کبنا گزارش میدهد
اقدام تعجب برانگیز رسانهها در انتشار بخشی از نامهی سید قدرت حسینی به تاجگردون (+متن کامل نامه)
18 دی 1397 ساعت 23:06
رسانههای گچساران در اقدامی تعجب برانگیز نامهای سید قدرت حسینیپور در سال 90 را مجدداً در پاسخ به حمایت تاجگردون از مدیران دارای محکومیت قضایی منتشر کردند.
بعد از محکومیت قضایی چند تن از مدیران استان کهگیلویه و بویراحمد و شهردار سابق دوگنبدان و معاونین وی، غلامرضا تاجگردون در پیج شخصی خود از این مدیران حمایت کرد [کلیک کنید]، اما برخی از رسانهها در اقدام تعجب برانگیزی بخشی از نامهی سید قدرت حسینیپور نماینده سابق مردم شهرستانهای گچساران و باشت را در تاریخ (13 مردادماه 90) که در پاسخ به نامهی غلامرضا تاجگردون [کلیک کنید] در خصوص بیتوجهی مقامات استان به چهرههای فرهنگی گچساران و استان نوشته شده بود، را امروز ( سهشنبه 18 دیماه 97) در جوابیهی حمایت تاجگردون از مدیران متخلف مجدداً باز نشر کردند. که در واقع حسینیپور نماینده سابق شهرستانهای باشت و گچساران هیچ گونه واکنشی تاکنون نسبت به محکومیت قضایی این مدیران نداشته است.
بنا بر این گزارش، اصل نامهی سید قدرت حسینیپور در سال 90 به شرح زیر است؛
برادر مکرم جناب آقای حاج غلامرضا تاجگردون
با سلام وتحیت و آرزوی توفیقات
احتراماً رقعه حضرتعالی را از یکی از سایتها دریافت و قرائت نمودم انشاء الله مصداق کلمه الحق یراد بها الباطل نباشد.
عدم پاسخ به آن را شایسته ندانستم هرچند مختصر یا مطول
باستحضار می رساند اگر از منظر دفاع واقعی و غیر تاکتیکی از همشهریانمان و عزیزانی که اسم برده شده به موضوع بنگریم در جهت تبیین این نگاه بینات وافی و دلایل کافی برای همه موارد مطروحه وجود دارد در آن صورت مطالب منتشره که تحت عنوان حقوق نادیده گرفته شده مشاهیر شهرستانهایمان به رشته تحریر درآمده است زیبا و پیگیری تا حصول نتیجه مطلوب زیباتر. و میطلبد در یک فضای غیرسیاسی از طریق کسانیکه سهمی در دفاع از گچساران و باشت دارند برای استیفای حقوق مشارالیهم بسترهای لازم مهیا گردد.
نامهاتان انتخاباتی است نه دلسوزانه/ احتمالا از ادبیاتم آزرده خاطر میشوید
اما چون نامه کاملاً سیاسی- انتخاباتی است لکن در قالب ادبیاتی که روانشناسی جامعه شناسی و مردم شناسی در آن دخیل می باشد نگارش یافته، افکار عمومی منتظر است تا با امعان نظر به مضامین، در قالب همان هدفی که سایه بر محتوی آن افکنده است پاسخ داده شود این احتمال وجود دارد که خاطر فاخر از نوع ادبیاتم آزرده گردد از قبل پوزش می طلبم و قضاوت را به سعه صدرتان می سپارم.
جنابعالی از چهره های شناخته شده استان بلکه کشور می باشید. در مقاطعی به دلیل توانمندی، در مدیریت های استانی و کشوری جایگاهی تأثیرگذار داشتید که فرصت هایی تکرار ناشدنی خواهد بود. به آن جایگاه هشت سال نمایندگی مجلس شورای اسلامی توسط خانواده حضرتعالی (که بخشی از ارتقاء شما ناشی از همان دوران بوده است) اضافه گردد و عملکردتان را در جهت دفاع از همشهریانی که الان برای عدم اعلام نامشان در فهرست فلان سایت، محزون شده اید تشریح و در نامه ای خطاب به مغمومین و غمگین ها که در مرقومه اشارت رفته، بیان تا سیاسی بودن موضوع مرتفع و مردم یقین به صداقت شما در مکتوبه مذکور پیدا کنند.
