تاریخ انتشار
چهارشنبه ۲۱ آذر ۱۴۰۳ ساعت ۰۱:۲۱
کد مطلب : ۴۹۳۷۲۲
چالشهای پیش روی سوریها:
سقوط بشار اسد: آغاز فصل جدیدی در تاریخ سوریه یا تکرار فاجعه؟ / آیا سوریه میتواند از دل سقوط اسد دوباره برخیزد؟
۰
کبنا ؛سقوط اسد به یاد قیامهای بهار عربی در کشورهای دیگر مانند مصر، لیبی، تونس و یمن میافتد که هر کدام به جنگ داخلی یا حکومتهای استبدادی منجر شدند. در حالی که سوریها به آیندهای بهتر امیدوارند، تجربیات تلخ گذشته آنها را به احتیاط واداشته است.
نویسندگان تحلیل میکنند که سقوط اسد ممکن است به ایجاد یک حکومت جدید در سوریه منجر شود، اما چالشهای جدی از جمله رقابت بین گروههای مختلف شورشی و شبهنظامی وجود دارد. ائتلافهای جدیدی شکل گرفته و گروههایی مانند هیئت تحریر الشام که قبلاً با القاعده مرتبط بودند، در حال حاضر تلاش میکنند خود را به عنوان یک جنبش میانهرو معرفی کنند. این در حالی است که قدرتهای خارجی مانند ایران، ترکیه، روسیه و ایالات متحده نیز در تلاشند تا نفوذ خود را در سوریه حفظ کنند.
نکته دیگر این است که تجربه تلخ جنگ داخلی در سوریه ممکن است به مردم این کشور کمک کند تا از تجارب گذشته درس بگیرند و در مدیریت دوره انتقال پس از اسد موفقتر عمل کنند. در عین حال، تحلیلگران نسبت به احتمال وقوع جنگ داخلی جدید و تقسیمات قومی و مذهبی در سوریه هشدار میدهند.
سقوط بشار اسد، اگرچه امیدهایی را برای مردم سوریه به همراه دارد، اما به دلیل تجربیات گذشته و شرایط پیچیده کنونی، نمیتوان به سادگی آن را به عنوان یک نقطه عطف مثبت در نظر گرفت. درگیریهای داخلی و رقابتهای بین گروههای مختلف میتواند به بیثباتی و خشونتهای بیشتر منجر شود.
نکته قابل توجه این است که در حالی که برخی از گروهها مانند هیئت تحریر الشام تلاش میکنند خود را به عنوان یک نیروی میانهرو معرفی کنند، گذشته این گروه و ارتباطات آن با سازمانهای تروریستی میتواند مانع از جلب اعتماد مردم و دیگر گروههای سیاسی شود. همچنین، رقابتهای داخلی و فشارهای خارجی میتواند به تداوم بیثباتی در سوریه منجر شود.
تحلیلگران همچنین به این نکته اشاره میکنند که سقوط اسد ممکن است به تغییر توازن قدرت در خاورمیانه منجر شود. این تغییرات نه تنها بر سوریه بلکه بر روابط بینالمللی و منطقهای نیز تأثیرگذار خواهد بود. به عنوان مثال، ترکیه به عنوان یکی از بازیگران کلیدی در این تحولات، ممکن است از موقعیت جدید خود بهرهبرداری کند و نفوذ خود را در سوریه افزایش دهد.
آینده سوریه به شدت به توانایی اپوزیسیون در ایجاد یک دولت پایدار و مدنی بستگی دارد. اگر اپوزیسیون نتواند به یک وحدت واقعی دست یابد، احتمال وقوع جنگ داخلی جدید و تکرار تجارب تلخ گذشته وجود دارد. بنابراین، حمایتهای بینالمللی و منطقهای برای ایجاد ثبات و بازسازی سوریه حیاتی خواهد بود.
نیویورک تایمز در مطلبی به قلم پاتریک کینگزلی نوشت: سقوط بشار اسد خاطراتی از قیامها در مصر، لیبی، تونس و یمن را زنده میکند، که هرکدام به جنگ داخلی یا حکومت استبدادی منجر شد. سوریها امیدوارند برای آنها وضع بهتری پیش بیاید.
در ادامه این مطلب آمده است: هنگامی که معترضان در سال 2011 تلاش کردند بشار اسد رئیسجمهور سوریه، را سرنگون کنند، بخشی از موج انقلابهایی بودند که به نام "بهار عربی" شناخته میشد و هدف آن برکناری رهبران استبدادی در سراسر خاورمیانه بود.
در حالی که گروههای ضد حکومتی در دیگر کشورها به موفقیتهای سریعی دست یافتند، انقلاب سوریه به یک جنگ داخلی 13 ساله تبدیل شد که صدها هزار نفر را کشته، میلیونها نفر را آواره کرده و کشور را به قلمروهای رقابتی تقسیم کرد.
سقوط خیرهکننده اسد بالاخره به سوریها این امکان را میدهد که شادیای را که همتایانشان بیش از یک دهه پیش در مصر، لیبی، تونس و یمن تجربه کردند، احساس کنند.
با اینکه این چهار کشور به الگوی موفقیت انقلابی تبدیل شدند اما مسیرشان از سال 2011 به بعد هشداردهنده بود. در مصر و تونس، دیکتاتورهای جدید در نهایت قدرت را به دست گرفتند و تلاشها برای ایجاد دموکراسیهای تکثرگرا را نابود کردند. در لیبی و یمن، شبهنظامیان رقیب برای کنترل قدرت مبارزه کردند که منجر به جنگ داخلی و تقسیم هر دو کشور شد.
آلیستر برت، وزیر سابق دولت بریتانیا در این باره گفت: "مردمی که از 13 سال گذشته جان سالم به در بردهاند، شایستگی این را دارند که قبل از نگرانی برای آینده، از این لحظه لذت ببرند."
در عین حال، همه ما تجربه منطقه از سال 2011 را میدانیم. "ما میخواهیم به وقوع بهترینها امیدوار باشیم اما برای چیزی بدتر آماده شویم."
تحولات در سوریه انتقال قدرت را به خصوص پرمخاطره کرده است. ائتلاف شورشی اسلامگرا یعنی هیات تحریر الشام، که حمله سریع به دمشق را رهبری کرد، یکی از چندین گروه مخالف رقیب است که اکنون باید توافق کنند چگونه سوریه را در دوره پس از اسد اداره کنند.
در حالی که هیات تحریر الشام در حال حاضر تأثیرگذارترین گروه در سوریه است، برای نفوذ با گروه دیگری که تحت حمایت ترکیه در شمال سوریه قرار دارد و همچنین با ائتلاف سکولاری که توسط کردها در شرق سوریه رهبری میشود و توسط ایالات متحده حمایت می گردد، به رقابت میپردازد. جنوب سوریه نیز تحت سلطه گروههای شورشی محلی از جمله شبهنظامیانی به رهبری اقلیت دروزی است.
هیات تحریر الشام، که قبلاً با القاعده مرتبط بود، تلاش کرده خود را به عنوان جنبشی میانهرو معرفی کند که به دنبال حفظ حقوق اقلیتهای زیادی در سوریه، از جمله مسیحیان، دروزیها و علویان و اقلیت شیعه است.که پایه قدرت آقای اسد را تشکیل میداد.
تحلیلگران میگویند، اگر این گروه، که توسط ایالات متحده به عنوان سازمان تروریستی شناخته شده به وعدهاش عمل نکند، ممکن است جنگ داخلی را طولانی کند: شبهنظامیانی از اقلیتهای مختلف ممکن است مجبور به دفاع از مناطق خود در برابر حکومت مرکزی جدید شوند.
برت گفت: "شما نمیتوانید به مردم بگویید که در امان هستند: آنها باید به آن باور داشته باشند... به همین دلیل رفتار تحریرالشام و همه کسانی که در شهرهای آزاد شده مسلح هستند — بسیار مهم است."
انتظار میرود قدرتهای خارجی مانند ایران، ترکیه، روسیه و ایالات متحده، که طرفهای مختلفی از درگیری را حمایت میکنند، برای حفظ نفوذ خود در دوران جدید فشار بیاورند، و این ممکن است منازعات داخلی سوریه را طولانی کند.
نقش و نیات ژنرالها و روسای امنیتی سابق اسد نیز همچنان نامشخص است. آنها میتوانند در هر بازی قدرت جدیدی مانند همتایانشان در کشورهایی که رهبرانشان در سالهای 2011-2012 سرنگون شدند، نقش تعیینکنندهای ایفا کنند.
پس از سقوط حسنی مبارک در مصر در سال 2011، رهبران نظامی همچنان بر سرعت انتقال سیاسی کنترل داشتند. بعد از برگزاری انتخابات، نظامیان در کودتایی مردمی در سال 2013 قدرت را باز پس گرفتند و محمد مرسی، اولین رئیسجمهور منتخب آزاد مصر را برکنار کردند. مرسی که اسلامگرا بود، به دلیل حاکمیت سختگیرانه خود بسیاری از مصریها را خشمگین کرد و باعث شد عدهای از آنها به فرایند دموکراتیک بیاعتماد شوند.
در لیبی نیز پس از برکناری سرهنگ معمر قذافی در سال 2011، انتخابات برگزار شد، اما سه سال بعد با شروع جنگ داخلی، کشور به چند قسمت تقسیم شده است.
در یمن، خروج علی عبدالله صالح از قدرت در سال 2012 نیز به جنگ داخلی منجر شد که به حوثیها، اجازه داد پایتخت را به تصرف درآورند.
برای سالها، تونس به عنوان موفقترین کشور از بهار عربی شناخته میشد و پس از سقوط زین العابدین بن علی، چندین انتخابات برگزار کرد. اما تونس در سال 2021 به زمانی که رئیسجمهور قیس سعید محدودیتها بر قدرت خود را برداشت و کنترل بیشتری بر رسانهها، دستگاه قضایی و مقامات انتخاباتی اعمال کرد حکومت یکنفره بازگشت.
با توجه به پیچیدگی تحولات داخلی سوریه، برخی معتقدند که خروج بشار اسد احتمالاً شکافهایی را که جنگ ۱۳ ساله در کشور بر گذاشته را به جای ترمیم، عمیقتر خواهد کرد.
اما تحلیلگران دیگری میگویند که به دلیل تجربه جنگی سوریها، ممکن است آنها بتوانند آنچه را که همتایانشان در مصر و جاهای دیگر نتوانستند، به دست بیاورند.
طبق گفته سصنم وکیل، رئیس برنامه خاورمیانه و شمال آفریقا در موسسه تحقیقاتی چتم هاوس لندن، یکی از پیامدهای تأثیرگذار این همه سال درد و رنج این است که سوریها فرصت بیشتری برای آمادگی برای این لحظه و بررسی نحوه مدیریت دوره گذار پس از اسد داشتهاند.
او گفت: "این چیزی است که این لحظه را برای سوریه متمایز میکند."
اما فعلاً، بسیاری از سوریها میگویند که میخواهند از شادی ناشی از برکنار بشار اسد لذت ببرند.
بشار اسد حکومتی ظالمانه را هدایت کرد که صدها هزار مخالف را به زندانهای کثیف و شلوغی انداخت که در آنجا هزاران نفر شکنجه و کشته شدند. نیروهای اسد هزاران بمب بشکه ای بر روی شهروندان خود پرتاب کردند و برخی از آنها را هدف سلاحهای شیمیایی قرار دادند.
پافشاری او برای باقی ماندن در قدرت در سال 2011 به جنگ داخلی خونینی انجامید که میلیونها نفر را آوار و بخشهای زیادی از کشور را ویران کرد و به رشد گروههای تروریستی مانند داعش انجامید.
هاشم السوفی، کارمند سابق سوری که در اوایل جنگ دستگیر و شکنجه شد و بعدها به خاطر نگرانی از جانش به همراه خانوادهاش به اروپا پناه برد، گفت: "صرفنظر از آنچه که در آینده پیش بیاید، نمیتواند بدتر از رژیم بشار اسد باشد."
السوفی در یک مصاحبه تلفنی افزود: "بله، نگرانیهایی برای آینده وجود دارد. اما در عین حال، من اعتقاد دارم که ما از این مرحله عبور خواهیم کرد. زیرا مردم سوریه در این 13 سال درس های بسیاری آموخته اند."
روز پس از اسد / درسهای سقوط بشار / موازنه قدرت در منطقه تغییر میکند؟ / ایران کجای ماجراست؟
فارن افرز در مطلبی به قلم ناتاشا هال و جوست هیلترمن نوشت: سقوط حیرتآور دیکتاتور سوری چگونه توازن قدرت را در خاورمیانه تغییر خواهد داد.
