تاریخ انتشار
دوشنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۳ ساعت ۱۸:۳۵
کد مطلب : ۴۹۶۹۸۱
دلار در لبه پرتگاه؛ اروپا به دنبال پایان امپراتوری مالی آمریکا
آیا سلطه آمریکا بر نظم جهانی در حال فروپاشی است؟ / پیشبینیها درباره تورم و رشد اقتصادی آمریکا: بازارها در هالهای از ابهام
۰
کبنا ؛در شرایطی که تغییرات مداوم در نظرات رئیسجمهوری آمریکا، بازارهای جهانی را تحت تأثیر قرار داده و دلار را تضعیف کرده است، نگرانیها از اثر تعرفهها بر رشد اقتصادی این کشور افزایش یافته است. وزیر دفاع سنگاپور به تغییر تصویر آمریکا اشاره کرده و از عدم آمادگی این کشور برای تضمین نظم جهانی انتقاد کرده است. بدولت ترامپ بهطور قابل توجهی از سیاستهای خارجی خود فاصله گرفته و حمایت از اوکراین و دیگر کشورها را کاهش داده، در حالی که خواهان دریافت سهمی از منابع آنهاست. این تغییرات به ایجاد تردید در اتحادهای دفاعی سنتی و تقویت استقلال دفاعی کشورهایی مانند آلمان و ژاپن منجر شده است. همزمان، اروپا در تلاش است تا وابستگی خود به دلار را کاهش دهد و به سمت ایجاد جایگزینهایی برای آن حرکت کند. این تحولات ممکن است به تضعیف قدرت و سلطه جهانی آمریکا منجر شود و جهان را به سمت یک دنیای چندقطبی سوق دهد. در هفتههای آینده، دادههای اقتصادی از جمله تورم و فرصتهای شغلی در آمریکا منتشر خواهد شد که تأثیرات آن بر بازارها و نرخ بهره قابل توجه خواهد بود. پیشبینیها حاکی از آن است که تعرفههای ترامپ ممکن است رشد اقتصادی آمریکا را کاهش دهد و این در حالی است که انتظار میرود اروپا با افزایش هزینهها در زیرساختها و صنایع نظامی، رشد خود را تقویت کند. در نهایت، شرایط نامساعد والاستریت و پیشبینیها درباره نرخ تورم و رشد اقتصادی، موجب نوسانات در بازارها و تضعیف دلار شده است.
به گزارش کبنا نیوز، فرید زکریا، ستون نویس روزنامه واشنگتن پست و مجری شبکه سی.ان.ان نوشت، این کشور ( سنگاپور) بهرغم قرار داشتن در منطقهای که تحت نفوذ چین است، در تلاش است روابط خود را با ایالات متحده حفظ کند. اما سخنان وزیر دفاعش درباره تصویر تغییریافته آمریکا، زنگ خطرهایی را به صدا درمیآورد: «آمریکا از آزادیبخش به برهمزننده بزرگ و حالا به صاحبخانهای که به دنبال اجارهبهاست، تغییر کرده است.» لی هسین لونگ، وزیر ارشد سنگاپور با نگاهی عمیقتر به این تحول، چالش اصلی جهان امروز را اینگونه توصیف می کند: «ایالات متحده دیگر برای تضمین نظم جهانی آماده نیست. این وضعیت، محیط بینالمللی را کمتر قابل پیش بینی می کند.»
از اوکراین تا گرینلند؛ آیا آمریکا در حال حراج نظم جهانی است؟
در مدت زمان کوتاهی، دولت ترامپ تغییرات شگرفی در سیاست خارجی خود ایجاد کرده است. واشنگتن بهوضوح از حمایت و پشتیبانی از اوکراین فاصله گرفته است؛ کشوری که امنیت آن از زمان امضای یادداشت بوداپست توسط آمریکا تضمین شده بود. اکنون، ایالات متحده خواهان دریافت سهمی از منابع معدنی اوکراین بهعنوان «بازپرداخت» حمایتهای گذشته خود است. این تغییر رویکرد تنها به اوکراین محدود نمیشود. واشنگتن جنگی تجاری علیه نزدیکترین شرکای تجاری خود یعنی کانادا و مکزیک آغاز کرده و از دانمارک خواسته است که گرینلند را به آمریکا بفروشد. در همین حال، آمریکا از پاناما درخواست کرده که کانال استراتژیک خود را واگذار کند. تأثیرات این سیاستها به اینجا ختم نمیشود: دولت ترامپ حتی از سازمان بهداشت جهانی، نهادی که ایالات متحده نقشی کلیدی در تأسیس آن داشت، اعلام خروج کرده است.
