تاریخ انتشار
شنبه ۲۱ دی ۱۳۹۸ ساعت ۱۹:۴۷
کد مطلب : ۴۱۶۴۷۹
در جریان یازدهمین دوره انتخابات مجلس؛
«کارگزاران سازندگی»؛ تقاطع راستهای مدرن با چپهای سیاسی
۰
کبنا ؛تفاوت رویکردهای اقتصادی جناح راست سنتی با راست مدرن، زمینهساز ایجاد حزب کارگزاران سازندگی در آستانه انتخابات پنجمین دوره مجلس شورای اسلامی شد.
سالهای دهه ۷۰ شمسی برای جناح راست سیاسی کشور با محوریت «جامعه روحانیت مبارز» پر از افت و خیز بود؛ سالهایی که با پیروزیهای انتخاباتی این جریان آغاز شد و با شکستهای انتخاباتی پایان یافت.
در سالهای منتهی به میانه دهه ۷۰ که جریان راست سیاسی در اوج بود و علاوه بر در دست داشتن اکثریت مجلس چهارم (۱۳۷۵-۱۳۷۱) توانسته بود مرحوم «اکبر هاشمی رفسنجانی» نامزد مورد حمایت خود را هم برای تکیهزدن بر کرسی دومین دوره ریاستجمهوری همراهیکند، مسایلی درون جریانی اتفاق افتاد که پیامدهایش به یک واگرایی دیگر در این جناح و تشکیل حزب «کارگزاران سازندگی ایران» انجامید.
هنوز چند سالی بیشتر از انشقاق نیروهای چپ و راست سیاسی در جامعه روحانیت مبارز و تشکیل «مجمع روحانیون مبارز» در سال ۱۳۶۷ نگذشته بود که بروز اختلاف نظر بر سر دوگانه نحوه مدیریت کشور بر مبنای اقتصاد بازار یا اقتصاد دولتی، یک بار دیگر جریان راست سنتی را به تلاطم انداخت. نیروهای مستقل و تکنوکرات دولت نخست آیتالله هاشمی که در نتیجه فشار نیروهای راست مجلس چهارم برخی نتوانستند در دولت دوم او حضور داشته باشند، در آستانه برگزاری انتخابات پنجمین دوره مجلس شورای اسلامی حزب کارگزاران را تاسیس کردند.
اختلافاتی که تشکیل حزب کارگزاران را تسریعکرد
بروز اختلافات دیرین در جریان راست سیاسی، انسجام درونی این جریان را درست در روزهایی که قدرت را در قوه مجریه و مقننه در دست داشت، برهم زد.
آیتالله هاشمی رفسنجانی در دوره ششم ریاستجمهوری برای استقرار کابینه موردنظر خود نتوانست به طور یکدست حمایت نمایندگان جناح راست مجلس چهارم را به دست آورد.
نظر بسیاری از نمایندگان جناح اکثریت بر کنار گذاشتن وزاری پیشنهادی تکنوکرات و مستقلی بود که مرحوم هاشمی برای وزارتخانههای اغلب اقتصادی درنظر گرفته بود. این وضعیت، به جایگزینی نامزدهای پیشنهادی با وزرای نزدیک به جریان راست و حزب «موتلفه اسلامی» منجر شد، ولی ماجرا به همینجا ختم نشد و این اختلاف نظرها در آستانه پنجمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی به صورت عینیتری رخ نمود.
مخالفت جامعه روحانیت مبارز با قرارگرفتن نام نامزدهای نزدیک به کابینه رئیسجمهوری وقت در فهرست این تشکل برای انتخابات مجلس پنجم، بیش از پیش زمینهساز تاسیس حزب کارگزاران سازندگی شد.
مرحوم هاشمی که همواره کنش سیاسی خود را بر اساس مشی میانهروی و بر مبنای ایجاد موازنه میان گروههای سیاسی تنظیم میکرد، برای جلوگیری از انحصارطلبی و حذف نیروهای غیرهمفکر از سوی جامعه روحانیت مبارز (که خود عضوی از آن بود)، برای شکلگیری تشکل کارگزاران چراغ سبز نشانداد.
از نگاه برخی تحلیلگران سیاسی، در آستانه انتخابات مجلس پنجم، مرحوم هاشمی از گروهی که خود را منتسب به او و اهدافش معرفی میکردند حمایت کرد تا هم فشارهای آینده جناح راست بر دولت خود را اندکی کاهش دهد و هم از یکدست شدن قدرت در دست جناح راست جلوگیری کند. بر این اساس ۱۶ نفر از اعضای هیئت دولت هاشمی رفسنجانی در آذر ۱۳۷۴ حزب کارگزاران سازندگی را تاسیس کردند.
به این ترتیب، دوگانهای که از سالهای ابتدایی انقلاب، انشقاقهایی را در بسیاری از تشکلهای سیاسی چون حزب جمهوری اسلامی و جامعه روحانیت مبارز ایجاد کرده بود، دوباره رخ نمود، با این تفاوت که این بار طیفی از جناح راست سنتی که در دوره نخست وزیری «میرحسین موسوی» خواهان آزادسازی اقتصادی بودند، این بار به مدافعان مداخله دولت در اقتصاد تبدیل شده و معتقد بودند دولت باید از سرعت توسعه کاسته و بخشی از درآمد حاصل از نفت را به مردم محروم اختصاص دهد. به عبارتی، جناح راست سنتی حرف چپهای هشت سال پیش را میزد و راست مدرن، حرف راستهای هشت سال پیش.
