تاریخ انتشار
شنبه ۸ تير ۱۳۹۸ ساعت ۰۱:۲۹
کد مطلب : ۴۱۰۶۶۴
یادداشت|
باورهای غلط اصلاحطلبی در شهرستان کهگیلویه
سید هاشم تقیزاده
۳
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛جریانی که از ابتدای شکلگیری آن توفیقی جز شکست نداشته است،
در تمام ادوار انتخابات بهطور مستمر با تمام قوا و نیروهای خود در رقابت با چهرههای مردمی و گاها اصولگرا شکستهای سنگینی را متحمل شد.
همیشه در تقابل، با سایرِ نامزدها که عموماً، بهطور مستقل وارد صحنهی رقابت میشدند، شکست و هرگز نسبت به ریشهی این شکست پی نبردند.
بعد از بهرام تاج گردون، تبدیل به دو قطب شدند.
و با محوریت دو چهرهی کاریزما تا به امروز فعالیت انتخاباتی نمودند.
اما همانطور که مستحضرید، پاسخی جز (نه) از مردم دریافت نکردند.
در دورههایی که شورای نگهبان، فرصت حضورِ در انتخابات را در اختیار آنها قرار داده بود، حاضر به ائتلاف نشدند تا علاوه بر شکست، بذر نفاق و دشمنی در دل هر دو جریان نهفته و دورههای بعد که از حضور آنها در صحنهی رقابت ممانعت شد، این کینهتوزی و دشمنی ادامهدار باشد تا حاضر به همراهی سایر چهرههای منتسب به طیفهای خود نشوند.
آن هم در صورتی که اگر ائتلافی شکل میگرفت، بنا به شرایط و جو حاکم بر فضای آن سالها، پیروزی کاندید این طیف دور از دسترس نبود.
با این تفاسیر، اینطور به نظر میرسد، کسب قدرت و پیروزیِ در رقابت، هدفِ هر دو طیف مذکور در ادوار مختلف انتخابات مجلس بود، نه شوق خدمت.
چراکه اگر هدف، رفاه و آرامش مردم و رهایی از وضعیت نهچندان مطلوب آن سالها بود، میبایست سازوکاری فراهم تا با کنار هم ایستادن، راه پیروزی و موفقیت هموار میشد.
تا در کنار هم برای رفع موانع و عدم توسعهیافتگی شهرستان، تلاشی صورت میپذیرفت.
مع الاسف وسوسهی شهرت و سودای قدرت، گذشت کردن را از آنها سلب نمود.
مردم شریف و متدین کهگیلویه نیز آگاه هستند و به خوبی در جریان اختلافات کینهتوزانهی این دو طیف قرارگرفتهاند.
جریانی که نتواند تغییر و یکدلی را در خود آغاز کند، قطعاً نمیتواند مورد اعتماد عمومی قرار گیرد.
حقیقتی که در هشت دور گذشته شاهد آن بودیم.
این جریان، معتقد به عمق محرومیت در دلِ کهگیلویه است و نمایندگان ادوار را عامل آن میدانند.
درست یا غلط این ادعا را کاری ندارم.
همین ادعا توسط این جریان، در زمان تبلیغاتِ انتخابات، استدلالی نامناسب برای رقیب هراسی و رأی آوری است.
ولی جوابگو نیست.
چراکه شاهد شکستهای پیدرپی این طیف، در رقابت با سایر رقبا بودیم.
آیا نداشتن کاریزما، برنامه، اتحاد، همدلی و عدم ارتباط با مردم، دلیل محکم و قانعکنندهای برای شکستهای پیدرپی آنها نبوده است؟
به نظر میرسد، باید، فکری نو بر این جریان حاکم شود.
زیرا در باد گذشته خوابیدن، مسیرِ مقصد، به ترکستان خواهد بود نه بهارستان.
تا اینجای متن، مخاطبِ بنده، سردمداران دو طیفِ اصلاحاتِ شهرستان کهگیلویه بود و در ادامهی مطلب، میخواهم، جوانان و فعالینِ این جریان که منتسب به هر دو طیف هستند را مخاطب قرار بدهم. اینکه باورِ اصلاحطلبی در کهگیلویه از بین رفته است در آن شکی نیست. چرا؟ زیرا قائم به شخص شده است.
