سلسله مقالاتی در خصوص نقش شهرستان گچساران در انقلاب و جنگ؛
گچساران پیشانی صنعت نفت ایران و پیشتاز در مبارزه ( بخش اول )
سید نورمحمد حسینی سوق
31 مرداد 1399 ساعت 14:49
پس از ماجرای 17 شهریور 1357 در میدان ژاله تهران، بچههای انقلابی منتظر فرصتی بودند که با یک تجمع سیاسی در گچساران ضمن اعلام موجودیت همبستگی خود را هم با قیام مردم ایران اعلام نمایند. مراسم ختم فرزند یکی از معتمدین شهر در مسجد صاحبالزمان بهترین بهانه بود. متأسفانه رئیس سازمان امنیت شهرستان که سرهنگ «عزیزالله رحمانی» بود، از قصه خبردار میشود. علیرغم ممنوع کردن مراسم، حدود 20 تا 30 نفر از جوانان انقلابی در مسجد حاضر شدند و شروع به شعار دادن نمودند.
یادداشتی از سید نور محمد حسینی سوق - بخش اول
اگر از سالهای 1300 منطقه بویراحمد و بخشهایی از مناطق کهگیلویه و بهمئی به دلیل ناامنیها شورشهای عشایری در مرکز توجهات ملی قرارگرفته بود ولی در این زمان، منطقه کنونی گچساران با فعالیتهای شرکت نفت در منطقه گچ کوراوعلی (گچساران قدیم) اهمیت دیگری از بعد ملی و حتی بینالمللی پیدا میکند. (1) در طی همین سالها اولین چاه نفت در روستای بابا محمد از توابع دو گنبدان امروزی حفاری شد وبه نفت رسید. اکنون این چاه به شماره شش معروف است. (2)
از آن زمان به بعد، میزان تولید نفت این منطقه اغلب سیر صعودی خود را حفظ کرده است، طوری که در سال ۱۳۵۳ به حداکثر میزان خود یعنی بالغبر ۹۴۰ هزار بشکه در روز رسید. (3)
قبل از کشف و استخراج نفت سه کانون جمعیتی عمده در محدوده فعلی شهر دو گنبدان وجود داشته یکی روستایی زریون در محل باند قبلی فرودگاه شرکت نفت (شمال غربی فرودگاه فعلی) و دیگری آبادی پروبالی و سومین نقطه مسکونی کوچکی به نام رادک بافاصله کمی ازپروبالی بوده است.
همزمان با شروع فعالیتهای شرکت نفت روستای زریون در سال ۱۳۱۹ بهمنظور ایجاد فرودگاه تخریب و اهالی آن به ده پروبالی نقلمکان کردند. در ۲۰ کیلومتری جنوب شرقی دو گنبدان فعلی هم منطقهای وجود دارد که امروزه به آن گچساران قدیم میگویند و متروکه هست، اما در قدیم محل استقرار کارگران صنعت نفت و اتباع بیگانهای بوده که در کنسرسیوم نفت مشغول به کار بودهاند. (4)
تحولات صنعتی گچساران در کنار صداهای نبرد و جنگ در مناطق هم تبار خود هرروز سرعت بیشتری میگرفت تا اینکه در سال ۱۳۳۴ رسماً سازمان شهری دو گنبدان که بهطور عمده منطقه پروبالی را شامل میشده است تأسیس میگردد. (5)
با سرکوب خونین عشایر در دهه چهل، دستگاههای امنیتی کشور مصمم میشوند که با فرمول استقلال اداری و سیاسی این بحران را برای همیشه خاموش نمایند. بر اساس این طرح، کل منطقه را تحت عنوان فرمانداری کل، به دو بخش یا دو فرمانداری تقسیم مینمایند. شهرستان کهگیلویه: شامل گچساران، پاشت، چرام، دهدشت کنونی، سوق، لنده، بهمئی؛ و شهرستان بویراحمد شامل یاسوج و سی سخت و پاتاوه و مارگون و...(6)
این مهم در حالی اتفاق افتاد که شهر گچساران به لحاظ پتانسیل نفتی و صنعتی و امکانات اداری و ارتباطی و مهمتر از همه ملاکهای جمعیتی و حتی امتیاز دسترسی آسانتر چندین سرو گردن از یاسوج و دهدشت بالاتر بوده است. درست به همین ادله بوده است که استان کهگیلویه و بویراحمد، به مرکزیت یاسوج بوده است ولی اکثر امورات وادارات اصلی آن در گچسارانی بوده است که حتی فرمانداری هم نداشت.
