تاریخ انتشار
يکشنبه ۹ دی ۱۴۰۳ ساعت ۲۲:۰۲
کد مطلب : ۴۹۴۳۶۵
نیویورکتایمز گزارش داد
شکل و شمایل توافق احتمالی ترامپ با ایران؛ «دیپلماسی اجبار» یا همکاری با نتانیاهو علیه ایران؟
۰
کبنا ؛دیوید سنگر در نیویورک تایمز نوشت: دونالد جی. ترامپ، رئیسجمهور منتخب آمریکا، با ایرانی روبهرو خواهد شد که بهطور ناگهانی شکنندهتر از دوران نخست ریاستجمهوریاش شده است.
در ادامه این مطلب آمده: این واقعیت جدید بحثهای داخلی را برانگیخته است که دولت ترامپ چگونه باید با تهران برخورد کند: با رویکردی باز به مذاکرات، یا با حمله به برنامه غنیسازی هستهای ایران – به صورت آشکار یا پنهانی، یا شاید از سوی اسرائیل.
یا همانطور که بسیاری پیشنهاد میکنند، استفاده از «دیپلماسی اجباری» که تهران را مجبور کند بین محدودسازی برنامه هستهایاش بهصورت توافقی یا اجباری یکی را انتخاب کند.
اهمیت این مسئله روز یکشنبه توسط جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی رئیسجمهور بایدن، برجسته شد. او به فرید زکریا از شبکه CNN گفت: «با تضعیف یا از بین رفتن اصلیترین نیروهای [نزدیک به]ایران، جای تعجب نیست که صداهایی شنیده [در ایران]میشود که میگویند: 'هی، شاید لازم باشد همین حالا به سمت سلاح هستهای برویم. '»
او افزود که درباره «خطر واقعی» حرکت ایران به سمت ساخت بمب هستهای با تیم امنیت ملی ترامپ و مقامات اسرائیلی گفتوگو کرده است.
در مصاحبههای دو هفته گذشته، مقامات آمریکایی و خارجی گفتهاند که تنشهای خطرناک پیرامون آینده هستهای ایران ممکن است در چند ماه آینده به نقطه عطف دراماتیکی برسد. این ارزیابی پس از هشدار بازرسان ارشد آژانس انرژی اتمی صورت گرفت که اعلام کردند ایران سرعت غنیسازی اورانیوم با درجه نزدیک به بمب اتمی را افزایش داده است.
پزشکیان رئیسجمهور جدید ایران و آقای ترامپ تمایل خود را برای مذاکره درباره یک توافق هستهای جدید ابراز کردهاند، هرچند هیچیک از آنها درباره جزئیات این توافق چیزی نگفتهاند.
اما هر دو میدانند که توازن نظامی تغییر کرده است. بنابراین، در حالی که فرصت برای دیپلماسی در شش سال گذشته هرگز به این اندازه نبوده است، احتمال یک حمله پیشگیرانه نیز به همین اندازه زیاد است.
در اظهارات علنی، دستیاران ترامپ وعده دادهاند که کمپین «فشار حداکثری» را از سر بگیرند که تمرکز آن بر قطع درآمد نفتی ایران از طریق فشار بر چین، بزرگترین خریدار محمولههای نفت تحریمشده ایران، است.
مایکل والتز، که ترامپ او را بهعنوان مشاور امنیت ملی خود انتخاب کرده است، در نوامبر در شبکه CNBC گفت: «تغییری که مشاهده خواهید کرد، تمرکز بیشتر بر ایران است. فشار حداکثری نهتنها به ثبات در خاورمیانه کمک خواهد کرد، بلکه به ثبات در میدان روسیه و اوکراین نیز کمک میکند، زیرا ایران موشکهای بالستیک و هزاران پهپاد را به آن میدان ارسال میکند.»
سالیوان جزئیاتی از گفتوگوهای خود با اسرائیل ارائه نداد. اما مقامات کنونی و پیشین اسرائیل بهصورت عمومی درباره استفاده از این فرصت بحث کردهاند.
یوآو گالانت، وزیر دفاع اسرائیل که نخستوزیر بنیامین نتانیاهو در اوایل نوامبر او را پس از ماهها اختلافنظر درباره نحوه پاسخ به حملات ۷ اکتبر ۲۰۲۳ برکنار کرد، اخیراً گفته است که «پنجرهای برای اقدام علیه ایران» وجود دارد قبل از اینکه این کشور بتواند آخرین گامها را برای تولید سلاح هستهای بردارد.
