ناگفته و نقد سوم: طرحها و پروژههای عمرانی:
در طرحهای عمرانی هم عملکرد خارق العادهای وجود نداشته است!؛ نگران نبود آقای تاجگردون نباشید/«بلاک باد مخالف من» عادی شده
غلامرضا پاکدل
1 مرداد 1397 ساعت 18:08
بگذریم که آقای تاجگردون از سادگی و صداقت مردم بویراحمد چگونه سوء استفاده میکنند و در شرایط دلخواهشان خود را بویراحمدی میخوانند و بر سفره آنها مینشینند و نمک میخورند و نمکدان میشکنند، که این از ویژگیهای ایشان است
مسؤلین محترم رسانهها و مردم شریف شهرستانهای گچساران و باشت و حومه
با سلام و دعای خیر،
روز شنبه 23 تیر ماه 97 یادداشتی تحت عنوان «تاجگردون در محاصره منتقدان / اگر تاجگردون نماینده نباشد»[کلیک کنید] در سایت خبری کبنا درج گردیده بود. هر چند متأسفانه نام و نشانی از نویسنده در میان نبود، چون نگارندهای که قرار است بدون سند و مدرک حرف بزند و از کلمات و عبارات خارج از ادب استفاده کند، نمیتواند نام و نشان داشته باشد یا اگر هم شناسنامهای داشته باشد نمیتواند آنرا بروز دهد، ولی به هر حال، از آنجاییکه بهجز دو خط اول آن، تقریباً کل مطلب متوجه اینجانب بود و بهنوعی ضمن قبول نقدهای قبلی بنده، به عملکرد نماینده در طرحهای عمرانی پرداخته بود، مطابق روال معمول و به احترام مخاطبین محترم، پاسخ مشروح تقدیم میگردد و بهانهای شد تا ناگفته و نقد سوم نیزنگاشته شود:
دعوت به مناظره از سوی بنده با دعوت مناظره از سوی سایرین متفاوت است، زیرا بنده در این دعوت کاملاً جدی بوده و در صورت عملی شدن، با مستنداتِ مکتوب پرده از دورویی، نخبه کشی، تبعیض، بی عدالتی و پارتی بازی بی سابقه، بهصورت آماری و مقایسهای، بر خواهم داشت.
کاش نگارندهْ محترم مانند شخصِ نماینده، به شعور مردم توهین نمیکرد و سعی در تحریف این واقعیت نمینمود و میدانست که مردم واقفند و توقع ندارند که مشکل پیچیده و فراگیر بیکاری توسط نماینده حل شود، بلکه آنچه مردم را کلافه نموده است تبعیض و پارتی بازی بی سابقه و ادامه دار شخص نماینده و نزدیکان ایشان است که در شش سال و نیمِ گذشته همهْ فرصتهای شغلی، اقتصادی و ریاستی و مدیریتی را فقط به فامیل، اقوام، بستگان، دوستان و متملقینی مانند همین نگارنده اختصاص دادهاند. اشاره نمودهاند که برای تخریب ایشان از همه اهرمها از جمله تهمت، تخریب، تهدید، سخنرانی، شب نامه و ... استفاده شده است. جدای از سایرین، اتفاقاً بنده در اکثر مرقومه هایم عرض کردهام که ایشان از نظر کشوری، مطرح بودن در سطح ملی، اقتدار در مجلس و در میان دولتیان، جزء مقتدرترین نمایندگان میباشند ولی افسوس که نمیدانند این اقتدار را با رأی مردم به دست آوردهاند و بجای اینکه از این اقتدار به نفع مردم استفاده نمایند، به نفع خود، فامیل و دوستانشان و همچنین برای سرکوب منقدان و نابودی نخبگان استفاده نموده و مردم را متأسفانه به هیچ انگاشتهاند و گرنه بنده به شخصه از دفاعیات ایشان و نمایندگان دو حوزه دیگر استان در خصوص دفاع آنها از حق و حقوق حوزه انتخابیشان در چارچوب قانون، احترام گذاشته و آن را میستایم و به سهم خویش بابت دفاعیات قانونی آقای تاجگردون و فرماندار یا سایر مسئولین در هر زمینهای نیز تشکر میکنم، ولی این به معنای نادیده گرفتن تلاشهای نمایندگان قبلی مردم گچساران و یا اهانت به نمایندگان مردم به ویر احمد نیست. (بگذریم که آقای تاجگردون از سادگی و صداقت مردم بویراحمد چگونه سوء استفاده میکنند و در شرایط دلخواهشان خود را بویراحمدی میخوانند و بر سفره آنها مینشینند و نمک میخورند و نمکدان میشکنند، که این از ویژگیهای ایشان است).خیلی از مردی و مردانگی سخن راندهاند ولی کاش میدانستند، مردانگی به صداقت، راستی، یک رنگی، شفافیت، ادای حق مظلوم، ایستادن روی قول، وفای به عهد و صفاتی از این قبیل است.
