تحرکات و فعالیتهای انتخاباتی در کهگیلویه و بویراحمد (بخش شانزدهم)
بهرامی و سومین حضور در صحنه انتخابات؟
6 مرداد 1398 ساعت 1:50
در فضای سیاسی ایران حضور بهرامی برای سومین دوره در انتخابات ابداً چیز عجیبی نیست حتی اگر قرار باشد وی این بار باز هم در رتبه آخر قرار گیرد هر چند قطعاً وی در رویاهایش به هیچ رتبهای جز رتبه اول آنهم در یک از فشردهترین انتخاباتهای احتمالی مجلس در بویراحمد به چیز دیگری نمیاندیشد.
گروه سیاسی: محمد بهرامی در شهرداری یاسوج به یک چهره تبدیل شد. وی که فارغ التحصیل مهندسی عمران است توسط شورای سوم شهر یاسوج به عنوان شهردار انتخاب شد. شهرداری که خود در دور قبل شورا نتواسنته بود در بین اعضای پیروز شورای شهر یاسوج قرار بگیرد.
بهرامی اما در شهرداری سابقه موفقی از خود به یادگار گذاشت وی از اولین مدیران کهگیلویه و بویراحمدی بود که در سالهای ابتدای اقتدار رسانهها در عرصه عمومی و سیاسی استان پایه تعامل خوبی با اصحاب رسانه گذاشت و همین تعامل هم بیشترین نقش را در ثبت یک خاطره موفق از بهرامی و ثبت برخی عناوین از جمله پایتخت طبیعت و استان چهار فصل در سطح کشور در اذهان بازی کرد.
دو اتفاق مهم در زمان حضور بهرامی در شهرداری یاسوج به چهره شدن بهرامی و شکل گیری یک موقعیت اجتماعی و انتخاباتی برای وی کمک کردند. اتفاق اول مربوط به تأسیس یک تیم فوتبال به نام شهرداری یاسوج بود که مشخصاً با حمایتی بهرامی توانست در یک دوره دو و سه ساله حتی در سطح کشور مطرح شود و سبب جذب جوانان زیادی به سمت و سوی این تیم شود.
نوع مواجه شهرداران بعد از بهرامی با فوتبال و تیم شهرداری یاسوج نیز بر محبوبیت بهرامی افزود.
اتفاق دوم مربوط به ساخت و نصب مجسمه آریو برزن و نامگذاری یک میدان در اکبر آباد یاسوج به همین نام بود. اوایل این اتفاق در حد یک طرح و ایده خوب شهری و ارج گذاری به تاریخ ستایش شد اما واکنش فرمانده وقت سپاه سردار شهابی فر در مورد این تندیس و مشرف بودن آن بر قبور شهدای گمنام در تپه نورالشهدا حساسیت و واکنشهای استانی و حتی بین المللی را برانگیخت.
کار در حال کش پیدا کردن بود فضای رسانهای استان و کشور کاملاً صحنه درگیری موافقان و مخالفان مجسمه آریوبزرن بود. جمعی از جوانان استان در اطراف مجسمه دست در دست هم به صورت نمادین حاضر شدند. ورود آیت الله سید کرامت الله ملک حسینی نماینده فقید مردم استان در مجلس خبرگان و موضع گیری در مقابل مخالفان مجسمه آریوبرزن اما در نهایت این اتفاق را به نفع بهرامی و طرفداران این تندیس به سرانجام رساند.
قبل از این اتفاقات تا حدودی مشخص شده بود که بهرامی قصد کاندیداتوری دارد و این بخش لایتغیر حیات سیاسی و مدیریتی همه مدیران در ایران و بویژه در استان است. اندکی بعد از حواشی مربوط به مجسمه آریوبرزن بهرامی برای شرکت در انتخابات نهم مجلس شورای اسلامی از شهرداری یاسوج استعفا داد.
انتخابات نهم مجلس شورای اسلامی در اسفند 1390 از ابتدا چندان شلوغ نبود حوادث سال 1388 سبب دوری اصلاح طلبان از صحنه سیاسی کشور شده بود و تنها برای سومین بار رقابت میان غلام محمد زارعی و ستار هدایتخواه بود.
حضور بهرامی از ابتدا مشخص بود نمیتواند به رقابت این دو رقیب قدیمی خللی وارد کند ولی ممکن است بازی را به نفع یکی از ان دو تغییر دهد.
بهرامی در تالار بلوط در "تنگ مهریان" و در جمع تعدادی از طرفدارانش جوهره خود اصلاح طلبی خواند ولی این موضوع هیچ تاثیری بر نگاه اصلاح طلبان به انتخابات نداشت.
هر اندازه شور انتخاباتی شدیدتر میشد سوم بودن بهرامی بیشتر هویدا میشد. جمع زیادی از چهرههای اصولگرا در گرد زارع جمع شده بودند و در نهایت در یک رقابت سخت و نفس گیر این غلام محمد زارعی بود که موفق شد با بیش از 80 هزار رأی به مجلس راه پیدا کند. هدایتخواه با 60 هزار رأی دوم شد و بهرامی موفق به کسب تنها 20 هزار رأی شد.
