کد QR مطلبدریافت لینک صفحه با کد QR

روایت‌های شیرین تا تلخ؛

روایت تلخ و شیرین: داستان 15 ساله غلامرضا تاج‌گردون و اصلاح‌طلبان

22 اسفند 1403 ساعت 16:07

نماینده محترم مردم شریف گچساران و باشت، جناب حاج غلامرضا تاج‌گردون، با اصلاح‌طلبان در پانزده سال گذشته، داستان‌هایی را رقم زده‌اند که هنوز صفحات پایانی آن نوشته نشده است. اما آنچه در این پانزده سال گذشته میان آن‌ها گذشته، به نظر می‌رسد که امروز واقعاً بدنبال انتقام آن روزها و زدن او هستند. از ظواهر امر پیداست که جدایی رخ داده، اما آنطور که باید، هنوز پژواک صدایش را عموم مردم نشنیده‌اند.


نماینده محترم مردم شریف گچساران و باشت، غلامرضا تاج‌گردون، با اصلاح‌طلبان در پانزده سال گذشته، داستان‌هایی را رقم زده‌اند که هنوز صفحات پایانی آن نوشته نشده است. اما آنچه در این پانزده سال گذشته میان آن‌ها گذشته، به نظر می‌رسد که امروز واقعاً بدنبال انتقام آن روزها و زدن او هستند. از ظواهر امر پیداست که جدایی رخ داده، اما آنطور که باید، هنوز پژواک صدایش را عموم مردم نشنیده‌اند.
اگر از من بپرسند چه تحلیلی در مورد رفتار متقابل دولت و نماینده محترم شهر و دیارمان جناب غلامرضا تاج‌گردون با دولت وفاق دارید، می‌گویم هنوز پیش‌بینی در مورد آن سخت است، اما با این فرمان بخواهند پیش بروند، روز به روز از هم دورتر می‌شوند.
از شواهد و قرائن چنین برمی‌آید که دیگر خبری از جولان و یکه‌تازی غلامرضا تاج‌گردون، همانند آنچه که در دولت اعتدال روحانی داشتند، در این دولت حتی در سطح مرکز استان نمی‌بینیم.
شاید این کم‌مهری و بی‌توجهی به نماینده محترم چند دلیل مهم داشته باشد که بخشی اندک برای ما پیدا و بخشی عظیم ممکن است پوشیده باشد.
اما اگر بنا باشد دلایلی برای آن بر اساس آنچه پیداست بیان شود، باید گفت در درجه اول، الیگارشی اصلاح‌طلبان خیلی وقت است که تاج‌گردون را دیگر اصلاح‌طلب نمی‌دانند و به باور من و برخی از شنیده‌ها، این خط قرمز در درجه اول توسط فرد شماره یک اصلاحات، سید محمد خاتمی، بر روی اسم ایشان کشیده شده است. کما اینکه همه ایران مشاهده کردند، به جز یکی دو نفر از جریان اصلاحات، آن هم به واسطه دوستی و همکاری، وقتی اعتبارنامه او در مجلس گذشته رد شد، همه سکوت توأم با رضایت داشتند. در حالی که این کار، درست یا غلط از نظر من، بخشی از باور اصلاح‌طلبان بود که قانون را لااقل در شعار هم شده، فصل‌الخطاب می‌دانستند. و این اتفاق در نوع خود در دو یا سه دهه گذشته بی‌بدیل بود. طوری که صدای رسانه‌های آمریکا و انگلیس و اپوزیسیون خارج‌نشین در آمد، اما صدایی از اصلاح‌طلبی در ایران به گوش نرسید.
دلایل این دوری و جدایی نماینده گچساران و باشت از این جریان اصلاحات را می‌توان در اشکال و موارد رفتار متقابل ایشان و این جریان جستجو کرد.
من آغاز این جدایی را نمی‌دانم از کی بوده، اما می‌توانم با توجه به آنچه دیدنی بوده و قابل تحلیل است، چند دلیل از این دلایل بیان کنم.
