سران ایلات کهگیلویه که از نمایندگی سلطانیها دل خوشی نداشتند و همواره در انتخابات نماینده، خود را در برابر تصمیم مقامهای دولتی و متنفذان بهبهان در حالت انفعالی میدیدند، در این دوره مصمم شدند که ابتکار عمل را در دست گرفته و منصورخان باشتی را به نمایندگی مجلس برگزینند. این بار نیز همانند دورهی هفدهم، انتخابات در میان تودههای مردم مطرح شد و آمادگی عمومی برای اعزام نمایندهای بومی به مجلس به وجود آمد.
طی نامههایی به رئیس سازمان امنیت منطقه (ساواک) تقاضا کردند که آنان را در انتخابات نمایندهی مورد نظرشان (منصورخان باشتی) یاری کند. البته به معنای ضمنی تقاضای آنها این بود که دولت در انتخاب آنها مانع و اختلال ایجاد نکند و فرد دیگری بر آنان تحمیل نشود. اما غافل از اینکه حکومت پهلوی با توجه به سوابق رابطه میان عشایر دولت به هیچ وجه تن به چنین امری نمیداد و فرد مورد نظر خود را به مجلس میبرد. از این رو به رغم همه تلاشهای سران عشایر سرانجام دولت موفق شد که منصور خان را با تهدید یا تطمیع از نامزدی منصرف سازد و حسین هاشمی حائری را به عنوان نماینده مردم به مجلس ببرد. البته سران عشایر منصورخان باشتی را به علت این انعطاف نابجای او مورد ملامت قرار داده و شدیداً از وی خشمگین شدند.
در دورههای بیست و یکم (سال 1342) و بیست و دوم (سال 1346) تیمسار حکیمیان تنها نامزد نمایندگی بود و به مجلس برده شد. ساواک درباره او چنین نظر میدهد:
در انتخاب اخیر تیمسار سرتیپ مصیب حکیمیان با اینکه بین اعضای کمیته و سایر اعضای حزب ایران نوین همچنین اهالی به جهت آنکه در دوره قبل اقدام قابل توجهی در جهت بهبود وضع منطقه و رفاه اهالی انجام نداده بود وجهه ای نداشت، به نمایندگی انتخاب گردید. نامبرده از بدو شروع کار مجلسین تا به حال هیچ گونه سرکشی به حوزه انتخابیه خود نکرده است.[13]
انتخابات دوره بیست و سوم درتیر 1350 برگزار شد این اولین انتخاباتی بود که در آن رقابتهای صورت احزاب پایتخت در کهگیلویه و بویراحمد هم نمود پیدا کرد.
ویژگی دیگر این انتخابات در کهگیلویه آن بود که کهگیلویه و بویر احمد به دو حوزه انتخابی تقسیم شد و هر حوزه یک نماینده به خود اختصاص داد. ویژگی سوم این انتخابات آن بود که در هر حوزه یک نفر بومی در مقابل افراد غیر بومی نامزدی نمایندگی مجلس شدند. بدین ترتیب در حوزه کهگیلویه منصورخان باشتی (بومی) از طرف حزب مردم و حبیب الله نصر (غیر بومی) از طرف حزب ایران نوین نامزد نمایندگی مجلس شدند. و در حوزه بویراحمد کی عطا طاهری بویراحمدی (بومی) از طرف حزب ایران نوین و ناصر قلی فرهادپور (غیر بومی) از طرف حزب مردم نامزد نمایندگی شدند.
به رغم آنکه عرق محلی موجب گردید که اکثریت قاطع افراد عشایر به نامزدهای بومی رای بدهند اما با توجه به سیاست ویژه دولت در مورد عشایر کهگیلویه و بویراحمد حبیب الله نصر و ناصر قلی فرهاد پور به مجلس راه یافتند به طوریکه در مورد انتخابات حوزه بویراحمد آقای طاهری مطالبی را بیان کردند که برای نشان دادن ماهیت انتخابات حائز اهمیت است.
