جوابیهای به مصاحبهی حمیده هدایتخواه؛
هیجان و احساسات را قاطی سیاست نکنیم
جمشید تام
28 مرداد 1398 ساعت 14:58
طبیعی است وقتی نظریات برگرفته از ناپختگی، هیجان و احساسات برای مطرح شدن باشد از هیچ عمقی برخوردار نخواهد بود. این مدل از مصاحبه اگر چه خاص استان است ولی بار اول نیست و بار آخر هم نخواهد بود و قطعاً با وجود این صحنه انتخاباتی استان کهگیلویه و بویراحمد شاهد موارد زیادی از این دست خواهد بود و این سؤال مطرح میشود مگر فضای سیاست و رسانهها جای این تصمیمات و رفتارهای خام است؟؟
متن ارسالی؛ بدون شک سایتهای استان کهگیلویه و بویراحمد بیشترین قصور را در شکل گیری فضای مبتذل سیاست در استان دارند. سایتهایی که مصداق عینی «خود گویی خود خندی عجب مرد هنرمندی» هستند.
حضور در صفحه اصلی این سایتها به عنوان کارشناس، فعال فرهنگی، سیاسی و صاحب نظر راحت و با ارسال سادهٔ متن انجام میشود. هر کسی هر چیزی را دوست دارد از طرف بقیه مینویسد و برای سایت ارسال میکند. دیگری با نام مستعار برای یک جریان سیاسی نسخه پیچی میکند و یکی دیگر هم خود با خود مصاحبه میگیرد و برای خود بازار تعارف و چخان راه میاندازد.
رسانهها و انتخابات بیشترین رابطه را با هم دارند و به نظر میرسد که یکی از محدود اهداف ظهور رسانهها در کهگیلویه و بویراحمد صرفاً انتخابات و منافع پشت پرده است و فعالین انتخابات نیز به هیچ چیز به اندازه رسانهها و تعریف و تمجید آنها بهاء نمیدهند و در برخی موارد نیز افرادی که منافع خود را در انتخابات میبینند اقدام به راه اندازی سایت مینمایند.
البته رابطه میان رسانهها با پدیده انتخابات در تمام دنیا مرسوم است اما صحبت ما بر سر شکل حضیضی از این رابطه است که فاقد هر نوع منطق و اصول پذیرفته شده است.
در چند ماه اخیر جو استان کهگیلویه و بویراحمد و بویژه شهرستان بویراحمد به شدیدترین شکل ممکن درگیر انتخاباتی است که همگان بخوبی میدانند کمترین تأثیر را در روند زدگی آنها دارد. در حالی که مشکلات اقتصادی و معیشتی بر دوش مردم بیداد میکند ولی باز هم اصرار بر این فضا و غلظت آن وجود دارد.
همه در این فضا قصد کاندیداتوری دارند، همه در این فضا میخواهند نفر اول باشند و یا خود را چهره و یا لیدر جدیدی معرفی نمایند و اگر این گونه نشد به منتقد تبدیل میشوند و بهترین ابزار هم برای عرض اندام همین سایتهای محلی و ارائه یک دو مقاله و یک مصاحبه ساختگی است.
این مدل از سیاست ورزی به احتمال زیاد در هیچ کجای ایران نمونه مشابه ندارد.
در همین فضا دیده شده است برخی به صرف کوچکترین روابط سببی و نسبی به راحتی وارد عرصه میشوند و از پیش حقی را برای خود قائل هستند و احتمالاً تنها به همین دلیل ساده عضویت در مجلس شورای اسلامی و یا شورای شهر را در ذهن خود میپرورند. البته این به این معنا نیست که هیچ فرزند و یا وابستهٔ سیاستمداری حق ورود به عرصه سیاست را ندارد بلکه ایراد بیشتر به رسانهها بر میگردد که این گونه افراد را به سادگی میدان میدهند و نظرات شخصیشان را چنان تیتر میکنند که به عنوان نظر کارشناسی و یا محصول خرد جمعی به جامعه تحویل داده شود.
این سطح از حضور این افراد در فضای رسانهای استان کهگیلویه و بویراحمد جای تأمل و تعمق دارد و این پرسش پیش میآید که رسانه چرا تا این اندازه ساده هر صحبت و اظهار نظر شخصی را اجازه درج میدهد تا بعضاً در افکار عمومی به سمت مشروعیت ساختگی به پیش رود؟
آنچه که در این مدل کنشهای مجازی و رسانهای بیش از هر چیزی به چشم میآید بار سنگین رابطه عاطفی است که همه اصول را به سادگی و با خامی به پای روابط عاطفی قربانی میکنند.