سال 1388، تاج‌گردون تا زمانی که آقایان میرحسین موسوی و مهدی کروبی در چهارچوب قانون عمل می‌کردند، از آن‌ها حمایت کرد، اما بعد از قانون‌گریزی آن‌ها، اندک‌اندک فاصله خود را با این جریان زیادتر کرد و در سال 1390 از انگشت‌شمارهای جریان اصلاح‌طلب بود که از فیلتر شورای نگهبان عبور و راهی مجلس تماماً اصول‌گرا شد. (این را به نقل از یکی از تندروهای اصلاح‌طلبان خدمت شما عرض می‌کنم. از نظر طیف تندرو اصلاحات، به کسی اصلاح‌طلب می‌گویند که در این کشور تقی به توقی خورد و هنوز ده نفر جمع نشدند. اصلاح‌طلب واقعی باید جلوی درب خانه‌اش دستگیر شود. خوب، جناب آقای تاج‌گردون در حوادثی که منجر به فتنه شد، نه تنها حمایتی از سران اصلاحات که فتنه‌گران خوانده می‌شدند نکردند، بلکه از نظر اصلاح‌طلبان پاداش هم گرفت و راهی مجلس شد. و من این را سنگ بنای آغاز راه این جدایی آن‌ها از هم دیده‌ام).
در زمان نمایندگی در مجلس نهم که اصلاح‌طلبان شناسنامه‌دار به اندازه انگشتان دو دست بودند، احتمال دارد توقعات پیدا و پنهانی از ایشان سران الیگارشی اصلاح‌طلبان وجود داشت که ممکن است یا نخواسته یا نتوانسته آن‌ها را برآورده سازد.
نزدیکی وی به جریان اصول‌گرا، به‌خصوص طیف لاریجانی، باعث امتیازاتی برای او در مجلس نهم شد که به ریاست کمیسیون بودجه و تلفیق نیز رسید. هم این مسئولیت برای او شیرین آمد، هم برای او و جریان احتمالاً موجبات بی‌اعتمادی و دوری بیشتر پیش آمد.
این نزدیکی تاج‌گردون به جریان اصول‌گرا و برخی سرداران ذی‌نفوذ، موجب شد که ایشان در گعده‌ها و محافل دوستان آن‌ها یا نرود یا دعوت نشود و اگر هم جایی درجه دو و سه بنا بر ضرورتی دعوت می‌شد، آنچه در دل داشتند به علت بی‌اعتمادی به ایشان عیان نمی‌کردند، چرا که او را فردی دو جانبه و چه بسا نفوذی می‌دیدند.
به سال 1392 و انتخابات ریاست جمهوری می‌رسیم. اصلاح‌طلبان برای موفقیت کاندیداتوری عارف، ریسک بزرگی برای تصاحب کاخ پاستور می‌دیدند. لذا با اصرار و خواهش از عارف درخواست کردند که به نفع آقای روحانی کنار بکشد و به اصطلاح رحم خود را اجاره دهند و در عوض آن‌ها هم سعی می‌کنند لطف و محبت او را جای دیگر جبران کنند.
شیخ حسن روحانی دبیر شورای عالی امنیت ملی سید محمد خاتمی بود و در شعارها در حوزه داخلی که دم از آزادی‌های سیاسی و اجتماعی می‌زدند، که شعار و نردبان اصلاح‌طلبان برای بالا رفتن از دیوار مردم در چند دهه گذشته بوده است و در سیاست خارجی که متهورانه‌تر از شخص سید محمد خاتمی عمل می‌کرد. طوری که من از برخی منابع غیررسمی شنیدم که سید محمد خاتمی در گعده دوستانه اصلاح‌طلبان اعتراف می‌کرد که من جرأت روحانی در بعضی از این قضایا را نداشتم. شیخ حسن کاندیدای جریان اصلاح‌طلبان شد و با همکاری علی‌اکبر ولایتی و سکوت و عدم حمایت دکتر احمدی‌نژاد از سایر کاندیداها، با اختلاف صد و اندی رأی توانست انتخابات را در دور اول ببرد تا اتفاقات سال 1384 برای جریان اصلاحات پیش نیاید.
