تاریخ انتشار
شنبه ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۲۸
کد مطلب : ۴۲۰۷۰۵
یادداشتی به قلم؛ دکتر سیّد محمّد حسینی نیک
«خودرو»، «تندرو» شده است
دکتر سیّد محمّد حسینی نیک
۲
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛دکتر سیّد محمّد حسینی نیک: بازار خودروی ما غالباً طوفانی است. گاهی فقط با رعد و برقش مردم را میلرزاند که دست و پایشان را گم کرده و آب به آسیاب طوفانگرانش، خواهد ریخت. مدتهاست که دلمان برای هوای آفتابیش تنگ شده است. و این ایام بر خلاف بعضی از خودروها که کندرو هستند، چه قدر قیمت خودرو با مسمی شده و با خیال راحت خودرو و تندرو به پیش رفته و حتی کرونا هم جلودارش نبوده، بلکه فقط با کمی فشار دادن به فنر آن، پرتابش را بیشتر کرده است.
چنان این بازار آشفته است که آرامش را از همه مرتبطین خود گرفته، عدهای را در غلیان سود بیشتر و عدهای مشتری واقعی را نیز در تب و لرز انداخته است.
دلایل افزایش قیمت خودرو و تفاوت غیرواقعی آن در بازار و کارخانه:
هرچند، اختلاف قیمت بازار و کارخانه تا حدی طبیعی است؛ اما نه آنچنان که حتی به آن افزایش صد درصدی هم نتوان گفت. بلکه باید هر دفعه بگوییم چند برابر شده است.
بی شک، باید ازهمه تولیدکنندگان و شرکتهای خودروساز و قطعهسازان و...، حمایت کرد تا حداقل امور زندگی عدهای از کارگران بچرخد. اما در این وسط، تفاوت بسیار زیاد قیمت کارخانه و بازار که گویا حبابی بیش نیست، به جیب چه کسانی میرود؟
باید حبابهای توخالی را پاره کرده تا فاصلهها کم شود.
حباب اصلی، گویا دلالان هستند. اما آیا دلالان فقط دلالان کف بازار هستند یا سر و ته بازار را دلالی احاطه کرده است؟ خدا میداند.
گاهی می گویند قیمت بازار و کارخانه را به هم نزدیک کنیم تا دلالیها از رونق بیفتد. خوب است، ولی برعکس عمل میکنند. می گویند حالا که قیمت بازار در دست ما نیست، قیمت کارخانه را بالا ببریم که این راحترین راه حلِ نزدیکی قیمتهاست. اما، معلوم است که اینجا متقاضیان کمتر دیده شدهاند در صورتی که رونق بازار به وجود متقاضیان است. جهت مراعات متقاضیان باید قیمت بازار را کنترل کنند. و برای کنترل بازار راه حلهایی وجود دارد که قطعاً مرتبطین با بازار خودرو از آن مطلعند. ولی، نمودی از اجرای آنها جلوه گری نمیکند.
همچنین، کسی نمیگوید قیمت خودرو بالا نرود؛ چون خودرو مثل بقیه کالاها افزایش دارد. و گاهی نیز واردات قطعات و مواد اولیه موردنیاز آنها بر اساس قیمت ارز و نرخ تورم، نوسان پیدا خواهد کرد.
ولی، اگر قرار است قیمت خودرو منصفانه بالا رود باید اول دلایل افزایش بی رویه بررسی گردد که قطعاً بررسی شده و بعد دلسوزانه مانع عوامل افزایش بی رویه شوند یا عوامل موجود را رفع کنند که مشکل اصلی، گویا به همین مورد برمی گردد.
سیستمِ مربوط به خرید و فروش امثال خودرو، خود، شبیه یک ماشین است که گاهی در یک ماشین سالم با یک قطعه ناسالم یا ضعیف، کاری از آنهمه قطعه سالم بر نمیآید، مگر اینکه آن قطعه ناسالم یا درست تعمیر شده و یا تعویض گردد. در سیستم مربوط به قیمت گذاری خودرو، نیز کار از یک قطعه فراتر است. بلکه، حبابهای زیادی این چرخه را فراگرفته است که کمر مردم و حتی به تبع آن در نهایت، کمر خودروسازی را خواهد شکست.
