تاریخ انتشار
دوشنبه ۱۳ مرداد ۱۴۰۴ ساعت ۱۹:۳۷
کد مطلب : ۵۰۲۶۰۸
پیشنهاد فارن پالیسی: فرمول جادویی حل بحران ایران و آمریکا، راهاندازی کنسرسیوم غنیسازی در جزایر سهگانه یا قشم است
۰
کبنا ؛در آستانه حمله اسرائیل به ایران—که عمداً روند دیپلماسی هستهای جاری را مختل کرد—واشنگتن و تهران هر دو در حال نزدیکشدن به ایدهای مشترک بودند: تشکیل کنسرسیومی چندملیتی برای توسعه انرژی هستهای در منطقه.
به گزارش کبنا نیوز، فارن پالیسی نوشت: در آستانه حمله اسرائیل به ایران—که عمداً روند دیپلماسی هستهای جاری را مختل کرد—واشنگتن و تهران هر دو در حال نزدیکشدن به ایدهای مشترک بودند: تشکیل کنسرسیومی چندملیتی برای توسعه انرژی هستهای در منطقه. برخی گزارشها این ایده را منتسب به ایران دانستند و برخی دیگر آن را به استیو ویتکوف، نماینده ویژه آمریکا در امور خاورمیانه، نسبت دادند.
به نقل از انتخاب، عراقچی گفت: نکات فنی، حقوقی و مالی زیادی در مورد کنسرسیوم احتمالی در ایران وجود دارد که هنوز به آنها نپرداختهایم. البته این ایده در مذاکرات قبل از حمله مطرح شد. اما سپس به همین شکل باقی ماند زیرا همه چیز متوقف شد. اکنون مطمئن نیستم که آیا این ایده دیگر جواب میدهد یا خیر، اما در صورت لزوم آماده مذاکره در مورد آن هستیم.
به گزارش سرویس بینالملل «انتخاب»، در ادامه این مطلب آمده: بر اساس این کنسرسیوم، کشورهای مختلف منطقه—از جمله ایران، امارات و عربستان سعودی—در مکانی مشترک اقدام به غنیسازی اورانیوم میکردند. این سازوکار به رقبای منطقهای اجازه میداد تا بر فعالیتهای یکدیگر نظارت داشته باشند، در حالیکه تمامی فعالیتها تحت نظارت بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی انجام میشد و در چارچوب سرمایهگذاریهای ایالات متحده باقی میماند.
در سال ۲۰۲۳، سید حسین موسویان، دیپلمات پیشین ایرانی و عضو سابق تیم مذاکرهکننده هستهای، پیشنهاد کرد که کشورهای حوزه خلیج فارس «میتوانند کنسرسیومی برای ترتیبات چندجانبه غنیسازی» تشکیل دهند تا خدمات غنیسازی اورانیوم و سایر خدمات چرخه سوخت هستهای را ارائه دهند.
نشریه فارین پالیسی با چندین کارشناس گفتگو کرده که از این ایده بهعنوان راهحل معجزهآسا برای رفع سوءظنهای غرب و منطقه نسبت به اهداف هستهای ایران، و همچنین بهعنوان راهی برای حفظ آبرو برای ایران استقبال کردند—ایرانی که همواره اصرار داشته از حق خود برای توسعه و استفاده از انرژی هستهای صرفنظر نخواهد کرد.
با این حال، مسیر شکلگیری چنین کنسرسیومی پر از موانع است.
اولین چالش، مکان استقرار آن است. آمریکاییها میخواهند هرگونه کنسرسیوم از این دست، در خارج از خاک ایران مستقر شود، تا مانع از آن شوند که ایران انرژی هستهای تولیدشده برای مصارف غیرنظامی را بهسوی اهداف نظامی سوق دهد. ایران بهطور علنی اعلام کرده که از کنسرسیوم استقبال میکند، مشروط بر آنکه در خاک ایران باشد. سخنگوی وزارت خارجه ایران، اسماعیل بقایی، گفته است: «این [کنسرسیوم] نمیتواند جایگزینی برای غنیسازی در داخل ایران باشد»
در همین زمینه است که سه جزیرهای که تحت کنترل ایران هستند، بهعنوان مکانهای احتمالی برای کنسرسیوم مطرح شدهاند.
جزایر تنب بزرگ و تنب کوچک بسیار کوچکاند و هیچ جمعیت ساکنی برای آنها گزارش نشده؛ فقط در جزیره ابوموسی جمعیت اندکی زندگی میکنند. ایران در هر سه جزیره، حضور نظامی و دریایی دارد—جزایری که بهشکلی راهبردی در تنگه هرمز قرار دارند؛ گذرگاهی باریک که یکسوی آن ایران و سوی دیگر آن امارات قرار دارد.