در ادامه این مطلب آمده است: برای بیش از نیم قرن، به نظر میرسید که خاندان اسد تسلطی غیرقابل نفوذ بر سوریه دارند. با تکیه بر دستگاه امنیتی قدرتمند خود، استفاده شدید از زور، و متحدان قوی ای مانند روسیه، آنها از چندین قیام و حتی یک جنگ داخلی وحشتناک که در آن صدها هزار نفر کشته شدند و برای مدتی کنترل بخشهای زیادی از کشور از دست رفت، جان به در بردند. در سالهای اخیر، بشار الاسد رئیسجمهور سوریه که از سال 2011 تحریم و از دیپلماسی منطقهای و بینالمللی منزوی گشته بود، توانست تا حدودی اعتبار خود را بازیابد، زیرا اتحادیه عرب دوباره سوریه را پذیرفت و صحبتهایی در مورد کاهش تحریمها مطرح شد.
با این حال در نهایت، رژیم مانند خانهای پوشالی فرو پاشید. در کمال تعجب جهانیان، این رژیم با سرعتی باورنکردنی توسط شورشیان اسلامگرای هیئت تحریر الشام بدون مقاومت چندانی سرنگون شد. یکشنبه، هنگامی که تحریرالشام به سرعت کنترل دمشق را به دست گرفت، روسیه اعلام کرد که اسد به مسکو پناه برده و نخستوزیر سابق او به هتل فورسیزنز در پایتخت سوریه منتقل شد تا قدرت را رسماً تحویل شورشیان دهد. کل این ماجرا کمتر از دو هفته طول کشید و به نسبت، در مقایسه با کشتار وسیع در سالهای آخر حاکمیت رژیم، خونریزی کمتری داشت.
دنباله شگفتانگیزی از رویدادهایی که به تحریرالشام اجازه داد رژیم سوریه را سرنگون کند، دلایل زیادی از جمله قطع کامل روابط سوریه با متحدش حزبالله و نابودی بسیاری از زرادخانههای موشکی این گروه، تضعیف قدرت و نفوذ ایران به دلیل از دست دادن حزبالله به عنوان "دفاع پیشرو" خود، شکست مذاکرات بین آنکارا و دمشق بر سر اصلاحا در دولت اسد، ارتش دلسرد و کمدرآمد سوریه، و مشغول شدن روسیه به جنگ پرهزینهای که در اوکراین آغاز کرده بود داشت،. به نظر میرسد که حمله برقآسای تحریرالشام در ابتدا از سوی ترکیه که مدتها از شورشیان در پناهگاهشان در ادلب، شمال غرب سوریه حمایت کرده بود، مورد تأیید قرار گرفت، اما عمدتاً یک کارزار داخلی سوری بود.
در 30 نوامبر، به یکباره شورشیان تحریرالشام حلب، دومین شهر بزرگ سوریه، را تنها در عرض یک روز تصرف کردند و به سوی دمشق پیشروی نمودند. در همین حین، شورشهای خودجوشی علیه رژیم در سویدا و درعا در جنوب و دیرالزور در شرق شعلهور گردید. در 5 دسامبر شورشیان حماه، چهارمین شهر بزرگ سوریه را گرفتند؛ دو روز بعد حمص، سومین شهر بزرگ که در مسیر ارتباطی دمشق به پایگاه علوی رژیم در کوهستانهای مشرف بر ساحل مدیترانه واقع شده را تصرف کردند. شتاب حرکت فوقالعاده شورشیان به همراه پایگاه حمایتی به شدت فرسوده دولت، بیش از حد برای رژیم غیرقابل تحمل بود.
در مسیر خود به سوی دمشق، شورشیان یک جنگ داخلی بشدت بینالمللی شده را ولو برای مدتی محدود آن هم با دخالت خارجی اندک به نتیجه مثبتی رساندند. در نهایت، شهرهای سوری که رژیم اسد و حامیانش مثل روسیه، ایران، و حزبالله برای بازپسگیری آنها سالها بمباران و محاصره خونینی را متحمل شده بودند، به راحتی توسط نیروهای مخالف سقوط کرد. تصرف کشور توسط شورشیان تغییرات ژرفی در خاورمیانه به همراه داشته است که قدرتهای بزرگ منطقهای و بینالمللی را در چگونگی واکنش به آنها در وضعیت عدم قطعیت قرار داده است. همین چند هفته پیش، دولت بایدن با امارات متحده عربی همکاری میکرد تا تحریمها علیه سوریه را در ازای فاصله گرفتن اسد از ایران و جلوگیری از ارسال تسلیحات به حزبالله لغو کند.
اما سقوط اسد نشان داد که چگونه درگیریهای مختلف منطقهای به شکلی غیرقابل پیشبینی به هم مرتبط اند و وقتی که این درگیریها نادیده گرفته شده یا عادیسازی شوند چه اتفاقاتی میتواند رخ دهد. درگیری فلسطینی-اسرائیلی و جنگ داخلی سوریه هر دو به چنین سرنوشتی دچار شدند. سر باز کردن ناگهانی درگیری فلسطینی-اسرائیلی با حمله 7 اکتبر منجر به جنگ اسرائیل در غزه، کارزار حوثیها در دریای سرخ، جنگ اسرائیل در لبنان، و تبادل حملات بین ایران و اسرائیل شد. در سوریه، این زمینلرزه جدید نظم موجود منطقه ای را پایان بخشیده است. در هر دو مورد، تغییرات سریع که هیچ بازیگر خارجی ای آمادگی آن را نداشت، نشان میدهد که نادیدهگرفتن مشکلات طولانیمدت خاورمیانه برای حفظ وضع موجود غیرقابل تحمل است. اگرچه سوالات زیادی در مورد چگونگی مدیریت کشور توسط تحریرالشام و اینکه آیا این گروه قادر خواهد بود با گروههای مختلفی که برای نفوذ رقابت میکنند، مواجه شود به قوت خود باقی است، اما به نظر میرسد که پایان اسد قطعا توازن قدرت در منطقه را تغییر خواهد داد.
جنگی که غرب فراموشش کرد
کارزار نظامی تحریرالشام علیه اسد، ریشه در جنگ داخلی سوریه دارد که در سال ۲۰۱۱ آغاز شد و هرگز بهطور واقعی پایان نیافت. در میان خیزشهای بهار عربی، شهروندان سوری اعتراضات مسالمتآمیزی را آغاز کردند، اما سرکوب مرگبار رژیم باعث شد تا برخی از معترضان سلاح بهدست بگیرند و نیروهای شورشی شامل داعش و القاعده وارد عمل شوند. این وضعیت به سرعت به یک درگیری بینالمللی تبدیل شد که در آن قدرتهای خارجی بهویژه ایران، کشورهای خلیج فارس، روسیه، ترکیه و ایالات متحده، تسلیحات و پول به گروههای مسلح دلخواه خود فرستادند. اما در آن زمان، ایران و روسیه که از متحدین رژیم سوریه بودند، تعهد بیشتری نشان دادند: ایران و شبهنظامیان نیابتی آن بهخصوص حزبالله به اسد کمک کردند تا از این رویارویی در عرصه زمینی سربلند بیرون بیاید؛ روسیه نیز با جتهای جنگنده سوخو مواضع مخالفان را بمباران می کرد.
این درگیری عواقب بینالمللی گستردهای داشت. ورود بیش از یک میلیون پناهجوی سوری به اروپا در سال ۲۰۱۵ باعث شدت یافتن ظهور احزاب راستافراطی در بسیاری از کشورهای اروپایی شد و دولتهای اروپایی را مجبور کرد تا روابط خود را با رهبران استبدادی مانند رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه، و قیاس السعید،رئیسجمهور تونس، تقویت کنند تا جریان پناهجویان را مهار کنند. بسیاری از این احزاب همچنین باب دوستی با دمشق و کرملین را گشودند که برای هر دو رژیم مزیتی مضاعف بود. جنگ نیز برای مسکو یک موفقیت بزرگ بود که از مداخله موفق ۲۰۱۵ خود برای حمایت از رژیم اسد و گسترش نفوذ نظامی خود استفاده کرد. برای اولین بار از زمان پایان جنگ سرد، روسیه درگیر یک جنگ بزرگ در خارج از حوزه پیرامونی خود بود. روسیه همچنین دسترسی خود به تنها بندر آبهای گرم - در طرطوس در ساحل مدیترانه سوریه - و کنترل بر پایگاه هوایی حمیمیم نزدیک لاذقیه در غرب سوریه را مغتنم می دانست.
و اگرچه پیوند رو به رشد روسیه با چین اغلب به آغاز تهاجم تمامعیار به اوکراین در سال ۲۰۲۲ برمیگردد، اما در واقع روابط این دو کشور در جریان جنگ داخلی سوریه آغاز شد، زمانی که پکن شروع به موضع گیری مطابق میلی کرملین در شورای امنیت سازمان ملل کرد و از حق وتوی خود بیش از هر زمان دیگری استفاده نمود. هرچند نقش چین در سوریه کمرنگ بود، اما آرا و لفاظیهایش در حمایت از رژیم سوریه بهعنوان راهی برای مقابله با سلطه ایالات متحده و تلاشها برای به چالش کشیدن دولتهای مستقل به دلیل نقض حقوق بشر عمل کرد و از این طریق پکن را در پروژه ای که بعداً به شراکت "بدون محدودیت" تبدیل شد، با کرملین همراستا کرد.
از نگاه ناظران خارجی تا سال ۲۰۱۸، جنگ داخلی سوریه مدیریت و تا حد زیادی مهار شده بود. متحدان و دشمنان اسد او را پیروز جنگ داخلی تلقی می کردند، هرچند که به گفته بسیاری، شکاف ها آشکار شده بود. از تابستان ۲۰۲۴، حملات اسرائیل در لبنان و حملات علیه ایران متحدان ثابتقدم اسد یعنی ایران و حزبالله، را به شدت تضعیف کرده بود. در واقع، علاوه بر از بین بردن ردههای بالای حزبالله، اسرائیل زرادخانه وسیع موشکها و راکتهای ایرانی این گروه را نیز تضعیف کرده بود و حتی پس از اعلام آتشبس بین اسرائیل و لبنان در ۲۷ نوامبر، تل آویو به حمله به محمولههای سلاحهای ایرانی به حزبالله در سوریه ادامه داد. در همان زمان، اردوغان صبر خود را در برابر امتناع سوریه از مصالحه و آشتی با آنکارا از دست داده بود و حتی ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور نزدیک اسد نیز از امتناع رژیم برای یافتن نوعی سازش با معارضین خسته شده بود.
در همین حال تحریرالشام از وضعیت خود بهعنوان شاخه سوریه القاعده به گروهی اسلامگرا که جهادگرایی فراملیتی را کنار گذاشته است، تکامل یافته و جنگ خود را بهطور مستقیم بر رژیم اسد متمرکز ساخته بود. این گروه به ائتلاف با گروههای دیگر پرداخته، رویه خود را معتدل تر ساخته، حمایت ترکیه را به دست آورده و یک دولت مدنی در منطقه تحت کنترل خود در ادلب تأسیس کرده بود، هرچند که در این مناطق با مشت آهنین حکومت میکرد. در تمام این سالها، شورشیان هیچگاه از هدف اصلی خود یعنی برکناری اسد چشمپوشی نکردند. سپس، در اوایل نوامبر، مذاکرات بین دمشق و آنکارا - برای ایجاد شرایطی که به پناهجویان سوری در ترکیه اجازه بازگشت امن به وطنشان را بدهد، (که تبدیل به یک مسئله کلیدی برای ترکیه شده بود) - بار دیگر به دلیل عدم انعطافپذیری اسد از هم پاشید، رویدادی که احتمالا دولت اردوغان را بر آن داشت تا راه تحریرالشام را هنگامی که تصمیم به خروج از ادلب گرفتند، سد نکند.
شاید مهمترین مسئله این بود که تحریرالشام به این نتیجه رسیده بودند که نیروهای نظامی سوری که بهخوبی آموزش ندیده بودند، از حقوق کافی برخوردار نبودند و دلسرد شده بودند، مقاومت چندانی در برابر هرگونه عملیات همه جانبه انجام نخواهند داد. این محاسبه درست از آب درآمد. مقاومت نیروهای سوری، خیلی سریع در هم شکست. مشاهده پیشرفت سریع تحریرالشام باعث شد تا مردم درعا و سویدا در جنوب به سرعت به پا خیزند و رژیم را بهطور خودجوش از مناطق خود بیرون کنند.