دولت ترامپ با تلاش برای متوقف کردن بخش اعظم کمکهای خارجی به فقیرترین کشورهای جهان، به سنت دیرینه سخاوت آمریکا که از زمان جنگ جهانی اول شکل گرفته بود، پشت کرده است. این تغییر ناگهانی همراه با اعمال تعرفههای تجاری آشکارا مغایر با قوانین بینالمللی است که خود واشنگتن در طی دهه های گذشته ایجاد و ترویج کرده است و این امر نگرانیهای گستردهای را در سطح جهان برانگیخته است.
آلمان دیگر به آمریکا اعتماد ندارد؟ چتر هستهای فرانسه و بریتانیا روی میز!
این اقدامات تنها به سیاست داخلی محدود نشده و بازتابهای عمیقی در عرصه جهانی داشته است. بسیاری معتقدند که این تحولات میتوانند جرقهای برای بازتعریف سیاستهای خارجی دیگر کشورها باشند. فریدریش مرتس، که از او بهعنوان صدر اعظم آینده آلمان یاد میشود، به تازگی در اظهارنظری صریح گفت: «اولویت مطلق من این است که اروپا را هر چه سریعتر تقویت کنیم تا گام به گام واقعاً به استقلال از آمریکا برسیم. هرگز تصور نمیکردم که چنین حرفی را بزنم... اما بعد از اظهارات دونالد ترامپ... واضح است که آمریکاییها یا حداقل این دولت آمریکا، تا حد زیادی به سرنوشت اروپا بیتوجه هستند.»
آلمان که همواره در قلب سیستم امنیتی پس از جنگ جهانی دوم تحت هدایت ایالات متحده قرار داشته، اکنون با تکانههایی عمیق مواجه است. این تغییرات بنیادینی که در عرصه ژئوپلیتیک رخ داده، پرسشهایی جدی درباره آینده اتحادهای دفاعی سنتی بهوجود آورده است. فریدریش مرتس، از چهرههای برجسته سیاست آلمان، پیشنهاد داده است که فرانسه و بریتانیا چتر هستهای خود را به آلمان گسترش دهند. این پیشنهاد در حالی مطرح شده که دیگر نمیتوان بهطور قاطع اطمینان داشت که آمریکا به تعهدات دفاعی خود در قبال آلمان عمل خواهد کرد. در حقیقت، هسته اصلی تعهدات ناتو که بر پایه دفاع جمعی استوار است، اکنون زیر سایه سنگین شک و تردید قرار گرفته است. هیچیک از متحدان اروپایی نمیتوانند بهطور قطع پیشبینی کنند که آیا ترامپ همچنان پایبند به اصول دفاعی ناتو باقی خواهد ماند یا خیر.
این تغییر رویکرد، تنها محدود به اروپا نیست. در آن سوی جهان، مردم تایوان نیز با نگرانی به تحولات اخیر مینگرند. تغییر رویه دولت ترامپ نسبت به اوکراین، این نگرانی را در تایوان تشدید کرده است. بهجای ارائه حمایتهای قاطع در برابر فشارهای فزاینده پکن، ترامپ به دلیل عدم سرمایهگذاری کافی تایوان در دفاع خود، این جزیره را مورد انتقاد قرار داده است. این بیم وجود دارد که ترامپ، همانگونه که رویکردی متفاوت نسبت به اوکراین اتخاذ کرد، ممکن است با پکن معاملهای انجام دهد که تایوان را در موقعیتی آسیبپذیر و بیپشتوانه قرار دهد.