اریک ادلمن، یکی از مقامات ارشد سابق وزارت دفاع آمریکا در دولت بوش، اخیراً تحلیلی منتشر کرده است که در آن از ترامپ خواسته ایران را مجبور کند یا مواد هستهای خود را تسلیم کرده و تحریمها را بردارد یا با یک حمله مستقیم به تأسیسات هستهایاش مواجه شود.
او میگوید: «ایران اکنون با رئیسجمهوری مواجه است که ظاهراً تلاش کرده بودند او را ترور کنند، و نخستوزیری در اسرائیل که هر انگیزهای برای حمله دارد، تا حدی برای احیای آبروی خود.»
وی همچنین گفت: «اگر این دو واقعاً فشار اقتصادی، دیپلماتیک و پشتیبانی نظامی را افزایش دهند، این فرضیه را بهطور جدی آزمایش خواهند کرد که آیا میتوان برنامه هستهای ایران را پایان داد یا نه.»
بحرانی که ترامپ ایجاد کرد
ترامپ، البته، با بحران هستهایای روبهرو است که خود او به ایجاد آن کمک کرده است.
ترامپ در کارزار انتخاباتی ۲۰۱۶ خود توافق دوران اوباما را «فاجعه» توصیف کرد و در سال ۲۰۱۸ از توافق خارج شد و تحریمها را دوباره اعمال کرد. او پیشبینی کرد که ایرانیها برای یک توافق دیگر که بیشتر به مذاق او خوش بیاید، التماس خواهند کرد. اما این اتفاق نیفتاد.
ایرانیها برای دو سال تلاش کردند با قدرتهای اروپایی راهی برای دور زدن تحریمها پیدا کنند. این تلاش شکست خورد، همانطور که تلاش دولت بایدن برای احیای توافق با چیزی «طولانیتر و قویتر» نیز شکست خورد.
یک ارزیابی اطلاعاتی غیرمحرمانه که اخیراً به کنگره ارائه شد، نتیجهگیری کرد که ایران از زمان خروج ایالات متحده از توافق، به اندازه کافی اورانیوم، غنیسازی کرده است تا بتواند بیش از دوازده سلاح هستهای بسازد.
به گفته رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، چند هفته پیش، ایران تولید اورانیوم با غنای ۶۰ درصد را سرعت بخشید. این غنا تنها اندکی کمتر از غنای ۹۰ درصد موردنیاز برای ساخت بمب است.
آنتونی جی. بلینکن، وزیر امور خارجه ایالات متحده، در ماه ژوئیه گفت که احتمالاً ایران برای رسیدن به سطح غنیسازی بمب تنها «یک یا دو هفته» زمان نیاز دارد.
بحثهایی وجود دارد درباره اینکه چقدر طول میکشد تا این سوخت به فلز تبدیل شود و به یک کلاهک تبدیل گردد. اما ساخت یک بمب ابتدایی – مثلاً بمبی که بر روی یک کشتی باربری حمل شود – ممکن است تنها شش تا هشت ماه زمان ببرد. ساخت یک بمب پیشرفتهتر که بر روی موشک بالستیک نصب شود ممکن است یک سال و نیم زمان نیاز داشته باشد.
برخی از اعضای جریان حاکم در ایران از زمان اولین تلاش ایران برای حمله به اسرائیل با موشکها در بهار، بهصورت علنی استدلال کردهاند که ایران به یک بازدارندگی بسیار قدرتمندتر نیاز دارد.
سالیوان گفت: «وقتی اتفاقات خوبی رخ میدهد، مثل اینکه ایران ضعیفتر از گذشته شده است، اغلب اتفاقات بدی در گوشه و کنار کمین کردهاند.»
چالش یک راهحل نظامی
اسرائیل و ایالات متحده اغلب برای کند کردن پیشرفت ایران با یکدیگر همکاری کردهاند، بهویژه با حمله سایبری مخفیانهای به نام «بازیهای المپیک» که برای تخریب سانتریفیوژهای هستهای ایران طراحی شده بود. اما نتایج این حملات محدود بود و از آن زمان، نتانیاهو بارها تا آستانه دستور به حملات نظامی علیه برنامه هستهای ایران پیش رفته، اما در لحظه آخر عقبنشینی کرده است – گاهی به درخواست ایالات متحده و گاهی به دلیل مخالفتهای مقامات نظامی و اطلاعاتی خود، که نگران بودند این حملات تنها باعث انتقال برنامه ایران به زیرزمینهای عمیقتر شود.