شاید حتی شوکهکنندهتر از آن فروپاشی حمایت بینالمللی از اسد بود. در ۶ دسامبر، روسیه نیروها و دیپلماتهای خود را فراخواند و شروع به عقبنشینی از پایگاههای خود کرد. با کاهش گزینههای در دسترس، ایران نیز شبه نظامیان متحد خود را بیرون کشید و اعتراف کرد که جنگیدن برای اسد بیفایده خواهد بود. در شرق، نیروهای دموکراتیک سوریه که تحت رهبری کردها قرار دارند و شوراهای نظامی به رهبری عرب های منطقه توافقاتی با نیروهای مخالف امضاء کردند تا مناطق تحت کنترل رژیم در دیر الزور و بهویژه گذرگاه البوکمال با عراق را تصرف کنند و خطوط تأمین تدارکات رژیم اسد از ایران و عراق را قطع کنند. با نزدیک شدن شورشیان به دمشق، باقیمانده نیروهای روسی، ایرانی و رژیم نیز از مواضع خود در شمالشرق عقبنشینی کردند.
فراز و فرود
آینده سوریه و منطقه پر از عدم قطعیت است. در شمال، برخوردهایی بین گروههای مسلح ارتش ملی سوریه که مورد حمایت ترکیه هستند و نیروهای دموکراتیک سوریه که عمدتاً کرد هستند، در جریان است. در حالی که اکثر سوریها، از جمله میلیونها تبعیدی که از لبنان، ترکیه و سایر مناطق در حال بازگشت به سوی خانههایشان هستند، خوشحالند، سرنوشت بسیاری از کردهایی که قبلاً توسط ترکیه از عفرین و دیگر مناطق شمالی اخراج شدهاند، چندان روشن نیست. ژنرال مظلوم از ارتش ملی سوریه اعلام کرد که دولت او از سقوط رژیم اسد و هماهنگی با هیئت تحریر الشام خوشنود است، اما کردها و ترکیه باید به توافقی برسند که موجب بروز خشونت بیشتر در داخل و خارج از مرزهای سوریه نشود.
در همین حال، هزاران نیروی داعش در زندانهای شمال شرق تحت کنترل نیروهای دموکراتیک سوریه باقی ماندهاند. اگر این نیروها فرار کنند و یا هستههای جدیدی از داعش ظهور کنند، میتوانند مشکلات بزرگی برای هر دولت پس از اسد و برای کل منطقه ایجاد کنند. به همین ترتیب، اسرائیل منطقه غیرنظامی در مرزش با سوریه را مورد تهاجم قرار داده و به حملات خود به انبارهای اسلحه و مراکز مشکوک تولید سلاحهای شیمیایی ادامه داده است. در حال حاضر، ترکیه دست بالا را در نتایج کنونی کسب کرده و روسیه با عقبنشینی شتابزده، ضررهای سنگینی را متحمل شده است. با این حال، به نظر میرسد ایران بزرگترین بازنده این تحولات باشد، زیرا استراتژی "دفاع رو به جلویش" به هم ریخته و به شکل خطرناکی در معرض حمله احتمالی اسرائیل به برنامه هستهای خود قرار گرفته است.
در میان این تغییر توازن سریع نیروهای خارجی، سوریها در داخل با نبردی سخت برای تقسیم قدرت مواجه خواهند شد. تحریرالشام که از سوی آمریکا به عنوان یک گروه تروریستی طبقهبندی شده، در قلمرو خانگی خود در ادلب محبوبیت کمی دارد. تاکنون ابو محمد الجولانی، موضعی مصالحهجویانه را نه فقط در قبال اقلیتهای متعدد سوریه بلکه با مقامات رژیم سابق اتخاذ کرده است. اینکه آیا این لحن پابرجا باقی خواهد ماند و آیا سایر گروههای شورشی و جناحهای مخالف از مشی او پیروی خواهند کرد یا نه، سؤالی دیگر است. با بازگشت بیشتر سوریها به کشور، از جمله رهبران مختلف مخالف تنشهای اجتنابناپذیری به وجود خواهد آمد. بسیاری ممکن است خانههای خود را غارتشده یا تحتاشغال خانوادههای جدید بیابند. گروههای مسلح درون سوریه و مخالفان تبعیدی ممکن است بر سر قدرت با هم رقابت کنند. در حال حاضر، بهنظر میرسد تحریرالشام در حال دنبالکردن مدلی فراگیر از حکومت در سطح محلی است که شامل اقلیتها و کسانی میشود که هرگز در مناطق تحت کنترل مخالفان زندگی نکردهاند.
حمله شورشیان تا حدی به دلیل تحولات خارج از مرزهای سوریه، از جمله آسیب به حزبالله و تنزل روابط بین آنکارا و دمشق، امکان پذیر گشته است. متقابلاً، سقوط اسد شوکهای عظیمی را فراتر از سوریه به همراه خواهد داشت. برای تضمین ایجاد یک کشور پایدار و متحد، حمایت فوری و پایدار منطقهای و بینالمللی نیاز خواهد بود تا به تحریرالشام در بازگرداندن نظم، تشکیل دولت غیرنظامی، تشویق به آشتی و عدالت انتقالی، و آغاز بازسازی یک کشور ویران شده کمک نماید.
برای مدتی طولانی، سوریه توسط ایالات متحده و متحدان غربیاش، که رژیم اسد را غیرقابل تغییر میدانستند نادیده گرفته شد، تا زمانیکه آنها دریافتند اینگونه نیست. اکنون، سوریه در آستانه تبدیل شدن به یک دولت شکستخورده است. در کنار میراث سالها تحریمهای بینالمللی و مدیریت اقتصادی نادرست، احتمال وقوع یک جنگ داخلی جدید و بیثباتی بیشتر در سراسر منطقه را نباید نادیده گرفت. جلوگیری از فاجعه بیشتر نیازمند آن است که کشورهای غربی و عربی حاشیه خلیج فارس، به ویژه به رهبران جدید در دمشق روی آورند و آنها را به سمت حکومتی عملگرایانه، حتی اگر نه دموکراتیک سوق دهند. سوریها که بالاخره پس از سقوط خاندان اسد امید تازه ای یافتهاند، از کشورهایی که سالها رنج کشورشان را به بهای ویرانی کشورشان ادامه دادهاند، کمتر از این انتظار ندارند.
اردوغان، برنده بزرگ سقوط بشار؟ / «همه چیز فعلا روی هواست» / تحولات اخیر، ترکیه را در مقابل ایران تقویت خواهد کرد
«لورا پیتل» و «آیلا جین یاکلی» در یادداشتی در روزنامه فایننشال تایمز نوشتند: یک دهه حمایت از مخالفان مسلح دولت سوریه میتواند به نتیجه برسد و توازن قدرت منطقه را تغییر دهد.
در ادامه این مطلب آمده: رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه پس از سالها بیثباتی و انزوایی که به دلیل جنگ داخلی سوریه که به مدت ۱۳ سال در نزدیکی مرزهایش حاکم بود ممکن است یکی از بزرگترین برندگان سقوط رژیم اسد باشد.
اردوغان روز شنبه در غازی آنتپ، یکی از شهرهای مرزی که تحت تاثیر درگیریها و میلیونها پناهندهای که جنگ ایجاد کرده بود قرار گرفت، اعلام کرد که پس از بیش از یک دهه حمایت از مخالفان مسلح سوری یک "واقعیت جدید دیپلماتیک و سیاسی در سوریه" ایجاد شده است.
هنوز مشخص نیست تا چه اندازه آنکارا از حمله ناگهانی دو هفته گذشته که منجر به سقوط حکومت بشار اسد شد، حمایت کرده است. گروه اسلامگرای هیات تحریر الشام که رهبری این حمله را برعهده داشت، رابطه پیچیدهای با ترکیه دارد.
اما بسیاری از تحلیلگران معتقدند که اردوغان، که زمانی رئیسجمهور سوریه را "قصاب" نامید، میتواند از نظر سیاسی و اقتصادی از جایگاه تازهاش به عنوان تأثیرگذارترین بازیگر خارجی در سوریه پس از سقوط اسد بهرهمند شود.
عمر اوزکیزیلچیک، پژوهشگر ارشد اندیشکده شورای آتلانتیک در این باره گفت: "پس از سوریها، این ترکیه است که بزرگترین برنده این وضعیت است. " وی افزود: "زمانی که دیگران سوریها را رها کردند و هیچ دولت دیگری از مخالفان حمایت نکرد، ترکیه از آنها دست نکشید. "
اردوغان از موج قیامهای عربی که در سال ۲۰۱۱ خاورمیانه را فرا گرفت و امید داشت که به تقویت متحدان حزب عدالت و توسعه با ریشههای اسلامی بیانجامد، حمایت کرد. او حتی زمانی که ایالات متحده و سایر قدرتهای غربی که در ابتدا از این قیامها حمایت کردند، عقبنشینی کردند همچنان به حمایت خود ادامه داد.
اردوغان بیش از ۳ میلیون پناهنده سوری را به عنوان "برادران و خواهران" پذیرفت و به گروههای شورشی که با رئیسجمهور سوریه مبارزه میکردند، تسلیحات و آموزش نظامی ارائه داد.
هنگامی که امید به تغییر رژیم کاهش یافت، روسیه و تهران اسد را نجات دادند و ترکیه با اثرات فزاینده جنگ مواجه شد، اردوغان تمرکز خود را صرف مبارزه با نیروهای کردی ایکرد که از سوی آنکارا به عنوان تروریست شناخته میشدند و در شمال شرقی سوریه دستاوردهایی داشتند.
اردوغان به تازگی به اسد پیشنهاد همکاری داده بود، اما با رد این درخواست از سوی اسد مواجه شده بود. اردوغان روز شنبه اظهار داشت: "رژیم دمشق هرگز ارزش دست همکاری ترکیه را درک نکرد. "
با این حال، ترکیه حتی در حالی که به اسد نزدیک میشد، همچنان از شورشیان حمایت میکرد و به استان ادلب، آخرین پایگاه اپوزیسیون کمک مینمود. ترکیه همچنین بخشی از شمال سوریه را مدیریت کرد و از گروهی از شورشیان تحت عنوان ارتش ملی سوریه حمایت نمود.
این ارتباطات با گروههای مخالف که روز یکشنبه به رویای طولانیمدت خود برای فتح دمشق دست یافتند، اردوغان را در موقعیتی بهتر از هر رهبر خارجی دیگری قرار میدهد تا از صعود احتمالی آنها به قدرت بهرهمند شود، حتی اگر وضعیت همچنان بیثبات و نامشخص باشد.
یکی از امیدهای بزرگ برای اردوغان این است که سقوط اسد ممکن است به بازگشت بسیاری از پناهندگان سوری که حضورشان در ترکیه حتی در میان حامیان خودش عمیقاً غیرمحبوب بوده است، کمک کند. علی یرلیکایا، وزیر کشور ترکیه هفته گذشته پس از تسخیر حلب توسط شورشیان گفت که ۱.۳ میلیون سوری در ترکیه اهل این شهر هستند و بسیاری برای بازگشت به کشورشان بسیار هیجانزدهاند.
سقوط رژیم اسد ممکن است توازن قدرت را در رابطه پیچیده بین اردوغان و ولادیمیر پوتین تغییر دهد، زیرا آنها در سوریه و همچنین در دیگر مناقشات، از جمله در لیبی در دو طرف مخالف قرار دارند. ولفانگو پیکولی تحلیلگر مسائل خاورمیانه در این باره گفت: "ترکیه احتمالاً اقدامات جسورانهتری در منطقه اتخاذ خواهد کرد. " وی افزود، این وضعیت همچنین قدرت ترکیه را نسبت به ایران تقویت خواهد کرد.
ترکیه که در حال حاضر با تورم بالا و رکود اقتصادی دست به گریبان است، از برقراری دوباره روابط کامل تجاری و بازرگانی در طول مرز ۹۰۰ کیلومتری ترکیه-سوریه بهرهمند خواهد شد. صنعت ساختوسازش، که ارتباط نزدیکی با اردوغان دارد، میتواند از قراردادهای ساختوسازی که انتظار میرود به صدها میلیارد دلار برسد، سود ببرد. یکی از مدیران یکی از بزرگترین شرکتهای ساختوساز ترکیه گفت: "اگر صلح محقق شود، فرصتی بزرگ است. "
با این حال، با وجود پتانسیلهای ترکیه، همچنان عدم قطعیت زیادی درباره نوع دولتی که خلاء ایجاد شده توسط سقوط خیرهکننده رژیم اسد را پر خواهد کرد و نوع رابطهای که با همسایه شمالی خود خواهد داشت، وجود دارد.
