یادداشت ارسالی؛
دلنوشتهای برای کالوس
حمید واحدی نژاد
8 بهمن 1398 ساعت 23:49
همگان واقفید که به برکت انقلاب اسلامی هر بهسازی و هر خدمتی حق مسلم مردم است. و بسیاری نیز حق و حقوقی است که سالها پیش می بایست به آبادی و دیارمان می دادند، و اکنون در آستانه ی انتخابات کسی یا کسانی می خواهند آنها را به نام و به نفع خود مصادره کنند و منّتی بر دوش این مردم بگذارند، چرا؟
درود و سلام خداوند بر هم ولایتی های عزیزم، مردم مؤمن، ولایتمدار، انقلابی، شهید پرور، ایثارگر، شجاع، غیرتمند و فهیم کالوس.
از خداوند سبحان سلامتی و سعادت و خوشبختی و سربلندی شما را بیش از پیش خواهانم.
میگویند میهمان حبیب خداست، اما میهمان داریم تا میهمان، میهمانی که با سلامش در انتظار چه علیکی باشد! میهمانی که ظاهراً وکیل مان بوده و اگر نه هر سال یک بار، بلکه در این هشت سال گذشته، شایسته بود حتی یک بار به رسم مرسومِ وکیل و موکل، خوانده یا ناخوانده مُشَرَّفَ می شدند تا هم از نزدیک حاجات ملت استماع کند و هم وظیفه ی خطیر خود بجای آوَرَد، اما کاهش صندوقچه ی محبوب آراء ادوار گذشته ی ایشان، به برکت حضور فرزندی برومند منتسب به این دیار در عرصه ی انتخابات، خاطر ظریفش را مکدر ساخته بود، تا نه گام بر خاک قهرمان پرور مردمی محروم اما شجاع و ولایتمدار و ارزشمند و فهیم گذارَد و نه در صدد رفع مشکلات روستا و خلائق مستحق باشد. نشان به آن نشان، آنگاه که جدول آبی باغات و یا پل های روستا به مزارع را سیلاب مخروبه ساخت، یا دست لرزان طبیعت خانه ها را متروکه کرد، یا آن زمان که در خشکسالی کیسه ی محصول خرمن کشاورزان پر از خالی شد، این میهمان وظیفه شناس! قدوم مبارکشان بر خاک ولایتمان منت نگذاشت، که حتی با وعده های سرخرمن، موجب تسلای آلام مردم شریف آبادی باشد. و با وجود شرایط و مقررات اداری نیز خبری از سنگفرش پیاده رو و یا جدول کاری و بهسازی معابر و... نیز نشد که نشد.
میهمان غریبی که در این روزهای منتهی به انتخابات، خاضعانه فرزندان دیارمان را به القاب شایستهی گوناگون ستوده است، اگر حافظه ی تاریخی یاری دهد همو بود که روزگاری همین جوانان و مردم غیرتمند را نقد و تضعیف فرزند مومن، انقلابی، مخلص و نخبه ی ملی دیارمان را پلکانی برای خود می دانست.
همگان واقفید که به برکت انقلاب اسلامی هر بهسازی و هر خدمتی حق مسلم مردم است. و بسیاری نیز حق و حقوقی است که سالها پیش می بایست به آبادی و دیارمان می دادند، و اکنون در آستانه ی انتخابات کسی یا کسانی می خواهند آنها را به نام و به نفع خود مصادره کنند و منّتی بر دوش این مردم بگذارند، چرا؟ چون با اینکه به نسبت مسافت کمی که روستایمان از مرکز استان دارد و اولویتی بیش از سایر نقاط برای اینگونه خدمات رسانی داشته است، اما اکنون شرایط و ظرفیت و امتیاز فراهم شده است! البته امید است این شرایط فقط تا دوم اسفند شامل حال روستایمان نشده باشد!
اسپند دود کردن شاید حکایت از مهمانپذیری مردم دیارمان دارد، اما تا میهمان که باشد و چه خواهد، اما اگر در یک فضا بعنوان یک برند و شعار انتخاباتی نباشد، و آنهم برای میهمانی اینچنین. و اگر زبانم لال، این قبری که این بار روی آن می گرییم مرده ای در آن نباشد، که دیگر قوز بالا قوز است! زیرا همه چیز حکایت از اوضاعی دیگر دارد و کاری که از کار گذشته است!
بحث قومیت و طایفه و ایل و تبار نیست، که حکایت دوستی و رفاقت طایفه ی گودرزی و ایل بزرگ و محترم تیر تاجی دیرینه است و پابرجا و بیش از پیش، بلکه حکایت شخصیت حقوقی است و انتظارات موکلین از وکیلی است که حسابش از این قصه ها جداست.
حکایت این تضاد رفتاری و نیز بگومگوهای جامعه، این حقیر را در کتابت این مرقومه قوّام داشت و گر نه در ماورای این حدیث، ارادت و اخلاصی است که نسبت به یکایک بزرگواران طایفه و اهل دیارم کالوس دارم.
-----------------------
حمید واحدی نژاد
کد مطلب: 417123