تاریخ انتشار
شنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۰۲:۵۴
کد مطلب : ۴۰۵۱۶۹
یادداشت سیاسی |
به بهانه 16 آذر، روز دانشجو
سید امین رضایی
۰
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛متن ارسالی: مختص به دهه گذشته نیست؛ حرف از زمانی است که دولت کودتا روح و کالبد آزادگی را آماج نگاههای بسته و تعفن زای خود قرار داده تا در لوای آن بتواند دست اجنبی را بر سر ملت و حکوت باز گذارد. درست همان موقع فضای دانشگاه، خود را خط مقدم جبهه انسانیت و اخلاق در مقابل رذالتهای بشری قرار میدهد تا تنها روزنهی امید برای برون رفت از وضع ننگین و سیاه موجود - شاید تیرهتر از آن در آیندهی خویش - باشد. سفر نیکسون به کشورمان در حقیقتِ وجودیِ جوانانِ دانشجو به مثابهِ بار تهی و سنگینی است که آتیهی مملکت را مردود نشان میدهد. در همان اوضاع، " 16 آذری" خلق میگردد تا با از دست دادن بزرگ نیا، قندچی و شریعت رضوی؛ حکومت قافیه انسانیت را ببازد و سر آزادی و آزادی خواهی را ذبح نماید تا امروز ما حیات مطالبه گری خویش را مرهون 16 آذری بدانیم که سطرهای پر محتوایی از آن به ارث بردهایم.
قطعاً ورق زدن برگهای تاریخ، به مثابه معلمی است گران، که هنر ویژه خود را در تعویض، تعریض، تعمیر و تکمیل نگاههای جریان ساز به نمایش میگذارد. در آن هنگامهای که طبل پاک مخالفت با دو عنصر پلید " استعمار غربی" و " استبداد داخلی" به صدا در میآید، وجدان آگاه و بیدار دانشجو فریاد محکمی میشود تا امتداد صدای طبل را با فریاد خود همراهی نماید.
حال دو پیام اساسی در دل آن تراژدی ننگین و تلخ وجود داشته که قلم به دنبال کشف و تحلیل آن دو روان میباشد. اولین پیام حاکی از واقعیت سدی است محکم در برابر اندیشهای که میخواهد تکمیل پازل معادلات کشور را بر مبنای سلیقه، به کسانی بِسُپارد که با نگرش "استعمار مآبانه" جهان را جزئی از ادوات بازیهای کودکانه خویش پنداشته و با حمایت از منصوبینِ سر سپردهی خود به ارتزاقِ پلیدشان مشغولند؛ همان مسئلهای که "مصدق" رهبرِ آزادی خواهِ آن دوران درکِ عمیقی از آن داشت و در ادمه با "استکبار ستیزی واقعی" زمینه سازِ جریاناتِ بزرگی شد. و اما دومین پیام محتوای غنیِ خاصی را با خود یدک میکشد؛ و آن، اینکه همواره باید کاستیهای موجود در جامعهی خویش را چارچوب محور، با حس دگرخواهیِ راستینِ انسانیت گرهای محکم زده و به پر نمودن نسبیِ خلا های موجود همت گماشت.
حال تلاش دارم تا کمی بر مبنای پیامهای موجود توقفی داشته و اندکی بر مفهوم ذهنی خویش و واقعیات موجود تشریحی نمایم. در بسط و تعریض شانه دار جادهی پیام اول باید پذیرفت که در هیچ جامعهی پخته و به بلوغ رسیدهای هر گونه وابستگی به قدرتهای کاذب و استعمار صفت دنیا که همواره به دنبال ارضاء نیازهای حقیر خود هستند، مقبول نبوده، و این اصلِ مهم تناقضی است سخت، در برابر روح بلند استقلال طلبی و آزادگی راستین بشریت. بدیهی است که در تکمیل عریضه، هر گونه استبداد داخلی و ساختار حکومتیِ مبتنی بر بی قانونی نیز به هیچ عنوان پذیرفته نخواهد بود. اما نیاز میباشد که کمی با نگاهی باز و زاویهی دیدی مناسب به این موضوع اساسی نگریست. قطعاً " منافع ملی " موضوعی است ارجح که جملگی نسبت به تامین آن اتفاق نظر خواهیم داشت. اما تفاوتها زمانی آشکار خواهد شد که تعاریف از نحوه تامین منافع ملی و استکبار ستیزی رو میشود. "مقاومت راستین" کلید واژهای است که معنای حقیقی استکبار ستیزی را در مقابل " جهان گریزی " و " مقاومت معیوب " قرار میدهد. مقاومت معیوب جنسی کاذب از "توهم مقاومت" میباشد که به صورت سنتی فضای تعامل و گفت و گو را از لوازم تامین منافع ملی کنار گذاشته، و با گذاشتن پا بر روی گردهی ملتی که اعتقادات راسخ و دینی خود را گرو گذاشتهاند به جنگِ نا عادلانه استکبارستیزی میروند. قطعاً جنس مقاومت مصدقی، و حتی انقلابیِ امام خمینی با جنس مقاومت تفسیر به رای و خود ساختهی برخیها که در مقابل فرمان " نرمشِ " صادر شده توسط رهبر کشور هم مقاومت میکنند تفاوت دارد. که اگر مقاومت ما حصل بلوغ سیاسی و معنای حقیقی خود نیز باشد، قطعاً عنصر استکبار ستیزی همواره در بدنه ملت ایرانی جاری خواهد بود.
