تاریخ انتشار
چهارشنبه ۲۷ فروردين ۱۳۹۹ ساعت ۰۲:۰۳
کد مطلب : ۴۱۹۸۶۶
لابیهای چهرههای اصولگرایی برای ریاست مجلس؛
لابی چراغ خاموش قالیباف بدون رعایت فاصله مجاز
۰
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛همانطور که پیشبینی میشد قبل از شروع به کار مجلس یازدهم دعواهای اصولگرایان برای ریاست مجلس جدید شروع شده است البته با این تفاوت که هرچه به مجلس یازدهم نزدیک میشویم رقبای مدعی اصلی صندلی ریاست یعنی همان قالیباف بیشتر میشوند. درواقع قالیباف برای رسیدن به صندلی ریاست بهارستان حالا کاری بس سختتر از زمان انتخابات و راضی کردن پایداریها در پیش دارد به گونهای که حتی این روزهای کرونایی نتوانست جلوی او را برای لابیهای همیشگی خود بگیرد و روز گذشته عکسی از شهردار سابق در شبکههای اجتماعی منتشر شد که گفته میشود او در یک مهمانی مشغول لابیگری برای مجلس آینده است. بنابراین وقتی شهردار سابق تهران که همیشه سودای ریاستجمهوری را در سر داشته، اینگونه مشغول لابیگری در روزهای کرونایی است، بعید به نظر میرسد که به کمتر از ریاست مجلس راضی باشد.
محمدباقر قالیباف که از همان ابتدا به خاطر تکیه زدن بر صندلی ریاست بهارستان وارد کارگزار انتخاباتی شد خود را برای چنین روزهایی آماده کرده است. یعنی میدانست تا رسیدن به مقصد راه دشواری را در پیش دارد و باید با رقبایی از جنس اصولگرایی بجنگد. رقبایی همچون پایداریها که تا به حال هیچ زمانی نشده که به شهردار سابق روی خوش نشان داده باشند به گونهای که حتی در انتخابات اسفندماه ۹۸ یکی از دلایل عدم ائتلافشان با اصولگرایان در دادن لیست مشترک حذف شهردار سابق از آن لیست بود. بر کسی پوشیده نیست که این جناح تندرو اصولگرایی درنهایت با گرفتن امتیازهایی از اصولگرایان حاضر شدند که لیست جداگانه منتشر نکنند و در ظهار با دیگر جناحها در یک لیست قرار بگیرند. بنابراین حالا که در نبود اصلاحطلبان آنها مجلس را به طور کامل در اختیار گرفتهاند بعید به نظر میرسد به این راحتی صندلی ریاست را در اختیار قالیباف و یا هر رقیب دیگری قرار دهند.
اما این همه ماجرا نیست و قالیباف نه تنها برای رسیدن به هدف خود باید پایداریها را از پیشرو بردارد بلکه او دیگر رقیب سنتی خود که در انتخابات ریاستجمهوری نیز حضور داشت را در مقابل دارد که اخیرا در مصاحبههای خود اعلام کرده است به این راحتی حاضر نیست از خیر ریاست مجلس یازدهم بگذرد. این دو را اگر در کنار احمدینژادیهای مجلس یازدهم قرار دهیم که در سکوت کارهای خود را تا به حال به خوبی پیش بردهاند متوجه دعوای اصولگرایان بر سر ریاست یازدهمیها خواهیم شد. یاران احمدینژاد که با سابقه مدیریتی که در دولت نهم و دهم داشتهاند حالا خود را در جایگاهی میبینند که میتوانند از فرصت پیش آمده استفاده کرده و برای به دست گرفتن صندلی ریاست یازدهمیها تلاش کنند. در این میان حتی برخی اخبار از رایزنی این طیف برای رسیدن به هدف خود در روزهای اخیر به گوش میرسد به گونهای که بنا به روایتها علی نیکزاد و سیدشمسالدین حسینی با انجام رایزنیهای پشت پرده، مشغول بالا بردن شانس خود برای رقابت با گزینههایی مثل قالیباف، آقاتهرانی و میرسلیم بر سر ریاست مجلس هستند. هرچند در این میان نباید از تلاش حمیدرضا حاجیمیرزای نیز در این رابطه چشمپوشی کرد.