اصلاحطلبی در کهگیلویه بر پایهی تفکر نیست و مبنا اشخاص هستند. هر کسی در حلقهی اشخاص بلندمرتبهی این جریان، (البته حقیر معتقد هستم، مدعی هستند تا اینکه جریان محور باشند)، قرار نگیرد را به بهانههای مختلف، نسبت به جریان متبوع، دلسرد میکنند.
گواه این ادعا، رویشهای اصولگرایی و جنبشهای عدالتخواهی و امثالهم است.
در مقابل، عدم استقبال جوانانِ شهرستان از این جریان، یقین بدانید، محور قرار گرفتنِ شخص و اشخاص است.
باور بفرمایید، اندیشه قائم بر شخص نیست. اصلاحطلبی در کهگیلویه، به نمایندگی و رقابتِ در انتخابات خلاصهشده است. متأسفانه این رویهی غلط، تبدیل به باورِ عینی فعالین و بهنوعی پیادهنظام رسانهای و مجازی آن دو طیف بدل شده است.
بهطور مثال در گرامیداشت یاد و خاطرهی شهید بهشتی و هفتهی قوهی قضائیه قرارگرفتهایم. در کشور و اکثر نقاطی که روح اصلاحطلبی حاکم است، شاهد دادن بیانیه و راهکارهای مناسب، جهت گوش زد به رئیس دستگاه قضا، نسبت به رفع تبعیض و دوگانگی که گاها شاهد آن، نسبت به فعالین سیاسی و مدنی هستیم، بودهایم.
اما در کمال تأسف، اصلاحات استان و بهتبع آن کهگیلویه در حالت انفعال کامل بسر میبرد.
چرا؟
زیرا از دید آنها، محور و باور اصلاحطلبی نمایندگی مجلس هست. استان درگیر بحرانهای بیشمار اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی است. عدم پرداخت حقوق، دستمزد و مزایایِ کارگرانِ سدِ چمشیر. وضعیت نابه سامان خودکشی در استان و شهرستان. ازدواجهای اجباری دختران زیر یازده سال در استان کهگیلویه و بویراحمد. نابرابریها در تقسیم اعتبار و بودجه به شهرستانهای استان کهگیلویه و بویراحمد.
وضعیت بدِ اعتیاد و مشکلاتی از این قبیل که باعث شده است، استان حالوروز خوشی نداشته باشد.
اگر شما اصلاحطلب هستید، چرا به این راحتی از کنار این معضلات عبور میکنید و تمام انرژی و انگیزهی خود را صرف انتخاباتی میکنید که نتیجهی آن از قبل برای شما مشخص است؟
کی تا به امروز، واکنش یا بیانیهای از سوی جوانان و فعالینِ اصلاحطلب شهرستان کهگیلویه دراینباره منتشرشده است؟
آیا فعالیتهای مدنی و اجتماعی از اصلاحطلبی جدا است؟
سخن را کوتاه میکنم.
به جوانان اصلاحطلب شهرستان کهگیلویه دوستانه عنوان میکنم، سعی در جذب افراد داشته باشید و راه افرادی که سالها باعث نابودی این جریان شدهاند را نروید.
صدای مخالف را با دل و جان فرابگیرید و نسبت به مشکلات و معضلات استان بیتفاوت نباشید.
هرکسی از اصلاحات انتقاد کرد را با دید مخالف نبینید.
مدیریت شش سالِ گذشتهی شهرستان، معیار و ملاک انتخاب مردم در انتخابات پیش رو خواهد بود.
به کرات شاهد درگیری و تنشهای کهنهی گذشته در طی این شش سال بودهایم.
دود این اختلاف، دامنِ کهگیلویه ی بزرگ را گرفت.
طوری که بیش از سه سال، فرمانداری شهرستان با سرپرست اداره شد و میشود.
دامنهی اختلافات، به حدی بود که شهرستان، از نظر قدرت سیاسی در مرکز و مناسبات استان، در پایینترین سطح خود قرارگرفته است.
اگر قرار است افرادی که در شش سال گذشته، شهرستان را مدیریت کردند، محور انتخابات آینده قرار بگیرند، مردم مثل همیشه از آنها عبور خواهند کرد.
پس به مانند جامعهی اصلاحطلبی کشور، در کهگیلویه هم باید اصلاحِ اصلاحات شکل بگیر.
زیرا ادامهی مسیرِ سی سال گذشته، شکستی دیگر در پی خواهد داشت.