در حالی که آنکارا هرگز کنترل گروه جبهة النصره را در دست نداشته – و این را گروهی به عنوان گروه تروریستی طبقهبندی کرده - زمانی که این سازمان در ادلب محاصره شده بود، از طریق ترکیه به عنوان مسیری اصلی با جهان خارج ارتباط داشت. هنوز مشخص نیست اکنون که او و متحدانش کل کشور را در کنترل خود دارند، ترکیه چه میزان نفوذ بر رهبر این گروه، ابومحمد الجولانی حفظ خواهد کرد.
صلح و ثبات اولیه هنوز تضمین نشده است و خطر بیشتری وجود دارد که درگیریهای بیشتر بتواند پناهندگان دیگر را به سوی ترکیه فراری دهد. الهان اوزگل، یکی از شخصیتهای ارشد حزب معارض سی اچ پی ترکیه که به شدت سکولار است، ابراز نگرانی کرد که اردوغان شرایطی برای ظهور "افغانستان جدیدی" در مرزهای خود ایجاد کرده است.
با توجه به ارتباط ذهنی بسیاری از سوریها با امپراتوری عثمانی - که مخالفان ملیگرا را در مرکز دمشق به دار آویخت - ترکیه باید مراقب باشد تا در هفتهها و ماههای آینده از حد و مرز خود تجاوز نکند. جولانی خواستار گفتگوی ملی بدون دخالت خارجی شده است.
سونر چاگاپتای، مدیر برنامه تحقیقاتی ترکی در انستیتوی واشنگتن گفت که اگر آنکارا بخواهد خواستههای خود را به مقامات جدید تحمیل کند، این میتواند باعث ایجاد نارضایتی شود. او گفت: "میراث عثمانی شکلدهنده نحوه نگاه اعراب به ورود ترکیه و تبدیل آن به حامی جدید خواهد بود. "
یکی دیگر از پرسشهای بزرگ، نقشی است که کُردهای سوریه در دولت آینده ایفا خواهند کرد و اینکه آیا میتوانند بخشی از خودمختاریهای دشوار به دست آمده خود در شمال شرق را حفظ کنند.
آنکارا به هرگونه مذاکرات بین یک دولت جدید در دمشق و گروههای مسلح کُرد را با احتیاط مینگرد. ترکیه این گروهها را به عنوان تروریستهایی با پیوندهای نزدیک به دشمن دیرینه خود حزب کارگران کردستان میبیند. حاکان فیدان، وزیر امور خارجه ترکیه روز یکشنبه تأکید کرد که هر گروهی که دامهای از پ ک ک باشد، نمیتواند بخشی از مذاکرات درباره آینده سوریه باشد.
نقش آتی ایالات متحده نیز که در مبارزه با داعش از نیروهای کُرد حمایت کرده و حدود ۹۰۰ سرباز در سوریه دارد، همچنان نامشخص است. دونالد ترامپ، رئیسجمهور منتخب روز شنبه گفت که درگیری سوریه "جنگ ما نیست. "
سینم آدار، پژوهشگر انستیتوی آلمانی امور بینالملل و امنیت در برلین گفت با توجه به سرعت تحولات و نامشخص بودن بسیاری از جنبههای آینده سوریه، برای اعلام اینکه آیا اردوغان سرانجام از رویدادهای دو هفته گذشته پیروز بیرون خواهد آمد یا نه، خیلی زود است. وی گفت: "همه چیز هنوز روی هواست... اصلاً متقاعد نشدهام که ترکیه کنترل کاملی بر وضعیت دارد. "
آیا سوریه به جنگ داخلی جدید کشیده خواهد شد؟
نویسندگان تحلیل میکنند که سقوط اسد ممکن است به ایجاد یک حکومت جدید در سوریه منجر شود، اما چالشهای جدی از جمله رقابت بین گروههای مختلف شورشی و شبهنظامی وجود دارد. ائتلافهای جدیدی شکل گرفته و گروههایی مانند هیئت تحریر الشام که قبلاً با القاعده مرتبط بودند، در حال حاضر تلاش میکنند خود را به عنوان یک جنبش میانهرو معرفی کنند. این در حالی است که قدرتهای خارجی مانند ایران، ترکیه، روسیه و ایالات متحده نیز در تلاشند تا نفوذ خود را در سوریه حفظ کنند.
نکته دیگر این است که تجربه تلخ جنگ داخلی در سوریه ممکن است به مردم این کشور کمک کند تا از تجارب گذشته درس بگیرند و در مدیریت دوره انتقال پس از اسد موفقتر عمل کنند. در عین حال، تحلیلگران نسبت به احتمال وقوع جنگ داخلی جدید و تقسیمات قومی و مذهبی در سوریه هشدار میدهند.
سقوط بشار اسد، اگرچه امیدهایی را برای مردم سوریه به همراه دارد، اما به دلیل تجربیات گذشته و شرایط پیچیده کنونی، نمیتوان به سادگی آن را به عنوان یک نقطه عطف مثبت در نظر گرفت. درگیریهای داخلی و رقابتهای بین گروههای مختلف میتواند به بیثباتی و خشونتهای بیشتر منجر شود.
نکته قابل توجه این است که در حالی که برخی از گروهها مانند هیئت تحریر الشام تلاش میکنند خود را به عنوان یک نیروی میانهرو معرفی کنند، گذشته این گروه و ارتباطات آن با سازمانهای تروریستی میتواند مانع از جلب اعتماد مردم و دیگر گروههای سیاسی شود. همچنین، رقابتهای داخلی و فشارهای خارجی میتواند به تداوم بیثباتی در سوریه منجر شود.
تحلیلگران همچنین به این نکته اشاره میکنند که سقوط اسد ممکن است به تغییر توازن قدرت در خاورمیانه منجر شود. این تغییرات نه تنها بر سوریه بلکه بر روابط بینالمللی و منطقهای نیز تأثیرگذار خواهد بود. به عنوان مثال، ترکیه به عنوان یکی از بازیگران کلیدی در این تحولات، ممکن است از موقعیت جدید خود بهرهبرداری کند و نفوذ خود را در سوریه افزایش دهد.
آینده سوریه به شدت به توانایی اپوزیسیون در ایجاد یک دولت پایدار و مدنی بستگی دارد. اگر اپوزیسیون نتواند به یک وحدت واقعی دست یابد، احتمال وقوع جنگ داخلی جدید و تکرار تجارب تلخ گذشته وجود دارد. بنابراین، حمایتهای بینالمللی و منطقهای برای ایجاد ثبات و بازسازی سوریه حیاتی خواهد بود.
نیویورک تایمز در مطلبی به قلم پاتریک کینگزلی نوشت: سقوط بشار اسد خاطراتی از قیامها در مصر، لیبی، تونس و یمن را زنده میکند، که هرکدام به جنگ داخلی یا حکومت استبدادی منجر شد. سوریها امیدوارند برای آنها وضع بهتری پیش بیاید.
در ادامه این مطلب آمده است: هنگامی که معترضان در سال 2011 تلاش کردند بشار اسد رئیسجمهور سوریه، را سرنگون کنند، بخشی از موج انقلابهایی بودند که به نام "بهار عربی" شناخته میشد و هدف آن برکناری رهبران استبدادی در سراسر خاورمیانه بود.
در حالی که گروههای ضد حکومتی در دیگر کشورها به موفقیتهای سریعی دست یافتند، انقلاب سوریه به یک جنگ داخلی 13 ساله تبدیل شد که صدها هزار نفر را کشته، میلیونها نفر را آواره کرده و کشور را به قلمروهای رقابتی تقسیم کرد.
سقوط خیرهکننده اسد بالاخره به سوریها این امکان را میدهد که شادیای را که همتایانشان بیش از یک دهه پیش در مصر، لیبی، تونس و یمن تجربه کردند، احساس کنند.
با اینکه این چهار کشور به الگوی موفقیت انقلابی تبدیل شدند اما مسیرشان از سال 2011 به بعد هشداردهنده بود. در مصر و تونس، دیکتاتورهای جدید در نهایت قدرت را به دست گرفتند و تلاشها برای ایجاد دموکراسیهای تکثرگرا را نابود کردند. در لیبی و یمن، شبهنظامیان رقیب برای کنترل قدرت مبارزه کردند که منجر به جنگ داخلی و تقسیم هر دو کشور شد.
آلیستر برت، وزیر سابق دولت بریتانیا در این باره گفت: "مردمی که از 13 سال گذشته جان سالم به در بردهاند، شایستگی این را دارند که قبل از نگرانی برای آینده، از این لحظه لذت ببرند."
در عین حال، همه ما تجربه منطقه از سال 2011 را میدانیم. "ما میخواهیم به وقوع بهترینها امیدوار باشیم اما برای چیزی بدتر آماده شویم."
تحولات در سوریه انتقال قدرت را به خصوص پرمخاطره کرده است. ائتلاف شورشی اسلامگرا یعنی هیات تحریر الشام، که حمله سریع به دمشق را رهبری کرد، یکی از چندین گروه مخالف رقیب است که اکنون باید توافق کنند چگونه سوریه را در دوره پس از اسد اداره کنند.
در حالی که هیات تحریر الشام در حال حاضر تأثیرگذارترین گروه در سوریه است، برای نفوذ با گروه دیگری که تحت حمایت ترکیه در شمال سوریه قرار دارد و همچنین با ائتلاف سکولاری که توسط کردها در شرق سوریه رهبری میشود و توسط ایالات متحده حمایت می گردد، به رقابت میپردازد. جنوب سوریه نیز تحت سلطه گروههای شورشی محلی از جمله شبهنظامیانی به رهبری اقلیت دروزی است.
هیات تحریر الشام، که قبلاً با القاعده مرتبط بود، تلاش کرده خود را به عنوان جنبشی میانهرو معرفی کند که به دنبال حفظ حقوق اقلیتهای زیادی در سوریه، از جمله مسیحیان، دروزیها و علویان و اقلیت شیعه است.که پایه قدرت آقای اسد را تشکیل میداد.
تحلیلگران میگویند، اگر این گروه، که توسط ایالات متحده به عنوان سازمان تروریستی شناخته شده به وعدهاش عمل نکند، ممکن است جنگ داخلی را طولانی کند: شبهنظامیانی از اقلیتهای مختلف ممکن است مجبور به دفاع از مناطق خود در برابر حکومت مرکزی جدید شوند.
برت گفت: "شما نمیتوانید به مردم بگویید که در امان هستند: آنها باید به آن باور داشته باشند... به همین دلیل رفتار تحریرالشام و همه کسانی که در شهرهای آزاد شده مسلح هستند — بسیار مهم است."
انتظار میرود قدرتهای خارجی مانند ایران، ترکیه، روسیه و ایالات متحده، که طرفهای مختلفی از درگیری را حمایت میکنند، برای حفظ نفوذ خود در دوران جدید فشار بیاورند، و این ممکن است منازعات داخلی سوریه را طولانی کند.
نقش و نیات ژنرالها و روسای امنیتی سابق اسد نیز همچنان نامشخص است. آنها میتوانند در هر بازی قدرت جدیدی مانند همتایانشان در کشورهایی که رهبرانشان در سالهای 2011-2012 سرنگون شدند، نقش تعیینکنندهای ایفا کنند.
پس از سقوط حسنی مبارک در مصر در سال 2011، رهبران نظامی همچنان بر سرعت انتقال سیاسی کنترل داشتند. بعد از برگزاری انتخابات، نظامیان در کودتایی مردمی در سال 2013 قدرت را باز پس گرفتند و محمد مرسی، اولین رئیسجمهور منتخب آزاد مصر را برکنار کردند. مرسی که اسلامگرا بود، به دلیل حاکمیت سختگیرانه خود بسیاری از مصریها را خشمگین کرد و باعث شد عدهای از آنها به فرایند دموکراتیک بیاعتماد شوند.
در لیبی نیز پس از برکناری سرهنگ معمر قذافی در سال 2011، انتخابات برگزار شد، اما سه سال بعد با شروع جنگ داخلی، کشور به چند قسمت تقسیم شده است.
در یمن، خروج علی عبدالله صالح از قدرت در سال 2012 نیز به جنگ داخلی منجر شد که به حوثیها، اجازه داد پایتخت را به تصرف درآورند.
برای سالها، تونس به عنوان موفقترین کشور از بهار عربی شناخته میشد و پس از سقوط زین العابدین بن علی، چندین انتخابات برگزار کرد. اما تونس در سال 2021 به زمانی که رئیسجمهور قیس سعید محدودیتها بر قدرت خود را برداشت و کنترل بیشتری بر رسانهها، دستگاه قضایی و مقامات انتخاباتی اعمال کرد حکومت یکنفره بازگشت.