بنابراین شهردار سابق راهی بس دشوار در پیش دارد، به گونهای که حتی اگر بتواند با لابی همه این رقبا را از پیشرو بردارد باید امتیازاتی بدهد که درنهایت اختیارات او را در ریاست مجلس آینده محدود خواهد کرد. یعنی با وجود چنین رقابتها و دعواهایی که در جریان اصولگرایی پیش از شروع به کار مجلس یازدهم رخ داده است باید شاهد رقابتی درونجناحی در مجلس آینده بر سر کرسی ریاست باشیم. دعوایی که با وجود چنین رقبای سرسختی به این زودیها پایان نخواهد یافت. حال باید دید که شانس کدام یک از این رقبا بیشتر است و چه کسی در لابیها موفق خواهد شد؟
همانطور که میدانیم در چنین رقابتهایی اصلح بودن فرد چندان مطرح و مورد توجه نیست بلکه آن چیزی که در این میان با اهمیت و تعیین کننده است، روابط قدرت است. یعنی شانس ریاست متعلق به کسانی است که برای یارگیری تلاش کردند و در انتخاب گزینه نهایی برای حوزه انتخابیه تاثیرگذار بودهاند. با توجه به تحرکات پیش از انتخابات مجلس در سال گذشته و نیز لابیگریهای این روزهای محمدباقر قالیباف به نظر میرسد تا اینجای کار قدرت چانهزنی و روابط قدرت او بیش از دیگر رقبا است. در هر حال او که بعد از ناکامی در ریاستجمهوری به گزینه کمتری راضی شده و وارد انتخابات مجلس شد قطعا ریاست مجلس یازدهم تنها گزینهای بوده که او را راضی به گرفتن چنین تصمیمی کرده است. او که ۱۲ سال سابقه مدیریت شهر تهران را در کارنامه خود دارد به هیج وجه راضی نخواهد بود که به کمتر از ریاست در صحنه سیاسی کشور حضور داشته باشد.
در این میان برخی از سیاسیون معتقدند او به دلیل عدم سابقه کار پارلمانی گزینه مناسبی برای ریاست نیست، تا جایی که عدهای بحث رئیس در سایه را پیش میکشند. این عده میگویند با توجه به ارتباطات و پشتیبانیهای اقتصادی قوی که شهردار سابق دارد او میتواند در کنار ریاست فردی دیگر رئیس در سایه باشد و به دولت در اداره بهتر کشور کمک کند. اما آیا در شرایطی که کشور در محاصره مشکلات عدیده اقتصادی قرار گرفته است و مردم از نظر معیشتی به شدت تحت فشار هستند ایدههایی همچون رئیس در سایه چه اندازه میتواند به حل مشکلات کمک کند؟ آن هم در شرایطی که این مجلس جدید به طور کامل در اختیار رقبای سابق دولت قرار گرفته است و قطعا ریاست آینده آن نیز یکی از رقبای حسن روحانی خواهد بود.
با نگاهی به این احتمالات و پیشبینیها به نظر میرسد تا به حال شانس محمدباقر قالیباف نسبت به بقیه برای ریاست مجلس یازدهم بیشتر باشد. هرچند او علاوه بر لابیها باید در امتیازدهی به رقبا جانب احتیاط را عایت کند تا از ریاست مجلس فقط نامی برای او باقی نماند چرا که با شناختی که از این گزینهها و جناحهای مطرح شده وجود دارد درصورتی پا پس میکشند که سهم قابل توجهی از آن شامل حالشان شود وگرنه همانطور که تا به حال رخ داده است رایزنیهای بزرگان اصولگرایان با این چهرهها درصورتی نتیجه داده است که سهم قابل توجهی از قدرت به آنها داده شده است. (روزنامه ابتکار)
محمدباقر قالیباف که از همان ابتدا به خاطر تکیه زدن بر صندلی ریاست بهارستان وارد کارگزار انتخاباتی شد خود را برای چنین روزهایی آماده کرده است. یعنی میدانست تا رسیدن به مقصد راه دشواری را در پیش دارد و باید با رقبایی از جنس اصولگرایی بجنگد. رقبایی همچون پایداریها که تا به حال هیچ زمانی نشده که به شهردار سابق روی خوش نشان داده باشند به گونهای که حتی در انتخابات اسفندماه ۹۸ یکی از دلایل عدم ائتلافشان با اصولگرایان در دادن لیست مشترک حذف شهردار سابق از آن لیست بود. بر کسی پوشیده نیست که این جناح تندرو اصولگرایی درنهایت با گرفتن امتیازهایی از اصولگرایان حاضر شدند که لیست جداگانه منتشر نکنند و در ظهار با دیگر جناحها در یک لیست قرار بگیرند. بنابراین حالا که در نبود اصلاحطلبان آنها مجلس را به طور کامل در اختیار گرفتهاند بعید به نظر میرسد به این راحتی صندلی ریاست را در اختیار قالیباف و یا هر رقیب دیگری قرار دهند.