روزی شما، برادرتان و عمه زادههایتان همه کاره شهرستان بودید، خدماتتان را به مردم بگویید.
شاید بعضی از خدمات مهم و گره گشا را بخاطر نیاورید اما لازم به ذکر است در مقطعی که ذینفوذ بودید و خیلی از مسائل توسط شما و خانواده محترمتان در استان رقم میخورد، در کنار دهها نیروی توانمند، متعهد و تحصیل کرده گچسارانی و باشتی، برادر بزرگوارتان فرماندار شهرستان گچساران، و عمه زاده های حضرتعالی، بخشداران باشت و گچساران بودند لذا می توانید از صندوقچه ذهنی آن عزیزان که حقیر به آنان ارادت دارم استفاده بفرمائید و خدماتتان به مردم گچساران و باشت بیان شود تا غم از چهره همشهریانمان رخت بربندد و یا به خاطر سپری شدن آن دوران به اصطلاح طلایی و بی بازگشت کماکان مغموم بمانند.
شما نمیخواستید هیچکدام از همشهریها رشد کند/ بیخطران و بستگان را میدان دادید
به این سؤال که هنوز از ذهن گچسارانی ها و باشتی ها پاک نشده است چگونه جواب میدهید که باز در کنار دهها نیروی ولایتی و توانمند حوزه تحت اشراف شما در آن مقطع زمانی، چرا آقایان مکی پور از خوزستان و سید معجز هاشمی از کازرون باید معاون فرمانداری گچساران و بخشدار باشت باشند؟ هنوز مردم می گویند شما حاضر نبودید هیچکدام از نیروهای شهرستانهای یادشده رشد کنند مبادا روزی رقیبی پا به عرصه سیاست بگذارد و برکنار خوان گسترده و پر نعم نظام اسلامی که همه در آن سهیماند چشمی طمعی ورزد که در آن صورت عدالت سر بریده شود و انصاف به دیار عدم می شتابد!! و اگر کسانی در کنار شما خیزی برداشتند اولاً از منسوبین قریب بودند ثانیاً در تعرض به آن سفره بی خطر می نمودند. بسط این موضوع بیش از این در صلاح نیاید چه حزنی در پی و ملالی سر برآورد.
مطالبات شهدا چیزی نیست که شما گفتید، مطالبات شهدا فراطبیعی است/ مردم انتظار نامه مهمتری از شما داشتند
از شهدا شروع می کنم، شهیدان بشارت، خورشیدی، پرهون، جعفری و همه شهداء دیار خونبارمان یقیناً نزد خداوند سبحان حی و مرزوقند. اما مطالباتی واقعی تر دارند. آنها خواسته برخاسته از طبیعت ندارند، لیکن مطالباتی نشئت گرفته از فرا طبیعت دارند که چنان درخواستی، شهادت آنان را هدفمندتر می کند و انجام آن، رهروان راه پر افتخار آنها را کامیاب تر می نماید. انتظار شهیدان را می توان از استبشار آنها استنباط نمود، زیرا اینان از خدای سبحان مژده می طلبند که آیا راهیان راه آنان به مقصد رسیده اند(… و یستبشرون بالذین لم یلحقوا بهم …) (آل عمران آیه ۱۷۰) وقتی بشارت تداوم راه و نیز وصول برخی از سالکان صراط آنها به آنان داده شود بسیار مسرور می گردند و نظیر (و ینقلب الی اهله مسروراً) (انشقاق آیه ۹) نصیب آنها می شود.
جناب آقای تاجگردون در وصیت نامه تمامی شهدا (از جمله شهید بزرگوار احمدرضا تاجگردون) تولّی به ائمه هدی و نائب آنان و تبّری از معاندان مشهود و موکد است. حضرتعالی صاحب یک خط فکری مشخص و دارای مواضعی شفاف بوده اید، کما اینکه حقیر هم جریان فکری و مواضع سیاسی ام همواره روشن بوده است تا اینجای کار ایرادی بر شما و اینجانب نیست و وقعی به تحلیل و تفسیر تنگ نظران و یکسویه نگران و کوته بینان و صاحبان جمود فکری نباید گذاشت. اما آیا قبول دارید و اعتقاد دارید که فصل الخطاب در همه موضوعات رای ولی فقیه زمان و سکاندار عادل کشور است؟ اگر چنین است مداقه در نکات ذیل موجب امتنان است. مردم قبل از این نامه از شما انتظار دریافت نامهای مهمتر را داشتند.