اکنون او فرصتی جدید در اختیار دارد. با این وجود، نابودی زیرساختهای هستهای ایران برای اسرائیل بسیار دشوار خواهد بود، مگر اینکه ترامپ کمکهایی را تأیید کند که پیشینیان او از ارائه آن خودداری کردهاند.
در حالی که نیروی هوایی اسرائیل میتواند تأسیسات غنیسازی هستهای نطنز را هدف قرار دهد، تولید جدید اورانیوم ایران در اعماق کوهی در فردو انجام میشود. نفوذ به آن تقریباً بهطور قطعی نیازمند استفاده از بزرگترین بمب سنگرشکن آمریکا – بمب ۳۰،۰۰۰ پوندی «نفوذگر عظیم انفجاری» – است. حمل آن نیز نیازمند یک بمبافکن B-۲ است که ترامپ باید به اسرائیل بدهد.
هدف دیگر نیز در اصفهان وجود دارد، جایی که هزاران دانشمند و مهندس ایرانی در یک مرکز تحقیقاتی بزرگ فعالیت میکنند. باور بر این است که ایران مواد هستهای را در آنجا ذخیره میکند، باز هم در عمق زیاد زیر زمین.
مشخص نیست که ترامپ و مشاورانش چگونه به درخواستهای اسرائیل برای کمک پاسخ خواهند داد. مارکو روبیو، وزیر خارجه ترامپ، در سنای آمریکا بهعنوان یک مخالف سرسخت ایران شناخته میشود و با توافق دوران اوباما مبارزه کرده بود. اما دیگر مقامات، از جمله ونس معاون رئیسجمهور منتخب، استدلال کردهاند که ایالات متحده باید خود را از «جنگهای بیپایان» خاورمیانه خارج کند.
ترامپ در دوره اول ریاستجمهوری خود از حمله به ایران اکراه داشت. اما به گفته دستیارانش، دیدگاه او ممکن است تحت تأثیر تلاشهای دولت ایران برای استخدام افرادی برای ترور او قرار گرفته باشد.
شکل یک توافق جدید
این بسیار محتمل است که ترامپ در ابتدا نمایشی از تجمع نیروهای نظامی برای حمله به تأسیسات ایران ترتیب دهد – و سپس وارد مذاکره شود. این رویکردی است که آقای ادلمن و دیگران آن را «دیپلماسی اجبار آمیز» مینامند.
اما رسیدن به توافقی که فراتر از توافق دوران اوباما باشد – توافقی که ترامپ آن را بیفایده توصیف کرده بود – دشوار خواهد بود. توافق سال ۲۰۱۵، ۹۷ درصد از اورانیوم غنیشده ایران را از کشور خارج کرد. تصمیم ترامپ برای خروج از توافق به ایران بهانهای داد تا این ماشینهای جدید سانتریفیوژ را زودتر از زمان توافقشده نصب کند.
هر توافق جدیدی تقریباً بهطور قطع باید ایران را ملزم کند که اورانیوم غنیشده خود را تحویل دهد و به بازرسان بینالمللی اجازه دهد به هر تأسیساتی که در آن تجهیزات جدید تولید میشود، دسترسی داشته باشند.
این سطح از شفافیت، چیزی است که مقامات دوران اوباما طی سالها مذاکره نتوانستند به دست آورند.
تاریخچه عملکرد ترامپ نشان میدهد، همانطور که والتز اشاره کرد، او با اعمال مجدد تحریمهای اقتصادی شروع خواهد کرد، هرچند این تحریمها سابقه چندان موفقی ندارند.
بث سانر، کسی که در بخشی از دوره اول ترامپ خلاصههای اطلاعاتی سیا را به او ارائه میداد، اخیراً نوشته است: «کمپین فشار باید ایران را بیشتر تحت فشار قرار دهد، بهویژه با قطع درآمد نفتی ایران. این به معنای مقابله با ناوگان سایهای است که نفت را جابهجا میکند.».
اما جوهره دیپلماسی اجبارآمیز پیامی به ایران است که به هر طریق – از طریق دیپلماسی یا زور – باید ذخایر سوخت و قابلیتهایی را که آن را در آستانه تولید سلاح قرار داده است، کنار بگذارد.