اما این همه ماجرا نیست و قالیباف نه تنها برای رسیدن به هدف خود باید پایداریها را از پیشرو بردارد بلکه او دیگر رقیب سنتی خود که در انتخابات ریاستجمهوری نیز حضور داشت را در مقابل دارد که اخیرا در مصاحبههای خود اعلام کرده است به این راحتی حاضر نیست از خیر ریاست مجلس یازدهم بگذرد. این دو را اگر در کنار احمدینژادیهای مجلس یازدهم قرار دهیم که در سکوت کارهای خود را تا به حال به خوبی پیش بردهاند متوجه دعوای اصولگرایان بر سر ریاست یازدهمیها خواهیم شد. یاران احمدینژاد که با سابقه مدیریتی که در دولت نهم و دهم داشتهاند حالا خود را در جایگاهی میبینند که میتوانند از فرصت پیش آمده استفاده کرده و برای به دست گرفتن صندلی ریاست یازدهمیها تلاش کنند. در این میان حتی برخی اخبار از رایزنی این طیف برای رسیدن به هدف خود در روزهای اخیر به گوش میرسد به گونهای که بنا به روایتها علی نیکزاد و سیدشمسالدین حسینی با انجام رایزنیهای پشت پرده، مشغول بالا بردن شانس خود برای رقابت با گزینههایی مثل قالیباف، آقاتهرانی و میرسلیم بر سر ریاست مجلس هستند. هرچند در این میان نباید از تلاش حمیدرضا حاجیمیرزای نیز در این رابطه چشمپوشی کرد.
بنابراین شهردار سابق راهی بس دشوار در پیش دارد، به گونهای که حتی اگر بتواند با لابی همه این رقبا را از پیشرو بردارد باید امتیازاتی بدهد که درنهایت اختیارات او را در ریاست مجلس آینده محدود خواهد کرد. یعنی با وجود چنین رقابتها و دعواهایی که در جریان اصولگرایی پیش از شروع به کار مجلس یازدهم رخ داده است باید شاهد رقابتی درونجناحی در مجلس آینده بر سر کرسی ریاست باشیم. دعوایی که با وجود چنین رقبای سرسختی به این زودیها پایان نخواهد یافت. حال باید دید که شانس کدام یک از این رقبا بیشتر است و چه کسی در لابیها موفق خواهد شد؟
همانطور که میدانیم در چنین رقابتهایی اصلح بودن فرد چندان مطرح و مورد توجه نیست بلکه آن چیزی که در این میان با اهمیت و تعیین کننده است، روابط قدرت است. یعنی شانس ریاست متعلق به کسانی است که برای یارگیری تلاش کردند و در انتخاب گزینه نهایی برای حوزه انتخابیه تاثیرگذار بودهاند. با توجه به تحرکات پیش از انتخابات مجلس در سال گذشته و نیز لابیگریهای این روزهای محمدباقر قالیباف به نظر میرسد تا اینجای کار قدرت چانهزنی و روابط قدرت او بیش از دیگر رقبا است. در هر حال او که بعد از ناکامی در ریاستجمهوری به گزینه کمتری راضی شده و وارد انتخابات مجلس شد قطعا ریاست مجلس یازدهم تنها گزینهای بوده که او را راضی به گرفتن چنین تصمیمی کرده است. او که ۱۲ سال سابقه مدیریت شهر تهران را در کارنامه خود دارد به هیج وجه راضی نخواهد بود که به کمتر از ریاست در صحنه سیاسی کشور حضور داشته باشد.
در این میان برخی از سیاسیون معتقدند او به دلیل عدم سابقه کار پارلمانی گزینه مناسبی برای ریاست نیست، تا جایی که عدهای بحث رئیس در سایه را پیش میکشند. این عده میگویند با توجه به ارتباطات و پشتیبانیهای اقتصادی قوی که شهردار سابق دارد او میتواند در کنار ریاست فردی دیگر رئیس در سایه باشد و به دولت در اداره بهتر کشور کمک کند. اما آیا در شرایطی که کشور در محاصره مشکلات عدیده اقتصادی قرار گرفته است و مردم از نظر معیشتی به شدت تحت فشار هستند ایدههایی همچون رئیس در سایه چه اندازه میتواند به حل مشکلات کمک کند؟ آن هم در شرایطی که این مجلس جدید به طور کامل در اختیار رقبای سابق دولت قرار گرفته است و قطعا ریاست آینده آن نیز یکی از رقبای حسن روحانی خواهد بود.
با نگاهی به این احتمالات و پیشبینیها به نظر میرسد تا به حال شانس محمدباقر قالیباف نسبت به بقیه برای ریاست مجلس یازدهم بیشتر باشد. هرچند او علاوه بر لابیها باید در امتیازدهی به رقبا جانب احتیاط را عایت کند تا از ریاست مجلس فقط نامی برای او باقی نماند چرا که با شناختی که از این گزینهها و جناحهای مطرح شده وجود دارد درصورتی پا پس میکشند که سهم قابل توجهی از آن شامل حالشان شود وگرنه همانطور که تا به حال رخ داده است رایزنیهای بزرگان اصولگرایان با این چهرهها درصورتی نتیجه داده است که سهم قابل توجهی از قدرت به آنها داده شده است. (روزنامه ابتکار)