یادداشت ارسالی| سید علی عباس محدث
جناب مزارعی، حق یاورتان، ما را چه به عدالت؟
سید علی عباس محدث
5 شهريور 1398 ساعت 16:59
گر صدای عدالت گستر شهرمان را قطع کردند، خود آگاهیم به آنچه بر سرمان آورده اند. فراموش نمی کنیم که چه کسی بود که از جایگاه حقوقی اش سوء استفاده کرد و مردم را فدای عده ای مفسد کرد.
متن ارسالی- سید علی عباس محدث: روز وداع رئیس کل دادگستری استان، حضرت حجت الاسلام مزارعی، مثل هر مدیر دیگری فرا رسید. البته فقط زمان وداع با ایشان، مثل هر مدیر دیگری!!!
خسته نباشی، دست گلت درد نکنه، قلم حق نویس و عدالت گوی شما پر جوهر و نَفَسِ برحقتان برای خدمت به انسانیت، اسلامیت و جمهوریت این نظام، خوش دَم و مستدام باد.
چه خوب آمدی به دیاری که سالهای دوران ستم شاهی را، در بین این کوههای استوار و خشن و قهرآمیز، مقهور و مظلوم بودند و عدالت را ندیدند و جهل به حق طلبی را اجباراً، تا مغز استخوانشان تحمل کردند.
چه عالی قامت برافراشتی در استانی که تماماً شیعه بوده و شریعت را ولو به سنتِ اجدادشان، به جان داشتند و جانشان را فدای دینشان کردند. مرور خاطرات جنگ و آمار ایثارگران انقلاب به نسبت جمعیتشان، تنها چون تویی را سزاوار داشتند که دیر آمدی ولی حقا که چون شیر آمدی.
مردانگی و جوانمردی را میتوان در تک تک سلولهای این مردم یافت و آنگاه که در سختترین بحرانهای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی، مرد و مردانه هیچ زبانی و هیچ ناجی را قابلتر از امام و رهبرشان نشناختند و ولایت مداریشان را به منصهٔ ظهور گذاشتند، قانونمداری چون شما را لایق بودند.
و چرا این وداع، برعکس قاطبه مردم استان، برای اندک خواصِ منفعت طلب، خوشایند است؛
- اینکه پس از تقدیم دو برادر و جسمی مجروع از دوران جهاد و شهادت، با فکری برگرفته از ولایت پذیری، حق گویی و فسادستیز به این خطه از میهن آمدی و در کمینِ احوالات نامراد و طبایع منفعت جو، باز هم زخمی بر تن را تحمل کردی، معرفت مسئولانمان را شرمنده کردی!
- اینکه بر نفس امارهات غالب شدی و در تور حلقههای مردم گریز و مروت سوز شریک نشدی، بلکه چادر از رخسار فساد، چپاول و غارت برداشتی، انسانیتشان را شرمنده کردی!
- اینکه قدرتِ میز و مسند قاضی القضاتی استانمان نتوانست بر حقیقت ولایت مداریتان غالب آید و در بذل و بخشش مالیاتهای کلان به نفع سودجویان، امضاء نکردید و دامن از ناپاکیهای مدیران، پاک نگه داشتید، انصافشان را شرمنده کردی!
- اینکه در زنجیرهٔ فسادِ قدرتمندان و قدرتِ سرمایه داران، از خودِ واقعیات غافل نشدی و مظلومان استان را برتر دانستی و زنجیر عدالت و قانون را بر دست و پای مدیرانِ مسئله دار استان بستی، شرافتشان را شرمنده کردی!
- اینکه در تفکر مردم، عامل به عدل بودی و در اذهان خواص، مانع سودجویی بیشتر، دافع قانون گریزی حداکثر و ضامن نظم و قانون محوری اکمل بودی، فهمشان را شرمنده کردی!
