تاریخ انتشار
دوشنبه ۱۲ شهريور ۱۳۹۷ ساعت ۰۰:۳۰
کد مطلب : ۴۰۲۷۱۵
یادداشت:
اتحاد جریان، پایان دو قطبی درونی
سید مصطفی خادمی
۰
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛قسمت اول - نوشتار پیش روی ممکن است با نظر برخی افراد مغایرت داشته باشد چرا که بی پرده راهکاری برای خروج جریان اصلاح طلبی کهگیلویه بزرگ ارائه شده است
این روزها دوباره بحث انتخابات دوباره در استان کهگیلویه و بویراحمد بالا گرفته است و فاتحه خوانیها گذرگاه سیاسیون و فضاهای واقعی و مجازی میدان تقابل نظرات و اندیشههای گوناگون است که حوزه کهگیلویه بزرگ از این غائله هیچ گاه مستثنی نبوده است.
جریان اصلاح طلبی در کهگیلویه بزرگ بعد از بهرام تاجگردون دچار انشقاق شد و دو قطبی لاهوتیمنطقیان شکل گرفت، افرادی که تاکنون نتوانستهاند از رقبای اصولگرا کرسی نمایندگی مجلس را پس گرفته و به تبع آن نقش موثری در مناسبات سیاسی کهگیلویه بزرگ داشته باشند.
با پایان دوره نمایندگی عدل هاشمی پور 28 سال از آخرین روزهای حضور یک اصلاح طلب به عنوان نماینده کهگیلویه بزرگ میگذرد، سالهایی که میتوانست در اختیار اصلاح طلبان باشد اما با جنگهای درونی لاهوتی و منطقیان و نرفتن زیر پرچم اتحاد این فرصت از کف رفت.
در تمام این سالها و بعد از شکستها هر دو طیف هم دیگر را متهم به خروج از روال جریان کردند و این جنگهای بی سرانجامشان تا انتخابات بعد ادامه مییافت و آنگاه که خود را در معرض باخت مجدد میدیدند به فکر همگرایی میافتادند اما زمانی بود که به تعبیری لری کَه و کَه رفته بی و دُنگ و دُنگ.
در این سال اصلاح طلبان کهگیلویه شاهد رقابت دو سر اصولگرا برای مجلس بودند جایی که موحد 16 سال با رای خود و خانوادهاش (تعبیر موحد در زمان اوج غرور) بر مسند نمایندگی بود و 8 سال هم بزرگواری که هنوز جای چماقش بر گرده کهگیلویه بزرگ التیام نیافته است و اکنون هم عدل هاشمی از جبهه پایداری پیروز میدانها بودهاند و در عوض دو قطبی درونی جریان اصلاح طلبی در حال کی بود کی بود من نبودم بوده است.
انتخابات 94 میرفت تا کامرانی غولهای اصولگرا را گردن شکند گرچه سخت بود اما ممکن ولی کاندیدای جریان اصلاحات به سناتور و سردار نباخت بلکه به دو قطبی درونی جریان باخت جایی که لیدرهای منطقیان در ستادهای سناتور و سردار قرار داشتند و برای پیروزی او با خودیها میجنگیدند که البته در تقابل اصلاح طلبان سناتوری و سرداری این اصلاح طلبان سرداری بودند که پیروز شدند.
اکنون در آستانه انتخابات مجلس تنها یک راه برای شکستن شاخ غولهای اصولگرا که موحد از پایگاه محبوبیت اجتماعی خود و البته خانوادههایی که فرزندانشان اکنون در وزارتخانههای گوناگون مشغول هستند به عنوان سلاح استفاده میکند و هاشمی پور از پروژههای عمرانی و البته تیم رسانهای منسجم خود به عنوان راهی برای دفاع و البته حمله احتمالی در انتخابات پیش روی استفاده میکند این است که جریان اصلاح طلبی در کهگیلویه بزرگ از دو قطبی لاهوتی و منطقیان خارج شده و به یک رهبری واحد دست پیدا کند.
برای این اتفاق لازم است لاهوتی و منطقیان با قبول اشتباهات گذشته تن به بازنشستگی از سیاست دهند و به عنوان وزنههای کمک کننده و نه تعیین کننده عمل کنند و بر یک رهبر مورد وثوق دو طیف اجماع کنند تا نه خود حدف شوند و نه جریان نابود شود.
