اینجا گچساران، بام نفتی ایران!
سراب سنگفرش
سیدمسعود موسوی
30 ارديبهشت 1398 ساعت 1:14
شهری که میتوانست در کنار شرکت نفت و پتروشیمی، چندین کارخانه تولیدی پر رونق و سرمایه گذاریهای هدفمند، درارتباط متقابل و غیر متقابل با نفت داشته باشد و از مشتقات نفتی آن بنفع اقتصاد مردم و کشور سود ببرد، اما همچنان پس از سالها شغل قابل درک همان شرکت نفت است که ورود به آن نیز ساده نیست و چالشهای بزرگی پیش روی متقاضیان و علاقمندان این وادی قرار دارد ، اعم از ورود بی رویه رشتههای نامرتبط، استخدامهای فامیلی، جزیرهای و فلهای و امثالهم، که طی این مسیر را برای عزیزان تحصیل کرده این رشته به مراتب سختتر کرده است و به همین سبب شانس کمتری نسبت به مشاغل دیگر دارد.
اینجا گچساران، بام نفتی ایران!
شهری به وسعت ۴۶۸۳ ک.م و جمعیتی حدود ۱۲۵ هزار با منابع آبی فراوان، همچنین دومین میدان نفتی ایران و میدانهای گازی متعدد، علاوه بر «بام نفتی» به سرزمین آب و آتش نیز مشهور است.
گچساران سهم بسزایی در اقتصاد کشور دارد و به گواه کارشناسان، درصد قابل توجهی از اقتصاد ایران را به تنهایی بر دوش میکشد!
این شهر با پتاسیل اقتصادی بالا و نیروی کار جوانِ فراوان، سهم بسیار ناچیزی از موقعیتهای شغلی را اشغال کرده است.
درصد افراد بیکار، که بخش عمدهای از آنها جوانان را شامل میشود از دید کارشناسان، آماری بشدت نگران کننده و تکان دهنده است.
اغلب این جوانان، که درصد بسیار چشمگیری از آنها تحصیلاتِ دانشگاهیِ بالایی داشته و نخبگانِ این منطقه محسوب میشوند، به ناچار روی به مشاغل مقطعی و کاذب اعم از «مسافر کشی، دستفروشی، و گاهاً شوتی و شغلهای خرده پای دیگر» میآورند، که معمولاً پایانی غم انگیز داشته و دردی بیشتر بر دوشِ خود و خانواده اشان میشود.
اما موضوع نگران کننده اصلیِ اینست که سالهاست نگاه جوانان این شهر، به پشتوانهی منابع عظیم نفتی به شرکت نفت بوده و درک دیگری از اینکه میتواند شغلی خارج از صنعت نفت داشته باشند ندارند!
شهری که میتوانست در کنار شرکت نفت و پتروشیمی، چندین کارخانه تولیدی پر رونق و سرمایه گذاریهای هدفمند، درارتباط متقابل و غیر متقابل با نفت داشته باشد و از مشتقات نفتی آن بنفع اقتصاد مردم و کشور سود ببرد، اما همچنان پس از سالها شغل قابل درک همان شرکت نفت است که ورود به آن نیز ساده نیست و چالشهای بزرگی پیش روی متقاضیان و علاقمندان این وادی قرار دارد ، اعم از ورود بی رویه رشتههای نامرتبط، استخدامهای فامیلی، جزیرهای و فلهای و امثالهم، که طی این مسیر را برای عزیزان تحصیل کرده این رشته به مراتب سختتر کرده است و به همین سبب شانس کمتری نسبت به مشاغل دیگر دارد.
با این تفاسیر سؤالهایی پیش میآید!
در این سالها چرا شاهد افتتاح هیچ طرح اقتصادیای نبودهایم؟!
چرا مدیران و مسئولان شهری در این سالیان به فکر طرحهای مهم اقتصادی که میتوانست آینده جوانان و فرزندانمان را تضمین کند نبودهاند؟!
چرا افتتاح و ایجاد اشتغال را بر دوشِ خودِ جوانان میگذارند که هیچگونه توانایی و اعتبار مالی ندارند؟!
جوانی که جیبش خالیست حتی توان خرید یک دست لباس مناسب راندارد، چه فرقی میکند خیابان مرکز شهرش خاکی باشد یا سنگ فرش؟! مغازههای فاخر داشته باشد یا مخروبه!
جوانی که با هزاران فکر و ترس از آینده دست و پنجه نرم میکند، قدرت خرید ارزانترین و بی کیفیتترین خودرو را ندارد، چه تفاوتی برایش دارد که جادههای شهرش اتوبان باشد یا بیراهه؟!
مسیر زندگیِ جوان امروز؛
مسیری بس دشوار و هولناک است! با جوانی که جادهی پیش رویش سخت و سراسر سنگلاخ است، دم از سنگفرش زدن در یک لغت کوریست!!
تمام سهم منِ جوان، از این اقتصاد معماری شده، فقط خوردنِ غصه و خاک است؟!
یک جای کارتان میلنگد، یک جای حضورتان کسری دارد، و بی شَک مهر تاییدیست بر ضعف و ناکارآمدیان!
هرچند نقش تک به تک مردمم، در تمدید این سومدیریت ها نقشی به شدت پررنگ و اساسیست، چرا که اسیر وعدهای پوچ و توخالی شده و چَشم بستند و دندان برجگر گذاشتند.
در پایان امیدوارم جوانِ آگاهِ امروزِ شهرم، با دیدی تازه و بدور از تعصب و حضوری عاقلانه، آیندهای نو برای خود و عزیزانش رقم بزند!
.......................
سیدمسعود موسوی
کد مطلب: 409755