تغییرات اخیر در سیاست خارجی ایالات متحده میتوانند تأثیرات عمیق و گستردهای بر نظام بینالمللی داشته باشند. این سیاستها نهتنها توازن قدرت را به چالش میکشند، بلکه ممکن است به ایجاد یک دنیای چندقطبی جدید منجر شوند. کشورهایی مانند آلمان و ژاپن، که پیشتر به چتر امنیتی واشنگتن متکی بودند، احتمالاً به سمت تقویت توانمندیهای دفاعی مستقل حرکت خواهند کرد. این تغییرات بهویژه برای کشورهای آسیایی مانند ژاپن و کره جنوبی ممکن است انگیزهای برای بازنگری در گزینههای هستهای ایجاد کند. تسلیحات هستهای میتوانند به عنوان یک بیمهنامه (تضمین) علیه تجاوزات خارجی و ناپایداریهای جهانی در نظر گرفته شوند. در دنیایی که تاکنون تکثیر تسلیحات هستهای محدود باقی مانده بود، چنین وضعیتی میتواند نقطه عطفی تاریخی باشد. در نتیجه، بسیاری از کشورها احتمالاً به بررسی این خواهند پرداخت که چگونه میتوانند خود را از وابستگی به حمایت نظامی آمریکا آزاد کنند.
دلار در لبه پرتگاه؟ اروپا به دنبال پایان امپراتوری مالی آمریکا!
همزمان با تلاشهای اروپا برای کاهش وابستگی به نفوذ ایالات متحده، چشمانداز کنار زدن دلار از جایگاه ارز ذخیره جهانی نیز در حال شکلگیری است. اروپاییها بهعنوان تنها قدرت اقتصادی که توانایی ایجاد یک جایگزین معتبر را دارند، ممکن است به صدور اوراق قرضه اتحادیه اروپا روی آورند؛ ابزاری که میتواند بهطور بالقوه رقیب اوراق قرضه خزانهداری ایالات متحده شود. اگر این روند ادامه یابد، امتیاز ویژهای که واشنگتن با داشتن دلار بهعنوان ارز ذخیره جهانی از آن بهرهمند است، ممکن است زودتر از آنچه تصور میشود از بین برود.
چنین تحولی یک فرصت طلایی برای روسیه و چین خواهد بود، کشورهایی که سالها در پی تضعیف قدرت و سلطه جهانی آمریکا بودهاند. سیاستهای اخیر ایالات متحده بهویژه در قبال اوکراین، زمینهساز تغییراتی شده که از دیدگاه مسکو به شدت امیدوارکننده است. یک تحلیلگر روس در توصیف سیاست ترامپ در قبال اوکراین اینطور گفته است: «این مثل این است که کریسمس، حنوکا، عید پاک و تولد ولادیمیر پوتین همگی در یک روز اتفاق افتاده باشد.»
پرسش کلیدی برای کسانی که معتقدند زمان تغییر فرا رسیده، این است: آیا هزینهها و منافع چنین دگرگونیای بهدقت بررسی شدهاند؟ به مدت بیش از هشت دهه، ایالات متحده نظامی از قوانین، هنجارها و ارزشها را بنیان گذاشت که به طولانیترین دوره صلح قدرتهای بزرگ در تاریخ بشر انجامید. این سیستم همچنین زمینهساز رشد بیسابقه اقتصادی و رفاه جهانی شد.
اتحادهایی که آمریکا در سراسر جهان ایجاد کرده، نهتنها عامل اصلی تقویت نفوذ و قدرت آن بوده، بلکه محور ثبات نظم جهانی نیز محسوب میشوند. این کشور توانسته در عرصههای اقتصادی، فناوری و نظامی پیشرو باقی بماند و همچنان دستور کار جهانی را تعیین کند. اما نکته اینجاست: فروپاشی این نظام اگر رخ دهد، نهتنها جایگاه ممتاز آمریکا را تضعیف میکند، بلکه جهان را به مکانی پرخطرتر و فقیرتر تبدیل خواهد کرد. چنین تغییری همچنین آمریکا را منزویتر، بیاعتمادتر و در نهایت ناامنتر خواهد ساخت. واقعیت این است که ایده «دنیای پساآمریکایی» دیگر صرفاً یک بحث نظری نیست؛ اکنون نشانههای آن کاملاً آشکار شدهاند.