فراز و فرودهای کنشگری سیاسی حزب کارگزاران سازندگی
حزب کارگزاران سازندگی که با انگیزهای جدی آغاز به کار کرده بود و به عنوان جناح «راست مدرن» خوانده میشد، از همان پنجمین دوره انتخابات مجلس در اسفند ۷۴ به کنشگری سیاسی پرداخت.
ابتدا کارگزاران به جناح راست سنتی یا همان جامعه روحانیت مبارز پیشنهاد داد که برای انتخابات فهرستی مشترک ارایه دهند، ولی برخی اعضای جناح راست با امید تکرار پیروزی ۱۳۷۱ و دست برتر داشتن در رقابتهای سیاسی این پیشنهاد را رد کرد.
جناح چپ با مرکزیت «مجمع روحانیون مبارز» که در فاصلهای کمتر از هشتسال پیش خود از جامعه روحانیت مبارز مشتق شده بود، در ابتدا به تشکیل حزب کارگزاران سازندگی محتاطانه مینگریست. گذشت زمان و مشخصتر شدن مواضع حزب کارگزاران نگرش جناح چپ به این تشکل نوپا را تغییر داد. این تغییر نگرش اسباب نزدیکی جناح راست مدرن به جناح چپ را فراهم کرد تا جاییکه کارگزاران عدهای از نامزدهای جناح چپ را در فهرست انتخاباتی خود گنجاند.
تفاوت رویکردهای اقتصادی جناح راست سنتی با راست مدرن، شعارهای انتخاباتی متفاوتی را در این دو جریان ایجاد کرد. جناح راست سنتی که در انتخابات مجلس چهارم در سال ۱۳۷۱ با شعار حمایت از هاشمی اکثریت مجلس را به دست آورده بود، در انتخابات مجلس پنجم از رویکردی متفاوت از نگرش اقتصادی هاشمی انتقاد میکرد.
به این ترتیب شعار عدالت اجتماعی، حمایت از محرومین، کندتر کردن آهنگ توسعه به منظور رسیدگی به اقشار محروم و ... در تبلیغات جناح راست سنتی برجسته شد. در برابر، جناح راست مدرن با حمایت تمام قد از هاشمی و ایده اقتصادی او، شعارهایی مبتنی بر تسریع توسعه برای رسیدن به سطح مطلوب اقتصاد جهانی و تداوم سازندگی تاکید میکرد.
نتیجه رقابتهای انتخاباتی مجلس پنجم، برای کارگزاران که تشکلی تازهپا بود و نخستین کار تشکیلاتی خود را تجربه میکرد، موفقیتی بزرگ محسوب میشد. در نتیجه این انتخابات، ۷ نفر از ۳۱ نماینده تهران را نامزدهای کارگزاران تشکیل دادند. این الگو با کمی تفاوت در دیگر شهرها هم تکرار شد. تقریبا دو سوم کرسیهای مجلس در اختیار جناح راست سنتی قرار گرفت و این برای جناحی که اغلب کرسیهای مجلس چهارم را در اختیار داشت، نتیجهای مطلوب نبود.
در انتخابات ریاست جمهوری هفتم در سال ۱۳۷۶، جناح چپ که (به خاطر ناکامی ناشی از رد صلاحیت گسترده نیروهایش در انتخابات مجلس چهارم) در انزوای پنجساله خودگزیدهای به سر میبرد، به عرصه سیاسی بازگشت. بی میلی «میرحسین موسوی» به پیشنهاد چپها برای نامزدی در انتخابات، این جریان را به سوی حمایت از «سیدمحمد خاتمی» سوق داد.
تلاش کارگزاران در این دوره برای تمدید دوره ریاست جمهوری و تسهیل زمینه حضور دوباره رفسنجانی در مقام اجرایی، با عدم استقبال مرحوم هاشمی مواجه شد. کارگزاران برای ممانعت از پیروزی نامزد جناح راست سنتی و قدرت گرفتن دوباره رقیب در عرصه سیاسی، به جناح چپ نزدیک شده و در همراهی با نیروهای چپ از خاتمی حمایت کردند.
به رغم اختلافات فکری کارگزاران با جناح چپ (بهویژه در حوزه اقتصادی)، گویا طرد شدن از جناح راست سنتی، زمینهساز نزدیکی آنها شد. این توافق و همکاری به پیروزی چشمگیر خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری انجامید و دومین نتیجه مطلوب انتخاباتی را برای کارگزاران رقم زد.
پس از پیروزی خاتمی، کم کم اختلافات فکری و بنیادین میان دو طیف فکری راست مدرن و چپ مدرن (کارگزاران و جبهه مشارکت) بروز پیدا کرد.