بعدها با آرامش نسبی در منطقه، با این دلایل که شهر دو گنبدان، یک شهر نفتخیز و بزرگترین شهر منطقه و عمده ادارات دولتی استان در آن ساکن میباشند و بعلاوه در مسیر شاه را اصلی شیراز به اهواز قرار دارد پیشنهاد استقلال اداری شهرستان طی درخواستی به هیئت دولت ارسال میگردد. هیئت دولت هم در روزهای پایانی سال 1353 با تشکیل شهرستان گچساران به مرکزیت دو گنبدان موافقت میکند. بخش پاشت نیز طی همین مصوبه به شهرستان گچساران ملحق میگردد. (7) بعدها در سال 1389 شمسی شهرستان باشت مستقل و از این شهرستان جدا میشود.
و لذا در این سلسله مقالات منظور از شهرستان گچساران همین شهرستان کنونی گچساران است.
گروه قومی ساکن گچساران
این شهر با این کیفیت و شرایط، محل سکونت سه گروه قومی عمده بوده است: لرها که عمدتاً شامل پاشت و باوی ها و سادات و بویراحمدیها و چرامیها بودند. ترکان قشقایی: مهاجران غیر استانی
شرایط فرهنگی رسمی و دولتی
سیاست فرهنگی رژیم شاهنشاهی در راستای دین زدایی شدید و غرب گرایی عمیق استوار بود. هر برنامه فرهنگی، اعم از رسمی و غیررسمی در این جهت تعریف میشده است. غافل از آنکه بسیاری از این کانونهای فرهنگی طاغوت، خود مآمن و محفلی برای تربیت مبارزان و اسلام خواهان شده بود.
در طی همین سالها گچساران دارای دو دبیرستان پسرانه و دخترانه به نام کورش کبیر و پروین اعتصامی بوده است. در شهر دانشسرای مقدماتی هم وجود داشت که حکم آموزش عالی استان را داشت. در این مرکز شبانهروزی دانشآموزانی برای یادگیری اصول و فنون معلمی دو سال آموزش میدیدند و بهعنوان معلم، روانه روستاها میشدند.
شهر دارای سه سینما بود. یکی سینمای عمومی و دیگری سینمای بخش کارگری و سینمای بخش کارمندی. در آن زمان ورزش هاکی در سطح ملی مطرح بود و بقیه رشتهها هم فعالیت نسبی داشتند.
مهمترین فعالیت قابلذکر بهاصطلاح فرهنگی آنها که بیشتر به رقص و آواز و...خلاصه میشده است در این زمانها، مراسم جشن سپاسی بود که در منطقه لیشتر تدارک دیده بودند. این اتفاق بسیار سبکبار، در زمان استانداری جناب امیرابراهیمی اتفاق میافتد.
خلاصه نتیجه فعالیت فرهنگی اینها در یک جمله خلاصه میشود: کسی که باد بکارد طوفان درو میکند.
اولین جنایت غیرسازمانی ساواک
جنایت رژیم، با کشتن یکی از دانشآموز معلمان دانشسرای مقدماتی دخترانه، توسط یکی از کارمندان ساواک به نام راد در محل خود دانشسرای شبانهروزی دخترانه شکل تجسمی به خود میگیرد. جنایتی که دل همه ساکنان بومی و غیربومی شهر را جریحهدار نمود و چهره ساواک و ساواکیان را نزد مردم، غیراخلاقی نشان میداده است. البته این جنایت نهایتاً منجر به تعطیلی تنها دانشسرای مقدماتی دخترانه استان هم شده است. (8)
گروههای پیشتاز مذهبی و انقلابی در گچساران
ساخت اجتماعی و اقتصادی شهرستان گچساران عمدتاً بر پایه دامداری و کشاورزی استوار بوده است. ولی به دلیل تغییرات نوسازی که در منطقه آغازشده بود قدرت اجتماعی، قشرهای ذینفوذ سنتی مثل خوانین و کدخدایان در میان مردم بهشدت کاهش پیداکرده بود. ظهور اقشار نوظهور و جدید بدنه اجتماعی منطقه را دچار تغییرات عمیق نموده بود. این اقشار نوظهور بهعنوان پیشتاز کمکم با فعالیتهای مبارزاتی و تشکیلاتی آشنا و جذب مبارزات با رژیم شدند. آنها هم متناسب با سطح کشور به دو گروه طرفداران امام خمینی ره و اسلامی کردن امور و گروههای سیاسی دیگر تقسیمشده بودند. ولی به گواه تاریخ حجم و قدرت مبارزان مسلمان به دلیل پایگاه وسیع مردمی و همخوانی ایدئولوژیک قابلمقایسه با گروههای غیرمسلمان نبود. با این مقدمه مبارزان مسلمان شهر گچساران را نیز میتوان به گروههای متفاوتی تقسیم نمود.