و اما در خصوص پیام دوم...
اگرچه برخی نقشههای راه، مشخص و چارچوبهای فکریِ حق طلبی موجود میباشد، از روز ازل شرط بر مشابهت نوع مطالبههای عمومی نبوده و قرار بر روشن ماندن ورای تک بعدی بشریت نیست. و لیکن اگر روزی مطالبه اصلی جامعه حق رأی بود، اگر روزی پای سند مخالفت با حضور نیکسون در ایران با خون سرخ امضاء شد، اگر روزی داشتن مجلس قانون گذار و مستقل مطالبه عمومی مردم به حساب میآمد، اگر و اگر و اگرهای دگر؛ قطعاً امروز با پیشرفت جامعه بشری و درجهی مناسبی از پخته شدن لایحههای مختلف جامعه، سطح مطالبات مردمی _ با حفظ مطالبات پیشین _ تغییر نموده و به دنبال فریاد برای پر نمودن شکافهای موجود میباشد. و قطعاً شایسته است تا امروز در تفسیر و تعبیر آرمانهای مد نظر و طرح ریزی شده در چهار دهه قبل از تک محوری و خودخواهی سیاسیِ منفعت طلبانه خارج گشته، و با کشیدن خط بطلان بر "نظریات من درآوردی معیوب"، " افراط در فریاد رسی" _ قطعاً کمک به هم نوع در سرتا سر جهان، سرشت پاک انسانهاست_ "انتخاب گزینشی آرمانهای امام و شهداء"؛ به خلا های واقعی موجود همچون "فساد مالی – اداری "، "رانت"، "اشتغال"، "عدالت اجتماعی"، " آزادیهای واقعی و در چارچوب"، " اقتصاد و اشتغال"، "اجرای دقیق قوانین کشور" و دهها مورد دیگر که جملگی جزء باورهای اعتقادی، دینی و اخلاق انسانی میباشد، پرداخت؛ که ارضای خود این موااد میتواند زمینه ساز بالندگیهای چند بعدی بشر گردد.
قطعاً ورق زدن برگهای تاریخ، به مثابه معلمی است گران، که هنر ویژه خود را در تعویض، تعریض، تعمیر و تکمیل نگاههای جریان ساز به نمایش میگذارد. در آن هنگامهای که طبل پاک مخالفت با دو عنصر پلید " استعمار غربی" و " استبداد داخلی" به صدا در میآید، وجدان آگاه و بیدار دانشجو فریاد محکمی میشود تا امتداد صدای طبل را با فریاد خود همراهی نماید.
حال دو پیام اساسی در دل آن تراژدی ننگین و تلخ وجود داشته که قلم به دنبال کشف و تحلیل آن دو روان میباشد. اولین پیام حاکی از واقعیت سدی است محکم در برابر اندیشهای که میخواهد تکمیل پازل معادلات کشور را بر مبنای سلیقه، به کسانی بِسُپارد که با نگرش "استعمار مآبانه" جهان را جزئی از ادوات بازیهای کودکانه خویش پنداشته و با حمایت از منصوبینِ سر سپردهی خود به ارتزاقِ پلیدشان مشغولند؛ همان مسئلهای که "مصدق" رهبرِ آزادی خواهِ آن دوران درکِ عمیقی از آن داشت و در ادمه با "استکبار ستیزی واقعی" زمینه سازِ جریاناتِ بزرگی شد. و اما دومین پیام محتوای غنیِ خاصی را با خود یدک میکشد؛ و آن، اینکه همواره باید کاستیهای موجود در جامعهی خویش را چارچوب محور، با حس دگرخواهیِ راستینِ انسانیت گرهای محکم زده و به پر نمودن نسبیِ خلا های موجود همت گماشت.
