یادداشتی از سیدعلی عباس محدث؛
دم خروس نمایندگان اصولگرا از وزارت نفت در آمد
11 مرداد 1399 ساعت 12:01
واقعاً در مورد این مردم چه فکری کردهاید؟ چطور شرم ندارید از اینکه با مردم نینوا و جوانان محجوب ولی بیکار و مستأصل حوزه انتخابیه خود مواجه بشوید؟ این حق است؟ این عدالت است؟ این انصاف است؟ اگر در زمان امام علی (ع) بودید چه برخوردی با شما میکرد؟ شرمتان باد بر این همه نادانی و ناتوانی و تضییع حق الناس.
یادداشتی از سیدعلی عباس محدث؛
پس از میدان داری مهندس زنگنه در وزارت نفتِ دولتِ اصلاحات، اصلاح طلبان همیشه حاکم و همواره ناتوان و پرادعا، به لطف بازیگردانی مرحوم هاشمی و موضع گیری مصلحتی جناح رقیب و البته وعدههای طبق معمول سراسر کذب و بی پایه و اساس و تا حدودی خوشه چینی از برنامههای ساختارشکنانهی براندازانِ خارج نشین، مردی از جنس ته ماندههای اصولگرایان سنتی که روزگاری میخواست بازماندگان ارتش را جلوی مجلس به دار بیاویزد و همچون حجاریان و سروش و دیگرانی که در خیابانها، زنانی را که مثلاً ذرهای از مویشان پیدا بود، متحجرانه و تحقیرانه با پونز، روسریشان را به سرشان سنجاق میکردند و اکنون داعیه دار تئوری حمایت از حقوق مساوی زن و مرد هستند، به ریاست جمهوری برگزیدند و به تمام خواستههای مثلاً روشنفکرانِ داخلی همچون {نا}صادقِ زیباکلامِ همیشه پشیمان از انتخاب خود، و خارجیهای خوش رقص لیبرالیسم، ذلیلانه تن دادند.
به اسم اعتدال نگری در نوع مدیریتش، کهنسالانِ فرتوت و کاسبان تجارت خارجی و بازارهای بین المللی را در وزارتخانههای مختلف بکار گرفتند. یکی از این تحفههای در صندوق مانده اصلاحات، مهندس بیژن نامدار زنگنه است. جناب بیژن خان، در سال 1396 جهت اخذ رأی اعتماد، کمی نیش و طعنه شنید اما موفقیتشان قابل پیش بینی بود و رأی اعتماد گرفتند. از جمله اقدامات غیر قابل کتمان ایشان که نهایتاً هم در همان صحن علنی مجلس به آن اعتراف نمود، خوش خدمتی بی شائبه به نمایندگان بود. این حُسن خُلق ایشان که منبعث از رویهی دولتمردان و مجلس گردانان منفعت طلب برای خان و کدخدا و ارباب خارجیشان بوده است، تا حدی بود که به جای بررسی تمامی راهکارهای مدیریتی برای تزریق پول نفت در صندوق ذخیره ملی، انجام پروژههای بین المللی و ملی و احیاناً حمایت از سفرهای که برای مردم خالی نگه داشتهاند، به جذب نمایندگان در وزارتخانه پرداخته است. ایشان بدون رودربایستی در صحن علنی مجلس و اخذ رأی اعتماد و در پاسخ به انتقاد خادمی نماینده مردم شریف ایذه و باغملک در مجلس شورای اسلامی میگوید: «میگویند نمایندگان ادوار را استخدام کردید. خب هر دورهای که تمام میشود یکی از دغدغههای هیأت رئیسه مجلس این است که با وزرا جلسه میگذارد تا این نمایندگانی که کاری ندارند را به کار گیرند. خب نمایندهای که کار ندارد، چه شود؟ آیا باید در جامعه رها شود؟ اگر نمایندهای نگران شغل آینده خود باشد حتی در حد یک حقوق دولتی، هزار مفسده دیگر ایجاد میشود. لذا من هم افتخار میکنم که تعدادی از این نمایندگان ادوار را به کار گرفتم و این کار مخفیانه نیست».