بدون هیچ عدد و رقم و استدلال و سند و مدرکی سؤال فرمودهاند: آقای پاکدل شما و دوستانتان قادر خواهید بود یک دهم دکتر! تاجگردون در صورت نمایندگی، کارایی داشته باشید؟ بله، دوست ناشناس. قادریم. به دودلیل یکی اینکه قبلاً در عمل کار کرده و ثابت کردهایم و دوم اینکه آقای تاجگردون در مقایسه با ما کمتر کار کرده است، لذا به جرأت و با اطمینان عرض میکنم نه تنها یک دهم بلکه بیشتر از ده برابر ایشان میتوانیم کار کنیم. برای اثبات ادعایمان و برای اینکه مانند شماها شعار نداده باشم، پاسختان را با استدلال و سندو مدرک میدهم. باشد که قانع شوید، هر چند شما خواب نیستید ولی متاسفانه خود را به خواب زدهاید و بیدار کردنتان سخت است. اینگونه که شما قلم راندهاید، متاسفانه و با عرض پوزش، از همان سرسپردگان متعصبی هستید که به هیچ صراطی مستقیم نخواهید شد ولی بنده عرض میکنم تا لااقل مردم شریف و مخاطبین عزیز، بیشتر در جریان قرار گیرند.
اولاً: بنده در ناگفته و نقدهای قبلی خصوصاً در ناگفته و نقد دوم، تحت عنوان " انتصابات " از عدم شایسته سالاری، تبعیض، بی عدالتی و پارتیبازی در فرصتهای مدیریتی، جذب نیرو، خودرو، حتی وامها و سایر فرصتهای معیشتی و اجتماعی، مستدل و مفصل پرده برداشتهام و جناب نماینده و هوادارنشان با تمام وجود سعی در پاسخگویی (البته پاسخی که نداشتند باید گفت سعی در فرافکنی) داشتند، که پاسخ آنها نیز داده شد. بنابر این هم برای مردم شریف روشن شد و هم خودشان تلویحاً پذیرفتند و هم از مرقومه شما مشخص است که با زیرکی آنرا فقط به نارضایتی جوانان از بیکاری ربط میدهید و میگذرید (یعنی شما هم صحه میگذارید). خلاصه اکنون که آنهمه بدبختی را بر سرمردم آوردهاند، حاضر به عذرخواهی نبوده و هنوز هم دست بردار نیستند و حتی در آخرین موارد یعنی صدوچهل نفر اخیر در شرکت نفت و نیروهای بیمارستان بی بی حکیمه، به طرز عجیبی، وقیحانه عمل کردند، تنها چیزی که به ذهن متبادرمی گردد این است که یا سر در زیر برف کردهاند، یا مردم را نادیده گرفتهاند و یا به قلم افراد متملق همچون این نگارنده امید بستهاند. اکنون که ظاهراً سایتهای طرفدار نماینده، قلم فرسایان دربست و دراختیار و سایر ذوب شدگان در ایشان، نمیخواهند یا نمیتوانند ایشان را متقاعد کنند که به بی عدالتی، تبیعض، پارتی بازی، حق خوری و ... پایان دهد و بهنوعی مهر تائید بر همه آنها زدهاند، به پروژههای عمرانی روی آوردهاند و سعی دارند با بی انصافی محض، نه تنها زحمات نمایندگان، مدیران و مسؤلین قبلی را نادیده بگیرند، بلکه آنها را به نام نماینده فعلی مصادره کنند. لذا هرچند وظیفه اصلی نماینده قانون گذاری و نظارت بر حسن اجرای قانون بوده، نه دخالت و به نوعی اجرا و پیگیری وظایف قوه مجریه، ولی فرصت را مغتنم شمرده و این مورد را نیز مستنداً به شرح زیر عرض میکنم. باشد که انشاءالله از امروز به بعد دیگر در این خصوص نیز حرفی برای گفتن نداشته باشند.