در جدیدترین مورد اتفاقات حول شورای اصولگرایان بویراحمد و معرفی یک گزینه که البته به نظر میرسد این خروجی را باید کن لم یکن شده تلقی کرد سبب واکنشهای زیادی از سوی افراد و گروههای مختلف شد که در یک مورد سر کار خانم «حمیده هدایتخواه» که البته خود اصرار دارد در فضای سیاسی و رسانهای رابطه نسبیاش نادیده گرفته شود واکنش تندی نشان داد. هر چند او چنین ادعایی دارد ولی متن نوشتاری وی و نوع ظهورش در عرصه رسانه صرفاً نتیجه همین رابطه نسبی است و البته عدم حرفهای گری رسانههاست.
این که چرا و با چه اهدفی سر کار خانم هدایتخواه ابتدا آن گونه به شورای به ظن خود «انحصار» اصولگرایان حمله کرد و بعد خیلی زود همه حرفهایش را پس گرفت بر کسی روشن نیست. و اصلاً روشن نیست آیا این رفتارها صرفاً نمایشی برای دیده شدن بود و یا نتیجه احساسات جوانی.
احساسات را از آن جهت می گویم که دو تناقض واضح و آشکار در متن انتقادی نویسنده با مصاحبه وی دیده میشود. این منتقد در متن انتقادی و هیجانی خود خیلی زود بعد از جلسه شورای اصولگرایان، شورای اصولگرایان و اعضای آنرا به باد انتقاد میگیرد و در همان زمان و البته بویژه در مصاحبه سعی میکند اولاً حساب فرزندی خود را از عالم سیاست جدا کند و در ثانی مقام هدایتخواه را فراتر از این تشکیلات قرار دهد. اما واقعیت آن است که هدایتخواه بخشی از این شورا و قسمت اصلی آن است و نمیتوان تصمیم شورا را اشتباه دانست و آنرا نمونهای از انحصار گرایی خواند اما هدایتخواه را از این اشتباهات مبرا دانست.
وی در مصاحبهی ستار هدایتخواه را در حد یک اسطوره بالا میکشد اما مشخص نمیکند خاصیت و کارکرد این اسطوره در عرصه سیاسی استان کهگیلویه و بویراحمد چه بوده است.
در ادامه اما طنز و تناقض اصلی به تفاوت در اظهارات اولیه این سر کار خانم با آنچه در آن مصاحبه [کلیک کنید] که البته معلوم نیست این مصاحبه توسط کی و در کجا گرفته شده است بر میگردد.
وی در متن ابتدایی انواع و اقسام تعاریف و تمجید را در مورد «مهدی روشنفکر» بکار میبرد و وی را محقترین فرد برای معرفی به عنوان گزینه میداند و به وی حق میدهد که در شورای انحصار حضور پیدا نمیکند. نویسنده از «روشنفکر» به عنوان خوش اقبال ترین فرد یاد میکند که به وزنهای جدی تبدیل شده است و مهرهای است که در آتش انحصارگر این انحصار میسوزد و قربانی میشود اما در مصاحبه [کلیک کنید] این بار حرفهایش را پس میگرد و منتقد روشنفکر میشود که چرا در شورای انحصار حضور پیدا نمیکند.
حال سؤال این است اگر شورا شورای انحصار است. اگر شورا راه را بر هر گونه تغییر بسته است پس دیگر چرا باید روشنفکر و سایرین در آن حضور یابند.
طبیعی است وقتی نظریات برگرفته از ناپختگی، هیجان و احساسات برای مطرح شدن باشد از هیچ عمقی برخوردار نخواهد بود. این مدل از مصاحبه اگر چه خاص استان است ولی بار اول نیست و بار آخر هم نخواهد بود و قطعاً با وجود این صحنه انتخاباتی استان کهگیلویه و بویراحمد شاهد موارد زیادی از این دست خواهد بود و این سؤال مطرح میشود مگر فضای سیاست و رسانهها جای این تصمیمات و رفتارهای خام است؟؟
----------------------------------------
جمشید تام
کد مطلب: 412045