این نامه را نباید به رسانهها میدادید/ پای لرز نامهای که به من نوشتید باید بنشینید
این نامه می توانست بدون درج در سایت ها به مخاطب داده شود و هزینه ای بر آن مترتب نباشد اما چون هدفمند قلم فرسایی شده است پای لرز آن باید بایستید و انتظار هست خرده نگیرید.
واقف هستید که فعلاً حیات سیاسی جنابعالی تابعی است از میزان تاثیر گذاری اینجانب و همفکرانم بر مسائل سیاسی شهرستان و استان.
پیرامون این ادعا خیلی نیاز به طی بیراههها نیست.
حاج غلام در انتخابات مجلس هشتم همان غلامرضای مجلس هفتم هم اصلی و هم میاندوره ای است.
اما چرا آنجا در دو مرحله چنان شد و اینجا چنین؟! گرچه حقیر هنوز بطور قطعی و جزمی حضور خود را در انتخابات مجلس نهم اعلام ننموده ام، اما کافی است حضور اینجانب در انتخابات آینده از طرف خودم یا خرد جمعی دوستانم کان لم یکن تلقی شود آنروز که راه دوری نیست مبرهن خواهد شد که رفع موانعی که از طرف مانع سازان و طومار نویسان ایجاد خواهد شد نه تنها میسور نیست بلکه برای همیشه تبدیل به معضلی پرگره خواهد شد که افتاح آنها به برزخ میافتد.
در انتخابات ۸۸ حق داشتید از هر کسی حمایت کنید اما آیا شهدا چیزی را میخواستند که شما در نامهاتان نوشتید؟
در بحث انتخابات سال ۸۸ این حق شما بود که از هر تفکری که دوست دارید و اعتقاد دارید حمایت کنید و جنابعالی هم به دلائلی که مقبولتان بوده و هست برای یک جریان چیزی در دفاع کم نگذاشتید. اما بعد از محرز شدن وابستگی سرکرده آنان به بیگانگان و خیانت های واضحی که در انظار عموم اظهر من الشمس است در جهت خدمت به سیا و موساد و MI6 به ملت مظلوم و شهید داده ایران اسلامی روا داشتند و پس از روشنگریها و بصیرت دهی های فرقان دهنده رهبر معظم انقلاب، شهدا از ما چه انتظاری داشتند؟ آیا ارواح منور آنها نگران نیاویختن عکس آنان در محافل و مجالس است یا نگران تباهی ارزشها توسط پیاده نظام دشمن قسم خورده در داخل کشور؟!
آنان کالای دنیا را متاع غرور میدانستند لذا بهای آخرت را برگزیدند.
شاید مایل نباشید واقعیتها را بپذیرید اما خوشحالی و حمایت همه جانبه منافقین، بهائیها، سلطنت طلبان، عبدالمالک ریگیها و مارکسیستها از جریان فتنه ۸۸ به چه معنا بوده و هست؟ مطالبات شهدا از ما چیست؟
آیا ارواح مطهر شهدا از دریافت پولهای کلان توسط فتنه گران و حامیان آنها از شاه کثیف و شیعه کش عربستان برای اسقاط نظام اسلامی، منزجر نیست؟
آیا ملاقات یکی از نیروهای محوری حامی فتنه ۸۸ با جرج سوروس صهیونیست برای براندازی نظام مرضی ارواح منور شهدا است؟
آیا اهانت به ساحت مقدس امام حسین (Ê) در روز عاشورا که او جان عالم است و شعار به نفع اسرائیل در روز قدس و به نفع آمریکا در ۱۳ آبان مورد رضایت شهدا و امام شهدا است؟
اینها هیچکدام قابل انکار نیست. مگر شیمون پرز صهیونیست کودک کش فتنه گران را سرمایه اصلی اسرائیل در ایران ننامید؟!
