یادداشت؛
رفع ناترازی مدیریتی به شیوه «پروکروستس»
25 مهر 1403 ساعت 10:05
محسن خرامین - دانشجوی دکتری علوم سیاسی - واژه ناترازی بهرغم بار سنگینی که با خود حمل میکند در پشت این عنوان شیک و شکیل سعی در پنهانکردن و انحراف واقعیات و مسائل موجود در کشور دارد. کمتر حوزه و بخشی در کشور است که از بابت ناترازی به مرز انفجار و جنون نرسیده باشد. از ناترازی انرژی گرفته تا ناترازی در بنزین، ارز، دارو و... کشور در حال دست پنجه نرم کردن با آنها و حرکت به سمت آیندههای بدون از راهبرد است.
محسن خرامین - دانشجوی دکتری علوم سیاسی - واژه ناترازی بهرغم بار سنگینی که با خود حمل میکند در پشت این عنوان شیک و شکیل سعی در پنهانکردن و انحراف واقعیات و مسائل موجود در کشور دارد. کمتر حوزه و بخشی در کشور است که از بابت ناترازی به مرز انفجار و جنون نرسیده باشد. از ناترازی انرژی گرفته تا ناترازی در بنزین، ارز، دارو و... کشور در حال دست پنجه نرم کردن با آنها و حرکت به سمت آیندههای بدون از راهبرد است.
یکی از حوزههایی که شاید بتوان آن را در صدر ناترازیها و از علتهای سایر ناترازیها برشمرد «ناترازی مدیریتی» در کشور است.
مدیریت یک مقوله علمی و تجربی است و بنا نیست این مقوله در خلأ اتفاق بیفتد، بنابراین مدیریت و مدیریت موفق امری انضمامی و بیرونی است که بر اساس نتایج و دستاوردها سنجیده و ارزیابی میشود. شاخص و ملاک ارزیابی نیز ساده و متناسب با نیازها و خواستهای هر جامعه است. اما واقعیت آن است مناسبات و تنظیمات مدیریتی کشور از استانداردهای حداقلی نیز فاصله گرفتهاند و مهمترین نشانه بر این ادعا حجم بالای کمی و کیفی ناترازیهای موجود در کشور است که تقریباً موافق و مخالف بر آن اتفاقنظر دارند.
این که چه اتفاقاتی سبب حرکت به این سمتوسو شده است، قابلبحث و تقریباً برای بسیاریها روشن و هر کس پاسخهای مربوط به خود را دارد. پر شدن جایگاههای مدیریتی و دعوا بر سر هر صندلی نهتنها نشانهای از وجود مدیران قوی در کشور نیست که برعکس یکی از دلایل ما بر وجود بحران مدیریتی در کشور است؛ زیرا اگر کار بر روال اداری و کارآمدی جلو میرفت نیازی به لابی، فشار و التماس مدیریتی برای هر جایگاه فنی و تخصصی نبود. این سطح از دستپاچگی و آشفتگی در مدیریتها خود نشانهای است که نظام مدیریتی در کشور بایدهای خود را ازدستداده است و هر کس به اتکای هر رابطه و نسبتی خود را شایسته مدیریت در هر حوزهای میداند. وضعیتی که به جز لاینفک منطق ساختاری مدیریتی کشور تبدیل شده است.
سلب هر نوع خلاقیت و جسارت از مدیران عملاً عرصه را از مدیران واقعی خالی و حرکت به سمت مدیرانی هم سطح و برابر با قالبهای از پیش آماده سوق داده است.
اسطوره یونانی «پروکروستس» را شنیدهاید؟ پروکروستس شخصیتی در میان اساطیر یونانی بود که همه مسافرانی که قصد ورود به آن را داشتند، روی تختی میخواباند و اگر مسافری، کوتاهتر از اندازه تخت بود، آنقدر او را میکشید تا اندازه شوند یا اگر هم بلندتر بود پاها یا دستهایش را قطع میکرد.
از نظر پروکروستس تنها اشخاصی درست و کامل بودند که بهاندازه تخت او بودند.
در ساختار مدیریتی کشور، گاه فردی آنقدر کوتاه و هرس میشود تا از قدرت، استقلال و اثرگذاری بیفتد و در نقطه مقابل نیز برخی «آدمهای کوچک» آنقدر بهزور کشیده میشوند تا هم اندازه فلان جایگاه و هم سایز قبای مدیریتیشان شوند.
تعداد بالای افراد ثبتنامکننده برای انتخابات ریاستجمهوری و جای خالی «رجل سیاسی» ساخته و پرورده شده کشور در این انتخابات خود گواه همه چیز است.
عوامل بسیاری در شکلگیری چنین وضعیتی دخیل هستند. از وضعیت آموزشوپرورش، تا شرایط دانشگاهها، مناسبات حاکم بر بروکراسی متورم کشور، دخالتهای خارج از مناسبات اداری و... مشدد این بحران هستند.
دولت برخلاف برنامههای توسعه و مصوب در طول سالهای گذشته نهتنها کوچکتر نشده که فربهتر نیز شده است. متناسب با بزرگشدن حجم دولت اما هیچ تمهیدی در جهت تربیت نیروی انسانی و مدیریتی آن لحاظ نشده است و در حال حاضر دستگاهها و سازمانهای مختلف کشور از مدیران پیر و ناکارآمد و یا افراد سفارشی و تحمیلی جوان از این دستگاه به آن دستگاه در رفتوآمد هستند.
یکی از محدود کارکردهای دولتها در ایران رشد و حمایت نیروی انسانی همسو است که البته در هر دورهای سعی میشود در شعار این نگرش را تعدیل کنند و این بار با عنوانی جدید اما با همان رویکرد گذشته و تکراری در حال گفتمانسازی رسانهای است. فرصتی برای چارهاندیشی و اصلاح امور مربوط بهنظام مدیریتی و تدبیر کشور نیست و غمانگیزتر آن که مدیران نه کالا هستند که با ارز دولتی و یا قاچاق وارد کرد و نه حتی مانند مربیان ورزشی امکان بهکارگیری موقت یک فرد خارجی وجود دارد.
سالها و دهههای اخیر شاهد دستدرازی این جنس مدیران در سایر حوزهها از جمله ورزش، محیطزیست و مهمتر از همه شرکتهای اقتصادی نیز بودهایم تا عملاً همه سرمایهها و فرصتها را یکی بعد از دیگری ازدستداده باشیم.
هر میزان دولت در طول سالیان گذشته بزرگتر شده است در نقطه مقابل مدیران توانمند، مستقل و خلاق کمیابتر شدهاند. جایگاههای مدیریتی که با رشد قارچگونه شرکتها و هلدینگها و افزایش هیئتمدیرهها ماهانه بر تعداد آنها افزوده میشود نیز جایی برای حاتمبخشی به حامیان سیاسی است که در ازای کسب و حفظ قدرت بهصورت «هبه» بخشیده میشوند که برخی خیلی زود سر از فسادها و انحرافات بزرگ در میآورند و هیچ آوردهای جز زیان و خسران برای کشور ندارند.
کد مطلب: 491780