در قسمت دوم این یادداشت به معرفی رهبر احتمالی خواهیم پرداخت.
--------------------------------------
سید مصطفی خادمی
این روزها دوباره بحث انتخابات دوباره در استان کهگیلویه و بویراحمد بالا گرفته است و فاتحه خوانیها گذرگاه سیاسیون و فضاهای واقعی و مجازی میدان تقابل نظرات و اندیشههای گوناگون است که حوزه کهگیلویه بزرگ از این غائله هیچ گاه مستثنی نبوده است.
جریان اصلاح طلبی در کهگیلویه بزرگ بعد از بهرام تاجگردون دچار انشقاق شد و دو قطبی لاهوتیمنطقیان شکل گرفت، افرادی که تاکنون نتوانستهاند از رقبای اصولگرا کرسی نمایندگی مجلس را پس گرفته و به تبع آن نقش موثری در مناسبات سیاسی کهگیلویه بزرگ داشته باشند.
با پایان دوره نمایندگی عدل هاشمی پور 28 سال از آخرین روزهای حضور یک اصلاح طلب به عنوان نماینده کهگیلویه بزرگ میگذرد، سالهایی که میتوانست در اختیار اصلاح طلبان باشد اما با جنگهای درونی لاهوتی و منطقیان و نرفتن زیر پرچم اتحاد این فرصت از کف رفت.
در تمام این سالها و بعد از شکستها هر دو طیف هم دیگر را متهم به خروج از روال جریان کردند و این جنگهای بی سرانجامشان تا انتخابات بعد ادامه مییافت و آنگاه که خود را در معرض باخت مجدد میدیدند به فکر همگرایی میافتادند اما زمانی بود که به تعبیری لری کَه و کَه رفته بی و دُنگ و دُنگ.
در این سال اصلاح طلبان کهگیلویه شاهد رقابت دو سر اصولگرا برای مجلس بودند جایی که موحد 16 سال با رای خود و خانوادهاش (تعبیر موحد در زمان اوج غرور) بر مسند نمایندگی بود و 8 سال هم بزرگواری که هنوز جای چماقش بر گرده کهگیلویه بزرگ التیام نیافته است و اکنون هم عدل هاشمی از جبهه پایداری پیروز میدانها بودهاند و در عوض دو قطبی درونی جریان اصلاح طلبی در حال کی بود کی بود من نبودم بوده است.
انتخابات 94 میرفت تا کامرانی غولهای اصولگرا را گردن شکند گرچه سخت بود اما ممکن ولی کاندیدای جریان اصلاحات به سناتور و سردار نباخت بلکه به دو قطبی درونی جریان باخت جایی که لیدرهای منطقیان در ستادهای سناتور و سردار قرار داشتند و برای پیروزی او با خودیها میجنگیدند که البته در تقابل اصلاح طلبان سناتوری و سرداری این اصلاح طلبان سرداری بودند که پیروز شدند.
اکنون در آستانه انتخابات مجلس تنها یک راه برای شکستن شاخ غولهای اصولگرا که موحد از پایگاه محبوبیت اجتماعی خود و البته خانوادههایی که فرزندانشان اکنون در وزارتخانههای گوناگون مشغول هستند به عنوان سلاح استفاده میکند و هاشمی پور از پروژههای عمرانی و البته تیم رسانهای منسجم خود به عنوان راهی برای دفاع و البته حمله احتمالی در انتخابات پیش روی استفاده میکند این است که جریان اصلاح طلبی در کهگیلویه بزرگ از دو قطبی لاهوتی و منطقیان خارج شده و به یک رهبری واحد دست پیدا کند.
برای این اتفاق لازم است لاهوتی و منطقیان با قبول اشتباهات گذشته تن به بازنشستگی از سیاست دهند و به عنوان وزنههای کمک کننده و نه تعیین کننده عمل کنند و بر یک رهبر مورد وثوق دو طیف اجماع کنند تا نه خود حدف شوند و نه جریان نابود شود.
در قسمت دوم این یادداشت به معرفی رهبر احتمالی خواهیم پرداخت.
--------------------------------------
سید مصطفی خادمی