آتش زدن مساجد و سوختن قرآنها و هتاکی به امام راحل (ره) توسط عوامل فتنه ۸۸ چگونه توجیه میشود؟
نمیگویم حامی فتنه بودی ولی چرا اطلاعیه ندادی؟راه شهدا مهم است نه نام و عکس آنها
عرض حقیر این نیست که خدای ناکرده حضرتعالی مؤید این اقدامات یا راضی به انجام آنها بودهاید اما سؤال این است شما که خود از شهید دادگان هستی چرا فرصت سوزی کردی و اطلاعیه ندادی؟! بجا بود که مردم استان را مخاطب قرار میدادی و از فتنه اعلام برائت مینمودی. اما دریغ از یک سطر نامه یا یک جمله کوتاه و واضح در تقبیح آن اقدامات. لذا مستمسک قرار دادن بحث نام و عکس شهدا محلش بیاعراب است. راه شهدا مهم است نه عکس و نام آنها. شیعه دنبال راه ائمه است یا عکس آنها؟ بیش از این در ارتباط با فتنه ۸۸ اطاله کلام را شایسته نمیدانم.
مشاهیری که شما میگویید وقتشان در دارالحکومه خان باوی گذشت!
اما در بحث علما یقیناً نفس گرم علمایی که نام بردهاید و بسیاری دیگر که سهواً از قلم افتادهاند در منطقه باعث رفع بسیاری از اختلافات و کدورتها بوده و هستند ولی آن دو بزرگوار از حوزه باوی مجبور بودند بیشتر وقت خود را به دارالحکومه خان باوی در باشت مراجعه کنند تا باعث تخفیف جریمههای سرسام آوری شوند که مأموران خان در قالب منال بر گرده رعیت و دهقانان بیپناه بار نموده بودند. از شرح واضحتر معذورم.
اگر آقای متقی کاشانی را قبول داری که جز مشاهیر بیاید، حضرت عباشی چرا به نماز جمعهاش نمیامدی؟
حضرت عباسی اگر آقای متقی کاشانی را مروج دین و اخلاق میدانید چرا حدود ۲۹ سال نماز جمعه ایشان توسط حضرتعالی بستگان و همفکرانت تحریم بود؟!
نمایندگان عزیز و اسبق شهرستان مرحوم حاج نبی زاده و حاج بهرام تاجگردون در تاریخ استان ما ماندگارند و حق این است که امثال جنابعالی و حقیر در حریم امکان از آنان دفاع نمائیم گرچه ایشان نیازی به دفاع کسانی مثل اینجانب ندارند.
حاج بهرام، اسلام مرا طالبانی خواند ولی احترامش را دارم
در سال اول نمایندگی در اولین مصاحبه تلویزیونی که در مرکز استان داشتم و بطور مستقیم پخش میشد گرچه برادر حاج بهرام بزرگوار بر حقیر منت گذاشته و در یکی از سخنرانیهایش (احتمالاً در جمع تعدادی از بهمئیهای مقیم گچساران) اسلام مرا طالبانی معرفی نموده بود و از این کشف بیبدیل خود و خانواده و چهار برادر شهید، آزاده و جانبازم را مرهون الطاف خود قرار داده بود اما در ارتباط با بحث انقلاب و شروع آن در استان ما از گچساران، از ایشان تجلیل نمودم و کماکان مورد احترام حقیر است. علو درجات روحی مرحوم نبی زاده را که سالها منشأ خدمات بودند از خداوند سبحان مسئلت دارم.
این دو شخصیت برای شاهنامه خوانی نبود بلکه برای مردمداری بود/ الهی مقهور بیکاری فرزندانش است نه ثبت نامش در یک سایت
و اما شخصیت مرحوم رضوانی و جناب آقای الهی قائم به شاهنامه خانی نبوده و نیست روح عدالت خواهی مردم داری و ظلم ستیزی آنان باعث اشتهار ایشان بوده و هست. آقای الهی الآن مقهور فشار فرزندان معیل و بیکار خود میباشد نه نگران عدم ثبت نامشان در یک سایت غیرمشهور.
یقیناً در ارتباط با همه عزیزانی که در حِرَف مختلف اعم از اطباء، هنرمندان، شاعره یا شاعران، ورزشکاران، مهندسین، معلمین، بسیجی ها و اساتید دانشگاه به آنان اشاره شده باید تلاش شود تا بعنوان برجستگانی که مایه کسب آبرو برای دیارمان بوده و هستند بعنوان چهره های ماندگار استانی و ملی معرفی شوند حتی اگر این مهم انجام نشود چیزی از عظمت و افتخار آنها کاسته نخواهد شد مهم این است که این عزیزان در افکار عمومی مردم ما، هر کس به سهم خود و در رشته خود، الگوهایی ممتاز و نقش آفرینند. حقیر به عنوان عضو کوچکی از جامعه گچساران و باشت به وجود نازنین شان می بالم.