به نظر برخی از تحلیل گران همین مقدار رأی نیز برای بهرامی جوان که اولین بار حضورش در انتخابات بود یک موفقیت بود.
شکی نبود که این آغازی برای بهرامی است و از همان زمان وی یک نامزد بالفعل برای انتخابات دهم مجلس قلمداد میشد.
انتخابات ریاست جمهوری دور یازدهم ریاست جمهوری یک نقطه فعالیت دیگر برای بهرامی بود برخیها احتمال میدادند که بهرامی به جهتی که میان شهرداران و قالیباف وجود دارد ممکن است به سمت قالیباف رود ولی وی رئیس ستاد محمد رضا عارف در شهرستان بویراحمد شد. زمانی که به خواست محمد خاتمی میان عارف و حسن روحانی ائتلاف صورت گرفت اصلاح طلبانی که مدیریت ستاد حسن روحانی را بدست گرفتند چندان بهرامی را تحویل نگرفتند و به نظر میرسید چه آن زمان و چه قبل از آن و هنوز هم در این موضوع عمدی وجود دارد که اوج این عدم تحویل گرفتن در مخالفت شدید باقر موسوی از بهرامی در انتخابات دهم مجلس شورای اسلامی بر میگردد که به آن خواهیم پرداخت.
بعد از پیروزی حسن روحانی برخی از رسانههای نزدیک به محمد بهرامی از وی به عنوان یک گزینه برای استانداری، معاونتها و برخی سازمانهای مهم استان نام میبردند ولی هیچ کدام و به عبارتی سهم بهرامی از سهمیه مدیریتی دولت روحانی تاکنون «هیچ» بوده است.
بعد از معرفی موسی خادمی به عنوان استاندار کهگیلویه و بویراحمد و مخالفت بسیاری از طیفها و چهرههای سیاسی، بهرامی سعی کرد با یک زیرکی سیاسی و اعلام حمایت از خادمی شرایط مطلوبی را برای خود پیش بیاورد که نحوه مدیریت خادمی و اتفاقات بعد از ان نشان داد که بهرامی از این موضوع نیز طرفی نبست.
با وجود گذشت زمان هیچ مسئولیتی در دولت جدید به بهرامی پیشنهاد نشد و هر چه قدر هم به زمان انتخابات دهم مجلس در اسفند 98 نزدیکتر میشدیم بهرامی عزم خود را برای حضور در انتخابات جزمتر نشان میداد.
در دوره دهم برخلاف دور نهم اما اصلاح طلبان فعالتر و جدیتر به انتخابات ورود کردند. آنها اقدام به تشکیل یک شورای سیاستگذاری کردند. رد صلاحیتها اما گسترده بود همگان در بویراحمد منتظر تأیید صلاحیت باقر موسوی بودند و حتی بهرامی رسماً اعلام کرده بود که اگر موسوی تأیید صلاحیت شود وی از انتخابات انصراف خواهد داد و برای موسوی فعالیت خواهد کرد ولی موسوی رد صلاحیت شد. طرفداران بهرامی امیدوار به حمایت موسوی از بهرامی بودند.
شورای عالی اصلاح طلبان در استان برای مشخص کردن اعضای لیستی که بعدها به «امید» معروف شد در استان تشکیل جلسه داد. خروجی آن جلسه بهرامی بود ولی همین اعلام خروجی آغاز یک اختلاف شدید و به احتمال زیاد تاریخی در میان اصلاح طلبان بویراحمد شد.
قرار گرفتن نام بهرامی در این لیست بیش از هر چیزی مدیون نزدیکی بهرامی به محمدرضا عارف بود که وی ریاست ستاد شهرستانیاش را در بویراحمد بر عهده داشت و از آن زمان تاکنون نیز مدام به دفتر عارف در بنیاد باران رفت و آمد دارد.
برخی از روسای دفاتر تشکلها و احزاب عضو آن شورا به رأی جمعی شورا تمکین نکردند و خیلی سریع و در همان شب در بیرون از جلسه علیه تصمیم شورا و بهرامی موضع گیری کردند و از غلام رضا زارع حمایت کردند.
مشکل بهرامی اما تنها این موضوع نبود بازگشت مجدد هدایتخواه به صحنه انتخابات و مهمتر از آن حضور یک چهره جدید در عرصه انتخابات به نام روشنفکر معادلات پیشین را به ریخت. رقابت چنان فشرده شد که با وجود همه تبلیغات بهرامی کمتر کسی شانسی برای وی قائل بود. افشای یک مصاحبه یا متن نوشتاری از بهرامی در مورد حوادث 88 توسط سایتی وابسته به هوشنگ جهانبخش مدیرکل آن زمان تعاون روستایی و از مدیران مورد حمایت زارعی نیز شرایط شکنندهای برای بهرامی بوجود آورد.
