پاسخی از «سید سعادت الله حسین پور ده بزرگ»؛
پاسخی به اظهارات «ایمان محمدپور»؛ بعید میدانم چک 20 هزار نفری براداران قشقایی این اندازه ره آورد مدیریتی داشته باشد / در زمان «سید قدرت حسینی» اینگونه نبود
20 مهر 1398 ساعت 9:25
نقد دیگری داشتید که نماینده و اطرافیان نماینده فعلی مدیران ادارات و سازمانها را منشی و فقط صاحب امضاء میبینند. از کم و کیف این موضوع چندان اطلاعی ندارم. اما من هم شنیدهام. اما این نوشته حضرتعالی این ذهنیت را در خواننده بوجود میآورد که در گذشته هم به همین شکل بوده است. اما در زمان آقای حسینی کمترین دخالت در امور اجرایی صورت گرفت. و شنیدم که جایی بیان داشتند، از یکی از مدیرکلهای خود نخواستم که باید حتماً فلانی معاون شما باشد و یا کی باشد و کی نباشد، اما مشورت خواستند، دریغ نورزیدم.
قطعاً برای داشتن یک جامعه پویا و تکامل یافته نیاز به اسباب و علل متعددی است، که یکی از اصول مهم آن آزادی بیان و پس از بیان است، جهت رشد و بالندگی جامعه و اصلاح امور فرد و جامعه نقد منصفانه لازمه ان است. و دین و مذهب اسلامی، شیعی ما به امر به معروف و نهی از منکر اشارههای فراوان داشته است.
هزاران آیه و حدیث در مقام و منزلت انتقاد سازنده از طرف پروردگار متعال و رسول «ص» و اهل بیت «ع» ایشان بیان شده است.
شخصی که مبادرت به انتقاد جهت اصلاح وضع موجود میکند، انسانی قابل احترام و نزد خداو خلق خداوند دارای مقام و منزلت والاست اما آن سوی دیگر سکه وقتی نقدی از حیطه آزادگی و انصاف و مروت خارج میگردد، تبدیل به ضد ارزشی میشود، که موجب نزول جایگاه شخص و سقوطش میگردد و چه بسا با اطلاعات ناقص و مسمومی که به جامعه تزریق میکند، موجب بیماری و گمراهی مجموعهای از اشخاص جامعه گردد.
این مقدمه را درمورد جایگاه والای نقد بیان کردم، که اشارهای به نقد دوست عزیز و فرهیختهام جناب آقای ایمان محمدپور داشته باشم.
قطعاً ایمان انسانی دگر اندیش و صاحب قلم و بسیار قابل احترام است. اما این دلیل نمیشود که ایشان در نقدهای خود دچار خطا و اشتباه نگردد.
در مورد نقدهای ایشان به جناب آقای دکتر تاجگردون، در مقام تأیید و یا رد آن نیستم. بشخصه به هیچ اداره و سازمانی در حوزه گچساران و باشت مراجعه نکردهام که از صحت و سقم ادعای ایشان درمورد دخالتهای اطرافیان دکتر تاجگردون در امور اجرایی شهرستان، اطلاعی داشته باشم.
اما جسته و گریخته از اشخاص متعددی این موضوع را شنیدهام. اما نقد بر نقد جناب آقای محمدپور در مورد ادعاهای ایشان در مورد آقایان سید قدرت الله حسینی و مهندس پاکدل میباشد.
شاید اگر این صحبتها را حمل بر خودستایی و تعریف و تمجید این دو عزیز به خصوص آقای حسینی قلمداد نکنند.
در مورد مهندس پاکدل بعد قریب به هفتاد سال زمینهای جهت مدیرعاملی یک مهندس جوان و فرهیخته شهرستان گچساران بوجود آمد، که تمام سعی خود را نمود که از پتانسیل بهترین اشخاص بومی شهرستان استفاده کند، که به نظرم در مجموعه خود از بهترینها استفاده نمودند و با توجه به ماهیت پروژهای و تخصصی حوزه نفت، مهندسین نفت باید اظهار نظر کنند، اما هرانچه اتفاق افتاد، نمودارها موفقیت ایشان و تیمش را دران شرایط بحرانی نشان میدهد.
اما در مورد اقای حسینی اگر نگاه منصفانهای به علمکرد جناب اقای حسینی در مورد شایسته سالاری با توجه به بضاعت اندک شهرستان در حوزه مدیریت داشته باشیم، أکثر انتخابهای ایشان بهترینهای حوزه گچساران و باشت بودند.
کافی است اندکی به عقب برگردیم و نگاهی به میزان سهم اصطلاحاً بچههای گچساران و باشت در ادارات کل داشته باشیم.
قبل از آقای حسینی سهم شهرستان از ادارات کل، شیلات، و زندان و تعزیرات بود، که بقول عزیزی ما که نه دریا داشتیم و نه پرورش ماهی. و آن دو سازمان دیگر، جایگاه دندان گیری بودند همان را هم تعارف نمیکردند.
یکی جریمه و دیگری اجرا میکرد، و اتفاقاً همین بگیر و ببندها در تبدیل چهرهای منفی گچساران در مرکز استان برای عدهای بی تأثیر نبود. این توضیحات مضاعف یادآوری و تلنگری بود که به حافظه تاریخی که دچار نسیان گذشته نچندان دور گردیده، که فراموش کرده، کی بودیم و کی شدیم.