شما و خانوادهاتان ۲۰ سال در رأس بودید، چه کردید؟
جناب آقای تاجگردون خانواده شما و خود جنابعالی حدود بیست سال در نظام جمهوری اسلامی مسئولیتهای مهم و تاثیر گذاری داشتهاید مردم مایلاند بدانند:
۱- برای عزیزانی که در نامه خود آنها را مطرح نمودهاید چه کار مثبتی انجام دادهاید؟
۲- برای مردم شهرستانهای گچساران و باشت چه خدمات ماندگار و ارزندهای داشتهاید؟
۳- باعث و عامل ارتقاء چند نفر از نیروهای گچساران و باشت در سطح استان و کشور بودهاید؟
اگر راست میگویی تا دونفرمان کنار بکشیم و صابری را کاندیدا کنیم؟
۴- حالا که به خدمات ارزنده و توانمندی بسیار بالای سردار عبدا… صابری اشاره ای فرمودهاید آیا برای رفع اختلاف بین مردم و کمک به رفع معضلات شهرستانهای گچساران و باشت آنهم در این مقطعی که حنای اصلاح طلبان در کشور رنگ باخته وبدلیل عملکردشان در آن دوره هشت ساله بخصوص مجلس کذایی ششم و جریانات سال ۸۸ و آینده تاریک آنها حداقل تا ۶ سال دیگر، آیا حاضرید از صحنه انتخابات کنار بکشیم و ایشان را بعنوان کاندیدا معرفی نمائیم که قطعاً خیر دنیا و آخرت بر آن مترتب است؟
۵- وقتی آقای موسوی لاری وزیر وقت کشور بخش مهر را که آنروز کمتر از باشت جمعیت داشت بعنوان موطن خود به سطح شهرستان ارتقاء داد و شما هم معاون پارلمانی سازمان برنامه و بودجه (معاونت راهبردی رئیس جمهور) بودید آیا مردم باشت و باوی را شایسته خدمت نمیدانستید یا همواره خود را بی نیاز از مردم می دیدید که کاری برای ارتقاء وطن خود بعمل نیاوردید.
آیا دلسوزیتان ناشی از نیازتان به مردم است یا واقعا دنبال کسب جایگاه هستید؟
۶- آیا دلسوزی فعلی شما ناشی از نیازتان به مردم است یا واقعاً دنبال کسب جایگاهی برای خدمت هستید کدام جایگاه مهمتر وپرتوان تر از سازمان برنامه و بودجه؟ با وجود اینکه ارتباط حسنه ای با هم داشتیم و از چند کانال فامیل سببی بودیم و هسیتم، یک صبح تا ظهر در طبقه همکف همان ساختمانی که در آن حکم میراندید ماندم، نگهبانان و منشی ها اجازه ارتباط ندادند بهانه آنها این بود که آقای تاجگردون نگفته اند ورود افراد از استان کهگیلویه و بویراحمد آزاد است. آیا روحیه حصار فولادین به دور خود کشیدن را منکوب نمودهای یا کماکان برقرار است؟
در بودجه ذینقش بودید، آیا جاده بابامیدان – باشت را ندیده بودید؟ چرا دنبال انتصاب غیربومیها بودید؟
۷- تدوین و تقسیم بودجه و اعتبارات در برنامه و بودجه شکل میگرفت و شما هم ذی نقش در تصمیم گیریها. جاده پرخطر بابا میدان- باشت- گچسارن و بهبهان هم در منظرتان قرار داشت اگر گوشه چشمی نشان می دادی نیاز به این همه دکّاًدکّاً برای حل این معضل نبود که بخواهند امسال کار راشروع کنند.
۸- از انتظارات مردم بود که روزی شرکت بهره برداری نفت و گاز گچساران توسط نیروهای بومی وتوانمند و متاسفانه تحقیر شده توسط ... اداره شود با ارتباط حسنهای که با وزیر نفت وقت داشتید میتوانستید این خواسته بحق را محقق فرمائید اما ... ؟
۹- آیا برای اداره دانشگاه پیام نور گچساران که شما بر آن اشراف داشتید هیچ مدیر توانمند بومی وجود نداشت که سالها در سیطره کسانی بود که …
با تشکر
برادر شما سید قدرت اله حسینی
کد مطلب: 406254