خشونت شهری و زوال رواداری؛
رانندگان تهرانی چماق به دست شدهاند
قادر باستانی
7 ارديبهشت 1401 ساعت 0:48
خشونت بیداد میکند. در تهران برخی رانندهها، چوبدستی یا وسیله تهاجمی دیگری را در کنار صندلی خود میگذارند. رُشد فزاینده خشونتهای شهری، چشم آنها را ترسانده که یک موقع اگر دعوا شد، دست خالی نباشند. بر اساس آمارهای پزشکی قانونی کشور، روزانه به طور میانگین هزارو 600 شهروند به دلیل نزاع به پزشکی قانونی مراجعه میکنند و تشکیل پرونده میدهند که شهر تهران بالاترین آمار را دارد
قادر باستانی در شرق نوشت: خشونت بیداد میکند. در تهران برخی رانندهها، چوبدستی یا وسیله تهاجمی دیگری را در کنار صندلی خود میگذارند. رُشد فزاینده خشونتهای شهری، چشم آنها را ترسانده که یک موقع اگر دعوا شد، دست خالی نباشند. بر اساس آمارهای پزشکی قانونی کشور، روزانه به طور میانگین هزارو 600 شهروند به دلیل نزاع به پزشکی قانونی مراجعه میکنند و تشکیل پرونده میدهند که شهر تهران بالاترین آمار را دارد؛ یعنی هر ساعت حدود ۶۶ نفر با هم درگیر میشوند، البته درگیریای که با ضرب و جرح همراه است. در سالی که گذشت، در پایتخت، حدود 100 هزار نفر به دلیل آسیبهای ناشی از نزاع به مراکز پزشکی قانونی مراجعه کردهاند که در مقایسه با سال قبل، باز افزایش یافته است. آمارهای رسمی نشان میدهد در 10 سال، بیش از ۱۱ هزار نفر در درگیری با سلاح سرد کشته شدهاند.
چرا مردم کمحوصله شدهاند؟ برای چه درگیریهای خشن بر سر مسائل کماهمیت، مدام بیشتر میشود؟ به چه دلیل دامنه استفاده از سلاح سرد در نزاعهای خیابانی، نگرانکننده شده است؟ اثرات اقتصادی تحریمها و مشکلات دردناک معیشتی مردم، چقدر در تنگخُلقی ایرانیان نقش داشته است؟
جامعهشناسان باید خشونت شهری را به عنوان یک پدیده اجتماعی بررسی کنند و به قانونگذاران و مجریان قانون، راهکار نشان دهند. جای نگرانی است، هر سال نسبت به قبل مردم کمحوصلهتر و تُندخوتر میشوند. نسل جدید هم که جای خود دارد، همه هنجارهای جامعه را به چالش میکشد و رگ گردن را به جای منطق، در بحث و جدل ترجیح میدهد.
نباید چنین میشد و انتظار طبیعی این بود، نسلی که بخش بزرگی از آموزههای ابتدایی، راهنمایی و متوسطه آن تعلیمات اخلاقی و دینی بوده و رسانهها آن همه داد اخلاقیات میزنند، نسل فکور و فرهیختهای باشد؛ اما چرا چنین شده است؟ چرا اختلاف بین نسلی، به معضلی برای خانوادهها تبدیل شده است؟ کجای کار میلنگد؟ چه باید کرد؟ آیا ندیدن و از کنار آن عبورکردن چاره کار است؟
بخش اقتصادی و تأمین حداقل رفاهیات جامعه، همانقدر اهمیت دارد که بخش آموزش عملی مهارتهای زندگی مانند مهارت کنترل خشم به خانوادهها حائز اهمیت است. در شهرهای بزرگ به جهت کنار هم قرارگرفتن افراد با فرهنگها و خاستگاههای مختلف، کنترل اجتماعی ضعیف شده و خشونت افزایش یافته است.
برای بهبود وضعیت، رسانهها مخصوصا رسانه ملی نقش ممتازی دارند. این رسانه مهم و تأثیرگذار میتواند با کمکردن از برنامههای پروپاگاندا و تلطیف ارتباط با مردم، برنامههایی را در قالب فیلم و سریال بسازد و مهارتهای زندگی را آموزش دهد. مهارتهای زندگی، تواناییهایی هستند که با تمرین مداوم پرورش مییابند و شخص را برای روبهروشدن با مسائل روزانه زندگی، افزایش تواناییهای روانی، اجتماعی و بهداشتی آماده میکنند.
«مهارتهای زندگی»، شامل توانایی تصمیمگیری، توانایی حل مسئله، توانایی تفکر خلاق، توانایی تفکر نقادانه، توانایی برقراری ارتباط مؤثر با دیگران، توانایی برقراری روابط بین فردی سازگارانه، توانایی آگاهی از خود، توانایی همدلی با دیگران، توانایی رویارویی با هیجانها (غم، خشم، شادی) و توانایی رویارویی با استرسهاست که با وجود هیاهوی بسیار، فعلا جای چندانی در برنامههای درسی و رسانهای ندارد.
مردم ایران در طول تاریخ به رواداری و حوصله و ملت شعر و غزل و افسانههای عاشقانه شهره بودهاند، پس روا نیست که بگذاریم، جامعه شریعتمدار و اخلاقی ایران، به نحو دیگری شهرت پیدا کند. اساس کار هم خانوادهها هستند که باید احساس مسئولیت کنند و به تربیت کودک در نظام آموزشی و فضای رسانهای بسنده نکنند. مهربانی، صداقت و روراستی، گوهرهای گمشده امروز جامعه ما هستند. با هم مهربانی کنیم. به دور از هر تعلقی، به همدیگر عشق بورزیم و دوست بداریم.
محبت را تبلیغ کنیم. از یاد نبریم بعثت پیامبر عظیمالشأن ما برای مکارم اخلاقی بوده، پس نفرت و کینهورزی و عناد را با مهربانی عوض کنیم. البته راهکار اساسی همان است که جامعهشناسان مستقل، موضوع را کالبدشکافی کنند و راهکار نشان بدهند. آمارهای پزشکی قانونی، زیبنده جامعه اسلامی ما نیست.
کد مطلب: 447383