یادداشتی از محمود منطقیان؛
«تنهاییِ بزرگ»
21 آذر 1401 ساعت 16:25
«تنهایی بزرگ» عنوان یادداشتی است که محمود منطقیان در اختیار کبنانیوز قرار داده است.
یادداشتی از محمود منطقیان؛ تنهایی دو گونه است؛ یکی اینکه کسی دور و برت نباشه و به دور از جمع برای مدتی زندگی کنی و یا مدتی در سلول باشی و یا قرنطینه و خلاصه زندگی را دور از جمع و دوست و رفیق بگذرانی و از اینکه کسی همدم و همنشین تو نیست رنج ببری.
اما تنهایی بزرگ، این است که در میان جمع و جامعه باشی و احساس تنهایی و غربت کنی و جمع درکت نکنه و نتوانی همرنگ جماعتی بشوی که مرتب نقش بازی کنند و رنگ عوض نمایند و اهل سود و معاملهاند و حتا روی گل و پرنده و قناری تجارت می کنند و ارزش و اعتبار هر چیز را با متر و ترازو و بهای آن میسنجند و یا جمعی که به خرافهها چسبیدهاند و بدانها دل خوش کردهاند و امید بستهاند و جماعت بیدردی که به نالهها هم میخندند و حسهای انسانی را از دست دادهاند و هرگز به بوته گلی و یا صدای بلبلی و یا چکیدن قطره اشکی از دیدهای خیره نشدهاند و عشق را نه تنها نشناسند، که گمراهی و انحراف و بیماری انگارند و یا گروهی که جان بستانند و نواله گیرند و این را برای خود هنر دانند و برتری شمارند و از مهر مادرانه و آه و درد پدرانه چیزی نفهمند و حس نکنند.
راستی چه رنجی میبردند بزرگانی مانند سقراط و فردوسی که با آن اندیشههای بلندشان در میان جامعه و مردم عصر خویش میزیستند و نادانی و بیخبری یک جامعه را با درد و اندوهی سنگین نظاره میکردند و بر دوش جان میکشیدند.
خدایی حال و درد آن بزرگان در روزگار خویش چگونه بود و چه بار سنگینی بر دل و جانشان سنگینی میکرد؟
این تنهایی گرچه بسیارسنگین و رنجافزا و غمآمیز است، لیکن اگر نیک بنگری، بسیار بزرگ و زیبا و ستودنی و دوستداشتنی است و اگر نبود، زندگی بس هولناک مینمود و جهان جای مناسبی برای زیستن نبود.
این تنهایی بزرگ، تنها از آنِ انسانهای آزاده و خردمندی است که پای بر قله عشق نهادهاند، اما با درد و شکوهی بیمانند همدم و همراهاند.
محمود منطقیان؛ ۹۹/۱۱/۲۰
کد مطلب: 455579