با توجه به اینکه بهترین مقایسه، مقایسه دوره شش سال و اندی ایشان با شش سال و اندی قبلی است، و به همان دلیلی که خودتان فرمودهاید که بنده مدیر بوده ومیدانم، حتماً قبول دارید در شش سال و اندی قبل از ایشان، جاده چهار خطه سه راهی به بندر گناوه (تعریف، تصویب انتخاب مشاور و تقسیم آن به سه قطعه)، دانشکده نفت، بیمارستان نود وشش تختخوابی (بی بی حکیمه)، بیمارستان شصت وچهار تختخوابی شرکت نفت، مجموعه ورزشی شهید افراز (کارکنان)، مجموعه ورزشی شهید درخشان (پانصد دستگاه)، زورخانه شهید نریموسی (پانصد دستگاه)، استخر و زمین چمن انتهای بلوار بعثت، فرهنگسرای تپه آفتابگردان، فرودگاه، زیرگذر، صعود تیم فوتبال به لیگ دسته یک برای اولین بار با پانصد میلیون تومان و سقوط آن در دوره مدیران نماینده فعلی با حدود چهار میلیارد تومان به لیگ دسته دو، مدرسه شبانه روزی پانصد دستگاه، بلوار اول شهر به سمت کارکنان و پانصد دستگاه، هدایت فاضلاب و آبهای فصلی منتهی به رادک و پربالی، (که تا این ردیف پروژههای از محل اعتبارات نفت بودند که با مناطق تفتخیز جنوب و نماینده وزارت نفت در پروژههای عمرانی، بهطور مستمر توسط اینجانب پیگیری میشدند. جا دارد همین جا از به راد بزرگوار آقای حاج سیف الله جشن ساز یاد کرده وتشکر نماییم). پتروشیمی، پالایشگاه نفت گچساران (اخذ مجوز خوراک، بازدید سرمایه گذاران، مشخص شدن سرمایه گذار، تعیین محل و کلنگ زنی، که متاسفانه به دلیل عدم پیگیری در سالهای اخیر، مجوز خوراک ابطال گردید و نماینده محترم به تازگی مجدداً پیگیرتخصیص خوراک شدهاند)، اتوبان با میدان به بهبهان، جاده پاتاوه/ دهدشت/ یاسوج شامل تونل دیل، سدکوثر، آبیاری زمینهای دشت لیشتر، سدچم شیر، آبیاری زمینهای دشت امامزاده جعفر، جاده کمربندی، فرمانداری جدید، پارک بانوان، احداث هفت جایگاه سوخت، احداث هشت ساختمان اداری و سه کتابخانه، هزار و هشتصد دستگاه مسکن مهر، اعطای هزار و هشتصد فقره وامهای بیست میلیون تومانی با کار مزد چهار درصد به روستائیان بدون مسکن، وامهای با بهره کم و با بخشودگی درصدی از آنها به کشاورزان برای حفر چاهها و نصب توربین و تلبمه برقی و آبیاری تحت فشار، اجرای طرحهای هادی در روستاها، آسفالت جادههای روستایی در کنار تکمیل گازرسانی، آب رسانی و برق رسانی، تصویب و اجرای دو در هزار نفت برای اولین باربرای مناطق نفت خیز و سپس تبدیل آن به دو درصد برای مناطق محروم، احداث دانشگاه پیام نور باشت، شهرستان شدن باشت، ایجاد بخش بوستان، احداث سه سد خاکی، ایجاد زیر ساختهای شهرک صنعتی خان احمد، توسعه وایجاد چند منطقه گردشگری، احداث سالن ورزشی در بوستان، احدث چندین مدرسه از ابتدایی تا دبیرستان، خانه عالم، درمانگاه و خانه پزشک، ایجاد چند زمین ورزشی تا مرحله کاشت چمن و پروژههای کوچک دیگری، تعریف، مصوب، تأمین اعتبار و اجرایی شدند که برخی از آنها تکمیل ومورد بهره برداری قرار گرفتند و برخی نیز ادامه داشتهاند که بعداً تکمیل شدهاند یا هنوز ادامه دارند.