راهکارها:
شایسته است، خودروسازی را واقعاً خصوصی خصوصی کنند و نه نیمه خصوصی و نه خصوصی انحصاری که خطرش بیشتر از وضعیت موجود است. و حتی اگر خصوصی و رقابتی شد، باز با این حال، بدون نظارت شدید و رقابت صحیح و مساعدت عادلانه، کار درست نخواهد شد.
نمیدانم، چرا با این همه نخبه دانشگاهی با یک حرکت جهادی، اقدامی حقیقی در این مورد صورت نگرفته یا اگر اقدامی شده، ٲثرش محسوس نیست. پس، کار در جایی گیر دارد.
یعنی، با شناسایی و استفاده از جوانان مستعد و متخصص در رشتههای مرتبط با خودروسازی و اعتماد واقعی به آنان حتی با پذیرش اشتباهات احتمالی که گریزناپذیر است، خودروسازی جان خواهد گرفت که هیچ. بلکه، پرواز خواهد کرد؛ چون اینگونه جوانان هم توان جسمی هم انگیزهای برای پیشرفت و حتی دیده شدن دارند.
بنابراین، مسئولین حتی اگردر جرم شخصی افراد مماشات و تعلل کنند، اما باید با عاملان مخل بازار که با اجتماع سر و کار دارند، هرگز تعلل نکرده و به شدت برخورد کند؛ چرا که اکثر مردم طبقه متوسط به پایین بوده و زیر چرخ ماشین آنها خرد میشوند.
در نهایت امیدواریم، دست اندرکاران، هرچند که باید هوای تولیدگنندگان و خودروسازان را داشته باشد که تا حدودی، داشته و گاهی بازارشان را تنظیم میکنند. اما با حذف حبابهای این بازار افسارگسیخته، باید بیشتر هوای تنظیم بازار مردم و قشر آسیب پذیر را داشته باشند که با هزار زحمت ماهها از نان خود زده و مبلغی ذخیره میکند به امید اینکه یک ماشین از مدل افتاده خریداری کنند، به ناگاه طوفانی از راه رسیده و بر بادشان میدهد. مثلاً، ماشین با قیمت هشت میلیون را پرتاب کرده و با شانزده میلیون و در مقطعی ماشین 30 میلیونی را با هفتاد میلیون بر سر متقاضی، میکوبد. و در این طوفان همینطور قیمتها شتابان میدوند و آن کارگر زحمتکش، زیر شلاق رعد و برق هوای طوفانی، نفس نفس زنان از رسیدن به آنها ناامید میشود.
همیشه باید ترسید و گفت: وای از آن روزهایی که دلالان و سازندگان دست به یکی کنند، غافل از آن که صدای شکسته شدن استخوانهای قشر آسیب پذیر را بی رحمانه در زیر چرخهای ماشین خود، حس کرده و کشتی سازندگی را به گل نشانند.
چنان این بازار آشفته است که آرامش را از همه مرتبطین خود گرفته، عدهای را در غلیان سود بیشتر و عدهای مشتری واقعی را نیز در تب و لرز انداخته است.
دلایل افزایش قیمت خودرو و تفاوت غیرواقعی آن در بازار و کارخانه:
هرچند، اختلاف قیمت بازار و کارخانه تا حدی طبیعی است؛ اما نه آنچنان که حتی به آن افزایش صد درصدی هم نتوان گفت. بلکه باید هر دفعه بگوییم چند برابر شده است.
بی شک، باید ازهمه تولیدکنندگان و شرکتهای خودروساز و قطعهسازان و...، حمایت کرد تا حداقل امور زندگی عدهای از کارگران بچرخد. اما در این وسط، تفاوت بسیار زیاد قیمت کارخانه و بازار که گویا حبابی بیش نیست، به جیب چه کسانی میرود؟
باید حبابهای توخالی را پاره کرده تا فاصلهها کم شود.
حباب اصلی، گویا دلالان هستند. اما آیا دلالان فقط دلالان کف بازار هستند یا سر و ته بازار را دلالی احاطه کرده است؟ خدا میداند.
گاهی می گویند قیمت بازار و کارخانه را به هم نزدیک کنیم تا دلالیها از رونق بیفتد. خوب است، ولی برعکس عمل میکنند. می گویند حالا که قیمت بازار در دست ما نیست، قیمت کارخانه را بالا ببریم که این راحترین راه حلِ نزدیکی قیمتهاست. اما، معلوم است که اینجا متقاضیان کمتر دیده شدهاند در صورتی که رونق بازار به وجود متقاضیان است. جهت مراعات متقاضیان باید قیمت بازار را کنترل کنند. و برای کنترل بازار راه حلهایی وجود دارد که قطعاً مرتبطین با بازار خودرو از آن مطلعند. ولی، نمودی از اجرای آنها جلوه گری نمیکند.