چرخش بازارها روی انگشت ترامپ؛ سرنوشت دلار در هالهای از ابهام
در هفته پیشرو تورم آمریکا، مهمترین داده اقتصادی برای سرمایهگذاران بازارهای جهانی بهشمار میرود؛ با اینحال این داده در شرایط سیاسی فعلی نمیتواند آنچنان در قیمتها اثرگذار باشد، چراکه بازارها عمدتا روی سیاستهای دولت آمریکا و سایر دولتهای جهان تمرکز دارند که تاثیرشان بر آینده اقتصاد، قیمتها را تغییر میدهد؛ شرایطی که در هفتههای گذشته نیز در بازارهای مالی جهان حکمفرما بوده است.
به گفته علی رضاپور، تحلیلگر بازارهای مالی، فعالان بازار انتظار دارند که تورم آمریکا در بُعد ماهانه رشد 0.3 درصدی را ثبت کند و انتظار از رشد شاخص تولیدکننده این کشور نیز همین رقم است.
همچنین باید گفت که فرصتهای شغلی ایجادشده در اقتصاد آمریکا نیز این هفته از جمله دادههای مهم اقتصادی است، و انتظار میرود 7.7 میلیون فرصت شغلی در این کشور ایجاد شده باشد. هرچند که با توجه به سیاستهای جدید دولت آمریکا، احتمال کاهش این فرصتها در ماههای آینده وجود دارد، اما در ارقام این هفته همچنان مشاهده نخواهد شد. اما با توجه به متغیربودن نظرات رئیسجمهوری آمریکا سایه نااطمینانی همچنان بر سر بازارهای جهانی وجود دارد و نوسانات قیمتی همچنان برقرار خواهد بود.
جلسه مهم فدرال رزرو برای تعیین نرخ بهره
در همین حال، جلسه فدرال رزرو برای تعیین نرخ بهره اما در هفته آینده برگزار میشود؛ هرچند که سرمایهگذاران انتظار کاهش نرخ بهره را از سوی این نهاد ندارند؛ چراکه انتظارات بازار از کاهش نرخ بهره فدرال رزرو در طول هفتههای گذشته با تغییراتی همراه بوده است و به 2 تا سه مرحله کاهش نرخ بهره رسیده است.
در اینجا باید گفت، نکته مهم این است که در جلسه آینده فدرال رزرو، «دات پلات» و پیشبینی اعضای این نهاد از رشد اقتصادی منتشر خواهد شد که اهمیت بالایی برای سرمایهگذاران دارد؛ چراکه اگر انتظار آنان نسبت به رشد اقتصادی کاهش و نسبت به نرخ بیکاری افزایش یابد و در آن سو پیشبینی از تورم همچنان در سطح بالایی بماند، احتمال تضعیف دلار و بازار سهام آمریکا دور از ذهن نیست.
در روزهای گذشته دادههایی از اقتصاد آمریکا منتشر شده که نگرانیها از رشد اقتصادی را افزایش داد و سیگنال رکود میدهد. سخنرانیهای اعضای فدرال نیز نشاندهنده تغییر تمرکز آنها از تورم به سمت رشد اقتصادی است؛ چراکه از منظر آنها، رسیدن به تورم 2 درصد تقریبا قطعی است. اما بحث تاثیر سیاستهای ترامپ بر رشد اقتصادی نگرانی بیشتری را نسبت به این موضوع ایجاد کرده است. در چنین شرایطی اما جروم پاول، رئیس بانک مرکزی آمریکا در سخنرانی خود هیچگونه نگرانی از شرایط اقتصادی آمریکا ابراز نکرد که ضعف شدید دلار را در هفته گذشته کمی جبران کرد.