در آستانه ششمین دوره انتخابات مجلس که جریانهای سنتی چپ و راست دوره افول خود را سپری میکردند، رقابتهای سیاسی به جریانهای مدرن سیاسی محول شده بود، جبهه مشارکت به عنوان نماینده جریان چپ مدرن و حزب کارگزاران سازندگی به عنوان راست مدرن، به بازیگران اصلی صحنه انتخابات بدل شدند.
در جریان رقابتهای انتخاباتی مجلس ششم محوریتخواهی جبهه مشارکت در ائتلاف گروههای ۱۶ گانه جبهه دوم خرداد مورد انتقاد و نارضایتی کارگزاران قرار گرفت. به این ترتیب کارگزاران در کنار جناح راست سنتی (هریک با اهدافی متفاوت) از آیتالله هاشمی رفسنجانی در انتخابات حمایت کردند.
در نتیجه عدم همراهی جبهه مشارکت با دیگر احزاب ائتلاف و خودداری از گنجاندن اسامی دیگر احزاب در فهرست خود، جبهه دوم خرداد به بنبست رسید. در نتیجه هر یک از احزاب جبهه دوم خرداد به صورت مجزا فهرست انتخاباتی ارایه دادند. در این میان حزب کارگزاران سازندگی هم فهرستی ۲۵ نفره ارایه کرد.
نتیجه انتخابات مجلس ششم اکثریت نمایندگان جبهه مشارکت را راهی مجلس کرد. کارگزاران در این دوره با کسب حدود ۱۴ درصد از آرا، توانستند ۴۲ نامزد خود را بر کرسی نمایندگی بنشانند. در این دوره، در مجموع بیش از دو سوم کرسیهای مجلس ششم به جریان چپ اختصاص یافت. با این حال فشار فزاینده اصلاحطلبان به هاشمی (که در آن دوره مورد انتقاد شدید اصلاحطلبان بود) و به تبع آن فشار کارگزاران، او را به سوی انصراف از نمایندگی مجلس سوق داد و به این ترتیب همکاری کجدارومریز کارگزاران و مشارکتیها ادامه یافت.
در هشتمین دوره انتخابات ریاست جمهوری هم جبهه مشارکت میداندار انتخابات شد و مانند انتخابات مجلس ششم، با به حاشیه راندن ائتلاف، خود بازیگری اصلی جناح اصلاح طلبان را برعهده گرفت. در این دوره هم حزب کارگزاران سازندگی علیرغم اختلافات داخلی با مشارکتیها، صلاح خود را در حمایت از خاتمی دید.
اگرچه ششمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی در ۱۳۷۸ و هشتمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در ۱۳۸۰ را می توان نقطه اوج و درخشش ائتلاف اصلاح طلبان دانست، ولی از آن پس، بروز برخی مشکلات و چالش ها از درون و بیرون جریان اصلاح طلبی، کنش های ائتلافی این جریان را بی رمق کرد، تا جایی که این اختلافات در دوره نخست شورای شهر تهران تبلور عینی پیدا کرد.
بروز اختلاف میان ۲ طیف غالب حاضر در نخستین دوره شورای شهر تهران (حزب کارگزاران سازندگی و حزب مشارکت) پایان تلخی را برای این نهاد نوپا رقم زد. انحلال نخستین شورای شهر تهران در سال ۸۱ نشان داد اصلاح طلبان هرچند در ائتلاف سازی برای گذر از انتخابات میتوانند بسیار موفق عمل کنند، ولی در سرپانگه داشتن این وحدت، چندان موفق نیستند.
پس از این، دوره افول اصلاح طلبان در عرصههای انتخاباتی آغاز شد و به تبع نزدیکی کارگزاران با جناح چپ، میزان حضور سیاسی این جریان هم در قدرت کاهش یافت.
حزب کارگزاران سازندگی از زمان تشکیل «شورای هماهنگی جبهه اصلاحات»متشکل از ۱۸ تشکل اصلاح طلب از جمله حزب کارگزاران سازندگی به عنوان نخستین تشکیلات جمعی اصلاحطلبانه (آبان ۷۸)، با سازوکارهای جمعی اصلاحطلبان همراهی نشان داد؛ تشکلی که تا سال ۱۳۹۲، مسوولیت یکپارچهسازی استراتژی اصلاح طلبان، هماهنگی های درون تشکیلاتی، تعیین راهبردها و تاکتیکهای انتخاباتی، معرفی فهرستهای انتخاباتی برای مجلس شورای اسلامی و شورای شهر و روستا، حمایت از نامزد واحد ریاست جمهوری و ... را برعهده داشت.
در هفتمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی، ردصلاحیت بسیاری از اصلاح طلبانی که برخی از آنها نمایندگان مجلس ششم بودند، موجب شد تا شورای هماهنگی برای این دوره از انتخابات مجلس برنامهای ارایه ندهد. به این ترتیب اصولگرایان اکثریت کرسی های مجلس هفتم را به دست آوردند.