نماینده شهر و دیار ما که دوستی دیرینه‌ای با شیخ داشت و همچنین بلندپروازی‌های شیخ که نیاز ضروری به مجلسی داشت که کمتر از پانزده نفر اصلاح‌طلب داشت و اتفاقاً گل سرسبد و دارای جایگاه آن‌ها، غلامرضا تاج‌گردون بود، موجب شد ارتباطی دو سویه و محکم بین دولت اعتدال و نماینده قصه ما پدید آید. به نحوی که در استان کهگیلویه و بویراحمد، اگر یک بویراحمدی یا کهگیلویه‌ای هم مسئولیت می‌گرفت، عموم مردم نمی‌گفتند که آقای زارع حمایت کردند یا آقای بزرگواری، بلکه می‌گفتند از کانال تاج‌گردون فلان بویراحمدی یا کهگیلویه‌ای منصب گرفته است. و برای حضور بچه‌های باشت و گچساران هم یکی از بی‌نظیرترین دوران‌ها بود و به نظرم چندان هم بی‌راه نمی‌گفتند.
انتخابات مجلس شورای اسلامی دور دهم در سال 1394 فرا رسید. اصول‌گرایان و اصلاح‌طلبان در تهران تا شهرستان‌ها لیست می‌دادند و کاندیدای خود را معرفی می‌کردند. اما حوزه گچساران و باشت متفاوت از ایران بود و تاج‌گردون، بنا به دلایلی که خارج از حوصله این بحث است، با توجه به اینکه آگاه بودند پیروز بلامنازع این انتخابات هستند، نمی‌خواستند که زیر پرچم اصلاحات بروند که آن‌ها در خیال واهی باور کنند تاج‌گردون از کوپن آن‌ها پیروز میدان شده و بار دیگر او را رام و مطیع خود می‌کنند. اما آن‌ها غافل از این بودند که غلامرضا تاج‌گردون هم از لحاظ ژنتیکی سیاست بخشی از مغز و گوشت و پوست و استخوانش است و هم بیشتر از دو دهه مسئولیت کلان داشتنش، به قول سیاستمداران آنقدر مار خورده بود که افعی شده بود و توانایی این را داشت که به عنوان یک سیاستمدار کهنه‌کار با کارت‌های دست خودش مستقل و تأثیرگذار بازی کند. (اصلاحات نام او را در لیست خود قرار داد، اما او در میتینگ‌های خود کوچک‌ترین اشاره‌ای به این جریان نکرد، چرا که آگاه بود رویش که ندارد ممکن بود موجبات ریزش هم برایش داشته باشد).
بریم به روزهایی که اختلاف نظر بین الیگارشی اصلاح‌طلبان و شخص تاج‌گردون علنی‌تر شد و دیگر نمی‌شد مثل گذشته برای دو طرف اصول و اصلاح بازی کرد و این اختلاف نظر، اندک‌اندک می‌شد ادعا کرد نهالی بود که سر برآورده و داشت تبدیل به دشمنی پیدا می‌شد.
با شروع مجلس دهم مشخص شد که بر خلاف سه مجلس گذشته، اصلاح‌طلبان زیادی به مجلس راه یافته‌اند و این جریان زودتر از سایر گروه‌ها استارت تشکیل فراکسیون خود را به نام فراکسیون امید با یکصد و پنج نماینده زدند. درست است که محمدعلی وکیلی هم استانی‌مان جز هیئت رئیسه آن با رأی سایر اشخاص فراکسیون انتخاب شد، اما منتخب مردم تهران بود و از قضای روزگار تهرانی‌ها اجازه نداده بودند هیچ شهرستانی در جمع هیئت رئیسه قرار گیرد که همین احتمالاً بعداً سبب خیر برای آقای تاج‌گردون شد.
اما در این بین، تنها شهرستانی که موفق شد عضو هیئت رئیسه فراکسیون شود، تاج‌گردون بودند که با فراکسیونی 105 نفری، با انتخاب محمدرضا عارف به عنوان رئیس فراکسیون کار خود را آغاز کردند.