با تشکر
---------------------------------------------------------
سید هاشم تقی زاده سوق فعالِ سیاسی
--------------------------------------------------------
در تمام ادوار انتخابات بهطور مستمر با تمام قوا و نیروهای خود در رقابت با چهرههای مردمی و گاها اصولگرا شکستهای سنگینی را متحمل شد.
همیشه در تقابل، با سایرِ نامزدها که عموماً، بهطور مستقل وارد صحنهی رقابت میشدند، شکست و هرگز نسبت به ریشهی این شکست پی نبردند.
بعد از بهرام تاج گردون، تبدیل به دو قطب شدند.
و با محوریت دو چهرهی کاریزما تا به امروز فعالیت انتخاباتی نمودند.
اما همانطور که مستحضرید، پاسخی جز (نه) از مردم دریافت نکردند.
در دورههایی که شورای نگهبان، فرصت حضورِ در انتخابات را در اختیار آنها قرار داده بود، حاضر به ائتلاف نشدند تا علاوه بر شکست، بذر نفاق و دشمنی در دل هر دو جریان نهفته و دورههای بعد که از حضور آنها در صحنهی رقابت ممانعت شد، این کینهتوزی و دشمنی ادامهدار باشد تا حاضر به همراهی سایر چهرههای منتسب به طیفهای خود نشوند.
آن هم در صورتی که اگر ائتلافی شکل میگرفت، بنا به شرایط و جو حاکم بر فضای آن سالها، پیروزی کاندید این طیف دور از دسترس نبود.
با این تفاسیر، اینطور به نظر میرسد، کسب قدرت و پیروزیِ در رقابت، هدفِ هر دو طیف مذکور در ادوار مختلف انتخابات مجلس بود، نه شوق خدمت.
چراکه اگر هدف، رفاه و آرامش مردم و رهایی از وضعیت نهچندان مطلوب آن سالها بود، میبایست سازوکاری فراهم تا با کنار هم ایستادن، راه پیروزی و موفقیت هموار میشد.
تا در کنار هم برای رفع موانع و عدم توسعهیافتگی شهرستان، تلاشی صورت میپذیرفت.
مع الاسف وسوسهی شهرت و سودای قدرت، گذشت کردن را از آنها سلب نمود.
مردم شریف و متدین کهگیلویه نیز آگاه هستند و به خوبی در جریان اختلافات کینهتوزانهی این دو طیف قرارگرفتهاند.
جریانی که نتواند تغییر و یکدلی را در خود آغاز کند، قطعاً نمیتواند مورد اعتماد عمومی قرار گیرد.
حقیقتی که در هشت دور گذشته شاهد آن بودیم.
این جریان، معتقد به عمق محرومیت در دلِ کهگیلویه است و نمایندگان ادوار را عامل آن میدانند.
درست یا غلط این ادعا را کاری ندارم.
همین ادعا توسط این جریان، در زمان تبلیغاتِ انتخابات، استدلالی نامناسب برای رقیب هراسی و رأی آوری است.
ولی جوابگو نیست.
چراکه شاهد شکستهای پیدرپی این طیف، در رقابت با سایر رقبا بودیم.
آیا نداشتن کاریزما، برنامه، اتحاد، همدلی و عدم ارتباط با مردم، دلیل محکم و قانعکنندهای برای شکستهای پیدرپی آنها نبوده است؟
به نظر میرسد، باید، فکری نو بر این جریان حاکم شود.
زیرا در باد گذشته خوابیدن، مسیرِ مقصد، به ترکستان خواهد بود نه بهارستان.
تا اینجای متن، مخاطبِ بنده، سردمداران دو طیفِ اصلاحاتِ شهرستان کهگیلویه بود و در ادامهی مطلب، میخواهم، جوانان و فعالینِ این جریان که منتسب به هر دو طیف هستند را مخاطب قرار بدهم. اینکه باورِ اصلاحطلبی در کهگیلویه از بین رفته است در آن شکی نیست. چرا؟ زیرا قائم به شخص شده است.
اصلاحطلبی در کهگیلویه بر پایهی تفکر نیست و مبنا اشخاص هستند. هر کسی در حلقهی اشخاص بلندمرتبهی این جریان، (البته حقیر معتقد هستم، مدعی هستند تا اینکه جریان محور باشند)، قرار نگیرد را به بهانههای مختلف، نسبت به جریان متبوع، دلسرد میکنند.