چالش های مشابه موجب شد اصلاح طلبان انتخابات مجالس هشتم و نهم را هم به اصولگرایان واگذار کنند. در انتخابات مجلس هشتم به رغم رد صلاحیت گسترده اصلاح طلبان، شورای هماهنگی از فهرستی با نام «ائتلاف اصلاح طلبان» حمایت کرد، ولی حزب «اعتمادملی» از فهرستی متفاوت حمایت کرد و به این ترتیب همسویی کامل میان اصلاحطلبان خدشهدار شد.
اصلاح طلبان در مورد نامزد مورد حمایتشان در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ هم نتوانستند به اجماع دست یابند. به این ترتیب نامزدهای متعدد اصلاح طلبان (هاشمی رفسنجانی، مصطفی معین، مهدی کروبی و محسن مهرعلیزاده) در برابر ائتلاف اصولگرایان با حمایت از «محمود احمدی نژاد»، نهمین دوره ریاستجمهوری را به رقیب واگذار کردند. در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری هم به رغم حمایت مجموعه اصلاح طلبان از «میرحسین موسوی» ولی «مهدی کروبی» همچنان در گود رقابت ها باقی ماند. کارگزاران در این بین با تصمیمات جریانت غالب اصلاحطلبی همراه بودند.
در سال ۱۳۹۲، در نتیجه تغییر فضای سیاسی کشور، زنجیره شکستهای انتخاباتی پیاپی اصلاح طلبان از هم گسست. حمایت شورای هماهنگی جبهه اصلاحات از «حسن روحانی» به پیروزی انتخاباتی اصلاحطلبان و نیروهای میانهرویی منجر شد که با اصلاحطلبان توافق کرده بودند.
پس از آن و در جریان دهمین دوره انتخابات مجلس در سال ۹۴ و دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در سال ۹۶، حزب کارگزاران سازندگی در هماهنگی با دیگر تشکلهای اصلاحطلب، سیاستهای انتخاباتی خود را ذیل سازو کار جمعی «شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان» تنظیم کرد؛ همکاری و همافزایی که به پیروزی انتخاباتی اصلاحطلبان منجر شد.
با پایان انتخابات ۹۶، انتقادهای گستردهای از سوی برخی تشکلهای اصلاح طلبان به سازوکار تصمیمگیری شورای عالی سیاستگذاری مطرح شد. حزب کارگزاران سازندگی هم از جمله احزابی بود که به حضور شخصیتهای غیر حقوقی بهویژه اعضای حزب «اتحادملت» در شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان انتقاد کرد. حزب اتحاد ملت را برخی اعضای حزب منحل شده «جبهه مشارکت» در سال ۹۲ تشکیل دادند. از دید ناظرا،ن نزدیکی اعضای این تشکل به رئیس دولت اصلاحات، موجب شده بود آنان در ائتلاف از سهم بیشتری برخوردار باشند. چنانکه «محمد عطریانفر» عضو حزب کارگزاران در گفتوگویی رسانهای گفته بود: بهدلیل پیوند عمیقی که میان برخیها در جریان اصلاحطلبی با رئیس دولت اصلاحات وجود دارد، معمولاً آنها از سهم بیشتری در ائتلافها برخوردار هستند که این مسئله مورد نقد حزب کارگزاران قرار دارد.
شکلگیری تشکیلاتی موازی شورای سیاستگذاری با نام «ائتلاف ۱+۲۱ اصلاحطلبان» شامل حدود ۱۷ گروه و حزب سیاسی برای ارایه فهرستی مجزا از فهرست شورای عالی برای انتخابات شوراها ناشی از همین رویکرد انتقادی به سازوکار جمعی اصلاحطلبان بود.
پس از آن «غلامحسین کرباسچی» دبیرکل کارگزاران و برخی چهرههای این جریان هم مسایلی را در مورد لزوم بازنگری در رهبریت «شخصمحور» در جریان اصلاحات مطرح کرد که از نگاه تحلیلگران به جدایی و عبور این حزب از جریان اصلاحطلبی تعبیر شد؛ تعبیری که از دید ناظران با توجه به اعلام همراهی کارگزاران با شورای عالی اصلاحطلبی به شدت مورد تردید قرار گرفت.
به رغم طرح اما و اگرهای بسیار در مورد کنش انتخاباتی شورای عالی اصلاح طلبان و طرح انتقاداتی در خصوص ابهام در سازوکارهای تصمیم گیری و نبود شفافیت در این روند، اما در انتخابات پیش رو اغلب تشکلهای اصلاحطلب از جمله کارگزاران کنشهای انتخاباتی خود را ذیل شورای عالی تنظیم خواهند کرد. چندی پیش بود که «حسین مرعشی» سخنگوی حزب کارگزاران سازندگی در گفتوگویی رسانهای، در مورد حضور حزب کارگزاران سازندگی در نهادهای اصلاح طلب برای انتخابات مجلس اظهار کرد: حزب کارگزاران سازندگی در شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان حضور دارد و برنامههای انتخاباتی خود را در این نهاد ساماندهی میکند.