عدم حمایت باقر موسوی از بهرامی و حتی گفته میشود موضوع گیری تندش علیه بهرامی آب سردی بر بهرامی و طرفدارانش بود. در روز 7 اسفند هم مشخص شد که بهرامی با وجودی که برخلاف ریزش زارع و هدایتخواه افزایش خوب آراء داشته است ولی در قعر جدول چهار رقیب اصلی انتخابات قرار گرفت تا این اتفاق از نظر برخیها به عنوان پایان بهرامی قلمداد شود.
بعد از اعلام اولیه آراء و احتمال بروز تخلف در آن انتخابات محمد بهرامی بعد از هدایتخواه دومین کسی بود که به شدت نسبت به روند برگزاری انتخابات و سلامت آن معترض بود اعترضاتی که در نهایت نیز نتوانست زارع را از نمایندگی مجدد مجلس محروم کند.
آن اتفاق قاعدتاً باید یک پایان میبود و بهرامی بعد از آن کمتر در عرصه سیاسی استان حضور داشت وی به تهران رفت و تلاشهایی برای کسب مسئولیت داشت که تاکنون نتیجه نداده است و در یک دوره اعلام شد از طریق رایزنی غلام رضا عارف با محمدعلی افشانی شهردار سابق تهران احتمال حضور بهرامی در شهرداری تهران میرود شانسی که با بازنشستگی اجباری افشانی عملاً از میان رفت و بهرامی اینک جز به همان رفت و آمد به دفتر عارف مسئولیت دیگری در عرصه مدیریت و سیاست ندارد.
شور انتخاباتی در بویراحمد در حال سرعت گرفتن است و این شور همه را با خود همراه میکند در حالی که اوایل صحبت از حضور قوام فروزان در انتخابات میشد و این گمانه وجود داشت که بهرامی قصدی برای انتخابات ندارد ولی برخی کنشها در روزهای اخیر نشان میدهد که بهرامی قصد ترک این صحنه را ندارد.
اینکه نیت بهرامی چیست و چه تحلیلی از انتخابات دارد روشن نیست ولی بدون شک و با توجه به شرایط فعلی سیاسی کشور و طیف وابسته به عارف شرایط وی برای جذب آراء زیاد مردمی در یک فضای رقابتی اگر از دور قبل بدتر نشده باشد بهتر نشده است.
شاید هم وی قصد بازی کردن و به ریختن بازی بقیه و یا هم به امید برخی اتفاقات خاص از جمله رد صلاحیت دیگران نشسته است. شاید او حالا که به نیامدن هدایتخواه مطمئن شده است در ذهن خود برای نبودن زارعی یا ضعیفتر شدن وی طرح و نقشههای در ذهن دارد و خود را منجی بویراحمد میداند. هم چنین گفته میشود نگاه سید باقر به نسبت گذشته به بهرامی مثبتتر شده است و بهرامی این بار به حمایت سید امیدوارتر است. اما اینکه حمایت سید و اصلاح طلبان تشکیلاتی چه اندازه در وضعیت فعلی سیاسی کشور و استان تاثیرگذار است قابل بحث است.
حضور همزمان قوام فرزوان ومحمد بهرامی نوعی خودزنی سیاسی برای هر دوی آنها محسوب میشود و اگر هم محمدعلی وکیلی در صحنه حاضر شود این دو عملاً هیچ شانسی برای ادامه کار نخواهند داشت جز آنکه بخواهند بمانند و بازی وکیلی و اصلاح طلبان را خراب کنند.
بهرامی به احتمال زیاد کماکان با دفتر بنیاد امید و عارف در تهران ارتباط دارد. همین که بهرامی و عارف نتوانستند یک مسئولیت برای بهرامی ردیف کنند نمیتواند نشانه خوبی باشد. هر چند گفته میشود این اواخر پیشنهاد مدیرکلی شهرکهای صنعتی یکی از استانهای بزرگ مرکزی به بهرامی پیشنهاد داده شد. بهرامی سال گذشته بعد از انتخاب هیئت رئیسه مجلس و شانس بالای عارف برای پیروزی در حمایت از وی و تحسین این اتفاق یک مقاله تمجیدی در رسانههای کشوری نوشت و بعد از آن باردیگر به نوشتن و ارسال برخی پیامهای تبریک و تسلیت در سطح استان قناعت کرده است.
در فضای سیاسی ایران حضور بهرامی برای سومین دوره در انتخابات ابداً چیز عجیبی نیست حتی اگر قرار باشد وی این بار باز هم در رتبه آخر قرار گیرد هر چند قطعاً وی در رویاهایش به هیچ رتبهای جز رتبه اول آنهم در یک از فشردهترین انتخاباتهای احتمالی مجلس در بویراحمد به چیز دیگری نمیاندیشد.
------------------------------------------------------------------
قسمت پنجم [چهره های جدید انتخابات بویراحمد]
قسمت هفتم[ انتخابات استانی]
قسمت نهم [موحد]
قسمت دهم [عدل هاشمی پور]
قسمت یازدهم[محمدعلی وکیلی]
قسمت دوازدهم [اصلاح طلبان کهگیلویه]
قسمت سیزدهم [تاجگردون می آید]
قسمت پانزدهم [شورای حکمیت اصولگرایان]
کد مطلب: 411425