در دوره شش سال و اندی نماینده محترم، براساس گزارش اغراق آمیز شما، ادامه اتوبان بابا میدان/ بهبهان، جادهای مواصلاتی، ورودی شهر و روستایی، گازرسانی روستاهای باقیمانده، اورژانس هوایی، نوسازی بافت فرسوده و بنده بر حسب انصاف اضافه میکنم: بهسازی خیابان بلادیان، ساخت بیمارستان در کارکنان، پردیس سینمایی، احداث تعدادی زمین چمن مصنوعی و پارک بازی در بعضی از روستاها، کلنگ زنی تونل دیل، لاستیک سازی، فازهایی از آبرسانی دشت لیشتر، امام زاده جعفر و باشت، اعطای وامهای مختلف، تسهیلات بنوشکه، جاده سازی، گازرسانس و آبرسانی به روستاها، ساخت مدارس از ابتدایی تا دبیرستان، کتابخانه، درمانگاه، خانه عالم، خانه پزشک، سالنهای ورزشی، ادامه برخی دیگر از طرحها و پروژههای دورههای قبل و پروژههای کوچک دیگر، مصوب، تأمین اعتبار و یا اجرایی شدند که برخی از آنها تکمیل و مورد بهره برداری قرار گرفتند و برخی ادامه دارند. (توجه: پروژهها و اقدامات کوچکتر از موارد ذکر شده، برای هر دو دوره، ذکر نشدهاند).
توضیح اینکه از فرمانداران گچساران و باشت در هر دو دوره گزارش طرحها و پروژهها خواسته شد، تا اجحافی نشود و اطلاعات موثق باشد، ولی فرمانداران فعلی هر دو شهرستان علی رغم قول مساعدت، اطلاعاتی ارائه ننمودند. لذا سعی گردید در حد امکان طرحها و پروژههای مهم دوره آنها، ذکر گردند. ممکن است موارد نه چندان بزرگی از هردو دوره از قلم افتاده باشندکه با توجه به ماهیت مقایسهای بودن موضوع تفاوت بارزی ایجاد نمینماید. روی درصد پیشرفت طرحها وپروژه ها نیز بررسیهای انجام گردید که اختلاف قابل ملاحظه و معنا داری نشان نمیداد.
با مقایسه سر انگشتی متوجه میشوید که همچنانکه در خصوص موارد دیگر، با هیاهو و شعار، فضا را به نفع آقای تاجگردون تغییر داده بودید، در خصوص طرحها و پروژههای عمرانی نیز همین گونه است. حال آنکه با توجه به جایگاه ایشان در أس کمیسیون برنامه و بودجه، انتظار بسیار بیشتری نیز میرفت. مخصوصاً در خصوص تعریف و تصویب طرحها و پروژههای جدید که اصلاً فاصله از زمین تا آسمان است، یعنی اگر طرحهای قبلی نبود، نماینده محترم و تیمشان باید دنبال شغل دومی میرفتند تا ازبیکاری حوصلهشان سر نرود!!، پس ما بر خلاف ادعای شما، بهدرستی مدعی هستیم که بیش از ایشان در این حوزه موفق بوده و به یاری حق و اعتماد مردم درآینده نیز میتوانیم باشیم. بدیهی است چنانچه عنوان شود که اعتباری تصویب یا بودجههای آنچنانی تخصیص داده شده است، ولی منجر به طرحها و پروژههای متناسب نشده باشد، حتی با احتساب تورم و تغییرات ناشی از نرخ ارز و امثالهم، توجیه پذیر نیست و اگر نپذیرند که فقط یک شعار وشوی تبلیغاتی است، پس باید دنبال اعتبارات، بودجهها و پولها گشت!!!