این بار و در جریان یازدهمین دوره انتخابات مجلس که در اسفندماه ۹۸ برگزار خواهد شد هم کارگزاران به عنوان یکی از احزاب اصلاحطلب در همراهی با تشکیلات جمعی جناح چپ، در انتخابات پیشرو نقشآفریینی خواهند کرد. با توجه به خبرهایی که در خصوص رد صلاحیت نیروهای اصلاحطلب به گوش میرسد، لزوم همراهی اصلاحطلبان با تصمیمات جمعی این جناح برای انتخابات پیش رو ضروری است. (ایرنا)
سالهای دهه ۷۰ شمسی برای جناح راست سیاسی کشور با محوریت «جامعه روحانیت مبارز» پر از افت و خیز بود؛ سالهایی که با پیروزیهای انتخاباتی این جریان آغاز شد و با شکستهای انتخاباتی پایان یافت.
در سالهای منتهی به میانه دهه ۷۰ که جریان راست سیاسی در اوج بود و علاوه بر در دست داشتن اکثریت مجلس چهارم (۱۳۷۵-۱۳۷۱) توانسته بود مرحوم «اکبر هاشمی رفسنجانی» نامزد مورد حمایت خود را هم برای تکیهزدن بر کرسی دومین دوره ریاستجمهوری همراهیکند، مسایلی درون جریانی اتفاق افتاد که پیامدهایش به یک واگرایی دیگر در این جناح و تشکیل حزب «کارگزاران سازندگی ایران» انجامید.
هنوز چند سالی بیشتر از انشقاق نیروهای چپ و راست سیاسی در جامعه روحانیت مبارز و تشکیل «مجمع روحانیون مبارز» در سال ۱۳۶۷ نگذشته بود که بروز اختلاف نظر بر سر دوگانه نحوه مدیریت کشور بر مبنای اقتصاد بازار یا اقتصاد دولتی، یک بار دیگر جریان راست سنتی را به تلاطم انداخت. نیروهای مستقل و تکنوکرات دولت نخست آیتالله هاشمی که در نتیجه فشار نیروهای راست مجلس چهارم برخی نتوانستند در دولت دوم او حضور داشته باشند، در آستانه برگزاری انتخابات پنجمین دوره مجلس شورای اسلامی حزب کارگزاران را تاسیس کردند.
اختلافاتی که تشکیل حزب کارگزاران را تسریعکرد
بروز اختلافات دیرین در جریان راست سیاسی، انسجام درونی این جریان را درست در روزهایی که قدرت را در قوه مجریه و مقننه در دست داشت، برهم زد.
آیتالله هاشمی رفسنجانی در دوره ششم ریاستجمهوری برای استقرار کابینه موردنظر خود نتوانست به طور یکدست حمایت نمایندگان جناح راست مجلس چهارم را به دست آورد.
نظر بسیاری از نمایندگان جناح اکثریت بر کنار گذاشتن وزاری پیشنهادی تکنوکرات و مستقلی بود که مرحوم هاشمی برای وزارتخانههای اغلب اقتصادی درنظر گرفته بود. این وضعیت، به جایگزینی نامزدهای پیشنهادی با وزرای نزدیک به جریان راست و حزب «موتلفه اسلامی» منجر شد، ولی ماجرا به همینجا ختم نشد و این اختلاف نظرها در آستانه پنجمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی به صورت عینیتری رخ نمود.
مخالفت جامعه روحانیت مبارز با قرارگرفتن نام نامزدهای نزدیک به کابینه رئیسجمهوری وقت در فهرست این تشکل برای انتخابات مجلس پنجم، بیش از پیش زمینهساز تاسیس حزب کارگزاران سازندگی شد.
مرحوم هاشمی که همواره کنش سیاسی خود را بر اساس مشی میانهروی و بر مبنای ایجاد موازنه میان گروههای سیاسی تنظیم میکرد، برای جلوگیری از انحصارطلبی و حذف نیروهای غیرهمفکر از سوی جامعه روحانیت مبارز (که خود عضوی از آن بود)، برای شکلگیری تشکل کارگزاران چراغ سبز نشانداد.
از نگاه برخی تحلیلگران سیاسی، در آستانه انتخابات مجلس پنجم، مرحوم هاشمی از گروهی که خود را منتسب به او و اهدافش معرفی میکردند حمایت کرد تا هم فشارهای آینده جناح راست بر دولت خود را اندکی کاهش دهد و هم از یکدست شدن قدرت در دست جناح راست جلوگیری کند. بر این اساس ۱۶ نفر از اعضای هیئت دولت هاشمی رفسنجانی در آذر ۱۳۷۴ حزب کارگزاران سازندگی را تاسیس کردند.
به این ترتیب، دوگانهای که از سالهای ابتدایی انقلاب، انشقاقهایی را در بسیاری از تشکلهای سیاسی چون حزب جمهوری اسلامی و جامعه روحانیت مبارز ایجاد کرده بود، دوباره رخ نمود، با این تفاوت که این بار طیفی از جناح راست سنتی که در دوره نخست وزیری «میرحسین موسوی» خواهان آزادسازی اقتصادی بودند، این بار به مدافعان مداخله دولت در اقتصاد تبدیل شده و معتقد بودند دولت باید از سرعت توسعه کاسته و بخشی از درآمد حاصل از نفت را به مردم محروم اختصاص دهد. به عبارتی، جناح راست سنتی حرف چپهای هشت سال پیش را میزد و راست مدرن، حرف راستهای هشت سال پیش.