همچنین، کسی نمیگوید قیمت خودرو بالا نرود؛ چون خودرو مثل بقیه کالاها افزایش دارد. و گاهی نیز واردات قطعات و مواد اولیه موردنیاز آنها بر اساس قیمت ارز و نرخ تورم، نوسان پیدا خواهد کرد.
ولی، اگر قرار است قیمت خودرو منصفانه بالا رود باید اول دلایل افزایش بی رویه بررسی گردد که قطعاً بررسی شده و بعد دلسوزانه مانع عوامل افزایش بی رویه شوند یا عوامل موجود را رفع کنند که مشکل اصلی، گویا به همین مورد برمی گردد.
سیستمِ مربوط به خرید و فروش امثال خودرو، خود، شبیه یک ماشین است که گاهی در یک ماشین سالم با یک قطعه ناسالم یا ضعیف، کاری از آنهمه قطعه سالم بر نمیآید، مگر اینکه آن قطعه ناسالم یا درست تعمیر شده و یا تعویض گردد. در سیستم مربوط به قیمت گذاری خودرو، نیز کار از یک قطعه فراتر است. بلکه، حبابهای زیادی این چرخه را فراگرفته است که کمر مردم و حتی به تبع آن در نهایت، کمر خودروسازی را خواهد شکست.
راهکارها:
شایسته است، خودروسازی را واقعاً خصوصی خصوصی کنند و نه نیمه خصوصی و نه خصوصی انحصاری که خطرش بیشتر از وضعیت موجود است. و حتی اگر خصوصی و رقابتی شد، باز با این حال، بدون نظارت شدید و رقابت صحیح و مساعدت عادلانه، کار درست نخواهد شد.
نمیدانم، چرا با این همه نخبه دانشگاهی با یک حرکت جهادی، اقدامی حقیقی در این مورد صورت نگرفته یا اگر اقدامی شده، ٲثرش محسوس نیست. پس، کار در جایی گیر دارد.
یعنی، با شناسایی و استفاده از جوانان مستعد و متخصص در رشتههای مرتبط با خودروسازی و اعتماد واقعی به آنان حتی با پذیرش اشتباهات احتمالی که گریزناپذیر است، خودروسازی جان خواهد گرفت که هیچ. بلکه، پرواز خواهد کرد؛ چون اینگونه جوانان هم توان جسمی هم انگیزهای برای پیشرفت و حتی دیده شدن دارند.
بنابراین، مسئولین حتی اگردر جرم شخصی افراد مماشات و تعلل کنند، اما باید با عاملان مخل بازار که با اجتماع سر و کار دارند، هرگز تعلل نکرده و به شدت برخورد کند؛ چرا که اکثر مردم طبقه متوسط به پایین بوده و زیر چرخ ماشین آنها خرد میشوند.
در نهایت امیدواریم، دست اندرکاران، هرچند که باید هوای تولیدگنندگان و خودروسازان را داشته باشد که تا حدودی، داشته و گاهی بازارشان را تنظیم میکنند. اما با حذف حبابهای این بازار افسارگسیخته، باید بیشتر هوای تنظیم بازار مردم و قشر آسیب پذیر را داشته باشند که با هزار زحمت ماهها از نان خود زده و مبلغی ذخیره میکند به امید اینکه یک ماشین از مدل افتاده خریداری کنند، به ناگاه طوفانی از راه رسیده و بر بادشان میدهد. مثلاً، ماشین با قیمت هشت میلیون را پرتاب کرده و با شانزده میلیون و در مقطعی ماشین 30 میلیونی را با هفتاد میلیون بر سر متقاضی، میکوبد. و در این طوفان همینطور قیمتها شتابان میدوند و آن کارگر زحمتکش، زیر شلاق رعد و برق هوای طوفانی، نفس نفس زنان از رسیدن به آنها ناامید میشود.
همیشه باید ترسید و گفت: وای از آن روزهایی که دلالان و سازندگان دست به یکی کنند، غافل از آن که صدای شکسته شدن استخوانهای قشر آسیب پذیر را بی رحمانه در زیر چرخهای ماشین خود، حس کرده و کشتی سازندگی را به گل نشانند.