ممکن است ایران مایل باشد به یک عقبنشینی تاکتیکی تن دهد، اما هرگز مایل نبوده است تمام تأسیسات خود را تعطیل کند؛ و حداقل در حال حاضر مشخص نیست که ترامپ چقدر حاضر است برای رسیدن به این هدف ریسک کند.
در ادامه این مطلب آمده: این واقعیت جدید بحثهای داخلی را برانگیخته است که دولت ترامپ چگونه باید با تهران برخورد کند: با رویکردی باز به مذاکرات، یا با حمله به برنامه غنیسازی هستهای ایران – به صورت آشکار یا پنهانی، یا شاید از سوی اسرائیل.
یا همانطور که بسیاری پیشنهاد میکنند، استفاده از «دیپلماسی اجباری» که تهران را مجبور کند بین محدودسازی برنامه هستهایاش بهصورت توافقی یا اجباری یکی را انتخاب کند.
اهمیت این مسئله روز یکشنبه توسط جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی رئیسجمهور بایدن، برجسته شد. او به فرید زکریا از شبکه CNN گفت: «با تضعیف یا از بین رفتن اصلیترین نیروهای [نزدیک به]ایران، جای تعجب نیست که صداهایی شنیده [در ایران]میشود که میگویند: 'هی، شاید لازم باشد همین حالا به سمت سلاح هستهای برویم. '»
او افزود که درباره «خطر واقعی» حرکت ایران به سمت ساخت بمب هستهای با تیم امنیت ملی ترامپ و مقامات اسرائیلی گفتوگو کرده است.
در مصاحبههای دو هفته گذشته، مقامات آمریکایی و خارجی گفتهاند که تنشهای خطرناک پیرامون آینده هستهای ایران ممکن است در چند ماه آینده به نقطه عطف دراماتیکی برسد. این ارزیابی پس از هشدار بازرسان ارشد آژانس انرژی اتمی صورت گرفت که اعلام کردند ایران سرعت غنیسازی اورانیوم با درجه نزدیک به بمب اتمی را افزایش داده است.
پزشکیان رئیسجمهور جدید ایران و آقای ترامپ تمایل خود را برای مذاکره درباره یک توافق هستهای جدید ابراز کردهاند، هرچند هیچیک از آنها درباره جزئیات این توافق چیزی نگفتهاند.
اما هر دو میدانند که توازن نظامی تغییر کرده است. بنابراین، در حالی که فرصت برای دیپلماسی در شش سال گذشته هرگز به این اندازه نبوده است، احتمال یک حمله پیشگیرانه نیز به همین اندازه زیاد است.
در اظهارات علنی، دستیاران ترامپ وعده دادهاند که کمپین «فشار حداکثری» را از سر بگیرند که تمرکز آن بر قطع درآمد نفتی ایران از طریق فشار بر چین، بزرگترین خریدار محمولههای نفت تحریمشده ایران، است.
مایکل والتز، که ترامپ او را بهعنوان مشاور امنیت ملی خود انتخاب کرده است، در نوامبر در شبکه CNBC گفت: «تغییری که مشاهده خواهید کرد، تمرکز بیشتر بر ایران است. فشار حداکثری نهتنها به ثبات در خاورمیانه کمک خواهد کرد، بلکه به ثبات در میدان روسیه و اوکراین نیز کمک میکند، زیرا ایران موشکهای بالستیک و هزاران پهپاد را به آن میدان ارسال میکند.»
سالیوان جزئیاتی از گفتوگوهای خود با اسرائیل ارائه نداد. اما مقامات کنونی و پیشین اسرائیل بهصورت عمومی درباره استفاده از این فرصت بحث کردهاند.
یوآو گالانت، وزیر دفاع اسرائیل که نخستوزیر بنیامین نتانیاهو در اوایل نوامبر او را پس از ماهها اختلافنظر درباره نحوه پاسخ به حملات ۷ اکتبر ۲۰۲۳ برکنار کرد، اخیراً گفته است که «پنجرهای برای اقدام علیه ایران» وجود دارد قبل از اینکه این کشور بتواند آخرین گامها را برای تولید سلاح هستهای بردارد.
اریک ادلمن، یکی از مقامات ارشد سابق وزارت دفاع آمریکا در دولت بوش، اخیراً تحلیلی منتشر کرده است که در آن از ترامپ خواسته ایران را مجبور کند یا مواد هستهای خود را تسلیم کرده و تحریمها را بردارد یا با یک حمله مستقیم به تأسیسات هستهایاش مواجه شود.