فراز و فرودهای کنشگری سیاسی حزب کارگزاران سازندگی
حزب کارگزاران سازندگی که با انگیزهای جدی آغاز به کار کرده بود و به عنوان جناح «راست مدرن» خوانده میشد، از همان پنجمین دوره انتخابات مجلس در اسفند ۷۴ به کنشگری سیاسی پرداخت.
ابتدا کارگزاران به جناح راست سنتی یا همان جامعه روحانیت مبارز پیشنهاد داد که برای انتخابات فهرستی مشترک ارایه دهند، ولی برخی اعضای جناح راست با امید تکرار پیروزی ۱۳۷۱ و دست برتر داشتن در رقابتهای سیاسی این پیشنهاد را رد کرد.
جناح چپ با مرکزیت «مجمع روحانیون مبارز» که در فاصلهای کمتر از هشتسال پیش خود از جامعه روحانیت مبارز مشتق شده بود، در ابتدا به تشکیل حزب کارگزاران سازندگی محتاطانه مینگریست. گذشت زمان و مشخصتر شدن مواضع حزب کارگزاران نگرش جناح چپ به این تشکل نوپا را تغییر داد. این تغییر نگرش اسباب نزدیکی جناح راست مدرن به جناح چپ را فراهم کرد تا جاییکه کارگزاران عدهای از نامزدهای جناح چپ را در فهرست انتخاباتی خود گنجاند.
تفاوت رویکردهای اقتصادی جناح راست سنتی با راست مدرن، شعارهای انتخاباتی متفاوتی را در این دو جریان ایجاد کرد. جناح راست سنتی که در انتخابات مجلس چهارم در سال ۱۳۷۱ با شعار حمایت از هاشمی اکثریت مجلس را به دست آورده بود، در انتخابات مجلس پنجم از رویکردی متفاوت از نگرش اقتصادی هاشمی انتقاد میکرد.
به این ترتیب شعار عدالت اجتماعی، حمایت از محرومین، کندتر کردن آهنگ توسعه به منظور رسیدگی به اقشار محروم و ... در تبلیغات جناح راست سنتی برجسته شد. در برابر، جناح راست مدرن با حمایت تمام قد از هاشمی و ایده اقتصادی او، شعارهایی مبتنی بر تسریع توسعه برای رسیدن به سطح مطلوب اقتصاد جهانی و تداوم سازندگی تاکید میکرد.
نتیجه رقابتهای انتخاباتی مجلس پنجم، برای کارگزاران که تشکلی تازهپا بود و نخستین کار تشکیلاتی خود را تجربه میکرد، موفقیتی بزرگ محسوب میشد. در نتیجه این انتخابات، ۷ نفر از ۳۱ نماینده تهران را نامزدهای کارگزاران تشکیل دادند. این الگو با کمی تفاوت در دیگر شهرها هم تکرار شد. تقریبا دو سوم کرسیهای مجلس در اختیار جناح راست سنتی قرار گرفت و این برای جناحی که اغلب کرسیهای مجلس چهارم را در اختیار داشت، نتیجهای مطلوب نبود.
در انتخابات ریاست جمهوری هفتم در سال ۱۳۷۶، جناح چپ که (به خاطر ناکامی ناشی از رد صلاحیت گسترده نیروهایش در انتخابات مجلس چهارم) در انزوای پنجساله خودگزیدهای به سر میبرد، به عرصه سیاسی بازگشت. بی میلی «میرحسین موسوی» به پیشنهاد چپها برای نامزدی در انتخابات، این جریان را به سوی حمایت از «سیدمحمد خاتمی» سوق داد.
تلاش کارگزاران در این دوره برای تمدید دوره ریاست جمهوری و تسهیل زمینه حضور دوباره رفسنجانی در مقام اجرایی، با عدم استقبال مرحوم هاشمی مواجه شد. کارگزاران برای ممانعت از پیروزی نامزد جناح راست سنتی و قدرت گرفتن دوباره رقیب در عرصه سیاسی، به جناح چپ نزدیک شده و در همراهی با نیروهای چپ از خاتمی حمایت کردند.
به رغم اختلافات فکری کارگزاران با جناح چپ (بهویژه در حوزه اقتصادی)، گویا طرد شدن از جناح راست سنتی، زمینهساز نزدیکی آنها شد. این توافق و همکاری به پیروزی چشمگیر خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری انجامید و دومین نتیجه مطلوب انتخاباتی را برای کارگزاران رقم زد.
پس از پیروزی خاتمی، کم کم اختلافات فکری و بنیادین میان دو طیف فکری راست مدرن و چپ مدرن (کارگزاران و جبهه مشارکت) بروز پیدا کرد.
در آستانه ششمین دوره انتخابات مجلس که جریانهای سنتی چپ و راست دوره افول خود را سپری میکردند، رقابتهای سیاسی به جریانهای مدرن سیاسی محول شده بود، جبهه مشارکت به عنوان نماینده جریان چپ مدرن و حزب کارگزاران سازندگی به عنوان راست مدرن، به بازیگران اصلی صحنه انتخابات بدل شدند.