گروه اول: روحانیون.
گروه دوم: کارکنان انقلابی شرکت نفت.
گروه سوم: بازاریان گروه چهارم فرهنگیان و روشنفکران و دانش آموزان.
فعالیتهای مذهبی و روحانیون:
چند کانون اصلی مذهبی در شهر به همت مردم و متدینین و روحانیون اداره میشد مسجد جامع یا همین مسجد شهدا، مسجد صاحبالزمان بازار، مسجد موسی بن جعفر و بیت العباس
این کانونها که بافاصلههای متفاوتی ساختهشده بودند با دعوت از خطبای کشوری و مشهور و روحانیون و افراد مستقر بهطور مداوم فعالیتهای مذهبی خویش را رونق میبخشیدند. فعالیتهایی که اگر کاری به سیاست نداشته باشیم دقیقاً نقطه مقابل فعالیتهای فرهنگی دولت قلمداد میشده است.
روحانیونی که در منطقه گچساران فعالیت داشتند به چند دسته تقسیم میشدند. عدهای از این روحانیون بومی منطقه بودند. مثل علما و روحانیون سادات منطقه باوی مثل بلادی و موسوی و حسینی وکاظمی...که امید است در نگارش نقش شهرستان باشت به تفصیل آورده شود. در حوزه قشقاییها نیز نقش حجتالاسلام گمارانی بیبدیل بوده است.
ماه مبارک رمضان سال 57 که مصادف با مرداد و شهریور بود، 2 نفر از روحانیون از دفتر مرحوم آیتالله گلپایگانی از قم به گچساران اعزام شدند، حجتالاسلام مصباحی مقدم نماینده ادوار تهران در مسجد صاحبالزمان (عج) بازار و حجتالاسلام معلمی در مسجد بیت العباس (ع)، شبها سخنرانی داشتند و بابیان سخنان شیوا و جذاب مستمعین زیادی گرد هم جمع میآمدند. (مسجد صاحبالزمان (عج) به همت بازاریان و مرحوم حجتالاسلام وهابی و پسازآن بیت العباس (ع) توسط اصفهانیهای مقیم گچساران ساخته شد این دو مکان نقش فعالی در انقلاب داشتند.) دیگر روحانی حجتالاسلام جزایری بود که در مسجد جامع امام جماعت بود.
ولی در این بین نقش حجتالاسلام بشارت در این منطقه نقش بسیار بسزایی بود او در سالهای ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ ش. مبارزات سیاسی خویش را گسترش داد و در برپایی تظاهرات و راهپیماییها در استان کهگیلویه و بویراحمد و نیز راهپیماییها و تظاهرات مردم قم نقش بسیار ارزندهای داشت.
مرحوم متقی نیز در طی همین سالها در شهر گچساران فعالیتهای مذهبی پرباری داشته است؛ و حتی تبعید میگردد. حجه الاسلام شیخ محمدعلی جعفری (دیانتی فر) از حوزه دیل، حجه الاسلام سید محمدجواد تقوی در دیل و بویراحمد گرمسیر و حاج سید اسماعیل پورالحسینی میباشند.
