کد QR مطلبدریافت لینک صفحه با کد QR

پاسخی به مطلب؛ «دکتر فرخیانی؛ سربازی که سردار شد»

سردار واقعی چه کسی است؟!

8 مرداد 1398 ساعت 11:20

«دکتر فرخیانی در کنار استاد، تمام سلسله مراتب را طی کرده است و بعد از سربازی به سرداری رسیده است»؛ برادر عزیزم! ما معتقدیم اولاً در کنار «مردم» باید سلسله مراتب را طی کرد تا به سرداری رسید نه در کنار استاد؛ به عبراتی دیگر هیچ استادی بالاتر از «مردم» نیست، ثانیاً سالهای سال در کنار غم و شادی‌های «مردم» طول می‌کشد تا به سرداری برسی نه یک شبه و با تصمیم یک جمع چند نفره. پند و اندرز را چه فایده که صد البته تعبیر و تأویل شما از این واژگان با تعبیر ما بسی متفاوت است برادرجان؛ ما نماینده و منتخب مردم را برخلاف شما سردار نمی‌دانیم بلکه خادم و نوکر مردم می دانیم، و معتقدیم این «مردم» هستند که تصمیم می‌گیرند چه کسی سردار است و چه کسی سرباز نه من و شما؛ حال شما که الحمدلله اهل علم حقوق و قضاوت هستید، کلاه خودتان را قاضی کنید؛ سردار واقعی چه کسی است؟؟؟