- اینکه مدیریتِ جامعه را به سمتی بردهاند که نگذاشتند شاهدی چون تو را پاسدار حرمت خون شهدا داشته باشیم و نخواستند که عادلانه در مسند قاضی القضات، اکبار الفساد را به شلاق عدالت متنبه کنی، ایمانشان را شرمنده کردی!
- اینکه نمیگذارند، خود حق ستان باشیم و کانون فساد و جرثومههایش را میشناسیم و دوباره و چند باره بر انتخاباشان مُهر انتخاب میزنیم و به اعتدال بودنِ عادل و عدالت، اعتنا نمیشود، بی درایتی و ناکارامدیشان را تحقیر نمودی و وجدانشان را سرافکنده کردی.
در تاریخ چهاردهم خرداد ۱۳۹۶، رهبر معظم انقلاب فرمودند که برخورداری از روحیه، ذهن و عمل انقلابی، یکی از مهمترین درسهای امام راحل برای مدیریت جامعه است. و امروز یکی پس از دیگری، چه در وان و چه بر تخت و چه در صندوق ذخیره ارزی کشور، دُم خروسِ اصلاحات- اعتدال، از اندیشههای مخربشان هویدا گشت و سکوت مع الرضایت اصولگرایان، به عنوان قطب دیگر اشرافیت و طالبانِ منفعت، همراهیشان نمود تا انقلابیونِ جان باخته و منادیان شعور و شرف و شهادت، به تیرِ کینِ علقه های فساد، فرصتِ مجاهدتش را مانع شدند و همبستگی سرشاخههای لیبرالسیم، ترن خدمتش را متوقف نمایند. و این پایان راه نیست، همانطور که برای جرثومههای فساد هم راه بی پایان نیست.
در این وضعیت، که متاسفانه منتخبین مردم، برای خاموش کردن نوای عدالتخواهی، همنوا میشوند، هم حقمان است و هم نیست. حقمان است چون خوبها را پس زدیم و به بدترینها و تعصبات قومی، گردن نهادیم، پس تاوانش هم همین است. و حقمان نیست، چون سرمایههای گرانقدری برای دسترسی به عدالت را هزینه دادیم، پس سزاوار حمایت بودیم. حکم قانون را میبینیم و موانعِ اجرایش را میشناسیم، پس گُرده شل میکنیم تا بر پشتمان سوار شوند و البته که این حقمان نیست. شاهد رشد قارچ گونهٔ شوالیههای اندیشهٔ مارکسیسم هستیم و سجاده حق طلبی رها میکنیم تا بر پیشگاهشان سجدهٔ مذلت کنیم و این هم حقمان نیست.
و بالاخره این پایان سیه روزی و تیره بختیشان است و بعد از شما، قلمها را آنقدر پُر جوهر نگه میداریم و بر صفحاتِ مفسده انگیزشان خطِ "فَلَما نَسُوا مَا ذُکِروا بِهِ اَنجَینَا الَذِینَ یَنهَونَ عَنِ السُوءِ وَ اخَذنَا الَذِینَ ظَلَمُو بِعَذَابِ بِئِیس بِمَا کَانُوا یَفسُقون" خواهیم کشید.
حضرت آقا؛
بدرقه شما، دعای خیر این مردمی است که آبروی خود را ارزانیشان داشتی و تیرِ قهر و بی شرمیِ ظالمین را برای حق طلبیشان به جان خریدی و چه تهمتها و نامهربانیها را در جهت سلامت دین و زندگیشان پس زدی و انشاءالله که مأجور، منصور و همواره مشمول دعای عاقبت بخیریِ جدهٔ سادات برای فرزندانش باشید.
اگر عدالت یعنی درک مردم و جامعه، اگر عدالت تفسیر زندگی بی طبقه است، اگر عدالت یعنی هموار نمودن رشد همه جانبه زندگی اجتماعی- اقتصادی ضعفا و نیازمندان، اگر عدالت یعنی کنترل فساد و مبارزه با مفسد و شبکههای زر و زور و زیور، و بالاخره اگر عدالت یعنی آگاهی به لایههای تو در توی منابع و مراکز گستردهٔ ثروت و قدرت، پس ما را چه به عدالت!