پس دغدغه مردم و فرزندان بیکارشان با کیست؟ آیا یکی از همان هزاران آسیبی که نمایندگان بیکار را به مخاطره میاندازد در کمین جوانان بیکار این مملکت نیست؟ نمایندهای که میلیاردها تومان هزینه انتخابات میکند، در پایان دوران نمایندگی، دچار آسیب میشود؟ تکلیف ما مردم چیست که وقتی انتخابشان کنیم در مدیریت دچار آسیب میشوند انتخابشان نکنیم بر اثر بیکاری دچار آسیب میشوند؟ ای کسانی که خود را سینه چاک عدهای منفت طلبِ بی انصاف کردهاید و به هر روشی که مصلحت بدانید به دنبال سوء استفاده از آراء مردم هستید، حق مردم ایران با این همه ارزش گذاری که برایتان قائل شدند این است؟ این همه جوان را تقدیم اقتدار جمهوری اسلامی کردیم تا عدهای بیسوادِ طماع را اینگونه به رخ مردم بکشید؟ نمایندهای که فاقد هرگونه تخصصِ علمی، فنی و مدیریتی هستی و 8 سال وقت مردم را و رأی مردم را به یغما بردهای که هم رقصی برای اصلاح طلبان کرده باشی و بختی برای خود به چنگ آورده باشی، «قلندران حقیقت به نیم جو نخرند *** قبای اطلس آنکس که از هنر عاریست....؟
اصلاح طلبان مدعی و منفعت طلب، و اصولگرایان موقعیت جو و انحصار طلب؛
اگر دلسوز مردم و محرومان این استان هستید، چرا وقتی رقاص خوابگاههای دانشجویی را به عنوان رئیس دانشگاه معرفی کردند، کسی از شما اعتراض نکرد؟ چرا وقتی بچههای محروم و کارکنان بالای 9 سال خدمت در دانشگاه و سایر دوایر دولتی را به جرم عدم همراهی با نماینده وزارت نفتی استان اخراج کردند، چرا سکوت کردید؟ از سال 1376 تاکنون ذهن ملت را از انقلاب و ارزشهای آن دور کردید و خود را به شعارهای پوچ آغشته کردهاید و واقعیتها را کتمان میکنید به چه سبب؟ 8 سال شعارهای محرومیت زدایی سر دادید و نماینده به مجلس فرستادید که به دور از چشم هزاران جوان بیکار و خانواده مستأصل در تهیه نان شب، به استخدام وزارت نفت درآید، چرا مؤاخذه نمیکنید؟ این بود برنامههای متعالی نگرانه جماعت مدعی اصلاح طلبی؟ یادتان رفته که برای همین آقای نماینده در 8 سال گذشته، اصلاح طلبان چه هزینههایی بر دوش مردم و نظام گذاشتند؟ یادتان رفته چه جشنهای باشکوهی را در کنار سفرههای خالی مردمِ الکی دلخوش به خدمات ایشان، برگذار میکردند؟ چه مدیران لاقید و بی هویت و بیسوادی را بر این مردم تحمیل میکردند؟
و اما جناب آقای نماینده سابق بویراحمد؛
امام علی (ع) در این باره میفرمایند: «خداوند سبحان، غذا و نیاز نیازمندان را در اموال ثروتمندان معین کرده است. پس هیچ فقیری گرسنه نمیماند، مگر به واسطه اینکه ثروتمندان از حق آنان بهره مند شدهاند. و خداوند آنها را به خاطر این عمل مؤاخذه خواهد کرد...». اگر نماینده مردم محروم نبودی و به این سمت میرسیدی، شک نکن که به تو تبریک میگفتم. اما اکنون که نه بر اساس تخصص و صلاحیت و شایستگی بلکه بر اساس رابطه بازیِ معمولِ جماعتِ اصلاح طلبانِ مدعی و هیچ انگار این مملکت، ابلاغ بازرس ویژه وزارت نفت را تصاحب کردهای، چگونه میتوانی شب راحت بخوابی. تو نماینده محرومین بودی. آن روزهایی که به لطف بی مهریهای مسبوق به سابقهی زنگنه، پرونده استخدامی خود را از وزارت کشور به وزارت نفت انتقال میدادی، آیا میدانی که زمانِ دفاع از حقوق پایمال شدهی هزاران جوان محروم شهرستانهای بویراحمد و دنا را تضییع میکردی؟ آن روزی که باید در مجلس شورای اسلامی از نرخ بالای بیکاری جوانان شهرت فریاد میکشیدی و وزرا و دولت را به خاطر بی توجهیشان به مردم این استان به چالش میکشیدی، آگاه بودی که داری وقت مردم را هزینه منفعت طلبی خود میکنی؟ آن روزی که خطاب به مردم میگفتی که «فرزندانم بیکار هستند و هیچ شغل دولتی ندارند»، نمیدانستند که مشغول انتقال پست سازمانی خود به وزرات نفت هستید؟ فرزندی که این روزها پدرش کارمند وزارت نفت باشد، چه نیازی به شغل و کارمندی دارد؟