اخیراً مطلبی با عنوان «دکتر فرخیانی؛ سربازی که سردار شد»[کلیک کنید] در سایت خبری کبنا به قلم برادر بزرگواری با نام سیدمصطفی قمریان منتشر شد. کم لطفی است اگر نصیحتی در پاسخ به برخی از این دست و پا زدنهای بیهوده درج نشود تا حداقل بزرگان قوم به این جوانان نو قلم تذکر دهند که حرمت خود، دیگران، و از همه مهمتر حرمت قلم را نگه دارند و از این نفرت پراکنی های جاهلانه دست بردارند؛ «درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد//نهال دشمنی برکن که رنج بی‌شمار آرد».
جناب قمریان عزیز! قبل از پرداختن به اصل موضوع باید عرض کنم که نه بنده، نه شما، نه جناب فرخیانی، ونه هیچ انسان دیگری با هیاهو و چندخط یادداشت، سردار و سرتیپ و رستم دستان نمی‌شود بجز با افتخار بسیار در آزمون‌های بیشمار؛ مصداق آن در این خطه کوچک ما دلاورمردانی بودند که از سردار آریوبرزن بوده تا سرداران بزرگی همچون عظیمی فر، شهابی فر، خرمدل، وسردار سرافراز شهید هرمز پور وصدها ستاره نورانی میدان شجاعت و رشادت در ایران اسلامی. ولی حال که سعی دارید بر هر وسیله و ابزاری حرکت متکبرانه خود را پیش برانید ملالی نیست؛ چون قبلاً هم بارها وبارها نشان داده‌اید که بر خلاف اصول اخلاقی «هدف وسیله را توجیه می‌کند». اما در پاسخ به مرقومه گهربارتان:
- در سطور اولیه یادداشتتان فرموده‌اید که «بالاخره شورای انقلاب با پشت سرگذاشتن قالب طایفه و منطقه خاص دست به پوست اندازی زده است»!! قطعاً استحضار دارید که بخش اعظم همین شورای انقلاب و یا دقیق‌تر بگویم جبهه اصولگرایان این تصمیم را قاطعانه نپذیرفتند وحتی حاضر به همراهی ظاهری در جلسه معارفه مسجد امام علی (ع) هم نشدند. دلیل آن واضح است؛ چون پوست اندازی نکرده‌اید، تعویض پوسته داشتید. فرمودید «قالب طایفه را رها کردید»؛ درحالیکه در همین یادداشت کنونی چپ و راست تلاش دارید که طایفه را برانگیخته تا «طایفه تامرادی جان و مال و رأی و افتخار خود را برای فرزند خود هزینه کنند»!!!! شما که شبانه روزی عَلَم وامصیتای طایفه گرایی سرداده اید چطور در میان بزرگان خوش نام این جریان از جانی پور، خلقی پور،، حسینی، پناهی، دهراب پور و صدها شخصیت عزیز دیگر ناچار شدید که نامزد خود را دقیقاً از فلان طایفه خاص انتخاب کنید؟؟ مثلاً با «انتخاب به قول خودتان هوشمندانه» در محاسبات ذهنی خود – که همیشه هم به خطا رفته است- چشم طمع به آراء این طایفه نداشته‌اید؟؟ «تقولون مالاتفعلون»؟؟ وای از این همه نفاق!!
- پرسیده‌اید که چرا «مهدی روشنفکر هیچگاه حاضر به همنشینی با فرخیانی نشدند؟؟ چرا حسادت می‌ورزد و ...» پاسخ خیلی ساده است برادر من؛ چون روشنفکر نیک می‌داند – و البته باور کنید همه مخلوقات عالم هم می‌دانند- فرخیانی ابزاری است که نه آمدنش به اختیار خودش بوده و نه رفتنش! چون نیک می‌داند که فرخیانی فرستاده و پیکی برای استاد اعظم و چند نفر از همنشینان اوست و لاغیر؛ سند واضح آن صراحتاً در همین یادداشت فرموده‌اید که با اشاره و انتخاب چه کسانی اعلام حضور کردند. حال اگر این سردار امروزی شما مثلاً اراده و اختیاری از خودش داشت که تکلیف روشن بود ولی همه یقین داریم که ایشان سرباز انتحاری جمعی دگر است. حقیقت امر حتی خود شما هم امروز سرگشته‌اید که جناب فرخیانی نامزد انتخابات است یا استاد اعظم یا شیخ بزرگ یا پیشوایان جریان؟؟ نکته دیگر که درخصوص حسادت فرموده‌اید؛ شما در کدام مرقومه، در کدام سخنرانی، در کدام یادداشت و یا کدام رفتار از طرف آقای روشنفکر به چنین حسادتی پی برده‌اید؟؟ اگر موضوع را برعکس تصور کنیم و مثلاً سردار شما در انتخابات قبلی حضور داشت و دارای چنان پایگاه مردمی بود و الان روشنفکر در رقابت ایشان قد علم می‌کرد آیا الان فریاد وا خیانتا، وا برادرا از طرف شما به عرش نرسیده بود؟؟ باور بفرمائید اگر وضع برعکس بود شما حتی حکم به ارتداد و کفر روشنفکر داده بودید. باور بفرمائید ما همه متعجبیم از صبر ایوب وار ایشان در برابر این همه هجمه ناجوانمرانه، توهین، افتراء، و از همه بدتر از این همه توطئه‌های روزانه شما؛ «عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد»