ایشان اظهار داشتند که من اصلاً برای نمایندگی مجلس ثبت نام نکرده بودم ولی شنیدم که رادیو اسم مرا به عنوان نامزد نمایندگی مجلس از طرف حزب ایران نوین اعلام کرد. پس از آن من فعالیت تبلیغاتی خود را شروع کردم و با استقبال فراوان بویراحمدیها مواجه شدم به گونهای که اخلاقاً هیچ گونه انصراف و بازگشتی برایم مقدور نبود. متقابلاً فرهادپور که اصولاً غیر بومی بود و هیچ آشنایی با منطقه و مردم آن نداشت نه تنها مورد کم ترین استقبال ممکن قرار گرفت بلکه مورد خشم و تنفر آنان نیز واقع شد به گونه ای که حضور در حوزه انتخابیه را بی فایده دید. او حتی هنگامی که می خواست عازم یاسوج شود به علت ناآشنا بودن به منطقه راه ورود به یاسوج را نمی دانست و ماشین آنها مدتی در بیابانها سرگردان بود با وجود این همین فرد به مجلس راه یافت. آقای طاهری در پاسخ این سوال که با توجه به اینکه دولت از قبل مصمم بود که فرهاد پور را به مجلس ببرد، چرا شما را بدون ثبت نام به عنوان رقیب او اعلام کرد؛ اظهار داشت، هدف دولت این بود که از یک سو وجهه مردمی به انتخابات بدهد و از سوی دیگر افرادی مانند ما را هم ابتدا به این امر دلخوش کند که حتماً مورد عنایت دولت هستیم و اسم مان از رادیو خوانده شد و سپس همانند منصورخان باشتی در دوره بیستم، با تهدید یا تطمیع وادار به انصراف کند. اما من با توجه به استقبال فوق العاده مردم قادر به انصراف نبودم و تصمیم گرفتم تا حصول نتیجه نهایی در صحنه باقی بمانم. در وسط کار سرلشکر علیزاده فرماندار کل کهگیلویه و بویراحمد از من خواست که منصرف شوم ولی من نپذیرفتم. سرانجام او اظهار داشت که نماینده حوزه بویراحمد سهم اسدالله علم (وزیر دربار) است و شاه و خانواده او و وزیر دربار و سایر مقامهای سهیم در قدرت هر کدام نمایندگان سهمیه خود را تعیین کرده و در مورد آن به توافق رسیدند و فهرست نام نمایندگانی که باید به مجلس راه یابند به تصویب شاه رسیده است. بنابراین تغییر آن ممکن نیست. آقای نخست وزیر (هویدا) حاضر است نظر شما (طاهری) را تامین کرده و به ازاء نمایندگانی مجلس شما را به مقام مناسبی منصوب کنند. [14]
به هر حال با آنکه طاهری این تقاضا را نپذیرفت اما فرهادپور به مجلس برده شد ظاهراً بویراحمدیها به فرهاد پور رای نداد و به همین علت هنگامی که روزنامهها نتایج انتخابات و تعداد آراء افراد منتخب را اعلام کردند در برابر اسم ناصر قلی فرهادپور هیچ عددی ذکر نکرده و جای تعداد آراء او را خالی گذاشتند.
[15]
انتخابات دوره بیست وچهارم مجلس شورای ملی که آخرین انتخابات مجالس دوران مشروطیت نیز بود در سال 1354 برگزار شد. دراین ایام شاه همه احزاب را منحل کرده و حزب رستاخیز را تشکیل داد و اعلام کرد که فقط این حزب در سراسر کشور رسمیت دارد. افرادی که این حزب را نمیپذیرفتند تهدید به اخراج از کشور میشدند. در منطقه کهگیلویه و بویراحمد نیز همه افراد تحت عنوان حزب رستاخیر به فعالیت سیاسی میپرداختند.
اصل مقاله را اینجا بخوانید؛
برای دوره بیست وچهارم در کهگیلویه ابوالحسن عاملی (غیر بومی) و اسکندرخان چرامی
[16] و در حوزه بویراحمد صدرالله رئیسی (غیر بومی) و دکتر منوچهر وفایی نامزد نمایندگی شدند. در این انتخابات هم بر پایه سیاست رایج حکومت ابوالحسن عاملی و صدرالله رئیسی به مجلس برده شدند.
از این رو، به طور کلی میتوان گفت که از دوره بیستم که شهرستان بهبهان از کهگیلویه منتزع گردید تا پایان دوره بیست و چهارم، در حوزه انتخابیه بهبهان مظفر زعفرانلو در دوره های بیست و یکم (96 در صد آراء)، بیست و دوم (96 درصد آراء) و بیست سوم (75/99 درصد آراء) و طاهر جوکار در دوره بیست چهارم (62 در صد آراء) به مجلس را یافتند.
در حوزه کهگیلویه نیز آقایان حسین هاشمی حائری با 97 درصد آراء در دوره بیستم، مصیب حکیمیان در دوره بیست و یکم و بیست دوم با 96 درصد و 77 درصد آراءماخوذه، حبیب الله نصر در دوره بیست و سوم با 66/99 کل آراء و ابوالحسن عاملی در دوره بیست و چهارم با کسب 48 درصد آراء ماخوذه، وارد مجلس شورای ملی شدند. همچنین در حوزه بویراحمد که از دوره بیست و سوم دارای نماینده مستقل گردید نیز آقایان ناصر قلی فرهاد پور با کسب 59 درصد آراء ماخوذه و صدرالله رئیس اردکانی با کسب 50 درصد کل آراء شمارش شده، به نمایندگی مردم این شهر در مجلس شورای ملی انتخاب گردید.