(1).jpg)
شرایط نابهسامان والاستریت
سهام آمریکا نیز در طول سه هفته گذشته شرایط خوبی را تجربه نکرده است و قرمز بسته شد. نزولیشدن بازار سهام با کاهش انتظارات رشد اقتصادی از سوی موسسات مالی بزرگ همراه بود که میتواند در کوتاهمدت با توجه به سیاستهای ترامپ ادامه داشته باشد.
علاوه بر این، موسسه مالی معتبر گلدمن ساکس انتظارات خود از تاثیر تعرفهها بر تورم آمریکا را نسبت به شروع دوره ترامپ بالاتر برده است؛ البته این مساله مثبتی برای اقتصاد این کشور محسوب نمیشود. پیشبینی آنها این است که در اواخر 2025 تورم هسته «PCE » آمریکا به حدود 3 درصد برسد که در این شرایط فدرال رزرو کار سختی را برای کاهش تورم خواهد داشت؛ چراکه رشد اقتصادی نیز تحت تاثیر قرار خواهد گرفت. انتظار این موسسه از رشد اقتصادی آمریکا نیز نسبت به پیشبینی قبلی، 2.5 درصد کاهش یافته است، اما انتظار آنها از رشد اقتصادی در سال 2025 همچنان مثبت است.
براساس مدل پیشبینی گلدمن ساکس، تعرفههای ترامپ میتواند تا 0.8 درصد رشد اقتصادی آمریکا را کاهش دهد. تعرفههای ترامپ بر سایر کشورها نیز اثرگذار خواهد بود ولی برنامه اروپا به خصوص آلمان برای افزایش هزینهها در زیرساختها و صنایع نظامی بسیار قابل توجه است و میتواند رشد تولید ناخالص داخلی آنها را افزایش دهد. این تغییر درباره انتظارات از رشد اقتصادی آمریکا و اروپا، ضعیف شدن دلار و تقویت یورو را به همراه داشته است به طوری که یورو هفته گذشته بهترین هفته خود از زمان رکود اقتصادی 2009 را ثبت کرد؛ اما برای بررسی ادامه این شرایط باید به قیمتگذاری بازار توجه کرد.
تازهترین دادهها از تولید ناخالص داخلی انگلستان نیز این هفته منتشر خواهد شد و بانک مرکزی کانادا برای تعیین نرخ بهره معیار تشکیل جلسه میدهد که انتظار میرود کاهش 0.5 واحد درصدی نرخ بهره در این جلسه اعمال شود.

از اوکراین تا گرینلند؛ آیا آمریکا در حال حراج نظم جهانی است؟
در مدت زمان کوتاهی، دولت ترامپ تغییرات شگرفی در سیاست خارجی خود ایجاد کرده است. واشنگتن بهوضوح از حمایت و پشتیبانی از اوکراین فاصله گرفته است؛ کشوری که امنیت آن از زمان امضای یادداشت بوداپست توسط آمریکا تضمین شده بود. اکنون، ایالات متحده خواهان دریافت سهمی از منابع معدنی اوکراین بهعنوان «بازپرداخت» حمایتهای گذشته خود است. این تغییر رویکرد تنها به اوکراین محدود نمیشود. واشنگتن جنگی تجاری علیه نزدیکترین شرکای تجاری خود یعنی کانادا و مکزیک آغاز کرده و از دانمارک خواسته است که گرینلند را به آمریکا بفروشد. در همین حال، آمریکا از پاناما درخواست کرده که کانال استراتژیک خود را واگذار کند. تأثیرات این سیاستها به اینجا ختم نمیشود: دولت ترامپ حتی از سازمان بهداشت جهانی، نهادی که ایالات متحده نقشی کلیدی در تأسیس آن داشت، اعلام خروج کرده است.
دولت ترامپ با تلاش برای متوقف کردن بخش اعظم کمکهای خارجی به فقیرترین کشورهای جهان، به سنت دیرینه سخاوت آمریکا که از زمان جنگ جهانی اول شکل گرفته بود، پشت کرده است. این تغییر ناگهانی همراه با اعمال تعرفههای تجاری آشکارا مغایر با قوانین بینالمللی است که خود واشنگتن در طی دهه های گذشته ایجاد و ترویج کرده است و این امر نگرانیهای گستردهای را در سطح جهان برانگیخته است.