گواه این ادعا، رویشهای اصولگرایی و جنبشهای عدالتخواهی و امثالهم است.
در مقابل، عدم استقبال جوانانِ شهرستان از این جریان، یقین بدانید، محور قرار گرفتنِ شخص و اشخاص است.
باور بفرمایید، اندیشه قائم بر شخص نیست. اصلاحطلبی در کهگیلویه، به نمایندگی و رقابتِ در انتخابات خلاصهشده است. متأسفانه این رویهی غلط، تبدیل به باورِ عینی فعالین و بهنوعی پیادهنظام رسانهای و مجازی آن دو طیف بدل شده است.
بهطور مثال در گرامیداشت یاد و خاطرهی شهید بهشتی و هفتهی قوهی قضائیه قرارگرفتهایم. در کشور و اکثر نقاطی که روح اصلاحطلبی حاکم است، شاهد دادن بیانیه و راهکارهای مناسب، جهت گوش زد به رئیس دستگاه قضا، نسبت به رفع تبعیض و دوگانگی که گاها شاهد آن، نسبت به فعالین سیاسی و مدنی هستیم، بودهایم.
اما در کمال تأسف، اصلاحات استان و بهتبع آن کهگیلویه در حالت انفعال کامل بسر میبرد.
چرا؟
زیرا از دید آنها، محور و باور اصلاحطلبی نمایندگی مجلس هست. استان درگیر بحرانهای بیشمار اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی است. عدم پرداخت حقوق، دستمزد و مزایایِ کارگرانِ سدِ چمشیر. وضعیت نابه سامان خودکشی در استان و شهرستان. ازدواجهای اجباری دختران زیر یازده سال در استان کهگیلویه و بویراحمد. نابرابریها در تقسیم اعتبار و بودجه به شهرستانهای استان کهگیلویه و بویراحمد.
وضعیت بدِ اعتیاد و مشکلاتی از این قبیل که باعث شده است، استان حالوروز خوشی نداشته باشد.
اگر شما اصلاحطلب هستید، چرا به این راحتی از کنار این معضلات عبور میکنید و تمام انرژی و انگیزهی خود را صرف انتخاباتی میکنید که نتیجهی آن از قبل برای شما مشخص است؟
کی تا به امروز، واکنش یا بیانیهای از سوی جوانان و فعالینِ اصلاحطلب شهرستان کهگیلویه دراینباره منتشرشده است؟
آیا فعالیتهای مدنی و اجتماعی از اصلاحطلبی جدا است؟
سخن را کوتاه میکنم.
به جوانان اصلاحطلب شهرستان کهگیلویه دوستانه عنوان میکنم، سعی در جذب افراد داشته باشید و راه افرادی که سالها باعث نابودی این جریان شدهاند را نروید.
صدای مخالف را با دل و جان فرابگیرید و نسبت به مشکلات و معضلات استان بیتفاوت نباشید.
هرکسی از اصلاحات انتقاد کرد را با دید مخالف نبینید.
مدیریت شش سالِ گذشتهی شهرستان، معیار و ملاک انتخاب مردم در انتخابات پیش رو خواهد بود.
به کرات شاهد درگیری و تنشهای کهنهی گذشته در طی این شش سال بودهایم.
دود این اختلاف، دامنِ کهگیلویه ی بزرگ را گرفت.
طوری که بیش از سه سال، فرمانداری شهرستان با سرپرست اداره شد و میشود.
دامنهی اختلافات، به حدی بود که شهرستان، از نظر قدرت سیاسی در مرکز و مناسبات استان، در پایینترین سطح خود قرارگرفته است.
اگر قرار است افرادی که در شش سال گذشته، شهرستان را مدیریت کردند، محور انتخابات آینده قرار بگیرند، مردم مثل همیشه از آنها عبور خواهند کرد.
پس به مانند جامعهی اصلاحطلبی کشور، در کهگیلویه هم باید اصلاحِ اصلاحات شکل بگیر.
زیرا ادامهی مسیرِ سی سال گذشته، شکستی دیگر در پی خواهد داشت.
با تشکر
---------------------------------------------------------
سید هاشم تقی زاده سوق فعالِ سیاسی
--------------------------------------------------------
شما چه نسبتی با اصلاح طلبی دارید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