[17]
بدین ترتیب در سراسر دوران مشروطیت و حکومت پهلوی اول و دوم هیچ یک از افراد عشایر کهگیلویه و بویراحمد نتوانستند به عنوان نماینده مردم خود به مجلس شورای ملی راه یابند. با وجود این حکومت پهلوی از سال 1342 به بعد در جذب نخبگان سنتی وجدید (کلانتران، کدخدایان و تحصیلکرده های جدید) و مشغول کردن آنان به فعالیتهای سیاسی و اجتماعی برای تحکیم پایههای خود، موفقیت زیادی کسب کرد.
[18]
می توان گفت انتخاباتی که در این ادوار در این حوزه ها برگزار میگردید بیشتر جنبه تشریفاتی داشت. انتخاب نمایندگانی که اکثرا ساکن این مناطق بودند و از سوی دولت برای این حوزهها در نظر گرفته میشدند و آراء نزدیک به صدر صد، آن هم در مناطقی که جنبه ایلی و عشیره ای دارد و مسائل قومیتی در انتخابات افراد، دخیل است، چیزی فراتر از انتخابات فرمایشی را در این مناطق به ذهن متبادر نمی کند.
نتیجه گیری
با روی کار آمدن نظام پهلوی و تبدیل شدن سیستم حکومتی به سلطنت مطلقه، رضاخان به تدریج عنان مجلس و نمایندگان آن را در دست گرفت و نمایندگانی انتصابی و از قبل انتخاب شده را روانه مجلس نمود که در اغلب موارد همان نمایندگان ثابت ادوار قبل بودند. حوزه انتخابیه کهگیلویه و بویراحمد نیز از این امر مستثنی نماند و دو نفر در این هشت دوره انتخابات، وارد مجلس شورای ملی گردید.
با روی کار آمدن محمدرضاشاه نیز تغییراتی چندانی در ترکیب نمایندگان به وجود نیامد و اغلب از همان نمایندگان دوره های قبل در مجلس استفاده شد. همچنین انتصاب نمایندگانی که تحت هیچ شرایطی در حوزه انتخابیه خود حضور نداشتند و ساکن منطقه دیگری بودند نیز از دیگر شیوههای انتخاب نماینده برای اغلب شهرهای ایران در این زمان از سوی دولت بود.
از اینرو، با نگاهی به آمار و ارقام جدول فوق، انتخابات این مناطق در دوره پهلوی دوم به انتصابی و غیر آزاد بودن این انتخابات بیشتر پی میبریم. آمارهایی نزدیک به 100 درصد آراء و به طور میانگین 80 درصد آراء چیزی جز فرمایشی بودن این انتخابات را در ذهن متبادر نمیکند؛ نمایندگانی که خود اغلب ساکن این مناطق نبودهاند و به طور انتصابی برای این مناطق انتخاب شده اند. به طوری که روند ثابت سلطانی را تا دوره بیستم به جز یک دوره که فرزندش به نیابت او عهده دار این مهم میگردید مشاهده میکنیم. همچنین اسناد زیادی از شکایات و اظهارات نارضایتی مردم منطقه بهبهان و کهگیلویه در دست است که به فرمایشی و انتصابی بودن ایشان و بعضی دیگر از نمایندگان اشاره دارد.
به عنوان مثال در دوره پهلوی شناسنامه افراد جهت شرکت درانتخابات یا تحویل کوپنهای ارزاق نزد خوانین نگهداری میشد. یا کسانیکه در دورههای متعدد از مجریان برگزاری انتخابات مقطع نامبرده بودهاند ذکر کردند؛ گاهی اتفاق می افتاد در صبح انتخابات منزل خوانین مشغول نوشتن آراء بودند که از طریق رادیو اعلام میشد سلطانی با چند هزار رای بعنوان نماینده بهبهان وکهگیلویه انتخاب شدند.
به هر حال شاید بتوان تا حدودی دوره بیست و چهارم انتخابات مجلس را نسبت به دیگر ادوار سالم تر به حساب آورد. آماری که در این دوره مشاهده میشود همچنین انحلال حزب رستاخیز و روند رو به گسترش تظاهرات های انقلاب ایران در بیداری و تا حدودی آزاد بودن این انتخابات تاثیر گذار بود به طوریکه با ادامه تظاهرات و فعالیتهای انقلابی مردم در کشور و منطقه کهگیلویه و بویراحمد تا (22 بهمن 1357)، حکومت پهلوی سرنگون و بساط نظام شاهنشاهی برچیده و انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی (ره) به پیروزی رسید و کشور ایران دوران جدیدی از حیات سیاسی خود را آغاز کرد و استان کهگیلویه و بویراحمد نیز با پیروزی انقلاب اسلامی وارد عصر نوینی از حیات سیاسی خود شد.
تصاویر ضمیمه؛
منابع: