تاریخ انتشار
دوشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۲۳:۵۶
کد مطلب : ۴۰۷۸۹۵
یادداشت سیاسی | علیرضا کفایی
زمانه کرد و نشد، دستِ جور رنجه مکن
علیرضا کفایی
۰
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛علیرضا کفایی: بیانی از آقای وکیلی نقل شده است که اگر وی خود اندکی به جایگه خودش از دیروز تا به امروز نیک بنگرد یقینش خواهد شد گرفتار انانیتی رنج آور شده و زبان در کام، به کام دیگران میچرخاند.
عدول آدمی از شأن خود و نیز به فراز شدن جهشی و به یکباره از آنچه هست میتواند آدمی را یا به حضیض براند یا به مغاک نخوت و خود پرستی در غلطاند.
آقای وکیلی به اموری ورود میکند که در صلاحیت وی نیست، از آقای خاتمی و مرحوم هاشمی گفتن و در ماجرای 88 وارد شدن؛ به همین سادگی ی راه یافتن به مجلس به کمک لیست امید و آن هم از سر ناچاری که هر که بود را به تیغ نظارت استصوابی رد صلاحیت کردند و نماند کسی و بهناچار عدهای در لیست امید به هر طریقی گنجانده شدند تا به رقیب نشان داده شود هر گمنامی را به اعتماد مردم به اصلاحطلبان و به داعیه خاتمی میتوان به مجلس فرستاد و معلوم است که تائیدی بر اصلاحطلب بودن این و آن ندارد، فقط استراتژی خاص اصلاحطلبان در آن زمان برای نشان دادن قدرت مردمی خود به حاکمیت و اقتدارگرایان بود.
آقای وکیلی در آن جنجال و شور و غوغا به هیچ روی ناراحتی آقای خامی از آمدن آقای موسوی مطرح نبود، او خود به تشکیلات و تصمیم حزبی پایبند بود، اگر نگرانی بود نه از آمدن موسوی بلکه از دیر آمدن وی بود.
آقای کروبی از حقی دفاع میکرد که آقای هاشمی انتظار عدول از آن را داشت و آقای خاتمی سعه صدر وی را طلب میکرد، نه دستوری در کار بود و نه اجباری که حرف شنوی داشته باشد یا خیر، آقای کروبی انقلابی کارکشته و سازمان دهنده بود و نمیتوانست بر روی حق مردم چشم پوشی کند و اکنون هم در حصر همچنان از همان حق دفاع میکند.
بزرگترین اشکال اصلاحطلبان را عدم موضع واحد میان رهبران این جریان (هاشمی، خاتمی، کروبی و موسوی) گفتهاید، ظاهراً به عمد میخواهید نماز جمعه آخر مرحوم هاشمی و نامه معروف وی به رهبری را کتمان کنید و یا خاطرات او را به فراموشی بسپارید، دفاع آقای خاتمی از حقوق مردم و رای آنها و پارهای از اتفاقات 88 و بیانیههای مشترک موسوی و کروبی به راحتی از ذهن حضرتعالی حذف شده، سخنان و بیانیههای کمیته صیانت از آرا و نظرات آقای محتشمی که شخصی نبود بلکه با نظر و جلسات متعدد و با کارشناسی و نیز لحاظ نظر همین رهبران منتشر میشد که به وضوح از تقلب میگوید و جلسات با رهبری و سخنان ستادهای آقایان موسوی و کروبی را نیز یکبار دیگر نیم نگاهی بیندازید و بعد مدعی شوید که اعتقادی به تقلب نداشتند.
اینکه تا بدینجا توانستهاید نفوذ کنید که در جلسات خصوصی هاشمی و خاتمی حضور داشته باشید البته که نقص بزرگی برای اصلاحطلبان است و باید به شما آفرین گفت که بدون سابقه حتی یک روز و یک جلسه در اصلاحات تا بدین درجه و مرتبه رسیدهاید. بفرمائید کجای جریان اصلاحات سابقهای را میتوان برای شما جستجو کرد الا اینکه از بد روزگار؛ کار بجایی رسید که کسی نبود و شما را در لیستی قرار دادند و به برکت آن تا عضو هیئت رئیسه مجلس نشو و نما کردهاید و اکنون که تریبون به دست آوردهاید زیرکانه و مرموزانه آن تیشه را که از قبل به دستتان داده بودند امروز به ریشه میزنید.
زدن سران و بزرگان و استوانههای اصلاحات از دور دوم ریاست جمهوری روحانی آغاز شده و پایداریها و دولت پنهان و افراطیون راست در بسیاری از مناطق بر این محور عمل میکنند و ظاهراً دستور جدید در دور جدید این است که از خانه ملت و از درون لیست ناامید! آغاز نرمی بر آن باشد.
آقای خاتمی خود برای مهندس موسوی تبلیغ و سخنرانی میکرد و با تمامی وجود و مصرانه میخواست تا سبد رای آقای موسوی هر چه بیشتر باشد و چگونه شما آقای خاتمی را در حد یک بازیچه قلمداد کردهاید که می فرمائید حمایتهای ایشان با طیب نفس نبود.
به یکی دست می خالص ایمان نوشند
به یکی دست دگر پرچم کافر گیرند
«ای دوست! پنداری که هرگز دانستهای زنارداری چیست؟ لعمری دانستهای و لیکن همچنانکه اهل عادت دانند در بلاد روم. کفر ایشان و اسلام شما عادت است نه حقیقت. نیک بشنو از من؛ انّ من الشعر لحکمة:
بی دیده ره قلندری نتوان رفت
دزدیده به کوی مدبری نتوان رفت
کفر اندر خود قاعدهی ایمان است
آسان آسان به کافری نتوان رفت»
جناب وکیلی جهد بیهوده نکن، بسیار پیش از شما و مطمئناً پس از این تلاش کرده و میکنند تا تجزیه و انشقاق و بدبینی به وجود آورند اما نخواهد شد که حق نیازی به معرفی ندارد و بیمی از باطل گویی نیست.
زمانه کرد و نشد، دستِ جور رنجه مکن.
عدول آدمی از شأن خود و نیز به فراز شدن جهشی و به یکباره از آنچه هست میتواند آدمی را یا به حضیض براند یا به مغاک نخوت و خود پرستی در غلطاند.
آقای وکیلی به اموری ورود میکند که در صلاحیت وی نیست، از آقای خاتمی و مرحوم هاشمی گفتن و در ماجرای 88 وارد شدن؛ به همین سادگی ی راه یافتن به مجلس به کمک لیست امید و آن هم از سر ناچاری که هر که بود را به تیغ نظارت استصوابی رد صلاحیت کردند و نماند کسی و بهناچار عدهای در لیست امید به هر طریقی گنجانده شدند تا به رقیب نشان داده شود هر گمنامی را به اعتماد مردم به اصلاحطلبان و به داعیه خاتمی میتوان به مجلس فرستاد و معلوم است که تائیدی بر اصلاحطلب بودن این و آن ندارد، فقط استراتژی خاص اصلاحطلبان در آن زمان برای نشان دادن قدرت مردمی خود به حاکمیت و اقتدارگرایان بود.
آقای وکیلی در آن جنجال و شور و غوغا به هیچ روی ناراحتی آقای خامی از آمدن آقای موسوی مطرح نبود، او خود به تشکیلات و تصمیم حزبی پایبند بود، اگر نگرانی بود نه از آمدن موسوی بلکه از دیر آمدن وی بود.
آقای کروبی از حقی دفاع میکرد که آقای هاشمی انتظار عدول از آن را داشت و آقای خاتمی سعه صدر وی را طلب میکرد، نه دستوری در کار بود و نه اجباری که حرف شنوی داشته باشد یا خیر، آقای کروبی انقلابی کارکشته و سازمان دهنده بود و نمیتوانست بر روی حق مردم چشم پوشی کند و اکنون هم در حصر همچنان از همان حق دفاع میکند.
بزرگترین اشکال اصلاحطلبان را عدم موضع واحد میان رهبران این جریان (هاشمی، خاتمی، کروبی و موسوی) گفتهاید، ظاهراً به عمد میخواهید نماز جمعه آخر مرحوم هاشمی و نامه معروف وی به رهبری را کتمان کنید و یا خاطرات او را به فراموشی بسپارید، دفاع آقای خاتمی از حقوق مردم و رای آنها و پارهای از اتفاقات 88 و بیانیههای مشترک موسوی و کروبی به راحتی از ذهن حضرتعالی حذف شده، سخنان و بیانیههای کمیته صیانت از آرا و نظرات آقای محتشمی که شخصی نبود بلکه با نظر و جلسات متعدد و با کارشناسی و نیز لحاظ نظر همین رهبران منتشر میشد که به وضوح از تقلب میگوید و جلسات با رهبری و سخنان ستادهای آقایان موسوی و کروبی را نیز یکبار دیگر نیم نگاهی بیندازید و بعد مدعی شوید که اعتقادی به تقلب نداشتند.
اینکه تا بدینجا توانستهاید نفوذ کنید که در جلسات خصوصی هاشمی و خاتمی حضور داشته باشید البته که نقص بزرگی برای اصلاحطلبان است و باید به شما آفرین گفت که بدون سابقه حتی یک روز و یک جلسه در اصلاحات تا بدین درجه و مرتبه رسیدهاید. بفرمائید کجای جریان اصلاحات سابقهای را میتوان برای شما جستجو کرد الا اینکه از بد روزگار؛ کار بجایی رسید که کسی نبود و شما را در لیستی قرار دادند و به برکت آن تا عضو هیئت رئیسه مجلس نشو و نما کردهاید و اکنون که تریبون به دست آوردهاید زیرکانه و مرموزانه آن تیشه را که از قبل به دستتان داده بودند امروز به ریشه میزنید.
زدن سران و بزرگان و استوانههای اصلاحات از دور دوم ریاست جمهوری روحانی آغاز شده و پایداریها و دولت پنهان و افراطیون راست در بسیاری از مناطق بر این محور عمل میکنند و ظاهراً دستور جدید در دور جدید این است که از خانه ملت و از درون لیست ناامید! آغاز نرمی بر آن باشد.
آقای خاتمی خود برای مهندس موسوی تبلیغ و سخنرانی میکرد و با تمامی وجود و مصرانه میخواست تا سبد رای آقای موسوی هر چه بیشتر باشد و چگونه شما آقای خاتمی را در حد یک بازیچه قلمداد کردهاید که می فرمائید حمایتهای ایشان با طیب نفس نبود.
به یکی دست می خالص ایمان نوشند
به یکی دست دگر پرچم کافر گیرند
«ای دوست! پنداری که هرگز دانستهای زنارداری چیست؟ لعمری دانستهای و لیکن همچنانکه اهل عادت دانند در بلاد روم. کفر ایشان و اسلام شما عادت است نه حقیقت. نیک بشنو از من؛ انّ من الشعر لحکمة:
بی دیده ره قلندری نتوان رفت
دزدیده به کوی مدبری نتوان رفت
کفر اندر خود قاعدهی ایمان است
آسان آسان به کافری نتوان رفت»
جناب وکیلی جهد بیهوده نکن، بسیار پیش از شما و مطمئناً پس از این تلاش کرده و میکنند تا تجزیه و انشقاق و بدبینی به وجود آورند اما نخواهد شد که حق نیازی به معرفی ندارد و بیمی از باطل گویی نیست.
زمانه کرد و نشد، دستِ جور رنجه مکن.