با توجه به پیچیدگی تحولات داخلی سوریه، برخی معتقدند که خروج بشار اسد احتمالاً شکافهایی را که جنگ ۱۳ ساله در کشور بر گذاشته را به جای ترمیم، عمیقتر خواهد کرد.
اما تحلیلگران دیگری میگویند که به دلیل تجربه جنگی سوریها، ممکن است آنها بتوانند آنچه را که همتایانشان در مصر و جاهای دیگر نتوانستند، به دست بیاورند.
طبق گفته سصنم وکیل، رئیس برنامه خاورمیانه و شمال آفریقا در موسسه تحقیقاتی چتم هاوس لندن، یکی از پیامدهای تأثیرگذار این همه سال درد و رنج این است که سوریها فرصت بیشتری برای آمادگی برای این لحظه و بررسی نحوه مدیریت دوره گذار پس از اسد داشتهاند.
او گفت: "این چیزی است که این لحظه را برای سوریه متمایز میکند."
اما فعلاً، بسیاری از سوریها میگویند که میخواهند از شادی ناشی از برکنار بشار اسد لذت ببرند.
بشار اسد حکومتی ظالمانه را هدایت کرد که صدها هزار مخالف را به زندانهای کثیف و شلوغی انداخت که در آنجا هزاران نفر شکنجه و کشته شدند. نیروهای اسد هزاران بمب بشکه ای بر روی شهروندان خود پرتاب کردند و برخی از آنها را هدف سلاحهای شیمیایی قرار دادند.
پافشاری او برای باقی ماندن در قدرت در سال 2011 به جنگ داخلی خونینی انجامید که میلیونها نفر را آوار و بخشهای زیادی از کشور را ویران کرد و به رشد گروههای تروریستی مانند داعش انجامید.
هاشم السوفی، کارمند سابق سوری که در اوایل جنگ دستگیر و شکنجه شد و بعدها به خاطر نگرانی از جانش به همراه خانوادهاش به اروپا پناه برد، گفت: "صرفنظر از آنچه که در آینده پیش بیاید، نمیتواند بدتر از رژیم بشار اسد باشد."
السوفی در یک مصاحبه تلفنی افزود: "بله، نگرانیهایی برای آینده وجود دارد. اما در عین حال، من اعتقاد دارم که ما از این مرحله عبور خواهیم کرد. زیرا مردم سوریه در این 13 سال درس های بسیاری آموخته اند."
روز پس از اسد / درسهای سقوط بشار / موازنه قدرت در منطقه تغییر میکند؟ / ایران کجای ماجراست؟
فارن افرز در مطلبی به قلم ناتاشا هال و جوست هیلترمن نوشت: سقوط حیرتآور دیکتاتور سوری چگونه توازن قدرت را در خاورمیانه تغییر خواهد داد.
در ادامه این مطلب آمده است: برای بیش از نیم قرن، به نظر میرسید که خاندان اسد تسلطی غیرقابل نفوذ بر سوریه دارند. با تکیه بر دستگاه امنیتی قدرتمند خود، استفاده شدید از زور، و متحدان قوی ای مانند روسیه، آنها از چندین قیام و حتی یک جنگ داخلی وحشتناک که در آن صدها هزار نفر کشته شدند و برای مدتی کنترل بخشهای زیادی از کشور از دست رفت، جان به در بردند. در سالهای اخیر، بشار الاسد رئیسجمهور سوریه که از سال 2011 تحریم و از دیپلماسی منطقهای و بینالمللی منزوی گشته بود، توانست تا حدودی اعتبار خود را بازیابد، زیرا اتحادیه عرب دوباره سوریه را پذیرفت و صحبتهایی در مورد کاهش تحریمها مطرح شد.
با این حال در نهایت، رژیم مانند خانهای پوشالی فرو پاشید. در کمال تعجب جهانیان، این رژیم با سرعتی باورنکردنی توسط شورشیان اسلامگرای هیئت تحریر الشام بدون مقاومت چندانی سرنگون شد. یکشنبه، هنگامی که تحریرالشام به سرعت کنترل دمشق را به دست گرفت، روسیه اعلام کرد که اسد به مسکو پناه برده و نخستوزیر سابق او به هتل فورسیزنز در پایتخت سوریه منتقل شد تا قدرت را رسماً تحویل شورشیان دهد. کل این ماجرا کمتر از دو هفته طول کشید و به نسبت، در مقایسه با کشتار وسیع در سالهای آخر حاکمیت رژیم، خونریزی کمتری داشت.
دنباله شگفتانگیزی از رویدادهایی که به تحریرالشام اجازه داد رژیم سوریه را سرنگون کند، دلایل زیادی از جمله قطع کامل روابط سوریه با متحدش حزبالله و نابودی بسیاری از زرادخانههای موشکی این گروه، تضعیف قدرت و نفوذ ایران به دلیل از دست دادن حزبالله به عنوان "دفاع پیشرو" خود، شکست مذاکرات بین آنکارا و دمشق بر سر اصلاحا در دولت اسد، ارتش دلسرد و کمدرآمد سوریه، و مشغول شدن روسیه به جنگ پرهزینهای که در اوکراین آغاز کرده بود داشت،. به نظر میرسد که حمله برقآسای تحریرالشام در ابتدا از سوی ترکیه که مدتها از شورشیان در پناهگاهشان در ادلب، شمال غرب سوریه حمایت کرده بود، مورد تأیید قرار گرفت، اما عمدتاً یک کارزار داخلی سوری بود.
در 30 نوامبر، به یکباره شورشیان تحریرالشام حلب، دومین شهر بزرگ سوریه، را تنها در عرض یک روز تصرف کردند و به سوی دمشق پیشروی نمودند. در همین حین، شورشهای خودجوشی علیه رژیم در سویدا و درعا در جنوب و دیرالزور در شرق شعلهور گردید. در 5 دسامبر شورشیان حماه، چهارمین شهر بزرگ سوریه را گرفتند؛ دو روز بعد حمص، سومین شهر بزرگ که در مسیر ارتباطی دمشق به پایگاه علوی رژیم در کوهستانهای مشرف بر ساحل مدیترانه واقع شده را تصرف کردند. شتاب حرکت فوقالعاده شورشیان به همراه پایگاه حمایتی به شدت فرسوده دولت، بیش از حد برای رژیم غیرقابل تحمل بود.
در مسیر خود به سوی دمشق، شورشیان یک جنگ داخلی بشدت بینالمللی شده را ولو برای مدتی محدود آن هم با دخالت خارجی اندک به نتیجه مثبتی رساندند. در نهایت، شهرهای سوری که رژیم اسد و حامیانش مثل روسیه، ایران، و حزبالله برای بازپسگیری آنها سالها بمباران و محاصره خونینی را متحمل شده بودند، به راحتی توسط نیروهای مخالف سقوط کرد. تصرف کشور توسط شورشیان تغییرات ژرفی در خاورمیانه به همراه داشته است که قدرتهای بزرگ منطقهای و بینالمللی را در چگونگی واکنش به آنها در وضعیت عدم قطعیت قرار داده است. همین چند هفته پیش، دولت بایدن با امارات متحده عربی همکاری میکرد تا تحریمها علیه سوریه را در ازای فاصله گرفتن اسد از ایران و جلوگیری از ارسال تسلیحات به حزبالله لغو کند.
اما سقوط اسد نشان داد که چگونه درگیریهای مختلف منطقهای به شکلی غیرقابل پیشبینی به هم مرتبط اند و وقتی که این درگیریها نادیده گرفته شده یا عادیسازی شوند چه اتفاقاتی میتواند رخ دهد. درگیری فلسطینی-اسرائیلی و جنگ داخلی سوریه هر دو به چنین سرنوشتی دچار شدند. سر باز کردن ناگهانی درگیری فلسطینی-اسرائیلی با حمله 7 اکتبر منجر به جنگ اسرائیل در غزه، کارزار حوثیها در دریای سرخ، جنگ اسرائیل در لبنان، و تبادل حملات بین ایران و اسرائیل شد. در سوریه، این زمینلرزه جدید نظم موجود منطقه ای را پایان بخشیده است. در هر دو مورد، تغییرات سریع که هیچ بازیگر خارجی ای آمادگی آن را نداشت، نشان میدهد که نادیدهگرفتن مشکلات طولانیمدت خاورمیانه برای حفظ وضع موجود غیرقابل تحمل است. اگرچه سوالات زیادی در مورد چگونگی مدیریت کشور توسط تحریرالشام و اینکه آیا این گروه قادر خواهد بود با گروههای مختلفی که برای نفوذ رقابت میکنند، مواجه شود به قوت خود باقی است، اما به نظر میرسد که پایان اسد قطعا توازن قدرت در منطقه را تغییر خواهد داد.
جنگی که غرب فراموشش کرد
کارزار نظامی تحریرالشام علیه اسد، ریشه در جنگ داخلی سوریه دارد که در سال ۲۰۱۱ آغاز شد و هرگز بهطور واقعی پایان نیافت. در میان خیزشهای بهار عربی، شهروندان سوری اعتراضات مسالمتآمیزی را آغاز کردند، اما سرکوب مرگبار رژیم باعث شد تا برخی از معترضان سلاح بهدست بگیرند و نیروهای شورشی شامل داعش و القاعده وارد عمل شوند. این وضعیت به سرعت به یک درگیری بینالمللی تبدیل شد که در آن قدرتهای خارجی بهویژه ایران، کشورهای خلیج فارس، روسیه، ترکیه و ایالات متحده، تسلیحات و پول به گروههای مسلح دلخواه خود فرستادند. اما در آن زمان، ایران و روسیه که از متحدین رژیم سوریه بودند، تعهد بیشتری نشان دادند: ایران و شبهنظامیان نیابتی آن بهخصوص حزبالله به اسد کمک کردند تا از این رویارویی در عرصه زمینی سربلند بیرون بیاید؛ روسیه نیز با جتهای جنگنده سوخو مواضع مخالفان را بمباران می کرد.
این درگیری عواقب بینالمللی گستردهای داشت. ورود بیش از یک میلیون پناهجوی سوری به اروپا در سال ۲۰۱۵ باعث شدت یافتن ظهور احزاب راستافراطی در بسیاری از کشورهای اروپایی شد و دولتهای اروپایی را مجبور کرد تا روابط خود را با رهبران استبدادی مانند رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه، و قیاس السعید،رئیسجمهور تونس، تقویت کنند تا جریان پناهجویان را مهار کنند. بسیاری از این احزاب همچنین باب دوستی با دمشق و کرملین را گشودند که برای هر دو رژیم مزیتی مضاعف بود. جنگ نیز برای مسکو یک موفقیت بزرگ بود که از مداخله موفق ۲۰۱۵ خود برای حمایت از رژیم اسد و گسترش نفوذ نظامی خود استفاده کرد. برای اولین بار از زمان پایان جنگ سرد، روسیه درگیر یک جنگ بزرگ در خارج از حوزه پیرامونی خود بود. روسیه همچنین دسترسی خود به تنها بندر آبهای گرم - در طرطوس در ساحل مدیترانه سوریه - و کنترل بر پایگاه هوایی حمیمیم نزدیک لاذقیه در غرب سوریه را مغتنم می دانست.
و اگرچه پیوند رو به رشد روسیه با چین اغلب به آغاز تهاجم تمامعیار به اوکراین در سال ۲۰۲۲ برمیگردد، اما در واقع روابط این دو کشور در جریان جنگ داخلی سوریه آغاز شد، زمانی که پکن شروع به موضع گیری مطابق میلی کرملین در شورای امنیت سازمان ملل کرد و از حق وتوی خود بیش از هر زمان دیگری استفاده نمود. هرچند نقش چین در سوریه کمرنگ بود، اما آرا و لفاظیهایش در حمایت از رژیم سوریه بهعنوان راهی برای مقابله با سلطه ایالات متحده و تلاشها برای به چالش کشیدن دولتهای مستقل به دلیل نقض حقوق بشر عمل کرد و از این طریق پکن را در پروژه ای که بعداً به شراکت "بدون محدودیت" تبدیل شد، با کرملین همراستا کرد.