درست است اکثریت مجلس در دست اصول‌گرایان بود، اما آن‌ها هم اختلافات درون‌گروهی خود را داشتند که شاید کسی چون غلامرضا تاج‌گردون که من به او “سلطان لابی ایران” می‌گویم، اگر همه توان و نبوغ خود را برای ریاست عارف بر مجلس می‌گذاشتند، شاید می‌توانست عارف را بر کرسی ریاست مجلس بنشاند تا هم تقدیر و تشکر از او توسط اصلاح‌طلبان برای کنار کشیدنش به نفع روحانی صورت گرفته باشد و هم اصلاح‌طلبان چیزی شبیه به انتخابات ششم و دولت اصلاحات خاتمی به وجود آورند. اما اراده نماینده ما بر موضوعی دیگر بود. حالا یا از اعتقاد و باورش که تجمیع مجلس و دولت در دست اصلاح‌طلبان را یک خطر برای نظام می‌دید یا بر اساس منابع شخصی و منطقه‌ای و رفیق‌بازی و حزب و گروه برای خود ساختن.
وقتی اصول و اصلاح و ولایی هرکدام دنبال تشکیل فراکسیون خود بودند، به شکل خزنده و در اندک زمانی کوتاه، فراکسیون دیگری شکل گرفت که همه فراکسیون‌های مجلس را به حاشیه برد که بر مبنای اقلیم جغرافیایی و قومیت‌گرایی شکل گرفته بود و مغز متفکر آن کسی نبود جز غلامرضا تاج‌گردون که نمی‌خواست یک نماینده ساده یا بله قربان‌گوی محض الیگارشی اصلاح و اصول باشد. او آمد برای اصول و اصلاح خط و نشان کشید که ریاست مجلس را می‌خواهید، باید سهم من و فراکسیون من را بدهید.
بیشتر از همه، فراکسیون امید از تشکیل فراکسیون زاگرس‌نشینان عصبانی و متضرر شدند، چون از 105 عضو فراکسیون، هشتاد نفر آن‌ها زاگرس‌نشین بودند که باور داشتند پشت دست غلامرضا تاج‌گردون بازی کنند که برای منافع خودشان و حوزه انتخابیه‌شان مثمر ثمرتر است از پشت دست عارف و فراکسیون امید بازی کردن، کما اینکه بعدها در تقسیم کمیسیون‌ها، فراکسیون زاگرس‌نشینان گوی سبقت را از سایر فراکسیون‌ها به‌خصوص در کمیسیون‌های مالی و انرژی ربود. (و من با وجود اختلاف نظرهایی که با آقای تاج‌گردون دارم و این سخن را ربط مستقیمی به تحلیل نمی‌بینم، نمی‌توانم برای این اقدام شایسته تاج‌گردون ایستاده دست نزنم. و در اینجا بود که تهرانی‌ها شاید برای اولین بار فهمیدند نباید نگاه از بالا به پایین به شهرستانی‌ها به‌خصوص قومیت‌های با اصالت عرب و ترک و کرد و لر داشته باشند).
عارف از طرف فراکسیون امید به امید جذب آرا مستقل و بیزاری شدیدی که در بین اقلیت طیف اصول‌گرایان، احتمالاً به رهبری حاج بابایی نسبت به علی لاریجانی وجود داشت، امیدوار بود که بر کرسی مجلس تکیه زند، اما یک اتفاق عجیب افتاد؛ نه تنها هیچ مستقل و اصول‌گرایی به عارف رأی نداده بود، بلکه از فراکسیون 105 رأیی امید، 103 نفر رأی داده بودند. آرا به شکل مخفی بود و کسی نفهمید آن دو نفر چه کسانی بودند که بجای عارف به اردشیر لاریجانی رأی دادند، اما بودند عده‌ای از اصلاح‌طلبان که انگشت اشاره را بنا به دلایلی که بعداً روی داد به سمت غلامرضا تاج‌گردون نشانه می‌گرفتند.و تاج‌گردون را اندک‌اندک از خود دور می‌کردند و ابایی نداشتند که بگویند: غلامرضا تاج‌گردون یک اصول‌گرای طلب معتدل است که در تیم علی لاریجانی است و برای او بازی می‌کند.