آلمان دیگر به آمریکا اعتماد ندارد؟ چتر هستهای فرانسه و بریتانیا روی میز!
این اقدامات تنها به سیاست داخلی محدود نشده و بازتابهای عمیقی در عرصه جهانی داشته است. بسیاری معتقدند که این تحولات میتوانند جرقهای برای بازتعریف سیاستهای خارجی دیگر کشورها باشند. فریدریش مرتس، که از او بهعنوان صدر اعظم آینده آلمان یاد میشود، به تازگی در اظهارنظری صریح گفت: «اولویت مطلق من این است که اروپا را هر چه سریعتر تقویت کنیم تا گام به گام واقعاً به استقلال از آمریکا برسیم. هرگز تصور نمیکردم که چنین حرفی را بزنم... اما بعد از اظهارات دونالد ترامپ... واضح است که آمریکاییها یا حداقل این دولت آمریکا، تا حد زیادی به سرنوشت اروپا بیتوجه هستند.»
آلمان که همواره در قلب سیستم امنیتی پس از جنگ جهانی دوم تحت هدایت ایالات متحده قرار داشته، اکنون با تکانههایی عمیق مواجه است. این تغییرات بنیادینی که در عرصه ژئوپلیتیک رخ داده، پرسشهایی جدی درباره آینده اتحادهای دفاعی سنتی بهوجود آورده است. فریدریش مرتس، از چهرههای برجسته سیاست آلمان، پیشنهاد داده است که فرانسه و بریتانیا چتر هستهای خود را به آلمان گسترش دهند. این پیشنهاد در حالی مطرح شده که دیگر نمیتوان بهطور قاطع اطمینان داشت که آمریکا به تعهدات دفاعی خود در قبال آلمان عمل خواهد کرد. در حقیقت، هسته اصلی تعهدات ناتو که بر پایه دفاع جمعی استوار است، اکنون زیر سایه سنگین شک و تردید قرار گرفته است. هیچیک از متحدان اروپایی نمیتوانند بهطور قطع پیشبینی کنند که آیا ترامپ همچنان پایبند به اصول دفاعی ناتو باقی خواهد ماند یا خیر.
.jpg)
تغییرات اخیر در سیاست خارجی ایالات متحده میتوانند تأثیرات عمیق و گستردهای بر نظام بینالمللی داشته باشند. این سیاستها نهتنها توازن قدرت را به چالش میکشند، بلکه ممکن است به ایجاد یک دنیای چندقطبی جدید منجر شوند. کشورهایی مانند آلمان و ژاپن، که پیشتر به چتر امنیتی واشنگتن متکی بودند، احتمالاً به سمت تقویت توانمندیهای دفاعی مستقل حرکت خواهند کرد. این تغییرات بهویژه برای کشورهای آسیایی مانند ژاپن و کره جنوبی ممکن است انگیزهای برای بازنگری در گزینههای هستهای ایجاد کند. تسلیحات هستهای میتوانند به عنوان یک بیمهنامه (تضمین) علیه تجاوزات خارجی و ناپایداریهای جهانی در نظر گرفته شوند. در دنیایی که تاکنون تکثیر تسلیحات هستهای محدود باقی مانده بود، چنین وضعیتی میتواند نقطه عطفی تاریخی باشد. در نتیجه، بسیاری از کشورها احتمالاً به بررسی این خواهند پرداخت که چگونه میتوانند خود را از وابستگی به حمایت نظامی آمریکا آزاد کنند.
دلار در لبه پرتگاه؟ اروپا به دنبال پایان امپراتوری مالی آمریکا!
همزمان با تلاشهای اروپا برای کاهش وابستگی به نفوذ ایالات متحده، چشمانداز کنار زدن دلار از جایگاه ارز ذخیره جهانی نیز در حال شکلگیری است. اروپاییها بهعنوان تنها قدرت اقتصادی که توانایی ایجاد یک جایگزین معتبر را دارند، ممکن است به صدور اوراق قرضه اتحادیه اروپا روی آورند؛ ابزاری که میتواند بهطور بالقوه رقیب اوراق قرضه خزانهداری ایالات متحده شود. اگر این روند ادامه یابد، امتیاز ویژهای که واشنگتن با داشتن دلار بهعنوان ارز ذخیره جهانی از آن بهرهمند است، ممکن است زودتر از آنچه تصور میشود از بین برود.
