافت و جدای از نوع و ماهیت این جلسات، مخاطبان محترم نیز از این رسانه انتظار انعکاس ماوقع میدانگاههای انتخاباتی از کل استان را نیز داشتند. اگرچه این روند تشویق و تحریک مردم و به طور کلی این روند گردهماییها مورد پسند کبنا نبوده و آن را فروکاهی سطح فرهنگ انتخاباتی جامعه میداند، ولی به ناچار میبایست آنچه که در گود انتخابات اتفاق میافتاد را انعکاس میداد.
شایسته است و مصلحت بر آن بود که ظرفیت عظیم رسانهای کبنانیوز حتی المقدور در اختیار کلیه کاندیداها و هواداران آنها قرار گرفته و همه از آن بهره ببرند و تلاش شد از ارائه این فرصت به کلیه نامزدهای محترم دریغ نشود و اگر تیم رسانهای نامزدی، گزارش و یا خبری را دیرزمان ارسال میکرد و یا انعکاس آن از سوی کبنا با تأخیر مواجه میشد به علت کثرت اخبار و شلوغی کار بود و سوءنیتی وجود نداشته است. اصل بر آن بود که کاندیداهای محترم و تیمهای رسانهای آنها، مسائل را به سایت انعکاس دهند، چراکه ظرفیت نیروهای انسانی پایگاه خبری کبنا به آن اندازه نبود که بتواند برای پوشش خبری، به صورت مستقل و مستمر در همه مکانها و ستادها و کارناول ها در همه جای استان حضور یابد.
کبنا، ایام آستانه انتخابات را موسوم نقد ندید و از این رو در کبنا هیچ یادداشت و تحلیلی که حاوی نقد و برجسته کردن ضعفهای نامزدها باشد، انتشار نیافت و تلاش مضاعف بر اخلاقیتر کردن انتخابات و ارائه فرصت برابر به داوطلبان نمایندگی و هواداران آنها بوده است. اگر احیاناً گاهی یادداشت و یا گزارشی انتشار نیافت، یا به دلیل محتوای نقدگونه به دیگران بود و یا در بحبوحه شلوغی و کثرت حجم کار سایت، مجال آن نبود و یا گاهی مواقع به علت حجم کار، فراموشی حاصل شده است که از این منظر پوزش میطلبد.
پوشش خبری اینگونه روندهای انتخاباتی صرفاً از روی رسالت خبری بوده و از مردم به جهت اینکه کبنا نتوانست گزارشات و اخباری از آن جنس که شایسته رشد فرهنگ انتخاباتی باشد به مردم شریف ارائه دهد، پوزش طلبیده و امید میرود که برای اصلاح این فرهنگ، همه مردم تلاش کنند و تک تک شهروندان در این خصوص احساس مسئولیت کنند، احزاب و تشکلهای سیاسی و رسانهها نیز یاریگر این مسیر باشند ...
کد مطلب: 418345