در مجلس دهم و آغاز دولت دوم روحانی، اتفاقاتی افتاد که در جاهایی عملاً جناب آقای تاج و فراکسیون امید نقش بازی کردن را کنار گذاشتند و روبروی هم قرار گرفتند.
اوج اختلاف با شروع کابینه دوازدهم، یعنی دولت دوم روحانی، بین غلامرضا تاج‌گردون و اصلاح‌طلبان آغاز شد. فراکسیون اصلاح‌طلبان بنا نداشت که به جهرمی، وزیر ارتباطات رأی اعتماد بدهد و با عدم رأی فراکسیون امید، آقای جهرمی شانسی برای قبولی نداشتند. اما قبلاً گفته شد که هشتاد درصد این فراکسیون اصلاح‌طلبان هم آن‌هایی بودند که عضو فراکسیون زاگرس‌نشینان بودند و تاج‌گردون با دور زدن اصلاح‌طلبان، رأی زاگرس‌نشینان را جهرمی را وزیر ارتباطات کرد. (این نقل قول از برخی از اصلاح‌طلبان است).
اما این پایان کار نبود، بلکه آغازی برای هرچه دور شدن حاج غلامرضا تاج‌گردون از این جریان بود. در مجلس دهم، غلامرضا تاج‌گردون یکی از عوامل محرک و کسانی بود که استیضاح سه وزیر شناسنامه‌دار اصلاح‌طلب دولت اعتدال یعنی ربیعی، حجتی و آخوندی را کلید زد و آن‌ها را از دولت بیرون انداخت و اصلاح‌طلبان از استیضاح تا عزل، یکی از دو یا سه نفر اصلی و محرک عزل وزرا را جناب آقای تاج‌گردون می‌دانند.
بدبینی و سوءظن اصلاح‌طلبان به همین جا ختم نشد. اکثریت اصلاح‌طلبان معتقد بودند که آقای تاج‌گردون برآمده از لیست امید و به اعتبار اصلاح‌طلبان در سال 1394 راهی مجلس شده بود، اما آنچنان به علی لاریجانی نزدیک شده بود و از اوامر او تبعیت می‌کرد که انگار سال‌ها سال با هم همگام و همفکر بوده‌اند.
و برویم سراغ پرده آخر اتفاقات دهه نود که موجب دوری هرچه بیشتر حاج غلامرضا تاج‌گردون و جریان اصلاحات شد. خیلی از همشهریان را می‌بینم که وقتی سالروز نهم دی‌ماه و تظاهرات نمادین برای تبری از فتنه‌گران می‌شود، چپ و راست سراغ حاج غلامرضا تاج‌گردون را می‌گیرند. ایشان هم ثابت کرده که بخواهد بپیچاند، بزرگان اصلاحات این کشور چند مرتبه فتیله پیچ زده‌اند. پیچوندن چند سایت و خبرگزاری محلی که دیگر برایش محلی از اعراب ندارد، مثلاً روز نهم دی‌ماه استوری می‌آمد بیرون خیابان لنینگراد مسکو قبل از جلسه با کمیسیون مالی دومای روسیه یا جلسه با سرداران فلانی و فلانی و امیران ارتش. (شکل جاخالی دادن قانونی و مقبول خواستم عرض کنم وگرنه شاید اصلاً خیابان لنینگراد مسکو را ندیده باشد).
اما بریم سراغ پیچوندن اصلاح‌طلبان. معمولاً آن سال‌ها عموم اصلاح‌طلبان الیگارشی، عید یا مناسبت پیش می‌آمد، دید و بازدیدی و دورهم‌نشینی با هم داشتند، اما غلامرضا تاج‌گردون هر ساله به بهانه‌های مختلف، دست آن‌ها را هم در حنا می‌گذاشت. او نه فقط نهم دی‌ماه را اصول‌گرایان هر سال می‌پیچاند، بلکه هر عید برای دیدار نوروزی رئیس جریان اصلاحات و دیگر دوستانش هم می‌پیچید و به دیدارش نمی‌رفت. (یک عید قول داده بود برود، نمی‌دانم آخرش رفت یا نه، گفتم بنویسم مدیون نشوم).