نفتکشها و کشتیهای حامل کالاهای تجاری باید در مسیر عبور از بزرگترین شاهراه نفتی جهان، از میان این جزایر عبور کنند—جایی که تحت کنترل نیروهای زمینی ایران است.
حضور بازیگران منطقهای در این جزایر—از طریق کنسرسیوم پیشنهادی—میتواند تأثیری تثبیتکننده بر تجارت دریایی داشته باشد، چراکه هر بار تنش با ایران بالا میگیرد، این نگرانی وجود دارد که ایران تنگه هرمز را مسدود کند تا امتیاز بگیرد یا عرضه جهانی نفت را مختل کند.
در ژوئیه ۲۰۲۳، زمانی که روسیه خواستار حلوفصل مناقشه بر سر جزایر سه گانه بر اساس «قواعد حقوق بینالملل و منشور سازمان ملل» شد، تهران بهشدت خشمگین شد و از مسکو خواست «موضع خود را اصلاح کند». ایران پهپادهای شاهد را در اختیار روسیه قرار داده است و حتی به روسها در تولید این پهپادها در داخل خاک خودشان کمک کرده است.
مناقشه بر سر این جزایر هر از چندگاهی طوفانی به پا میکند و بازتابی از خصومتها و ناامنیهای عمیقتری میان اعراب و ایرانیهاست.
همه این مسائل در بستر رقابت تاریخی عربها و فارسها شکل میگیرد—رقابتی که در سالهای اخیر به دلیل کشمکش فرقهای میان عربستان سعودی عمدتاً سنی و ایران عمدتاً شیعه بر سر سلطه منطقهای شدت گرفته است؛ همچنین به دلیل حمایت ایران از گروههای شبهنظامی منطقهای و حملات آن به زیرساختهای نفتی عربها.
در سال ۲۰۱۲، زمانی که محمود احمدینژاد، رئیسجمهور وقت ایران، به جزیره ابوموسی سفر کرد، امارات سفیر خود را از تهران فراخواند. در سال ۲۰۱۷، هنگامی که ساره الامیری، یک اماراتی با اصالت ایرانی، بهعنوان وزیر علوم پیشرفته امارات منصوب شد، برخی کاربران در شبکههای اجتماعی وفاداری او به دولت را زیر سؤال بردند. در هر دو سوی خلیج فارس موجهای متعددی از مهاجرت رخ داده، اما مناقشه بر سر این جزایر میتواند بهانهای برای تبعیض علیه اماراتیهای دارای اصالت ایرانی باشد.
با وجود هزینههای اجتماعی سنگین این مناقشه در میان مردمی که اغلب دارای ارزشها و فرهنگهای مشترک هستند، هیچ چشمانداز فوریای برای پایان این موضوع وجود ندارد. بااینحال، کارشناسان گفتهاند که ایده تشکیل یک کنسرسیوم چندملیتی نیز با مشکلات متعددی همراه است.
زمانی که حسین موسویان پیشنهاد یک چارچوب چندملیتی را مطرح کرد، به شرکت یورنکو (Urenco)—یک کنسرسیوم غربی که خدمات غنیسازی اورانیوم و دفع زبالههای هستهای را در آلمان، بریتانیا، هلند و ایالات متحده ارائه میدهد—بهعنوان الگو اشاره کرد. اما برخی کارشناسان هشدار دادهاند که دانش فنی میتواند از چنین کنسرسیومهایی به بیرون درز کند و به اشاعه سلاحهای هستهای منجر شود. عبدالقدیر خان، پدر برنامه تسلیحات هستهای پاکستان، در یورنکو در هلند کار میکرد؛ جایی که طراحی سانتریفیوژ را به سرقت برد و بعدها آن را در اختیار ایران، لیبی و کره شمالی قرار داد.
ایران خود نیز تردیدهایی دارد. در دهه ۱۹۷۰، ایران بخشی از کنسرسیومی مشابه با کشورهای اروپایی به رهبری فرانسه بود. ایران مدعی است که پس از فشار ایالات متحده به فرانسه، هرگز اورانیوم با غنای پایینِ سفارشدادهشده را دریافت نکرد.
برخی کارشناسان بر این باورند که ایران احتمالاً در صورتی با یک کنسرسیوم موافقت خواهد کرد که در یکی از جزایر ایرانی همچون قشم یا کیش مستقر شود—جزایری که اغلب از سوی تهران بهعنوان مقصدهای گردشگری معرفی میشوند.
علی واعظ، مدیر پروژه ایران در گروه بحران بینالمللی، گفت که استقرار کنسرسیوم در یکی از سه جزیره تنب بزرگ، کوچک و ابوموسی، «لایهای دیگر از پیچیدگی» به موضوع اضافه میکند و در عوض، جزیره قشم را پیشنهاد کرد.