جناب آقای محمدپور در زمان اقای حسینی در مرکز با وجود سختی کار که در دو سال قبل و با ظهور دکتر احمدی نژاد درسال «1384» عملاً نیروهای اصلاح طلب را از مناسب کنار گذاشته بودند و اصولگرایان بر آن مسندها تکیه زده بودند، بدون شک بیش از 25 مدیرکل و معاون مدیر و معاون استاندار و سازمانها و نهادهای نظامی و انتظامی و اطلاعاتی کاری بسیار شاق و در نوع خود بی بدیل بود.
آقای حسینی شاید کمتر از اصلاح طلبان شهرستان در مرکز استان باتوجه به شرایط کلی کشور استفاده نموده باشد، که در جای خود اگر میتوانست و نکرد، این نقد بر ایشان وارد است، اما انصافاً از مجموعهای از اشخاص شایسته حوزه گچساران و باشت، به شکل مطلوبی استفاده کرد.
کافی است نگاهی به لیست مسئولین در زمان ایشان بیندازید و انگاه به وجدان خود مراجعه کنید که ایا مصداقی همانند ایشان در شایسته سالاری و استفاده از مخالفین خود، در کشور سراغ دارید، و یاخیر؟
شاید دیگران که بیرون گود هستند این کار را که از مخالف و لیدر رقبای خود استفاده کنند، کار سادهای بدانند، اما واقعاً کاری سخت و تقریباً برای همه نمایندگان دیگر قریب به غیرممکن بوده است. و این مهم وقتی جلوه گرتر میگردد، که فشار طرفداران و همچنین تودیع و معارفه اصولگرا، اصولگرا را متصور گردیم.
شاید ذکر چند نمونه خالی از لطف نباشد.
آقایان پاکدل و جشن ساز مدیر کل تعاون از بزرگان جریان آقای حاج جعفری رقیبان زمان ایشان بودند. مهندس زینل زاده مدیر کل تعارن کارو رفاهی اجتماعی به علت خویشاوندی و یا هردلیل دیگری خانواده و اقوام ایشان میزبان دکتر تاجگردون بودند.
در این مجموعه مدیران، اشخاصی همانند مهندس گرجی مدیرکل کشاورزی به علت پیوند خویشاوندی با آقایان حسینی و تاجگردون، آراء آنها بین این دو تقسیم میگردید، و حداقل من فعالیت خاصی از ایشان در انتخابات حضور ذهن ندارم.
همین شرایط هم برای دکتر زراعت کیش رییس اسبق دانشگاه ازاد متصور است. ایشان را هم از کم و کیف فعالیتش بی اطلاع هستم.
جناب آقای مصلح مجیر کل آب هم شرایطی مثل دیگر عزیزان برای آن متصور است.
آقایان حاج حیات علی فولادی، حاج شبرنگ معاون استاندار و حاج ایاز اقایی مدیر کل اداره کار و معاون مدیر کل محیط زیست از برادران و همشهریان قشقایی بودند که در اردوگاه رقیب دیگر ایشان سردار خورشیدی فعالیت داشتند. و با وجود اینکه در اکثریت صندوقهای همشهریان قشقایی اراء جناب آقای حسینی به اندازه انگشتان یک دست نمیرسید، اما دلیلی ندیدند که از پتانسیل آنها استفاده نکنند.
و بعید میدانم چک بیست هزار نفری براداران قشقایی در انتخابات گذشته، این اندازه برای قشقاییهای عزیز ره آورد مدیریتی داشته باشد.
آنچه مرقوم شد مشتی نمونه خروار بود که تاجای ممکن شایسته سالاری که صورت گرفته بود، و اتفاقاً علاوه بر شایسته سالاری قومیتها و اقلیم جغرافیایی گچساران هم دران لحاظ گردیده بود. برای یادآوری جنابعالی و سایر عزیزان بازگو گردد.
نقد دیگری داشتید که نماینده و اطرافیان نماینده فعلی مدیران ادارات و سازمانها را منشی و فقط صاحب امضاء میبینند. از کم و کیف این موضوع چندان اطلاعی ندارم. اما من هم شنیدهام. اما این نوشته حضرتعالی این ذهنیت را در خواننده بوجود میآورد که در گذشته هم به همین شکل بوده است.
اما در زمان آقای حسینی کمترین دخالت در امور اجرایی صورت گرفت. و شنیدم که جایی بیان داشتند، از یکی از مدیرکلهای خود نخواستم که باید حتماً فلانی معاون شما باشد و یا کی باشد و کی نباشد، اما مشورت خواستند، دریغ نورزیدم.
پرداختن به این مطلب مجالی دیگر را میطلبد. شاید در آینده بیشتر به آن اشاره داشتیم.
در پایان برای جناب آقای محمدپور ارزوی پیروزی و موفقیت دارم و امیدوارم هیچ یک از ما از جاده نقد منصفانه خارج نشویم. از جنس ایمان محمدپور در این شهرستان که قلمش را جهت منافع ناچیز نمیفروشد، کم داریم، او را احترام و بزرگ داریم.
مخلص همه شماها و آقا ایمان دوست خوبم هستم.
---------------------------------------------
سید سعادت الله حسین پور ده بزرگ
کد مطلب: 413815