او میگوید: «ایران اکنون با رئیسجمهوری مواجه است که ظاهراً تلاش کرده بودند او را ترور کنند، و نخستوزیری در اسرائیل که هر انگیزهای برای حمله دارد، تا حدی برای احیای آبروی خود.»
وی همچنین گفت: «اگر این دو واقعاً فشار اقتصادی، دیپلماتیک و پشتیبانی نظامی را افزایش دهند، این فرضیه را بهطور جدی آزمایش خواهند کرد که آیا میتوان برنامه هستهای ایران را پایان داد یا نه.»
بحرانی که ترامپ ایجاد کرد
ترامپ، البته، با بحران هستهایای روبهرو است که خود او به ایجاد آن کمک کرده است.
ترامپ در کارزار انتخاباتی ۲۰۱۶ خود توافق دوران اوباما را «فاجعه» توصیف کرد و در سال ۲۰۱۸ از توافق خارج شد و تحریمها را دوباره اعمال کرد. او پیشبینی کرد که ایرانیها برای یک توافق دیگر که بیشتر به مذاق او خوش بیاید، التماس خواهند کرد. اما این اتفاق نیفتاد.
ایرانیها برای دو سال تلاش کردند با قدرتهای اروپایی راهی برای دور زدن تحریمها پیدا کنند. این تلاش شکست خورد، همانطور که تلاش دولت بایدن برای احیای توافق با چیزی «طولانیتر و قویتر» نیز شکست خورد.
یک ارزیابی اطلاعاتی غیرمحرمانه که اخیراً به کنگره ارائه شد، نتیجهگیری کرد که ایران از زمان خروج ایالات متحده از توافق، به اندازه کافی اورانیوم، غنیسازی کرده است تا بتواند بیش از دوازده سلاح هستهای بسازد.
به گفته رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، چند هفته پیش، ایران تولید اورانیوم با غنای ۶۰ درصد را سرعت بخشید. این غنا تنها اندکی کمتر از غنای ۹۰ درصد موردنیاز برای ساخت بمب است.
آنتونی جی. بلینکن، وزیر امور خارجه ایالات متحده، در ماه ژوئیه گفت که احتمالاً ایران برای رسیدن به سطح غنیسازی بمب تنها «یک یا دو هفته» زمان نیاز دارد.
بحثهایی وجود دارد درباره اینکه چقدر طول میکشد تا این سوخت به فلز تبدیل شود و به یک کلاهک تبدیل گردد. اما ساخت یک بمب ابتدایی – مثلاً بمبی که بر روی یک کشتی باربری حمل شود – ممکن است تنها شش تا هشت ماه زمان ببرد. ساخت یک بمب پیشرفتهتر که بر روی موشک بالستیک نصب شود ممکن است یک سال و نیم زمان نیاز داشته باشد.
برخی از اعضای جریان حاکم در ایران از زمان اولین تلاش ایران برای حمله به اسرائیل با موشکها در بهار، بهصورت علنی استدلال کردهاند که ایران به یک بازدارندگی بسیار قدرتمندتر نیاز دارد.
سالیوان گفت: «وقتی اتفاقات خوبی رخ میدهد، مثل اینکه ایران ضعیفتر از گذشته شده است، اغلب اتفاقات بدی در گوشه و کنار کمین کردهاند.»
چالش یک راهحل نظامی
اسرائیل و ایالات متحده اغلب برای کند کردن پیشرفت ایران با یکدیگر همکاری کردهاند، بهویژه با حمله سایبری مخفیانهای به نام «بازیهای المپیک» که برای تخریب سانتریفیوژهای هستهای ایران طراحی شده بود. اما نتایج این حملات محدود بود و از آن زمان، نتانیاهو بارها تا آستانه دستور به حملات نظامی علیه برنامه هستهای ایران پیش رفته، اما در لحظه آخر عقبنشینی کرده است – گاهی به درخواست ایالات متحده و گاهی به دلیل مخالفتهای مقامات نظامی و اطلاعاتی خود، که نگران بودند این حملات تنها باعث انتقال برنامه ایران به زیرزمینهای عمیقتر شود.
اکنون او فرصتی جدید در اختیار دارد. با این وجود، نابودی زیرساختهای هستهای ایران برای اسرائیل بسیار دشوار خواهد بود، مگر اینکه ترامپ کمکهایی را تأیید کند که پیشینیان او از ارائه آن خودداری کردهاند.