آن همه قسم حضرت عباس (ع) میخوردی که برای خدمت به مردم تا پای جان ایستادهای، با بیرون آمدن دُم خروس، ادعایی بیش نبود. جوانان زیلایی و سیلاب کلوار و لوداب و سپیدار و .... چه میدانستند که نماینده مردمدار شان مشغول چه خدمتی است. اگر معتقد به روز رستاخیز باشید باید بدانید که این نانی که از قِبل اجحاف وقتِ پیگیری خواستههای مردم بر سر سفره خود میگذارید، حرام است و تاون آن را خواهید پرداخت. این حق الناس است که مثل آب خوردن و همچون دیگر مدعیان همراهتان، تضییع نمودید. همه اینها به کنار، اما حاجی عزیز، این را هر روز مرور کن که آرائی را دو دوره و بدون کمترین وجه ممیزهای بر رقیبان بدست آوردی نتیجه حرف پراکنی های کسانی بود که پس از 8 سال منفعت طلبیشان، به راحتی از قطار چپاولگریشان، بیرونت انداختند و رفتند. و تنها خدمت مفید شما این بود که پرونده استخدامی خود را به وزارت نفت منتقل کردی. هم به جوانان بیکار طایفه خود خیانت کردی که آنها بدنام نمایندگی تو شدند و هم جوانان این دو شهرستان را به وعدههای خارج از توان و تخصص خود معطل نمودید.
البته از دولتمردان پر ادعای اصلاح طلب که مردم را علاف وعدههای وابستگی به غرب کردهاند خیلی بعید نیست. در دولت اصلاحات هم عدهای نمایندگان را به خدمت گرفتند که باز هم متأسفانه حاج آقای موحد یکی دیگر از نمایندگان استان سراسر درگیرِ در فقر و بیکاری و مشکلات معیشتی کهگیلویه و بویراحمد را به استخدام در آوردند. واقعاً در مورد این مردم چه فکری کردهاید؟ چطور شرم ندارید از اینکه با مردم نینوا و جوانان محجوب ولی بیکار و مستأصل حوزه انتخابیه خود مواجه بشوید؟ این حق است؟ این عدالت است؟ این انصاف است؟ اگر در زمان امام علی (ع) بودید چه برخوردی با شما میکرد؟ شرمتان باد بر این همه نادانی و ناتوانی و تضییع حق الناس.
و اما برادر ارزشمندم جناب دکتر روشنفکر؛
رسول خدا (ص) فرمود: «إذا وُسِّدَ الاَمرُ الی غَیرِ اَهلِهِ فانتَظِرالسَّاعَة»، آنگاه که کار به دست نااهل سپرده شود، منتظر قیامت و هلاکت باشید». اینها را میدانستم که هفته گذشته اولین متن توصیه و تذکر را خطاب به جنابعالی نوشتم. این درد بزرگی است که چالشی بزرگتر برای جنابعالی است. این دُم خروس نمایندهی مثلاً مردمی قبل از شما را که جوان این استان دید، از عاقبت کارش سخت رنجید و حق بدهید که از آینده کار جنابعالی هم نگران باشد. بدون شک جنابعالی را فرصتی می دانم برای تمام دلسوزان استان و کسانی که از هر روش و منشی که میتوانند، وارد گود شده و همراهتان باشند تا جنابعالی، دردهای این چنینی را از مردم بگیرید.
و یا امام علی (ع) در فرمانی به مالک اشتر میفرماید: «ثمّ تفقّد أعمالهم و ابْعَثِ العیونَ...- با فرستادن مأموران مخفی مواظب کارگزاران خود باش، چنانچه یکی از آنان، دست به خیانتی زد، بدون تأخیر، خیانتکار را کیفر ده، آنگاه وی را در مقام خواری و مذلت بنشان و داغ خیانت بر پیشانی او بگذار و طوق رسوایی بر گردنش بیفکن». هنوز تا سخن نراندهای و در تصمیمات قطعاً {فقرستیز}مجلس دخیل نشدهای، مرز مشترک خود و مردم را آنقدر پهناور ترسیم کنید که به فرموده اما راحل و مقام معظم رهبری، خیر و صلاح تو در همنشینی با عامه مردم است.
«فراموش نمیکنیم که جنابعالی تا سال 1398 کارمند و بازنشسته آموزش و پرورش بودید».
«و من الله التوفیق»
کد مطلب: 423868