یادداشت؛
بزرگترین خیانتها چه هستند؟
علیرضا یزدان دوست
10 آبان 1399 ساعت 6:54
به گفته خیلی از مردم موفقیت فقط در خارج از کشور خودشان امکان پذیر است، حال سؤال این است که این افراد اصلاً با زندگی افرادی که در حال حاضر درحال تحصیل و پیشرفت در خارج کشور هستند آشنا هستند یا نه؟
شاید براتون سؤال باشه که بزرگترین خیانتها چی هستند؟ اول از همه باید بگم این خیانتها رو خودمون به خودمون میکنیم.
این خیانتها مجموعهای از بهانههایی است که ما برای نرسیدن به موفقیت و ادامه ندادن راه رسیدن به هدف و رویاهایمان میآوریم.
در ادامهی این نوشته برای شما دوستان عزیز ۳ مورد از بهانههایی که ما برای نرسیدن به موفقیت میآوریم را مثال زدهایم.
امید است که با خواندن این نوشته با بزرگترین ظلم و خیانت ممکن در زندگی که خودمان به خودمان میکنیم آشنا شویم. در ضمن اولین قدم برای مبارزه با چنین بهانههایی شناختن آنهاست، پس اولین قدم را محکم برمیداریم.
مثال یک؛ وضعیت کشور برای رسیدن به هدفم مناسب نیست.
شاید جمله «وضعیت کشور خرابه یا داخل این کشور نمیشه پیشرفت کرد و نمیشه موفقیت بدست و آورد ولی در خارج هم پیشرفت هست هم موفقیت» رو بیشتر از زبان جوانان و نوجوانان جامعه شنیده باشید.
همهی ما تأیید میکنیم که وضعیت کنونی کشور نابسامان است، اما این دلیل نمیشود که دست از سعی و تلاش برای رسیدن به موفقیت برداریم و اینو باید بدونیم اگر آدم بخواد موفق بشه و برای خودش کسی بشود اولین قدم این است که داخل کشور خودش بدرخشد.
به گفته خیلی از مردم موفقیت فقط در خارج از کشور خودشان امکان پذیر است، حال سؤال این است که این افراد اصلاً با زندگی افرادی که در حال حاضر درحال تحصیل و پیشرفت در خارج کشور هستند آشنا هستند یا نه؟
موفقیت اولیه را در کشوری بدست آوردن که به نظر خیلیها هیچ پیشرفتی نمیشود در آن کرد.
برای مثال، یک بازیکن فوتبال اول از همه باید داخل کشور خودش و تیمهای داخلی بدرخشد تا باشگاههای ورزشی دیگر او را دعوت کنند.
برایان تریسی را شاید بشناسید؛ او سخنران و نویسنده مشهور جهانی هست که کتابهای زیادی نوشته است.
داخل یکی از کتابهایش بنام «هدف» گفته بود که در ۲۱ سالگی هیچ دارایی نداشته، صبحها کارگری میکرد و شب هم خسته به اتاق کوچکی در یک آپارتمان میرفت تا استراحت کند. او میگفت که آن سالها احساس میکردم بیچارهترین انسان روی زمین هستم و محدودیتهای زیادی دارم.
چطور برایان تریسی از آن شرایط بسیار سخت توانست عبور کند اما ما نمیتوانیم؟؟ شاید در جواب بگوییم برایان تریسی را با ما مقایسه نکن.
باید بگم که هیچکس از فرد دیگری برتر نیست. اما موفقتر چرا.
افراد موفق کسانی هستند که از فرصتهای خوب زندگی به نحو احسن استفاده میکنند.
هر روز فرصتهای خوب زندگی به ما این فرصت را میدن که فرد موفقی باشیم اما نه ما نه تنها اونارو رد میکنیم بلکه که در آخر هم میگوییم موفق نیستیم.
مثال دو؛ مردم چی میگن؟
دوستان عزیز؛ تجربه نشان داده که بزرگترین ظلم ممکن به خودمون این هست که از نظر دیگران، طرز تفکر دیگران و حرفهای آنها درمورد خودمون بترسیم. پوزش میطلبم اما این احمقانهترین کار ممکن هست.
امیرالمؤمنین علی علیه السلام میفرمایند؛
«تا لحظهای که زنده هستی خدمتگزار مردم باش، اما تابع رنگ و لعاب آنها نباش»
وقتی که ما حرف، نظر و تفکر مردم درباره خودمون رو ارزشش رو بالاتر از موفقیت و هدفمون بدونیم، هیچ انتظاری نباید از خودمون داشته باشیم.
عزیزان؛ مردم حرف میزنم و این حرفاشون هم نظرات اونهاست و اینو باید بدونیم که قرار نیست همهی نظرات درست باشن و اینکه بگی به عنوان مثال رفتم خواننده شدم مردم درموردم چی میگن کاملاً اشتباه هست و نباید به حرفهایی که ممکنه تأثیر منفی در ما بگذاره توجهی کنیم.
الکساندر گراهام بل در همین رابطه میگه:
«یک قاعده خاص و کلی بیان میدارد که اشخاص، بر آنچه با آن متولد شدهاند، ربطی ندارند و این خوده انسان هست که آیندهی خود را میسازد»
حرف مردم نه تنها در موضوع آینده، موفقیت و هدف تأثیر منفی میزاره و دردسر ایجاد میکنه بلکه داخل خیلی از مسائل حرف مردم بازهم مشکل ساز هست.
برای مثال؛ رومینا اشرفی چرا کشته شد؟
چون پدرش میگفت اگر دخترم با فلانی ازدواج کنه، در آینده مردم دربارم چی میگن؟
پس بیاین از این لحظه به هم قول بدیم که به حرفهای منفی مردم هیچ اهمیتی ندیم و راه خودمون رو ادامه بدیم.
اما کسانی که هدف خودشون رو میفروشن و از اون دور میشن سادهترین افراد جامعه هستند.
مثال سه؛ از عهده این کار بر نمیآیم.
اکثر ما که چه عرض کنم همهی ما در زندگی شکست میخوریم، اما چیزی که در این حالت مهم است برگشتن ما به روال عادی و درس گرفتن از شکستها است.
متاسفانه افردای در جامعه هستند که شکست هارا به بهانهای برای ادامه ندادن به کارشون یا ادامه ندادن راه موفقیت تبدیل میکنند.
اگر یک بررسی کلی از کارنامه زندگی افراد مشهور و موفق جامعه داشته باشیم خواهیم یافت که در زندگی این افراد پشت هر پیروزی حداقل یک شکست هست و این تایبد کنندهی سخن معروف «شکست مقدمهی پیروزی است» میباشد.
ما باید نهایت سعی و تلاش خود را بکار بگیریم تا از شکستها درس بگیریم و آنها را تبدیل به یک بهانه بچگانه نکنیم.
با این کار فقط و فقط این خوده ما هستیم که ضرر میکنیم.
پس دست از حرفهای منفی مانند «من از عهدهی این کار بر نمیآیم» برداریم و راه خود را ادامه دهیم، زیرا ما کسانی هستیم که قرار است دنیا را دگرگون کند…
............................
علیرضا یزدان دوست
کد مطلب: 427051