از نگاه ناظران خارجی تا سال ۲۰۱۸، جنگ داخلی سوریه مدیریت و تا حد زیادی مهار شده بود. متحدان و دشمنان اسد او را پیروز جنگ داخلی تلقی می کردند، هرچند که به گفته بسیاری، شکاف ها آشکار شده بود. از تابستان ۲۰۲۴، حملات اسرائیل در لبنان و حملات علیه ایران متحدان ثابتقدم اسد یعنی ایران و حزبالله، را به شدت تضعیف کرده بود. در واقع، علاوه بر از بین بردن ردههای بالای حزبالله، اسرائیل زرادخانه وسیع موشکها و راکتهای ایرانی این گروه را نیز تضعیف کرده بود و حتی پس از اعلام آتشبس بین اسرائیل و لبنان در ۲۷ نوامبر، تل آویو به حمله به محمولههای سلاحهای ایرانی به حزبالله در سوریه ادامه داد. در همان زمان، اردوغان صبر خود را در برابر امتناع سوریه از مصالحه و آشتی با آنکارا از دست داده بود و حتی ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور نزدیک اسد نیز از امتناع رژیم برای یافتن نوعی سازش با معارضین خسته شده بود.
در همین حال تحریرالشام از وضعیت خود بهعنوان شاخه سوریه القاعده به گروهی اسلامگرا که جهادگرایی فراملیتی را کنار گذاشته است، تکامل یافته و جنگ خود را بهطور مستقیم بر رژیم اسد متمرکز ساخته بود. این گروه به ائتلاف با گروههای دیگر پرداخته، رویه خود را معتدل تر ساخته، حمایت ترکیه را به دست آورده و یک دولت مدنی در منطقه تحت کنترل خود در ادلب تأسیس کرده بود، هرچند که در این مناطق با مشت آهنین حکومت میکرد. در تمام این سالها، شورشیان هیچگاه از هدف اصلی خود یعنی برکناری اسد چشمپوشی نکردند. سپس، در اوایل نوامبر، مذاکرات بین دمشق و آنکارا - برای ایجاد شرایطی که به پناهجویان سوری در ترکیه اجازه بازگشت امن به وطنشان را بدهد، (که تبدیل به یک مسئله کلیدی برای ترکیه شده بود) - بار دیگر به دلیل عدم انعطافپذیری اسد از هم پاشید، رویدادی که احتمالا دولت اردوغان را بر آن داشت تا راه تحریرالشام را هنگامی که تصمیم به خروج از ادلب گرفتند، سد نکند.
شاید مهمترین مسئله این بود که تحریرالشام به این نتیجه رسیده بودند که نیروهای نظامی سوری که بهخوبی آموزش ندیده بودند، از حقوق کافی برخوردار نبودند و دلسرد شده بودند، مقاومت چندانی در برابر هرگونه عملیات همه جانبه انجام نخواهند داد. این محاسبه درست از آب درآمد. مقاومت نیروهای سوری، خیلی سریع در هم شکست. مشاهده پیشرفت سریع تحریرالشام باعث شد تا مردم درعا و سویدا در جنوب به سرعت به پا خیزند و رژیم را بهطور خودجوش از مناطق خود بیرون کنند.
شاید حتی شوکهکنندهتر از آن فروپاشی حمایت بینالمللی از اسد بود. در ۶ دسامبر، روسیه نیروها و دیپلماتهای خود را فراخواند و شروع به عقبنشینی از پایگاههای خود کرد. با کاهش گزینههای در دسترس، ایران نیز شبه نظامیان متحد خود را بیرون کشید و اعتراف کرد که جنگیدن برای اسد بیفایده خواهد بود. در شرق، نیروهای دموکراتیک سوریه که تحت رهبری کردها قرار دارند و شوراهای نظامی به رهبری عرب های منطقه توافقاتی با نیروهای مخالف امضاء کردند تا مناطق تحت کنترل رژیم در دیر الزور و بهویژه گذرگاه البوکمال با عراق را تصرف کنند و خطوط تأمین تدارکات رژیم اسد از ایران و عراق را قطع کنند. با نزدیک شدن شورشیان به دمشق، باقیمانده نیروهای روسی، ایرانی و رژیم نیز از مواضع خود در شمالشرق عقبنشینی کردند.
فراز و فرود
آینده سوریه و منطقه پر از عدم قطعیت است. در شمال، برخوردهایی بین گروههای مسلح ارتش ملی سوریه که مورد حمایت ترکیه هستند و نیروهای دموکراتیک سوریه که عمدتاً کرد هستند، در جریان است. در حالی که اکثر سوریها، از جمله میلیونها تبعیدی که از لبنان، ترکیه و سایر مناطق در حال بازگشت به سوی خانههایشان هستند، خوشحالند، سرنوشت بسیاری از کردهایی که قبلاً توسط ترکیه از عفرین و دیگر مناطق شمالی اخراج شدهاند، چندان روشن نیست. ژنرال مظلوم از ارتش ملی سوریه اعلام کرد که دولت او از سقوط رژیم اسد و هماهنگی با هیئت تحریر الشام خوشنود است، اما کردها و ترکیه باید به توافقی برسند که موجب بروز خشونت بیشتر در داخل و خارج از مرزهای سوریه نشود.
در همین حال، هزاران نیروی داعش در زندانهای شمال شرق تحت کنترل نیروهای دموکراتیک سوریه باقی ماندهاند. اگر این نیروها فرار کنند و یا هستههای جدیدی از داعش ظهور کنند، میتوانند مشکلات بزرگی برای هر دولت پس از اسد و برای کل منطقه ایجاد کنند. به همین ترتیب، اسرائیل منطقه غیرنظامی در مرزش با سوریه را مورد تهاجم قرار داده و به حملات خود به انبارهای اسلحه و مراکز مشکوک تولید سلاحهای شیمیایی ادامه داده است. در حال حاضر، ترکیه دست بالا را در نتایج کنونی کسب کرده و روسیه با عقبنشینی شتابزده، ضررهای سنگینی را متحمل شده است. با این حال، به نظر میرسد ایران بزرگترین بازنده این تحولات باشد، زیرا استراتژی "دفاع رو به جلویش" به هم ریخته و به شکل خطرناکی در معرض حمله احتمالی اسرائیل به برنامه هستهای خود قرار گرفته است.
در میان این تغییر توازن سریع نیروهای خارجی، سوریها در داخل با نبردی سخت برای تقسیم قدرت مواجه خواهند شد. تحریرالشام که از سوی آمریکا به عنوان یک گروه تروریستی طبقهبندی شده، در قلمرو خانگی خود در ادلب محبوبیت کمی دارد. تاکنون ابو محمد الجولانی، موضعی مصالحهجویانه را نه فقط در قبال اقلیتهای متعدد سوریه بلکه با مقامات رژیم سابق اتخاذ کرده است. اینکه آیا این لحن پابرجا باقی خواهد ماند و آیا سایر گروههای شورشی و جناحهای مخالف از مشی او پیروی خواهند کرد یا نه، سؤالی دیگر است. با بازگشت بیشتر سوریها به کشور، از جمله رهبران مختلف مخالف تنشهای اجتنابناپذیری به وجود خواهد آمد. بسیاری ممکن است خانههای خود را غارتشده یا تحتاشغال خانوادههای جدید بیابند. گروههای مسلح درون سوریه و مخالفان تبعیدی ممکن است بر سر قدرت با هم رقابت کنند. در حال حاضر، بهنظر میرسد تحریرالشام در حال دنبالکردن مدلی فراگیر از حکومت در سطح محلی است که شامل اقلیتها و کسانی میشود که هرگز در مناطق تحت کنترل مخالفان زندگی نکردهاند.
حمله شورشیان تا حدی به دلیل تحولات خارج از مرزهای سوریه، از جمله آسیب به حزبالله و تنزل روابط بین آنکارا و دمشق، امکان پذیر گشته است. متقابلاً، سقوط اسد شوکهای عظیمی را فراتر از سوریه به همراه خواهد داشت. برای تضمین ایجاد یک کشور پایدار و متحد، حمایت فوری و پایدار منطقهای و بینالمللی نیاز خواهد بود تا به تحریرالشام در بازگرداندن نظم، تشکیل دولت غیرنظامی، تشویق به آشتی و عدالت انتقالی، و آغاز بازسازی یک کشور ویران شده کمک نماید.
برای مدتی طولانی، سوریه توسط ایالات متحده و متحدان غربیاش، که رژیم اسد را غیرقابل تغییر میدانستند نادیده گرفته شد، تا زمانیکه آنها دریافتند اینگونه نیست. اکنون، سوریه در آستانه تبدیل شدن به یک دولت شکستخورده است. در کنار میراث سالها تحریمهای بینالمللی و مدیریت اقتصادی نادرست، احتمال وقوع یک جنگ داخلی جدید و بیثباتی بیشتر در سراسر منطقه را نباید نادیده گرفت. جلوگیری از فاجعه بیشتر نیازمند آن است که کشورهای غربی و عربی حاشیه خلیج فارس، به ویژه به رهبران جدید در دمشق روی آورند و آنها را به سمت حکومتی عملگرایانه، حتی اگر نه دموکراتیک سوق دهند. سوریها که بالاخره پس از سقوط خاندان اسد امید تازه ای یافتهاند، از کشورهایی که سالها رنج کشورشان را به بهای ویرانی کشورشان ادامه دادهاند، کمتر از این انتظار ندارند.
اردوغان، برنده بزرگ سقوط بشار؟ / «همه چیز فعلا روی هواست» / تحولات اخیر، ترکیه را در مقابل ایران تقویت خواهد کرد
«لورا پیتل» و «آیلا جین یاکلی» در یادداشتی در روزنامه فایننشال تایمز نوشتند: یک دهه حمایت از مخالفان مسلح دولت سوریه میتواند به نتیجه برسد و توازن قدرت منطقه را تغییر دهد.
در ادامه این مطلب آمده: رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه پس از سالها بیثباتی و انزوایی که به دلیل جنگ داخلی سوریه که به مدت ۱۳ سال در نزدیکی مرزهایش حاکم بود ممکن است یکی از بزرگترین برندگان سقوط رژیم اسد باشد.
اردوغان روز شنبه در غازی آنتپ، یکی از شهرهای مرزی که تحت تاثیر درگیریها و میلیونها پناهندهای که جنگ ایجاد کرده بود قرار گرفت، اعلام کرد که پس از بیش از یک دهه حمایت از مخالفان مسلح سوری یک "واقعیت جدید دیپلماتیک و سیاسی در سوریه" ایجاد شده است.
هنوز مشخص نیست تا چه اندازه آنکارا از حمله ناگهانی دو هفته گذشته که منجر به سقوط حکومت بشار اسد شد، حمایت کرده است. گروه اسلامگرای هیات تحریر الشام که رهبری این حمله را برعهده داشت، رابطه پیچیدهای با ترکیه دارد.
اما بسیاری از تحلیلگران معتقدند که اردوغان، که زمانی رئیسجمهور سوریه را "قصاب" نامید، میتواند از نظر سیاسی و اقتصادی از جایگاه تازهاش به عنوان تأثیرگذارترین بازیگر خارجی در سوریه پس از سقوط اسد بهرهمند شود.
عمر اوزکیزیلچیک، پژوهشگر ارشد اندیشکده شورای آتلانتیک در این باره گفت: "پس از سوریها، این ترکیه است که بزرگترین برنده این وضعیت است. " وی افزود: "زمانی که دیگران سوریها را رها کردند و هیچ دولت دیگری از مخالفان حمایت نکرد، ترکیه از آنها دست نکشید. "
اردوغان از موج قیامهای عربی که در سال ۲۰۱۱ خاورمیانه را فرا گرفت و امید داشت که به تقویت متحدان حزب عدالت و توسعه با ریشههای اسلامی بیانجامد، حمایت کرد. او حتی زمانی که ایالات متحده و سایر قدرتهای غربی که در ابتدا از این قیامها حمایت کردند، عقبنشینی کردند همچنان به حمایت خود ادامه داد.
اردوغان بیش از ۳ میلیون پناهنده سوری را به عنوان "برادران و خواهران" پذیرفت و به گروههای شورشی که با رئیسجمهور سوریه مبارزه میکردند، تسلیحات و آموزش نظامی ارائه داد.
هنگامی که امید به تغییر رژیم کاهش یافت، روسیه و تهران اسد را نجات دادند و ترکیه با اثرات فزاینده جنگ مواجه شد، اردوغان تمرکز خود را صرف مبارزه با نیروهای کردی ایکرد که از سوی آنکارا به عنوان تروریست شناخته میشدند و در شمال شرقی سوریه دستاوردهایی داشتند.
اردوغان به تازگی به اسد پیشنهاد همکاری داده بود، اما با رد این درخواست از سوی اسد مواجه شده بود. اردوغان روز شنبه اظهار داشت: "رژیم دمشق هرگز ارزش دست همکاری ترکیه را درک نکرد. "
با این حال، ترکیه حتی در حالی که به اسد نزدیک میشد، همچنان از شورشیان حمایت میکرد و به استان ادلب، آخرین پایگاه اپوزیسیون کمک مینمود. ترکیه همچنین بخشی از شمال سوریه را مدیریت کرد و از گروهی از شورشیان تحت عنوان ارتش ملی سوریه حمایت نمود.