- در مرقومه خود نوشته‌اید که «مجلس امروز، مجلس حقوق دانان است و عدم حضور ایشان در مجلس ظلم به استان و حتی ظلم به کشور است»!!!! توجه بفرمائید «ظلم به کشور»!!! انصافاً با چنین استدلال‌های مضحکانه ای قصد دارید برای ایشان جریان سازی کنید و مثلاً نظر و آراء مردم را جلب نمایید؟؟ حداقل یقین داریم جناب فرخیانی تا دوستانی مثل شما دارد به دشمن چه حاجت. برادر من! مجلس نماینده حقوقدان می‌خواهد، جامعه شناس می‌خواهد، سیاستگذار می‌خواهد، اقتصاددان می‌خواهد، روانشناس می‌خواهد، اندیشمند دینی می‌خواهد، برنامه ریز می‌خواهد، و هزاران تخصص دیگر؛ بنده خواهشمندم قبل از نشر افاضات عالمانه حداقل با یک یا چند نفر از دوستان مشورت کنید، یا حداقل ما را با استدلالهای بهتری قانع کنید تا با انتخاب جناب فرخیانی چنین ظلم بزرگی در حق استان که هیچ، به فرمایش شما در حق کشور نکنیم!!!!
- فرموده‌اید «روشنفکر می‌خواهد با ایستادن بر نوک پنجه‌های خود، هم قد جسارت و صلابت دکتر فرخیانی شود»؛ کسی که بدون حمایت جریان‌های پرهیاهوی سیاسی و منابع تاثیرگذار مالی توانست اعتماد نزدیک به 40 هزار نفر از اقشار مختلف مردم را جلب نماید، بر نوک پنجه ایستاده است یا شما که شب و روز و با هر ابزاری حتی نمی‌توانید حلقه اطرافیان خود را قانع کنید و البته که تا ابد نیز نخواهید توانست؟؟؟ پدیده انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی در استان ک.ب نیازی به ایستادن برنوک پنجه ندارد چون هم ما و هم شما یقین داریم در دوره یازدهم ایشان گزینه جدی این دوره از رقابت‌هاست وچنان دلهره‌ای در روح و جان شما افکنده است که با عصبانیت به ایشان حمله می‌کنید؛ «خشم، نشانه ترس و ضعف است»!! هر خواننده‌ای در نگاه اول در می‌یابد که مرقومه شما لبریز از خشم، نفرت، کینه توزی، تهمت و افتراء است که البته همه از سر درماندگی است؛ «خودکرده را تدبیر نیست برادرجان» و تا زمانی که به افکار انحصارطلبی خود پایان ندهید همچنان درمانده و خشمگین هستید. باور بفرمائید اگر ایشان مانند شما قصد لشکرکشی ویا برگزاری جلساتی مانند جلسه معارفه شما داشته باشد، دیگر حتی جرأت دست به قلم گرفتن نخواهید داشت. «بر آب زد زسر جهل دشمنت نقشی / گهی کز آتش شمشیر تو امان می‌خواست»
- ما بارها و بارها درباره خطرات و مضرات شما و تفکرات امثال شما هشدار دادیم و البته مرقومه شما خود سند دیگری بر صحت این ادعاست؛ روشنفکر را برادر تقلبی، نشانه نفاق، مظهر اختلاف، و... می دانید، و در مقابل، جایگاه ناخاسته و ناخوانده خود و سردار سربازمنش را با هر وسیله‌ای توجیه می‌کنید. مشخصاً بفرمایید روشنفکر در کدام اصل انقلابی از امثال شما فرسنگ‌ها جلوتر نیست؟! چون با افکار پوسیده انحصارطلبی شما اختلاف نظر دارد پس منافق است؟؟ دیگر بزرگانی که با تفکرات شما همراهی ندارند را نیز منافق می دانید یا نعوذ بالله کافر؟؟ منافق کسی است که تلاش می‌کند با دسیسه و حیله برادر را در برابر قرار دهد! نفاق در این یادداشت‌های بی محتوا و پی درپی شماست که اگر دقت داشته‌اید از هر ده یادداشت فقط یکی را پاسخ گفته‌اند؛ چون یا ارزش پاسخ گویی ندارند، یا اینکه برخلاف شما در پی ابزارهای ناجوانمرادنه برای رسیدن به خواسته‌های نفسانی نیست؛ «غریق چنگ زد در خس آر یابد، و ما به خرده دلخوشی»!!!
- در بخش دیگری از مرقومه خود با اشاره به تخصص حقوقی جناب فرخیانی، در مقابل جناب روشنفکر را فاقد تخصص دانسته‌اید؛ جای گلایه نیست چون قبلاً نیز در موارد متعدد، ضعف و نقص در اطلاعات و معلومات شما را به خطا برده است؛ جناب روشنفکر دارای تخصص وتحصیلات عالیه در دو رشته متفاوت مدیریتی (مدیریت آموزشی و دیگری مدیریت دولتی) هستند.
- و اما در پاسخ به سطر پایانی مرقومه شما که فرموده‌اید: «دکتر فرخیانی در کنار استاد، تمام سلسله مراتب را طی کرده است و بعد از سربازی به سرداری رسیده است»؛ برادر عزیزم! ما معتقدیم اولاً در کنار «مردم» باید سلسله مراتب را طی کرد تا به سرداری رسید نه در کنار استاد؛ به عبراتی دیگر هیچ استادی بالاتر از «مردم» نیست، ثانیاً سالهای سال در کنار غم و شادی‌های «مردم» طول می‌کشد تا به سرداری برسی نه یک شبه و با تصمیم یک جمع چند نفره. پند و اندرز را چه فایده که صد البته تعبیر و تأویل شما از این واژگان با تعبیر ما بسی متفاوت است برادرجان؛ ما نماینده و منتخب مردم را برخلاف شما سردار نمی‌دانیم بلکه خادم و نوکر مردم می دانیم، و معتقدیم این «مردم» هستند که تصمیم می‌گیرند چه کسی سردار است و چه کسی سرباز نه من و شما؛ حال شما که الحمدلله اهل علم حقوق و قضاوت هستید، کلاه خودتان را قاضی کنید؛ سردار واقعی چه کسی است؟؟؟
 


کد مطلب: 411493

آدرس مطلب :
https://www.kebnanews.ir/note/411493/سردار-واقعی-کسی

کبنانیوز
  https://www.kebnanews.ir

1