در جریان رقابتهای انتخاباتی مجلس ششم محوریتخواهی جبهه مشارکت در ائتلاف گروههای ۱۶ گانه جبهه دوم خرداد مورد انتقاد و نارضایتی کارگزاران قرار گرفت. به این ترتیب کارگزاران در کنار جناح راست سنتی (هریک با اهدافی متفاوت) از آیتالله هاشمی رفسنجانی در انتخابات حمایت کردند.
در نتیجه عدم همراهی جبهه مشارکت با دیگر احزاب ائتلاف و خودداری از گنجاندن اسامی دیگر احزاب در فهرست خود، جبهه دوم خرداد به بنبست رسید. در نتیجه هر یک از احزاب جبهه دوم خرداد به صورت مجزا فهرست انتخاباتی ارایه دادند. در این میان حزب کارگزاران سازندگی هم فهرستی ۲۵ نفره ارایه کرد.
نتیجه انتخابات مجلس ششم اکثریت نمایندگان جبهه مشارکت را راهی مجلس کرد. کارگزاران در این دوره با کسب حدود ۱۴ درصد از آرا، توانستند ۴۲ نامزد خود را بر کرسی نمایندگی بنشانند. در این دوره، در مجموع بیش از دو سوم کرسیهای مجلس ششم به جریان چپ اختصاص یافت. با این حال فشار فزاینده اصلاحطلبان به هاشمی (که در آن دوره مورد انتقاد شدید اصلاحطلبان بود) و به تبع آن فشار کارگزاران، او را به سوی انصراف از نمایندگی مجلس سوق داد و به این ترتیب همکاری کجدارومریز کارگزاران و مشارکتیها ادامه یافت.
در هشتمین دوره انتخابات ریاست جمهوری هم جبهه مشارکت میداندار انتخابات شد و مانند انتخابات مجلس ششم، با به حاشیه راندن ائتلاف، خود بازیگری اصلی جناح اصلاح طلبان را برعهده گرفت. در این دوره هم حزب کارگزاران سازندگی علیرغم اختلافات داخلی با مشارکتیها، صلاح خود را در حمایت از خاتمی دید.
اگرچه ششمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی در ۱۳۷۸ و هشتمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در ۱۳۸۰ را می توان نقطه اوج و درخشش ائتلاف اصلاح طلبان دانست، ولی از آن پس، بروز برخی مشکلات و چالش ها از درون و بیرون جریان اصلاح طلبی، کنش های ائتلافی این جریان را بی رمق کرد، تا جایی که این اختلافات در دوره نخست شورای شهر تهران تبلور عینی پیدا کرد.
بروز اختلاف میان ۲ طیف غالب حاضر در نخستین دوره شورای شهر تهران (حزب کارگزاران سازندگی و حزب مشارکت) پایان تلخی را برای این نهاد نوپا رقم زد. انحلال نخستین شورای شهر تهران در سال ۸۱ نشان داد اصلاح طلبان هرچند در ائتلاف سازی برای گذر از انتخابات میتوانند بسیار موفق عمل کنند، ولی در سرپانگه داشتن این وحدت، چندان موفق نیستند.
پس از این، دوره افول اصلاح طلبان در عرصههای انتخاباتی آغاز شد و به تبع نزدیکی کارگزاران با جناح چپ، میزان حضور سیاسی این جریان هم در قدرت کاهش یافت.
حزب کارگزاران سازندگی از زمان تشکیل «شورای هماهنگی جبهه اصلاحات»متشکل از ۱۸ تشکل اصلاح طلب از جمله حزب کارگزاران سازندگی به عنوان نخستین تشکیلات جمعی اصلاحطلبانه (آبان ۷۸)، با سازوکارهای جمعی اصلاحطلبان همراهی نشان داد؛ تشکلی که تا سال ۱۳۹۲، مسوولیت یکپارچهسازی استراتژی اصلاح طلبان، هماهنگی های درون تشکیلاتی، تعیین راهبردها و تاکتیکهای انتخاباتی، معرفی فهرستهای انتخاباتی برای مجلس شورای اسلامی و شورای شهر و روستا، حمایت از نامزد واحد ریاست جمهوری و ... را برعهده داشت.
در هفتمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی، ردصلاحیت بسیاری از اصلاح طلبانی که برخی از آنها نمایندگان مجلس ششم بودند، موجب شد تا شورای هماهنگی برای این دوره از انتخابات مجلس برنامهای ارایه ندهد. به این ترتیب اصولگرایان اکثریت کرسی های مجلس هفتم را به دست آوردند.
چالش های مشابه موجب شد اصلاح طلبان انتخابات مجالس هشتم و نهم را هم به اصولگرایان واگذار کنند. در انتخابات مجلس هشتم به رغم رد صلاحیت گسترده اصلاح طلبان، شورای هماهنگی از فهرستی با نام «ائتلاف اصلاح طلبان» حمایت کرد، ولی حزب «اعتمادملی» از فهرستی متفاوت حمایت کرد و به این ترتیب همسویی کامل میان اصلاحطلبان خدشهدار شد.