حال تلاش دارم تا کمی بر مبنای پیامهای موجود توقفی داشته و اندکی بر مفهوم ذهنی خویش و واقعیات موجود تشریحی نمایم. در بسط و تعریض شانه دار جادهی پیام اول باید پذیرفت که در هیچ جامعهی پخته و به بلوغ رسیدهای هر گونه وابستگی به قدرتهای کاذب و استعمار صفت دنیا که همواره به دنبال ارضاء نیازهای حقیر خود هستند، مقبول نبوده، و این اصلِ مهم تناقضی است سخت، در برابر روح بلند استقلال طلبی و آزادگی راستین بشریت. بدیهی است که در تکمیل عریضه، هر گونه استبداد داخلی و ساختار حکومتیِ مبتنی بر بی قانونی نیز به هیچ عنوان پذیرفته نخواهد بود. اما نیاز میباشد که کمی با نگاهی باز و زاویهی دیدی مناسب به این موضوع اساسی نگریست. قطعاً " منافع ملی " موضوعی است ارجح که جملگی نسبت به تامین آن اتفاق نظر خواهیم داشت. اما تفاوتها زمانی آشکار خواهد شد که تعاریف از نحوه تامین منافع ملی و استکبار ستیزی رو میشود. "مقاومت راستین" کلید واژهای است که معنای حقیقی استکبار ستیزی را در مقابل " جهان گریزی " و " مقاومت معیوب " قرار میدهد. مقاومت معیوب جنسی کاذب از "توهم مقاومت" میباشد که به صورت سنتی فضای تعامل و گفت و گو را از لوازم تامین منافع ملی کنار گذاشته، و با گذاشتن پا بر روی گردهی ملتی که اعتقادات راسخ و دینی خود را گرو گذاشتهاند به جنگِ نا عادلانه استکبارستیزی میروند. قطعاً جنس مقاومت مصدقی، و حتی انقلابیِ امام خمینی با جنس مقاومت تفسیر به رای و خود ساختهی برخیها که در مقابل فرمان " نرمشِ " صادر شده توسط رهبر کشور هم مقاومت میکنند تفاوت دارد. که اگر مقاومت ما حصل بلوغ سیاسی و معنای حقیقی خود نیز باشد، قطعاً عنصر استکبار ستیزی همواره در بدنه ملت ایرانی جاری خواهد بود.
و اما در خصوص پیام دوم...
اگرچه برخی نقشههای راه، مشخص و چارچوبهای فکریِ حق طلبی موجود میباشد، از روز ازل شرط بر مشابهت نوع مطالبههای عمومی نبوده و قرار بر روشن ماندن ورای تک بعدی بشریت نیست. و لیکن اگر روزی مطالبه اصلی جامعه حق رأی بود، اگر روزی پای سند مخالفت با حضور نیکسون در ایران با خون سرخ امضاء شد، اگر روزی داشتن مجلس قانون گذار و مستقل مطالبه عمومی مردم به حساب میآمد، اگر و اگر و اگرهای دگر؛ قطعاً امروز با پیشرفت جامعه بشری و درجهی مناسبی از پخته شدن لایحههای مختلف جامعه، سطح مطالبات مردمی _ با حفظ مطالبات پیشین _ تغییر نموده و به دنبال فریاد برای پر نمودن شکافهای موجود میباشد. و قطعاً شایسته است تا امروز در تفسیر و تعبیر آرمانهای مد نظر و طرح ریزی شده در چهار دهه قبل از تک محوری و خودخواهی سیاسیِ منفعت طلبانه خارج گشته، و با کشیدن خط بطلان بر "نظریات من درآوردی معیوب"، " افراط در فریاد رسی" _ قطعاً کمک به هم نوع در سرتا سر جهان، سرشت پاک انسانهاست_ "انتخاب گزینشی آرمانهای امام و شهداء"؛ به خلا های واقعی موجود همچون "فساد مالی – اداری "، "رانت"، "اشتغال"، "عدالت اجتماعی"، " آزادیهای واقعی و در چارچوب"، " اقتصاد و اشتغال"، "اجرای دقیق قوانین کشور" و دهها مورد دیگر که جملگی جزء باورهای اعتقادی، دینی و اخلاق انسانی میباشد، پرداخت؛ که ارضای خود این موااد میتواند زمینه ساز بالندگیهای چند بعدی بشر گردد.