چنین تحولی یک فرصت طلایی برای روسیه و چین خواهد بود، کشورهایی که سالها در پی تضعیف قدرت و سلطه جهانی آمریکا بودهاند. سیاستهای اخیر ایالات متحده بهویژه در قبال اوکراین، زمینهساز تغییراتی شده که از دیدگاه مسکو به شدت امیدوارکننده است. یک تحلیلگر روس در توصیف سیاست ترامپ در قبال اوکراین اینطور گفته است: «این مثل این است که کریسمس، حنوکا، عید پاک و تولد ولادیمیر پوتین همگی در یک روز اتفاق افتاده باشد.»

اتحادهایی که آمریکا در سراسر جهان ایجاد کرده، نهتنها عامل اصلی تقویت نفوذ و قدرت آن بوده، بلکه محور ثبات نظم جهانی نیز محسوب میشوند. این کشور توانسته در عرصههای اقتصادی، فناوری و نظامی پیشرو باقی بماند و همچنان دستور کار جهانی را تعیین کند. اما نکته اینجاست: فروپاشی این نظام اگر رخ دهد، نهتنها جایگاه ممتاز آمریکا را تضعیف میکند، بلکه جهان را به مکانی پرخطرتر و فقیرتر تبدیل خواهد کرد. چنین تغییری همچنین آمریکا را منزویتر، بیاعتمادتر و در نهایت ناامنتر خواهد ساخت. واقعیت این است که ایده «دنیای پساآمریکایی» دیگر صرفاً یک بحث نظری نیست؛ اکنون نشانههای آن کاملاً آشکار شدهاند.
چرخش بازارها روی انگشت ترامپ؛ سرنوشت دلار در هالهای از ابهام
در هفته پیشرو تورم آمریکا، مهمترین داده اقتصادی برای سرمایهگذاران بازارهای جهانی بهشمار میرود؛ با اینحال این داده در شرایط سیاسی فعلی نمیتواند آنچنان در قیمتها اثرگذار باشد، چراکه بازارها عمدتا روی سیاستهای دولت آمریکا و سایر دولتهای جهان تمرکز دارند که تاثیرشان بر آینده اقتصاد، قیمتها را تغییر میدهد؛ شرایطی که در هفتههای گذشته نیز در بازارهای مالی جهان حکمفرما بوده است.
به گفته علی رضاپور، تحلیلگر بازارهای مالی، فعالان بازار انتظار دارند که تورم آمریکا در بُعد ماهانه رشد 0.3 درصدی را ثبت کند و انتظار از رشد شاخص تولیدکننده این کشور نیز همین رقم است.
همچنین باید گفت که فرصتهای شغلی ایجادشده در اقتصاد آمریکا نیز این هفته از جمله دادههای مهم اقتصادی است، و انتظار میرود 7.7 میلیون فرصت شغلی در این کشور ایجاد شده باشد. هرچند که با توجه به سیاستهای جدید دولت آمریکا، احتمال کاهش این فرصتها در ماههای آینده وجود دارد، اما در ارقام این هفته همچنان مشاهده نخواهد شد. اما با توجه به متغیربودن نظرات رئیسجمهوری آمریکا سایه نااطمینانی همچنان بر سر بازارهای جهانی وجود دارد و نوسانات قیمتی همچنان برقرار خواهد بود.
جلسه مهم فدرال رزرو برای تعیین نرخ بهره
در همین حال، جلسه فدرال رزرو برای تعیین نرخ بهره اما در هفته آینده برگزار میشود؛ هرچند که سرمایهگذاران انتظار کاهش نرخ بهره را از سوی این نهاد ندارند؛ چراکه انتظارات بازار از کاهش نرخ بهره فدرال رزرو در طول هفتههای گذشته با تغییراتی همراه بوده است و به 2 تا سه مرحله کاهش نرخ بهره رسیده است.