و نکته پایانی قسمت آخر: امروز اگر مشاهده می‌کنید که آن اقتدار دهه نود را نماینده محترم شهر و دیارمان، مثل دهه نود ندارند، آنچنان که شایسته و آوازه نام اوست، حتی در سطح مرکز استان دیده نمی‌شود و یا نمی‌تواند مهره‌چینی کند، این سریالی است که ده سال در گفتار و رفتار و کردار نماینده محترم‌مان و جریان اصلاحات پشت آن پنهان است. و با گوش خود شنیده‌ام صدق و کذبش مدیون گوینده‌اش. تیم‌هایی از جبهه اصلاحات از استان تا مرکز ایران تهران تشکیل و وظیفه روزانه آن‌ها این است که شخصی از طرف نماینده بخواهد مسئولیت بگیرد و برایش مانع‌تراشی کنند. در حوزه عمران و آبادانی به اصطلاح، آنقدر او را بدوانند تا خسته شود تا تلافی آنچه را که باور دارند حاج غلامرضا تاج‌گردون بر سرشان در دهه گذشته آورده، تلافی کنند. امروز تصمیمات اجرایی دولت از کانال عارف، مشورتی از طرف ربیعی و معنوی از فیلتر سید محمد خاتمی می‌گذرد که آن‌ها را نه مخالف جناب آقای تاج‌گردون، بلکه دشمن ایشان می‌دانم.
و یقیناً اگر روزی از من مشورتی بخواهد در سطح همین بضاعت اندک، اما با گرفتن اجرت و پاداشی که حالا مادی یا معنوی باشد، در خدمت او برای عمران و آبادانی شهر و دیارمان خواهم بود. تا برای خیز برداشتن برای جایگاه‌های بالاتری در سطح خواهم بود. اینکه چرا نرخ تعیین می‌کنم به آن نیاز دارم، باید بگویم خیر، اما باور دارم اشخاص مشاوره مفتی چندان توجهی نمی‌کنند. و این را از درون خانه از کسانی که از یک گوشت و خون هستیم آموخته‌ام که برای آنطرف‌تر نرخ تعیین می‌کنم.
در پایان، غلامرضا تاج‌گردون نهال زاگرس‌نشینان را هشت سال پیش کاشت، اما من واقعاً با وجود اختلاف نظرهای داخلی تا ملی که با ایشان داشتم و دارم، دوست داشتم او میوه این درخت فراکسیون زاگرس‌نشینان را بجای دکتر پزشکیان بچیند. و این را در تنها دیدار دو نفری که سال‌ها پیش با هم داشتیم به او گفتم، اما یا ذهنش خسته بود و نگرفت که چی گفتم، یا واقعاً خودش آن سال‌ها دوست داشت بجای فرمانده کل سپاهان ایران، فرمانده سپاه پاسداران گچساران باشد. (مثال مسجد سلیمان است با اندکی تغییر).
امیدوارم بدون کوچک‌ترین حب و بغض یا جانب‌دارانه نگری و یا از سر احساس چیزی ننوشته باشم. و اگر نماینده محترم نقدها را وارد می‌دانند، طرحی نو بر اندازند.
ممنون از حسن توجه و حوصله و بردباری شما عزیزان دل.
-----------------------------------------------------
یا حق
مخلص تک‌تک شما، سید سعادت‌الله حسین‌پور
 


کد مطلب: 497048

آدرس مطلب :
https://www.kebnanews.ir/news/497048/روایت-تلخ-شیرین-داستان-15-ساله-غلامرضا-تاج-گردون-اصلاح-طلبان

کبنانیوز
  https://www.kebnanews.ir

1