قطعانمی توان فعالیتهای ابوطالب وهابی روحانی سردفتر شیخ جواد اعتدالی واعظ نابینای بهبهانی حجتالاسلام ایرج خرم گوهری آیتالله جعفری را نادیده گرفت
به گفته آقای علی مراد جعفری حجةالاسلام وال مسلمین غلامحسین محسنی اژهای ایشان قبل از انقلاب در منطقه گچساران و خصوصاً روستای ماریا فعالیت تبلیغاتی داشتهاند. (9 و 10 و 11)
بازاریان مبارز:
بازار شهر گچساران عمدتاً در اختیار افراد غیربومی بوده است. افرادی مثل شهید بلادیان، جناب آقای شریعتی، مرحومان مختاری و هاشمی و حاج حسین حقشناس، محمدرضا نوربخش... از انقلابیون و مذهبیان بازار بودند.
کارمندان شرکت نفت:
مهمترین نیروی انقلابی شرکت نفت در آن زمان مرحوم محمد زید بهبهانی و افراد دیگری مثل؛ باطولی، کیامرثی و...بودند. هنگامیکه شرکت نفت گچساران اعتصاب کرد، کلیه منابع مالی رژیم از بین رفت، کمر رژیم خم شد. قطع نزدیک به یکمیلیون بشکه نفت صادراتی از گچساران پیام بسیار سنگینی به سرانی بود که با سلاح نفت میخهای تخت خویش را محکم بسته بودند. این حجم صادرات و درآمد میلیاردی از شهری که تنها عایدی آن فقر و استضعاف و بوی آزاردهنده گازهای فسفری بود چه نتیجهای جز خشم و اعتصاب میتوانست داستِ باشد.
اتحاد وسیع و ناگسستنی کارکنان و کارگران و پشتیبانی و هدایت دقیقی که از بیرون رهبری میشده است تمامی تلاش حاکمان و مسئولین رژیم را بیاثر نموده است. گویند انقلابیون با عاملیت روحانیون برای اینکه کارمندان شرکت نفت به اعتصاب ادامه دهند و در عین حال خانواده آنها دچار مشکل نشود سعی میکردند حقوق آنها را از صندوقی که درست کرده بودند پرداخت نمایند. (12)
فرهنگیان و دانشجویان ودانش آموزان:
این عده از طریق کلاسهای قرآن و پخش کتابهای مذهبی وفعالیت های سینهبهسینه، رسالت روشنگری خود را در سطح شهر انجام میدادند. در جامعه سنتی آن زمان این گروه مرجع مورد اعتمادی برای تودههای مردم بودند و حرف و سخن آنها بهسرعت و باظرافت در دل مردم تأثیر خود را میگذاشت. از این جمله میتوان به افراد زیر اشاره کرد:
بهرام تاج گردون، آقای راهی، خورشیدی، رمضان منصوری، محمد الهیاری، پسر جزایری و مرحوم نبی زاده، باغ سرداری، رمضان عبدی نژاد آرویی، مختار باطولی، حاج عبد الحسین پروان، رضوی، فرهادی کارمند مخابرات، منصور باغ، سردار آموزگار عباس سیاوشی فرهنگی، مرحوم نبی زاده و حاج ذوالفقار صابری، حاج عبدالله صابری، آقای خواجوی. احمد خورشیدی، مهندس عبدی پور، خانم حاتمی، بلقیس بیگدلی، دانشآموزانی مثل مرادی و.... بوده است.
اولین راهپیمایی گچساران:
پس از ماجرای 17 شهریور 1357 در میدان ژاله تهران، بچههای انقلابی منتظر فرصتی بودند که با یک تجمع سیاسی در گچساران ضمن اعلام موجودیت همبستگی خود را هم با قیام مردم ایران اعلام نمایند. مراسم ختم فرزند یکی از معتمدین شهر در مسجد صاحبالزمان بهترین بهانه بود. متأسفانه رئیس سازمان امنیت شهرستان که سرهنگ «عزیزالله رحمانی» بود، از قصه خبردار میشود. علیرغم ممنوع کردن مراسم، حدود 20 تا 30 نفر از جوانان انقلابی در مسجد حاضر شدند و شروع به شعار دادن نمودند. این را میتوان آغاز راهپیماییها و اعتصابات منظم و برنامهریزیشده در شهر گچساران دانست که اوج آن داستان 19 آبان ماه و جنایت ددمنشان خونآشام مأموران دولتی در مسجد جامع و کشتار مردم بیپناه هست که در قسمت بعدی خواهد آمد.
ادامه دارد...
کد مطلب: 424645