این ارتباطات با گروههای مخالف که روز یکشنبه به رویای طولانیمدت خود برای فتح دمشق دست یافتند، اردوغان را در موقعیتی بهتر از هر رهبر خارجی دیگری قرار میدهد تا از صعود احتمالی آنها به قدرت بهرهمند شود، حتی اگر وضعیت همچنان بیثبات و نامشخص باشد.
یکی از امیدهای بزرگ برای اردوغان این است که سقوط اسد ممکن است به بازگشت بسیاری از پناهندگان سوری که حضورشان در ترکیه حتی در میان حامیان خودش عمیقاً غیرمحبوب بوده است، کمک کند. علی یرلیکایا، وزیر کشور ترکیه هفته گذشته پس از تسخیر حلب توسط شورشیان گفت که ۱.۳ میلیون سوری در ترکیه اهل این شهر هستند و بسیاری برای بازگشت به کشورشان بسیار هیجانزدهاند.
سقوط رژیم اسد ممکن است توازن قدرت را در رابطه پیچیده بین اردوغان و ولادیمیر پوتین تغییر دهد، زیرا آنها در سوریه و همچنین در دیگر مناقشات، از جمله در لیبی در دو طرف مخالف قرار دارند. ولفانگو پیکولی تحلیلگر مسائل خاورمیانه در این باره گفت: "ترکیه احتمالاً اقدامات جسورانهتری در منطقه اتخاذ خواهد کرد. " وی افزود، این وضعیت همچنین قدرت ترکیه را نسبت به ایران تقویت خواهد کرد.
ترکیه که در حال حاضر با تورم بالا و رکود اقتصادی دست به گریبان است، از برقراری دوباره روابط کامل تجاری و بازرگانی در طول مرز ۹۰۰ کیلومتری ترکیه-سوریه بهرهمند خواهد شد. صنعت ساختوسازش، که ارتباط نزدیکی با اردوغان دارد، میتواند از قراردادهای ساختوسازی که انتظار میرود به صدها میلیارد دلار برسد، سود ببرد. یکی از مدیران یکی از بزرگترین شرکتهای ساختوساز ترکیه گفت: "اگر صلح محقق شود، فرصتی بزرگ است. "
با این حال، با وجود پتانسیلهای ترکیه، همچنان عدم قطعیت زیادی درباره نوع دولتی که خلاء ایجاد شده توسط سقوط خیرهکننده رژیم اسد را پر خواهد کرد و نوع رابطهای که با همسایه شمالی خود خواهد داشت، وجود دارد.
در حالی که آنکارا هرگز کنترل گروه جبهة النصره را در دست نداشته – و این را گروهی به عنوان گروه تروریستی طبقهبندی کرده - زمانی که این سازمان در ادلب محاصره شده بود، از طریق ترکیه به عنوان مسیری اصلی با جهان خارج ارتباط داشت. هنوز مشخص نیست اکنون که او و متحدانش کل کشور را در کنترل خود دارند، ترکیه چه میزان نفوذ بر رهبر این گروه، ابومحمد الجولانی حفظ خواهد کرد.
صلح و ثبات اولیه هنوز تضمین نشده است و خطر بیشتری وجود دارد که درگیریهای بیشتر بتواند پناهندگان دیگر را به سوی ترکیه فراری دهد. الهان اوزگل، یکی از شخصیتهای ارشد حزب معارض سی اچ پی ترکیه که به شدت سکولار است، ابراز نگرانی کرد که اردوغان شرایطی برای ظهور "افغانستان جدیدی" در مرزهای خود ایجاد کرده است.
با توجه به ارتباط ذهنی بسیاری از سوریها با امپراتوری عثمانی - که مخالفان ملیگرا را در مرکز دمشق به دار آویخت - ترکیه باید مراقب باشد تا در هفتهها و ماههای آینده از حد و مرز خود تجاوز نکند. جولانی خواستار گفتگوی ملی بدون دخالت خارجی شده است.
سونر چاگاپتای، مدیر برنامه تحقیقاتی ترکی در انستیتوی واشنگتن گفت که اگر آنکارا بخواهد خواستههای خود را به مقامات جدید تحمیل کند، این میتواند باعث ایجاد نارضایتی شود. او گفت: "میراث عثمانی شکلدهنده نحوه نگاه اعراب به ورود ترکیه و تبدیل آن به حامی جدید خواهد بود. "
یکی دیگر از پرسشهای بزرگ، نقشی است که کُردهای سوریه در دولت آینده ایفا خواهند کرد و اینکه آیا میتوانند بخشی از خودمختاریهای دشوار به دست آمده خود در شمال شرق را حفظ کنند.
آنکارا به هرگونه مذاکرات بین یک دولت جدید در دمشق و گروههای مسلح کُرد را با احتیاط مینگرد. ترکیه این گروهها را به عنوان تروریستهایی با پیوندهای نزدیک به دشمن دیرینه خود حزب کارگران کردستان میبیند. حاکان فیدان، وزیر امور خارجه ترکیه روز یکشنبه تأکید کرد که هر گروهی که دامهای از پ ک ک باشد، نمیتواند بخشی از مذاکرات درباره آینده سوریه باشد.
نقش آتی ایالات متحده نیز که در مبارزه با داعش از نیروهای کُرد حمایت کرده و حدود ۹۰۰ سرباز در سوریه دارد، همچنان نامشخص است. دونالد ترامپ، رئیسجمهور منتخب روز شنبه گفت که درگیری سوریه "جنگ ما نیست. "
سینم آدار، پژوهشگر انستیتوی آلمانی امور بینالملل و امنیت در برلین گفت با توجه به سرعت تحولات و نامشخص بودن بسیاری از جنبههای آینده سوریه، برای اعلام اینکه آیا اردوغان سرانجام از رویدادهای دو هفته گذشته پیروز بیرون خواهد آمد یا نه، خیلی زود است. وی گفت: "همه چیز هنوز روی هواست... اصلاً متقاعد نشدهام که ترکیه کنترل کاملی بر وضعیت دارد. "
آیا سوریه به جنگ داخلی جدید کشیده خواهد شد؟
فرارو به نقل از نشریه اکونومیست، در مسیر دمشق از مرز سوریه با لبنان در ۸ دسامبر، پستهای ارتش سوریه به وضوح متروک و خالی از نیرو بودند. آسفالت جاده پر از یونیفورمهای رها شدهای بود که نیروهای بشار اسد در هنگام فرار به سرعت از آنها دست کشیده و به لباسهای غیرنظامی پوشیده بودند تا از شورشیان پیشرویکننده بگریزند. پوسترهای پاره و خراب شدهای که تصویر بشار اسد را نمایش میدادند، بهعنوان نشانهای از سقوط نظام، در کنار جادهها باقی مانده بودند. کمتر از دو هفته پس از آغاز پیشروی شورشیان، نظام بشار اسد فرو پاشید و او مجبور شد به مسکو فرار کند. در دمشق و سراسر سوریه، مردم به آغاز یک فصل جدید امیدوار بودند و در تلاش برای تجدید روابط خود با دنیای بیرون بودند.
آیا اپوزیسیون سوریه میتواند متحد شود؟
چه نوع آغاز تازهای انتظار مردم سوریه را میدهد؟ پاسخ به این پرسش بستگی زیادی به این دارد که آیا اپوزیسیون چندپاره سوریه، که اکنون پس از سقوط نظام بشار اسد دشمن مشترک خود را از دست داده است، میتواند با یکدیگر متحد شود و دولتی مدنی، فدرال و چندفرهنگی برای تمام سوریه تشکیل دهد، یا اینکه دوباره به درگیریهای داخلی فرو رفته و کشور را به جنگ داخلی جدیدی بکشاند.
تاکنون، نشانههای اولیه نسبتاً امیدوارکننده بوده است، هرچند هنوز بسیار زود است که بخواهیم به این تحولات اطمینان پیدا کنیم. شورشیان بهویژه گروه هیئت تحریرالشام، که زمانی وابسته به القاعده بود و طی چند سال گذشته بخشهایی از شمالغرب سوریه را تحت کنترل داشت، مدعی هستند که از درسهای تغییر رژیمهای گذشته در جهان عرب آموختهاند. به گفته آنان، برخلاف تجربههای تلخ عراق و لیبی، انتقال قدرت در سوریه بهطور محلی و از طریق نیروهای داخلی مدیریت خواهد شد، نه توسط قدرتهای خارجی یا بازگشت عناصر تبعیدی.
شورشیان پس از سقوط نظام بشار اسد، از مقامات مدنی و پلیس خواستهاند که تا اعلام دولت وحدت ملی در پستهای خود باقی بمانند و نظم عمومی را حفظ کنند. در همین راستا، آنها اقدام به وضع منع رفتوآمد کردهاند که تا شب ۸ دسامبر بهطور عمده از بروز غارت در پایتخت جلوگیری کرده است—گرچه سرقت ظروف از کاخ ریاستجمهوری همچنان رخ داده است. علیرغم اینکه اکثر شورشیان از اکثریت سنی هستند که بهویژه از سوی نظام علوی اسد هدف ترور قرار گرفتهاند، آنان از پیروزیهای فرقهای خود کاستهاند و به جای آن، وعده دادهاند که از اقلیتهای مختلف سوریه محافظت خواهند کرد.
بازسازی سوریه یا بحران جدید؟ رقابت برای سهم از منابع اقتصادی و بازسازی
اما در سوریه، اوضاع بهطور معمول پیچیدهتر از آن چیزی است که به نظر میرسد. تقسیم غیررسمی سوریه که در دوران نظام بشار اسد شکل گرفت، پس از سقوط او شدت یافته و به شکلهای جدیدی بروز کرده است. در روزهای اخیر، شورشیان از شمال، شرق و جنوب کشور با نظم شگفتانگیزی کنترل خود را هماهنگ کردهاند. با این حال، چون سقوط نظام اسد سریعتر از آنچه که پیشبینی میشد رخ داد، شورشیان فرصت کافی برای برنامهریزی برای دوران پس از سقوط را نداشتند.
در حال حاضر، چهار جناح اصلی در سوریه هر کدام ارتش خود را دارند و برای تسلط بر بخشهایی از کشور رقابت میکنند. این جناحها عبارتند از: شورشیان سنی مورد حمایت ترکیه در شمالغرب، کردها در شمال و شرق، شورشیان مورد حمایت اردن در جنوب و وفاداران باقیمانده از فرقه علوی اسد در غرب. همه این گروهها با تصرف سلاحها، زمینها و داراییهای اقتصادی از نظام بشار اسد در روزهای اخیر، تقویت شدهاند و هر یک خواستار سهم خود از غنائم و سهمی در بستههایی هستند که برای بازسازی سوریه ویرانشده ترتیب داده خواهد شد. این بستههای بازسازی، با برآوردهای هزینهای حدود ۲۰۰ میلیارد دلار، به یکی از محورهای رقابت و تنش در روزهای آینده تبدیل خواهد شد.
چند ساعت پس از سقوط بشار اسد، آتشبس شکنندهای که میان گروههای مختلف در سوریه برقرار شده بود، شروع به فروپاشی کرد و درگیریها بهویژه در منبج، در خط مرزی بین عربهای مورد حمایت ترکیه در شمالغرب و کردها در شمالشرق شدت یافت. این خشونتها یادآور تجربههای تلخ گذشته برای سوریهاست، زیرا آنها فراموش نکردهاند که سرنگونی دیکتاتورهای عراق و لیبی چگونه باعث آغاز دههها جنگ داخلی و درگیریهای خونین میان جانشینان احتمالی آنها شد. علاوه بر این، سوریها بهخوبی از دشواریهای مدیریت روابط پیچیده با همسایگان خود، بهویژه ترکیه و اسرائیل، آگاه هستند. در یکی از هتلهای پنجستاره دمشق در شب ۸ دسامبر، موسیقی جاز نرم که در حین سرو شام پخش میشد، گاهی با صدای حملات هوایی اسرائیل به یک پایگاه نظامی نزدیک قطع میشد.
