تاریخ انتشار
يکشنبه ۲۱ بهمن ۱۴۰۳ ساعت ۱۸:۱۴
کد مطلب : ۴۹۵۸۷۶
یادداشت ارسالی مخاطبین کبنا
نقش مسائل فرعی در کمپین" به گرانی معترضم"
۱
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛کسانی که مسائل کشور را در سه دهه اخیر دنبال میکنند، از یک رخداد به عنوان آغازگر تغییرات اساسی در شریانهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور نام میبرند که بعد از آن همه چیز تغییر کرد؛
رخدادی که پیش از آن، ایرانی که به جهان، بویژه بلوک غرب مخابره میشد، ایرانی با یکپارچگی نسبی بود که حتی بواسطه همین یکپارچگی نسبی، تصمیم میگیرد تا در اواسط دهه ۸۰ شمسی برای رفع نیازهای اساسی آینده خود در عرصههایی همانند انرژی، کشاورزی، صنعت دارو و... سراغ خط قرمز این بلوک، یعنی توسعه انرژی هستهای برود.
آن زمان در اتاق فکر مخالفان جمهوری اسلامی ایران اعم از کشور های غربی و آمریکا و اپوزیسیون مهمترین پرسش اساسی این بود که "چه عاملی می تواند این یکپارچگی را در هم شکست؟" کسانی که در بیش از سه دههی اخیر، اتمسفر ایران را تنفس کردند، به خوبی میدانند که دو قطبی شدن جامعه ایرانی بعد از اغتشاشات ۸۸ به وضوح تشدید شد تا جایی که این دو قطبی سازی به عرصههای فرهنگی و اجتماعی نیز کشیده شد.
درست دو روز بعد از اغتشاشات ۸۸، در جریان راهپیمایی روز قدس (۳۰ شهریورماه۱۳۸۸) رابرت گیتس وزیر دفاع وقت آمریکا در گفتگو با سی ان ان گفت: «در حال حاضر به دلیل شکافهای عمیق در ایران پس از انتخابات، تحریم موثرتر از گذشته است. ما در ۳۰ سال گذشته چنین شکافهایی را ندیده بودیم. مخالفان به تدریج سیاستهای کلان جمهوری اسلامی را هدف گرفتهاند. اکنون باید تحریمها را تشدید کرد». گفتههایی که بعداً توسط اوباما، هیلاری کلینتون، جان بولتون، ریچارد نفیو و بعدها در گفته افردی همانند ترامپ تحت عنوان "راهبرد فشار حداکثری" نیز با همین مضمون تکرار شد.
بعدها با وجود روی کارآمدن دولتی در ایران[حسن روحانی] که حاضر شد توان هستهای را به گونهای باب میل بلوک معاند محدود کرد تا اعتماد آنها را برای رفع تحریمهای فلج کننده جلب کند، اما این بلوک، با بدعهدی، زیر توافقی زد که کشور در دهه ۹۰ شمسی معطل آن شده بود.
آنچه باعث تشدید تحریمها با وجود مذاکرات بیشمار شده بود، گسستی بود که از سال ۸۸ در جامعه ایرانی ایجاد شد و طرفهای غربی به خوبی از آن نهایت استفاده را بردند و بعدها با بهرهجویی از رخدادهای سالهای ۹۶، ۹۸ و ۱۴۰۱ این شکاف و دو قطبیسازی را عمیق تر کرد.
طرف غربی به خوبی فهمید تا زمانی که میشود بر شکافهای موجود در ایران تکیه کند، می توان حتی بدون دادن امتیاز به ایران هم، بر سر گرفتن داراییهای بیشتر از او تمرکز کند.
اکنون در آستانه ۴۶مین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی، که موضوعات گرانی دلار، سکه و کالاهای اساسی مورد بحث است، فرد جامعه ایرانی باید این سوال را از خود بپرسد که آیا طرح موضوعاتی همانند فیلترینگ و حجاب و صدای فلان خواننده و سفر خارجی فلان هنرپیشه و موضوعات دسته چندمی از این قبیل که پیش از این توسط افراد و رسانههای وابسته به غرب، به عنوان مسائل اصلی کشور مطرح شده بود، کارکردی غیر از عمیقتر کردن شکافهای سیاسی،اقتصادی،فرهنگی و اجتماعی جامعه داشته است؟
آنانی که مهمترین مشکل جامعه که همان معیشت و اقتصاد است را به حاشیه بردند تا صدای قشر ضعیف جامعه شنیده نشود حالا در کجای ماجرا قرار دارند؟ آیا جا انداختن این موضوعات به عنوان مسائل اصلی کشور در ذهن فرد ایرانی، کارکردی غیر از روی کار آوردن دولت هایی که فهم غلطی از ماهوی بودن تفاوتهای جمهوری اسلامی با نظام سلطه دارد، داشت؟ جوامع باید به این بلوغ برسند که هر حرکتی میتواند اثری بسیار مخرب یا سازنده در سالیان آینده یک یک ملت داشته باشد.حتی اگر مسببان خود را کنار کشیده و از زیر بار پذیرش خطاهای محاسباتی خود شانه خالی کنند.
یکپارچگی حول موضوعاتی مانند گرانیهای کالای اساسی، افزایش افسار گسیخته قیمت ارز، سکه، طلا و کاهش ارزش پول ملی، عدم وجود انضباط مالی دولتها، فروش انفال کشور به قیمت دلار جهانی توسط فولادیها، پتروشیمیها و دیگر ابر کارخانهجات کشور به صنایع داخلی، فساد اداری و... به عنوان مسائل اصلی کشور، میتواند در روی کار آمدن یک دولت قوی و همهگیر، که تا بُن دندان معتقد به توان داخل بوده و برنامه های سازنده مبتنی بر بوم اقتصادی ایران داشته باشد نقش پر رنگی ایفا کند.
ناگفته پیداست ارکان تصمیم گیر کشور باید توجه ویژه و کارسازی در سیاست های کنترل قیمت کالاهای اساسی داشته باشند و سیاست های فلج کننده دلاریزه کردن اقتصاد داخلی را مورد بازبینی قرار دهند تا بیش از این جامعه متحمل گرانی و سختی های اقتصادی نشود.
عارف سبحانی