در اینجا باید گفت، نکته مهم این است که در جلسه آینده فدرال رزرو، «دات پلات» و پیشبینی اعضای این نهاد از رشد اقتصادی منتشر خواهد شد که اهمیت بالایی برای سرمایهگذاران دارد؛ چراکه اگر انتظار آنان نسبت به رشد اقتصادی کاهش و نسبت به نرخ بیکاری افزایش یابد و در آن سو پیشبینی از تورم همچنان در سطح بالایی بماند، احتمال تضعیف دلار و بازار سهام آمریکا دور از ذهن نیست.
در روزهای گذشته دادههایی از اقتصاد آمریکا منتشر شده که نگرانیها از رشد اقتصادی را افزایش داد و سیگنال رکود میدهد. سخنرانیهای اعضای فدرال نیز نشاندهنده تغییر تمرکز آنها از تورم به سمت رشد اقتصادی است؛ چراکه از منظر آنها، رسیدن به تورم 2 درصد تقریبا قطعی است. اما بحث تاثیر سیاستهای ترامپ بر رشد اقتصادی نگرانی بیشتری را نسبت به این موضوع ایجاد کرده است. در چنین شرایطی اما جروم پاول، رئیس بانک مرکزی آمریکا در سخنرانی خود هیچگونه نگرانی از شرایط اقتصادی آمریکا ابراز نکرد که ضعف شدید دلار را در هفته گذشته کمی جبران کرد.
(1).jpg)
شرایط نابهسامان والاستریت
سهام آمریکا نیز در طول سه هفته گذشته شرایط خوبی را تجربه نکرده است و قرمز بسته شد. نزولیشدن بازار سهام با کاهش انتظارات رشد اقتصادی از سوی موسسات مالی بزرگ همراه بود که میتواند در کوتاهمدت با توجه به سیاستهای ترامپ ادامه داشته باشد.
علاوه بر این، موسسه مالی معتبر گلدمن ساکس انتظارات خود از تاثیر تعرفهها بر تورم آمریکا را نسبت به شروع دوره ترامپ بالاتر برده است؛ البته این مساله مثبتی برای اقتصاد این کشور محسوب نمیشود. پیشبینی آنها این است که در اواخر 2025 تورم هسته «PCE » آمریکا به حدود 3 درصد برسد که در این شرایط فدرال رزرو کار سختی را برای کاهش تورم خواهد داشت؛ چراکه رشد اقتصادی نیز تحت تاثیر قرار خواهد گرفت. انتظار این موسسه از رشد اقتصادی آمریکا نیز نسبت به پیشبینی قبلی، 2.5 درصد کاهش یافته است، اما انتظار آنها از رشد اقتصادی در سال 2025 همچنان مثبت است.
براساس مدل پیشبینی گلدمن ساکس، تعرفههای ترامپ میتواند تا 0.8 درصد رشد اقتصادی آمریکا را کاهش دهد. تعرفههای ترامپ بر سایر کشورها نیز اثرگذار خواهد بود ولی برنامه اروپا به خصوص آلمان برای افزایش هزینهها در زیرساختها و صنایع نظامی بسیار قابل توجه است و میتواند رشد تولید ناخالص داخلی آنها را افزایش دهد. این تغییر درباره انتظارات از رشد اقتصادی آمریکا و اروپا، ضعیف شدن دلار و تقویت یورو را به همراه داشته است به طوری که یورو هفته گذشته بهترین هفته خود از زمان رکود اقتصادی 2009 را ثبت کرد؛ اما برای بررسی ادامه این شرایط باید به قیمتگذاری بازار توجه کرد.
تازهترین دادهها از تولید ناخالص داخلی انگلستان نیز این هفته منتشر خواهد شد و بانک مرکزی کانادا برای تعیین نرخ بهره معیار تشکیل جلسه میدهد که انتظار میرود کاهش 0.5 واحد درصدی نرخ بهره در این جلسه اعمال شود.