در خصوص مدیران و معاونین ادارات کل و معاونین استاندار در شش سال و اندی قبل از دوره نماینده فعلی هم از آقایان سید محمود موسوی، جعفر گرجی زاده، ایاز آقایی، یدالله مرادی، اردلان زینل زاده، آرش مصلح، نوذر شبرنگ، محمد جعفر زاهدی، عطا شیرزاد، صامر مرادیان، محمد احمدیان، عین الله درخشان، ابوالقاسم محمدزاده، داریوش محمودیان، نعمت الله دارفرین و سر کار خانم پُردال میتوان نام برد. پس اینکه به کرّات ادعا میکنید که قبلاً در استان کسی از حوزه گچساران و باشت در مصدر امور نبوده است، نوعی بی انصافی و کذب است.
خیلی به مقاومت آقای تاجگردون و مدیران ایشان که بنده هم آنرا میستایم، نازیدهاید،. البته از آنجائیکه مطمئنم نمایندگان ادوار، خود در فرصت مناسب از عملکردشان دفاع لازم را خواهند کرد، قصد ورود و دفاع از عملکرد کسی را ندارم ولی چون طبق معمول مقاومت و تلاش سایرین را نادیده گرفتهاید و پرسیدهاید: "آیا تاکنون چنین اتفاقی رخ داده است که مسئولان گچسارانی توان حق طلبی در برابر دیگر قدرتهای استان داشته باشند؟"، فقط جهت یادآوری خدمتتان عرض میکنم: بله، فراموش نکنید بعضیها تا پرتاب بشقاب به بالاترین مقام استان پیش رفتند که همه به آنها ایراد گرفتند وگرفتیم که نیاز به حرکتهای اینچنینی، دیگر نیست. ولی طبق معمول شما تلاش و تعصب دیگران را نمیبینید.
اینکه در خصوص شخص بنده قضاوت کرده و فرمودهاید که جای تاجگردون را نمیگیرم، به جرات خدمتتان عرض کنم در پارتی بازی (نیروهای بیمارستان بی بی حکیمه)، بی عدالتی (صد و چهل نفر اخیرشرکت نفت)، تبعیض (معرفی نیرو به شستا)، عدم شایسته سالاری (انتصابات، مخصوصاً انتصابات شرکت نفت)، دورویی(اظهارات ایشان مبنی برعذرخواهی رهبر، در سخنرانی قبل از عید و پست اینستاگرام دو روز بعد)، وعدههای بی اساس (فریب دادن نیروهای قراردادی شرکت نفت با آوردن وزیر کار، گرفتن رأی آنها و نامه بلامحل به استاندارد و درج درسایت برای فریب مجددشان...) و سایر موارد اینچنینی، درست میفرمایید، بنده با کمال افتخار جای ایشان را نمیگیرم، ولی در خصوص موارد خلاف اینها، فعلاً که هنوز بنده اعلام کاندیداتوری ننمودهام و صرفاً در مرحله دقاع از عملکرد خودم، نقد عملکرد ایشان، افزایش آگاهی مردم شریف، شناساندن چهره واقعی ایشان و بهنوعی معرفی توانمندیهای خودم هستم، ولی اگر روزی خدا خواست و تکلیف احساس شد و اقبال عمومی بود، همچنانکه در نقدها و روشنگریها ظرف پنج ماه، به لطف حق تا این حد موفقیت حاصل شده است، با همراهی و همکاری اعضای اتاق فکر، تیمهای کارشناسی و حلقههای مردمی، برنامههایی ارائه خواهد شد که نماینده فعلی و امثال شما، خواب آن را ندیده باشید و وقتی ایمیلهای لو رفته بهعنوان برنامه نماینده فعلی (که فکر میکنید اگر نباشند کسی از این برنامه ریزیها نمیتواند بکند!!)