الجولانی؛ آیا او میتواند مخالفانش را متحد کند؟
قدرتمندترین رقیب برای رهبری سوریه، ابو محمد الجولانی، ۴۲ ساله، رهبر هیئت تحریر الشام است که تنها ۱۱ روز پیش، در ۲۷ نوامبر، حمله شورشیان را از مقر خود در ادلب در شمالغرب سوریه آغاز کرد. الجولانی به مسیحیان و زنان اطمینان داده که قصد ندارد قوانین اسلامی سختگیرانه را در مناطق تحت کنترل خود اعمال کند. در شب ۸ دسامبر، او در مسجد اموی دمشق خطبهای ایراد کرد و تلویزیون دولتی سوریه بیانیهای پخش کرد که در آن گفته شده بود: «آینده از آنِ ماست.» گفته میشود که الجولانی به مقایسه خود با محمد بن سلمان، ولیعهد جوان عربستان سعودی، علاقهمند است و به دنبال بهدست آوردن رهبری نه تنها در سوریه، بلکه در سطح منطقه است.
با این حال، گذشته الجولانی به عنوان رهبر القاعده در سوریه و سرکوبهای وحشیانهای که برای حذف رقبای خود بهکار گرفته، باعث شده تا بسیاری از گروههای دیگر نسبت به او محتاط باشند. مهمترین چالش الجولانی در مسیر رهبری سوریه، جلب پذیرش از سوی دیگر شورشیان است. او سالها بیشتر با این گروهها درگیر بوده تا با نظام اسد، و همین موضوع میتواند مانعی بزرگ در مسیر تحقق آرزوهای سیاسیاش باشد
آینده کردها و علویها در سوریه؛ تسلیم یا مقاومت؟
اینکه آمریکا، روسیه و سازمان ملل متحد همه الجولانی را بهعنوان تروریست شناخته و هیئت تحریر الشام را بهعنوان یک سازمان تروریستی معرفی کردهاند، ممکن است چالشهای بزرگی را برای او در صورت تصاحب قدرت ایجاد کند. وضعیت بینالمللی او بهویژه در برابر قدرتهای غربی و منطقهای پیچیده است و میتواند بر تلاشهایش برای بهدست آوردن مشروعیت در سطح داخلی و بینالمللی تاثیرگذار باشد. از سوی دیگر، ارتباطات نزدیک الجولانی با ترکیه و قطر نیز موجب نگرانیهای قدرتهای عربی میشود، بهویژه آنهایی که تمایل دارند حوزه نفوذ آنها را در منطقه محدود نگه دارند. این روابط میتواند او را در برابر دیگر قدرتهای عربی و بهویژه کشورهای مخالف هر نوع نفوذ خارجی در سوریه، قرار دهد. برخی از شخصیتهای مخالف نیز بهطور تلویحی درباره این هشدار دادهاند که شاید ترور الجولانی بتواند مفید باشد. یکی از تحلیلگران نزدیک به رقبای او در این زمینه گفته است: «ما میترسیم که او تبدیل به یک اسد دیگر شود.»
هر کسی که در دمشق به قدرت برسد، بدون شک با چالشهای بزرگی در مسیر کنترل تمام سوریه روبهرو خواهد شد. در شمالشرق کشور، کردها همچنان به نیروهای آمریکایی مستقر در منطقه چشم دوختهاند تا از هر گونه تلاشی برای بازپسگیری میادین نفتی، سبد نان سوریه و شهرهای عربی که تحت کنترل دارند، جلوگیری کنند. در مناطق استراتژیک منبج و رقه، که در حال حاضر شاهد درگیریهای مستمر با نیروهای مورد حمایت ترکیه هستند، کردها به دنبال حفظ خودمختاریای هستند که در دوران حکومت بشار اسد بهدست آوردهاند. از سوی دیگر، در روستاهای کوهستانی واقع در سواحل مدیترانه، علویهای حامی اسد نیز باید تصمیم سرنوشتسازی اتخاذ کنند: آیا به مبارزه ادامه دهند یا به حکومت اکثریت سنی تن دهند و از ادامه مقاومت دست بردارند؟
آیا اپوزیسیون سوریه میتواند متحد شود؟
چه نوع آغاز تازهای انتظار مردم سوریه را میدهد؟ پاسخ به این پرسش بستگی زیادی به این دارد که آیا اپوزیسیون چندپاره سوریه، که اکنون پس از سقوط نظام بشار اسد دشمن مشترک خود را از دست داده است، میتواند با یکدیگر متحد شود و دولتی مدنی، فدرال و چندفرهنگی برای تمام سوریه تشکیل دهد، یا اینکه دوباره به درگیریهای داخلی فرو رفته و کشور را به جنگ داخلی جدیدی بکشاند.
تاکنون، نشانههای اولیه نسبتاً امیدوارکننده بوده است، هرچند هنوز بسیار زود است که بخواهیم به این تحولات اطمینان پیدا کنیم. شورشیان بهویژه گروه هیئت تحریرالشام، که زمانی وابسته به القاعده بود و طی چند سال گذشته بخشهایی از شمالغرب سوریه را تحت کنترل داشت، مدعی هستند که از درسهای تغییر رژیمهای گذشته در جهان عرب آموختهاند. به گفته آنان، برخلاف تجربههای تلخ عراق و لیبی، انتقال قدرت در سوریه بهطور محلی و از طریق نیروهای داخلی مدیریت خواهد شد، نه توسط قدرتهای خارجی یا بازگشت عناصر تبعیدی.
شورشیان پس از سقوط نظام بشار اسد، از مقامات مدنی و پلیس خواستهاند که تا اعلام دولت وحدت ملی در پستهای خود باقی بمانند و نظم عمومی را حفظ کنند. در همین راستا، آنها اقدام به وضع منع رفتوآمد کردهاند که تا شب ۸ دسامبر بهطور عمده از بروز غارت در پایتخت جلوگیری کرده است—گرچه سرقت ظروف از کاخ ریاستجمهوری همچنان رخ داده است. علیرغم اینکه اکثر شورشیان از اکثریت سنی هستند که بهویژه از سوی نظام علوی اسد هدف ترور قرار گرفتهاند، آنان از پیروزیهای فرقهای خود کاستهاند و به جای آن، وعده دادهاند که از اقلیتهای مختلف سوریه محافظت خواهند کرد.
بازسازی سوریه یا بحران جدید؟ رقابت برای سهم از منابع اقتصادی و بازسازی
اما در سوریه، اوضاع بهطور معمول پیچیدهتر از آن چیزی است که به نظر میرسد. تقسیم غیررسمی سوریه که در دوران نظام بشار اسد شکل گرفت، پس از سقوط او شدت یافته و به شکلهای جدیدی بروز کرده است. در روزهای اخیر، شورشیان از شمال، شرق و جنوب کشور با نظم شگفتانگیزی کنترل خود را هماهنگ کردهاند. با این حال، چون سقوط نظام اسد سریعتر از آنچه که پیشبینی میشد رخ داد، شورشیان فرصت کافی برای برنامهریزی برای دوران پس از سقوط را نداشتند.
در حال حاضر، چهار جناح اصلی در سوریه هر کدام ارتش خود را دارند و برای تسلط بر بخشهایی از کشور رقابت میکنند. این جناحها عبارتند از: شورشیان سنی مورد حمایت ترکیه در شمالغرب، کردها در شمال و شرق، شورشیان مورد حمایت اردن در جنوب و وفاداران باقیمانده از فرقه علوی اسد در غرب. همه این گروهها با تصرف سلاحها، زمینها و داراییهای اقتصادی از نظام بشار اسد در روزهای اخیر، تقویت شدهاند و هر یک خواستار سهم خود از غنائم و سهمی در بستههایی هستند که برای بازسازی سوریه ویرانشده ترتیب داده خواهد شد. این بستههای بازسازی، با برآوردهای هزینهای حدود ۲۰۰ میلیارد دلار، به یکی از محورهای رقابت و تنش در روزهای آینده تبدیل خواهد شد.
چند ساعت پس از سقوط بشار اسد، آتشبس شکنندهای که میان گروههای مختلف در سوریه برقرار شده بود، شروع به فروپاشی کرد و درگیریها بهویژه در منبج، در خط مرزی بین عربهای مورد حمایت ترکیه در شمالغرب و کردها در شمالشرق شدت یافت. این خشونتها یادآور تجربههای تلخ گذشته برای سوریهاست، زیرا آنها فراموش نکردهاند که سرنگونی دیکتاتورهای عراق و لیبی چگونه باعث آغاز دههها جنگ داخلی و درگیریهای خونین میان جانشینان احتمالی آنها شد. علاوه بر این، سوریها بهخوبی از دشواریهای مدیریت روابط پیچیده با همسایگان خود، بهویژه ترکیه و اسرائیل، آگاه هستند. در یکی از هتلهای پنجستاره دمشق در شب ۸ دسامبر، موسیقی جاز نرم که در حین سرو شام پخش میشد، گاهی با صدای حملات هوایی اسرائیل به یک پایگاه نظامی نزدیک قطع میشد.
الجولانی؛ آیا او میتواند مخالفانش را متحد کند؟
قدرتمندترین رقیب برای رهبری سوریه، ابو محمد الجولانی، ۴۲ ساله، رهبر هیئت تحریر الشام است که تنها ۱۱ روز پیش، در ۲۷ نوامبر، حمله شورشیان را از مقر خود در ادلب در شمالغرب سوریه آغاز کرد. الجولانی به مسیحیان و زنان اطمینان داده که قصد ندارد قوانین اسلامی سختگیرانه را در مناطق تحت کنترل خود اعمال کند. در شب ۸ دسامبر، او در مسجد اموی دمشق خطبهای ایراد کرد و تلویزیون دولتی سوریه بیانیهای پخش کرد که در آن گفته شده بود: «آینده از آنِ ماست.» گفته میشود که الجولانی به مقایسه خود با محمد بن سلمان، ولیعهد جوان عربستان سعودی، علاقهمند است و به دنبال بهدست آوردن رهبری نه تنها در سوریه، بلکه در سطح منطقه است.
با این حال، گذشته الجولانی به عنوان رهبر القاعده در سوریه و سرکوبهای وحشیانهای که برای حذف رقبای خود بهکار گرفته، باعث شده تا بسیاری از گروههای دیگر نسبت به او محتاط باشند. مهمترین چالش الجولانی در مسیر رهبری سوریه، جلب پذیرش از سوی دیگر شورشیان است. او سالها بیشتر با این گروهها درگیر بوده تا با نظام اسد، و همین موضوع میتواند مانعی بزرگ در مسیر تحقق آرزوهای سیاسیاش باشد
آینده کردها و علویها در سوریه؛ تسلیم یا مقاومت؟
اینکه آمریکا، روسیه و سازمان ملل متحد همه الجولانی را بهعنوان تروریست شناخته و هیئت تحریر الشام را بهعنوان یک سازمان تروریستی معرفی کردهاند، ممکن است چالشهای بزرگی را برای او در صورت تصاحب قدرت ایجاد کند. وضعیت بینالمللی او بهویژه در برابر قدرتهای غربی و منطقهای پیچیده است و میتواند بر تلاشهایش برای بهدست آوردن مشروعیت در سطح داخلی و بینالمللی تاثیرگذار باشد. از سوی دیگر، ارتباطات نزدیک الجولانی با ترکیه و قطر نیز موجب نگرانیهای قدرتهای عربی میشود، بهویژه آنهایی که تمایل دارند حوزه نفوذ آنها را در منطقه محدود نگه دارند. این روابط میتواند او را در برابر دیگر قدرتهای عربی و بهویژه کشورهای مخالف هر نوع نفوذ خارجی در سوریه، قرار دهد. برخی از شخصیتهای مخالف نیز بهطور تلویحی درباره این هشدار دادهاند که شاید ترور الجولانی بتواند مفید باشد. یکی از تحلیلگران نزدیک به رقبای او در این زمینه گفته است: «ما میترسیم که او تبدیل به یک اسد دیگر شود.»
هر کسی که در دمشق به قدرت برسد، بدون شک با چالشهای بزرگی در مسیر کنترل تمام سوریه روبهرو خواهد شد. در شمالشرق کشور، کردها همچنان به نیروهای آمریکایی مستقر در منطقه چشم دوختهاند تا از هر گونه تلاشی برای بازپسگیری میادین نفتی، سبد نان سوریه و شهرهای عربی که تحت کنترل دارند، جلوگیری کنند. در مناطق استراتژیک منبج و رقه، که در حال حاضر شاهد درگیریهای مستمر با نیروهای مورد حمایت ترکیه هستند، کردها به دنبال حفظ خودمختاریای هستند که در دوران حکومت بشار اسد بهدست آوردهاند. از سوی دیگر، در روستاهای کوهستانی واقع در سواحل مدیترانه، علویهای حامی اسد نیز باید تصمیم سرنوشتسازی اتخاذ کنند: آیا به مبارزه ادامه دهند یا به حکومت اکثریت سنی تن دهند و از ادامه مقاومت دست بردارند؟