او گفت: «فکر میکنم فرمول جادویی این است که ایران و ایالات متحده در نقطهای میانی به توافق برسند: ایران بپذیرد که دیگر غنیسازی ملیِ مستقل نخواهد داشت، بلکه این غنیسازی در قالب یک کنسرسیوم انجام شود؛ و ایالات متحده نیز بپذیرد که این کنسرسیوم میتواند در یکی از جزایر متعلق به ایران مستقر باشد.»
به گزارش کبنا نیوز، فارن پالیسی نوشت: در آستانه حمله اسرائیل به ایران—که عمداً روند دیپلماسی هستهای جاری را مختل کرد—واشنگتن و تهران هر دو در حال نزدیکشدن به ایدهای مشترک بودند: تشکیل کنسرسیومی چندملیتی برای توسعه انرژی هستهای در منطقه. برخی گزارشها این ایده را منتسب به ایران دانستند و برخی دیگر آن را به استیو ویتکوف، نماینده ویژه آمریکا در امور خاورمیانه، نسبت دادند.
به نقل از انتخاب، عراقچی گفت: نکات فنی، حقوقی و مالی زیادی در مورد کنسرسیوم احتمالی در ایران وجود دارد که هنوز به آنها نپرداختهایم. البته این ایده در مذاکرات قبل از حمله مطرح شد. اما سپس به همین شکل باقی ماند زیرا همه چیز متوقف شد. اکنون مطمئن نیستم که آیا این ایده دیگر جواب میدهد یا خیر، اما در صورت لزوم آماده مذاکره در مورد آن هستیم.
به گزارش سرویس بینالملل «انتخاب»، در ادامه این مطلب آمده: بر اساس این کنسرسیوم، کشورهای مختلف منطقه—از جمله ایران، امارات و عربستان سعودی—در مکانی مشترک اقدام به غنیسازی اورانیوم میکردند. این سازوکار به رقبای منطقهای اجازه میداد تا بر فعالیتهای یکدیگر نظارت داشته باشند، در حالیکه تمامی فعالیتها تحت نظارت بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی انجام میشد و در چارچوب سرمایهگذاریهای ایالات متحده باقی میماند.
در سال ۲۰۲۳، سید حسین موسویان، دیپلمات پیشین ایرانی و عضو سابق تیم مذاکرهکننده هستهای، پیشنهاد کرد که کشورهای حوزه خلیج فارس «میتوانند کنسرسیومی برای ترتیبات چندجانبه غنیسازی» تشکیل دهند تا خدمات غنیسازی اورانیوم و سایر خدمات چرخه سوخت هستهای را ارائه دهند.
نشریه فارین پالیسی با چندین کارشناس گفتگو کرده که از این ایده بهعنوان راهحل معجزهآسا برای رفع سوءظنهای غرب و منطقه نسبت به اهداف هستهای ایران، و همچنین بهعنوان راهی برای حفظ آبرو برای ایران استقبال کردند—ایرانی که همواره اصرار داشته از حق خود برای توسعه و استفاده از انرژی هستهای صرفنظر نخواهد کرد.
با این حال، مسیر شکلگیری چنین کنسرسیومی پر از موانع است.
اولین چالش، مکان استقرار آن است. آمریکاییها میخواهند هرگونه کنسرسیوم از این دست، در خارج از خاک ایران مستقر شود، تا مانع از آن شوند که ایران انرژی هستهای تولیدشده برای مصارف غیرنظامی را بهسوی اهداف نظامی سوق دهد. ایران بهطور علنی اعلام کرده که از کنسرسیوم استقبال میکند، مشروط بر آنکه در خاک ایران باشد. سخنگوی وزارت خارجه ایران، اسماعیل بقایی، گفته است: «این [کنسرسیوم] نمیتواند جایگزینی برای غنیسازی در داخل ایران باشد»
در همین زمینه است که سه جزیرهای که تحت کنترل ایران هستند، بهعنوان مکانهای احتمالی برای کنسرسیوم مطرح شدهاند.
جزایر تنب بزرگ و تنب کوچک بسیار کوچکاند و هیچ جمعیت ساکنی برای آنها گزارش نشده؛ فقط در جزیره ابوموسی جمعیت اندکی زندگی میکنند. ایران در هر سه جزیره، حضور نظامی و دریایی دارد—جزایری که بهشکلی راهبردی در تنگه هرمز قرار دارند؛ گذرگاهی باریک که یکسوی آن ایران و سوی دیگر آن امارات قرار دارد.
نفتکشها و کشتیهای حامل کالاهای تجاری باید در مسیر عبور از بزرگترین شاهراه نفتی جهان، از میان این جزایر عبور کنند—جایی که تحت کنترل نیروهای زمینی ایران است.