، را دوباره مطالعه کنید از شرمندگی خیس عرق شوید. شک نکنید بر خلاف تصور جنابعالی، در عملکرد، راحتترین کار برای اینجانب، پیشی گرفتن از آقای تاجگردون است، چون برخلاف آنچه شماها فکر میکنید و براساس مستندات و استدلالهایی که تاکنون ملاحظه فرمودهاید، ایشان عملکرد بسیار معمولی و پایینتر از متوسط دارند و فقط با تبلیغات از خود بت ساختهاند که انشالله در هم خواهد شکست. البته مجدداً تأکید میکنم، منکر لابیگری و اقتدار ایشان درسطح ملی و حضور موفقشان در رسانهها نیستم، ولی این اقتدار که به سبب رأی مردم به دست آمده است، بیشتر به نفع خود، خانواده و فامیلش بوده و هست و کمترین نفع را برای مردم داشته و دارد.در کمال تعجب خواستهاید که دست از خیانت، تهمت و تخریب برداریم. این شیوه اتهام زنی ولگدمال کردن شعار زیبای «زنده باد مخالف من» و جایگزینی آن با «بلاک باد مخالف من»، عادی شده است. بفرمایید دراین همه نقدی که بنده نوشتهام، کجا مصادیق این زشتیها وجود دارد؟ ضمناً، خودتان خوب میدانید، شست و شش هزار رأی را چگونه و در چه فضا و شرایطی به دست آوردید، با این وجود اگر حرمتشان را نگه داشته بودید، باز هم امروز میتوانستید از آنها کمک بگیرید ولی خیلی دیر شده است. توصیه بنده به نماینده محترم و دوستانی که این مدت از هول حلیم در دیگ افتادهاند و به شدت از ایشان بد دفاع میکنند، این است که حداقل نقدهای بنده را که مستند، رُک و منصفانه هستند، به فال نیک گرفته و به جای اینکه با عصبانیت جبهه بگیرند، درصدد اصلاح خویش برآیند، «شاید عاقبت به خیر شوند».
با این اوصاف و نقدهای گذشته، لطفاً از نوشتن پاسخهای شعاری و بدون استدلال و عدد و رقم، و بکار بردن شعارهای تبلیغاتی در مقایسهْ عملکرد، خودداری کنید، زیرا مردم این روش را توهین به شعور خود میدانند. همینطور در خصوص القاب بی مسمّی که برای ایشان ساختید و میسازید، مثلاً معمار اقتصاد: در صورتیکه بدتر از این اقتصاد کسی به خاطر ندارد، مگر اهل قبور!!، یا میر شکار: در حالیکه ایشان توان شکار بهترین فرصتها را نداشتند!!. مثلاً از بهترین فرصتهای پیش آمده در وزارت نفت، بجای اینکه پروژههای مهم حاصلِ شکارِ ایشان باشد، گاهاً با انتصاب یکی از بستگانش در شرکت نفت، شکارش را از دست داد. یعنی میر شکاری که نمیدانست به کجا شلیک کند و شکار قوچ کوهی را با روباه معاوضه کرد. (به یاد سریال سلطان و شبان)، یا امیرکبیر: بی انصافی است اعطای لقب بنیان گذارِ دارالفنون جهتِ آموزشِ دانش و فن آوریهای نو، برای کسی که مدرک دکترای جعلی هم ندارد ولی خود را دکتر میخواند. یا شهریار: این لقب برازنده کسی است که تمام مردم شهرش را به یک چشم ببیند و به یک شکل به آنها یاری رساند، نه کسی که در دورهاش یکی خورده تا از گلویش بر آمده و دیگری از گرسنگی جانش در آمده.!. ایشان که بیش از هر چیز به فکر منافع فامیل و نزدیکانش میباشد. شاید فامیل یار برازندهاش بود. خواهشاً بدانید مردم آگاهند و متوجه هستند که " به کچل می گویید: زلفعلی! ". پس اگر میخواهید گزارش یا پاسخ دهید، مستند ومستدل، مانند نقدهای اینجانب، و اگر میخواهید لقب دهید بامسمّی، مانند:«مرد هزار چهره» یا «مرد لابیها».
نتیجه اینکه، بدون شک اگر آقای تاجگردون نماینده نباشد، جای هیچگونه نگرانی نیست، بلکه پایانی است بر نوعی دیکتاتوری و امیدی است به فردایی بهتر.
--------------------
غلامرضا پاکدل
1 /5 /97
--------------------
کد مطلب: 401708