اصلاح طلبان در مورد نامزد مورد حمایتشان در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ هم نتوانستند به اجماع دست یابند. به این ترتیب نامزدهای متعدد اصلاح طلبان (هاشمی رفسنجانی، مصطفی معین، مهدی کروبی و محسن مهرعلیزاده) در برابر ائتلاف اصولگرایان با حمایت از «محمود احمدی نژاد»، نهمین دوره ریاستجمهوری را به رقیب واگذار کردند. در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری هم به رغم حمایت مجموعه اصلاح طلبان از «میرحسین موسوی» ولی «مهدی کروبی» همچنان در گود رقابت ها باقی ماند. کارگزاران در این بین با تصمیمات جریانت غالب اصلاحطلبی همراه بودند.
در سال ۱۳۹۲، در نتیجه تغییر فضای سیاسی کشور، زنجیره شکستهای انتخاباتی پیاپی اصلاح طلبان از هم گسست. حمایت شورای هماهنگی جبهه اصلاحات از «حسن روحانی» به پیروزی انتخاباتی اصلاحطلبان و نیروهای میانهرویی منجر شد که با اصلاحطلبان توافق کرده بودند.
پس از آن و در جریان دهمین دوره انتخابات مجلس در سال ۹۴ و دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در سال ۹۶، حزب کارگزاران سازندگی در هماهنگی با دیگر تشکلهای اصلاحطلب، سیاستهای انتخاباتی خود را ذیل سازو کار جمعی «شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان» تنظیم کرد؛ همکاری و همافزایی که به پیروزی انتخاباتی اصلاحطلبان منجر شد.
با پایان انتخابات ۹۶، انتقادهای گستردهای از سوی برخی تشکلهای اصلاح طلبان به سازوکار تصمیمگیری شورای عالی سیاستگذاری مطرح شد. حزب کارگزاران سازندگی هم از جمله احزابی بود که به حضور شخصیتهای غیر حقوقی بهویژه اعضای حزب «اتحادملت» در شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان انتقاد کرد. حزب اتحاد ملت را برخی اعضای حزب منحل شده «جبهه مشارکت» در سال ۹۲ تشکیل دادند. از دید ناظرا،ن نزدیکی اعضای این تشکل به رئیس دولت اصلاحات، موجب شده بود آنان در ائتلاف از سهم بیشتری برخوردار باشند. چنانکه «محمد عطریانفر» عضو حزب کارگزاران در گفتوگویی رسانهای گفته بود: بهدلیل پیوند عمیقی که میان برخیها در جریان اصلاحطلبی با رئیس دولت اصلاحات وجود دارد، معمولاً آنها از سهم بیشتری در ائتلافها برخوردار هستند که این مسئله مورد نقد حزب کارگزاران قرار دارد.
شکلگیری تشکیلاتی موازی شورای سیاستگذاری با نام «ائتلاف ۱+۲۱ اصلاحطلبان» شامل حدود ۱۷ گروه و حزب سیاسی برای ارایه فهرستی مجزا از فهرست شورای عالی برای انتخابات شوراها ناشی از همین رویکرد انتقادی به سازوکار جمعی اصلاحطلبان بود.
پس از آن «غلامحسین کرباسچی» دبیرکل کارگزاران و برخی چهرههای این جریان هم مسایلی را در مورد لزوم بازنگری در رهبریت «شخصمحور» در جریان اصلاحات مطرح کرد که از نگاه تحلیلگران به جدایی و عبور این حزب از جریان اصلاحطلبی تعبیر شد؛ تعبیری که از دید ناظران با توجه به اعلام همراهی کارگزاران با شورای عالی اصلاحطلبی به شدت مورد تردید قرار گرفت.
به رغم طرح اما و اگرهای بسیار در مورد کنش انتخاباتی شورای عالی اصلاح طلبان و طرح انتقاداتی در خصوص ابهام در سازوکارهای تصمیم گیری و نبود شفافیت در این روند، اما در انتخابات پیش رو اغلب تشکلهای اصلاحطلب از جمله کارگزاران کنشهای انتخاباتی خود را ذیل شورای عالی تنظیم خواهند کرد. چندی پیش بود که «حسین مرعشی» سخنگوی حزب کارگزاران سازندگی در گفتوگویی رسانهای، در مورد حضور حزب کارگزاران سازندگی در نهادهای اصلاح طلب برای انتخابات مجلس اظهار کرد: حزب کارگزاران سازندگی در شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان حضور دارد و برنامههای انتخاباتی خود را در این نهاد ساماندهی میکند.
این بار و در جریان یازدهمین دوره انتخابات مجلس که در اسفندماه ۹۸ برگزار خواهد شد هم کارگزاران به عنوان یکی از احزاب اصلاحطلب در همراهی با تشکیلات جمعی جناح چپ، در انتخابات پیشرو نقشآفریینی خواهند کرد. با توجه به خبرهایی که در خصوص رد صلاحیت نیروهای اصلاحطلب به گوش میرسد، لزوم همراهی اصلاحطلبان با تصمیمات جمعی این جناح برای انتخابات پیش رو ضروری است. (ایرنا)