حضور بازیگران منطقهای در این جزایر—از طریق کنسرسیوم پیشنهادی—میتواند تأثیری تثبیتکننده بر تجارت دریایی داشته باشد، چراکه هر بار تنش با ایران بالا میگیرد، این نگرانی وجود دارد که ایران تنگه هرمز را مسدود کند تا امتیاز بگیرد یا عرضه جهانی نفت را مختل کند.
در ژوئیه ۲۰۲۳، زمانی که روسیه خواستار حلوفصل مناقشه بر سر جزایر سه گانه بر اساس «قواعد حقوق بینالملل و منشور سازمان ملل» شد، تهران بهشدت خشمگین شد و از مسکو خواست «موضع خود را اصلاح کند». ایران پهپادهای شاهد را در اختیار روسیه قرار داده است و حتی به روسها در تولید این پهپادها در داخل خاک خودشان کمک کرده است.
مناقشه بر سر این جزایر هر از چندگاهی طوفانی به پا میکند و بازتابی از خصومتها و ناامنیهای عمیقتری میان اعراب و ایرانیهاست.
همه این مسائل در بستر رقابت تاریخی عربها و فارسها شکل میگیرد—رقابتی که در سالهای اخیر به دلیل کشمکش فرقهای میان عربستان سعودی عمدتاً سنی و ایران عمدتاً شیعه بر سر سلطه منطقهای شدت گرفته است؛ همچنین به دلیل حمایت ایران از گروههای شبهنظامی منطقهای و حملات آن به زیرساختهای نفتی عربها.
در سال ۲۰۱۲، زمانی که محمود احمدینژاد، رئیسجمهور وقت ایران، به جزیره ابوموسی سفر کرد، امارات سفیر خود را از تهران فراخواند. در سال ۲۰۱۷، هنگامی که ساره الامیری، یک اماراتی با اصالت ایرانی، بهعنوان وزیر علوم پیشرفته امارات منصوب شد، برخی کاربران در شبکههای اجتماعی وفاداری او به دولت را زیر سؤال بردند. در هر دو سوی خلیج فارس موجهای متعددی از مهاجرت رخ داده، اما مناقشه بر سر این جزایر میتواند بهانهای برای تبعیض علیه اماراتیهای دارای اصالت ایرانی باشد.
با وجود هزینههای اجتماعی سنگین این مناقشه در میان مردمی که اغلب دارای ارزشها و فرهنگهای مشترک هستند، هیچ چشمانداز فوریای برای پایان این موضوع وجود ندارد. بااینحال، کارشناسان گفتهاند که ایده تشکیل یک کنسرسیوم چندملیتی نیز با مشکلات متعددی همراه است.
زمانی که حسین موسویان پیشنهاد یک چارچوب چندملیتی را مطرح کرد، به شرکت یورنکو (Urenco)—یک کنسرسیوم غربی که خدمات غنیسازی اورانیوم و دفع زبالههای هستهای را در آلمان، بریتانیا، هلند و ایالات متحده ارائه میدهد—بهعنوان الگو اشاره کرد. اما برخی کارشناسان هشدار دادهاند که دانش فنی میتواند از چنین کنسرسیومهایی به بیرون درز کند و به اشاعه سلاحهای هستهای منجر شود. عبدالقدیر خان، پدر برنامه تسلیحات هستهای پاکستان، در یورنکو در هلند کار میکرد؛ جایی که طراحی سانتریفیوژ را به سرقت برد و بعدها آن را در اختیار ایران، لیبی و کره شمالی قرار داد.
ایران خود نیز تردیدهایی دارد. در دهه ۱۹۷۰، ایران بخشی از کنسرسیومی مشابه با کشورهای اروپایی به رهبری فرانسه بود. ایران مدعی است که پس از فشار ایالات متحده به فرانسه، هرگز اورانیوم با غنای پایینِ سفارشدادهشده را دریافت نکرد.
برخی کارشناسان بر این باورند که ایران احتمالاً در صورتی با یک کنسرسیوم موافقت خواهد کرد که در یکی از جزایر ایرانی همچون قشم یا کیش مستقر شود—جزایری که اغلب از سوی تهران بهعنوان مقصدهای گردشگری معرفی میشوند.
علی واعظ، مدیر پروژه ایران در گروه بحران بینالمللی، گفت که استقرار کنسرسیوم در یکی از سه جزیره تنب بزرگ، کوچک و ابوموسی، «لایهای دیگر از پیچیدگی» به موضوع اضافه میکند و در عوض، جزیره قشم را پیشنهاد کرد.
او گفت: «فکر میکنم فرمول جادویی این است که ایران و ایالات متحده در نقطهای میانی به توافق برسند: ایران بپذیرد که دیگر غنیسازی ملیِ مستقل نخواهد داشت، بلکه این غنیسازی در قالب یک کنسرسیوم انجام شود؛ و ایالات متحده نیز بپذیرد که این کنسرسیوم میتواند در یکی از جزایر متعلق به ایران مستقر باشد.»