در حالی که نیروی هوایی اسرائیل میتواند تأسیسات غنیسازی هستهای نطنز را هدف قرار دهد، تولید جدید اورانیوم ایران در اعماق کوهی در فردو انجام میشود. نفوذ به آن تقریباً بهطور قطعی نیازمند استفاده از بزرگترین بمب سنگرشکن آمریکا – بمب ۳۰،۰۰۰ پوندی «نفوذگر عظیم انفجاری» – است. حمل آن نیز نیازمند یک بمبافکن B-۲ است که ترامپ باید به اسرائیل بدهد.
هدف دیگر نیز در اصفهان وجود دارد، جایی که هزاران دانشمند و مهندس ایرانی در یک مرکز تحقیقاتی بزرگ فعالیت میکنند. باور بر این است که ایران مواد هستهای را در آنجا ذخیره میکند، باز هم در عمق زیاد زیر زمین.
مشخص نیست که ترامپ و مشاورانش چگونه به درخواستهای اسرائیل برای کمک پاسخ خواهند داد. مارکو روبیو، وزیر خارجه ترامپ، در سنای آمریکا بهعنوان یک مخالف سرسخت ایران شناخته میشود و با توافق دوران اوباما مبارزه کرده بود. اما دیگر مقامات، از جمله ونس معاون رئیسجمهور منتخب، استدلال کردهاند که ایالات متحده باید خود را از «جنگهای بیپایان» خاورمیانه خارج کند.
ترامپ در دوره اول ریاستجمهوری خود از حمله به ایران اکراه داشت. اما به گفته دستیارانش، دیدگاه او ممکن است تحت تأثیر تلاشهای دولت ایران برای استخدام افرادی برای ترور او قرار گرفته باشد.
شکل یک توافق جدید
این بسیار محتمل است که ترامپ در ابتدا نمایشی از تجمع نیروهای نظامی برای حمله به تأسیسات ایران ترتیب دهد – و سپس وارد مذاکره شود. این رویکردی است که آقای ادلمن و دیگران آن را «دیپلماسی اجبار آمیز» مینامند.
اما رسیدن به توافقی که فراتر از توافق دوران اوباما باشد – توافقی که ترامپ آن را بیفایده توصیف کرده بود – دشوار خواهد بود. توافق سال ۲۰۱۵، ۹۷ درصد از اورانیوم غنیشده ایران را از کشور خارج کرد. تصمیم ترامپ برای خروج از توافق به ایران بهانهای داد تا این ماشینهای جدید سانتریفیوژ را زودتر از زمان توافقشده نصب کند.
هر توافق جدیدی تقریباً بهطور قطع باید ایران را ملزم کند که اورانیوم غنیشده خود را تحویل دهد و به بازرسان بینالمللی اجازه دهد به هر تأسیساتی که در آن تجهیزات جدید تولید میشود، دسترسی داشته باشند.
این سطح از شفافیت، چیزی است که مقامات دوران اوباما طی سالها مذاکره نتوانستند به دست آورند.
تاریخچه عملکرد ترامپ نشان میدهد، همانطور که والتز اشاره کرد، او با اعمال مجدد تحریمهای اقتصادی شروع خواهد کرد، هرچند این تحریمها سابقه چندان موفقی ندارند.
بث سانر، کسی که در بخشی از دوره اول ترامپ خلاصههای اطلاعاتی سیا را به او ارائه میداد، اخیراً نوشته است: «کمپین فشار باید ایران را بیشتر تحت فشار قرار دهد، بهویژه با قطع درآمد نفتی ایران. این به معنای مقابله با ناوگان سایهای است که نفت را جابهجا میکند.».
اما جوهره دیپلماسی اجبارآمیز پیامی به ایران است که به هر طریق – از طریق دیپلماسی یا زور – باید ذخایر سوخت و قابلیتهایی را که آن را در آستانه تولید سلاح قرار داده است، کنار بگذارد.
ممکن است ایران مایل باشد به یک عقبنشینی تاکتیکی تن دهد، اما هرگز مایل نبوده است تمام تأسیسات خود را تعطیل کند؛ و حداقل در حال حاضر مشخص نیست که ترامپ چقدر حاضر است برای رسیدن به این هدف ریسک کند.
مرجع : فرارو