اگر فساد یعنی تزویرگرایی و زراندوزی و زیورآرایی، اگر فساد یعنی تجمل پرستی و اشرافی گری و با منفعت طلبان دم خور بودن، اگر فساد یعنی استخدام فلهای و چپاول بیت المال و هزینه نمودن خدمات و منابع مالی برای خود و خانواده و منسوبین خانوادگی و فکری، اگر فساد یعنی دروغ گفتن به مردم و ارتشاء و ابهام در مدیریتها و انفصال از مردم که ما را چه به قاضی عادل!
اگر مفسد کسی است که محکوم میشود ولی هنوز حاکم است، اگر مفسد کسی است که لب بر خون مردم گذاشته و زالوگونه فربه میشود، اگر مفسد کسی است که در عین بی کفایتی پلههای ترقی مدیریتی را در مینوردد، اگر مفسد کسی است که پول و سکه و کادوهای آنچنانی میدهد تا پُستی بگیرد و سپس خود و پُست و دستگاهش را به نهایت پَست میکند ولی برایشان هورا میکشند، پس ما را چه به نظارت عادل!
اگر حامیان مفسدین، صدایشان بر مردم بلند شده است و طلبکار امت هستند، اگر حامیان مفسدین، بر سفرههای رنگین اغنیا خوشند و مردم بر سبد خالی خانواده نالهشان از فساد بلند است، اگر حامیان مفسدین، جلوی مردم مستمند و محتاج، از میلیارد سخن می گویند و اختلاسها را در مرز ۱۰۰۰ میلیارد فرض میکنند، اگر حامیان مفسدین، در حالیکه از مرکز فسادشان معاینه محل میکنی، شبههٔ عدالتخواهی میکنند و اگر حامیان مفسدین، مانع اجرای احکام شده و از مراکز بالادستی تقاضای تخفیف و تعدیل و ابهام در احکام شدهاند، پس ما را چه به عدالتخواه!
اینها را گفتم که مردم بدانند اگر صدای عدالت گستر شهرمان را قطع کردند، خود آگاهیم به آنچه بر سرمان آوردهاند. فراموش نمیکنیم که چه کسانی بود که از جایگاه حقوقیاش سوء استفاده کرد و مردم را فدای عدهای مفسد کرد. فراموش نمیکنیم که چگونه از موقعیتشان علیه موفقیت مردم بهره گرفتند. به مردم می گوئیم که چه مکاتبهها و تماسها و رایزنیها صورت دادند تا اینگونه مردم را فدای مطامعشان کنند. چه رسانههایی را که مسخ کردند تا قلمی که باید امین و سخنگوی مردم باشد، به پلشتترین وجه ممکن، سخن ناعادلانهشان را به شبههٔ حق طلبی بیارایند و بر فریب افکار عمومی و وارونه جلوه دادن آنچه مردم میبینند، موج سازی بکنند و فاسد و مفسد و مفسده را لباس خادم و خدوم و خدمتگزار بپوشانند. و اکنون که ابراهیم زمان و با اقتدار ولی خود، تبر اهریمن ستیز را برداشته است، انشاءالله به زودی چهرهٔ تزویر از رخشان بر میداریم و مستندات فسقشان را در تاریخ استان ثبت میکنیم.
علیهذا خاطرات زرین خدمت جنابعالی را بر قلبمان مینویسیم و با اعتقاد عمیق به راه شهدا و امام، و ایمان به رهبری حکیمانهٔ پیر ولایت و مریدِ با کفایت حضرت حجت (عج)، همچنان شاهد رسوایی قانون گریزان و معاندین و متجاوزین به خون پاک شهدای گرانقدرمان خواهیم بود.
از خداوند منان، عزت، سلامت و آبرومندی شما را در مسیر ولایت و انقلاب اسلامی مسئلت دارم.
کد مطلب: 412228