زبان مخفی دهه هشتادیها | «فاز این نسل چیه؟»
30 مهر 1403 ساعت 21:01
زبان مخفی دهه هشتادیها فقط به کلمات فارسی محدود نمیشود و ترکیبی از اصطلاحات انلگیسی و آواهایی است که در مجموع، ترکیبی را میسازند که اگر معنی آنها را ندانید، بهعنوان یک شنونده، متوجه منظور آنها نخواهید شد.
زبان مخفی دهه هشتادیها فقط به کلمات فارسی محدود نمیشود و ترکیبی از اصطلاحات انلگیسی و آواهایی است که در مجموع، ترکیبی را میسازند که اگر معنی آنها را ندانید، بهعنوان یک شنونده، متوجه منظور آنها نخواهید شد.
به گزارش کبنا به نقل از انصافنیوز، حدود ۲۰ نفر از دخترها و پسرهایی که متولد دهه هشتاد هستند، از اصطلاحاتی که به شکل روزمره به کار میبرند، گفتند. «رل، سینگل، پارتنر، اکس، کراش» واژههای انگلیسی پر کاربردی هستند که دهه هشتادیها از آنها برای گفتن از روابط عاطفیشان زیاد استفاده میکنند.
ممکن است بعد از شنیدن کلمهی «حاجی»، فکر کنید در یکی از حجرههای بازار هستید، اما این تقریبا پرتکرارترین واژهای است که دهههشتادیها برای خطاب قرار دادن همدیگر به کار میبرند.
بعضی از اصطلاحاتی که این نسل به کار میبرد از گروه دوستان و همسالان، بازی مافیا، توئیتر، اینستاگرام، سریالهای خارجی و… آمده است. مثلا یکی از دخترهای دهه هشتادی که تفکرات مذهبی دارد میگوید «خداروشکر که الحمدلله، وگرنه که والله به خدا» تیکه کلامی است که در مواقع تعجب به کار میبرند. آنها به دوستان صمیمیشان میگویند تو خیلی «سیسی یا بِستی!» (my best friend)
آقایی که به گفتهی خودش زیاد با نسل زد همصحبت شده است میگوید از دهه هشتادیها شنیده است که گوینده بنا به موقعیت خاصی، از یک تشبیه استفاده میکند. مثلا شخص با دیدن یک دختر زیبا میپرسد «نیکول کیدمن باشه؟» یا مثلا با دیدن یک برج، با لحنی پرسشی میگوید «یعنی ایفل باشه؟»
ماجرای یک کراش؛ حاجی برگام!
پارسا که تیپ «شاخی» دارد، دستانش را با حالت خاصی تکان میدهد و با لحنی توجهبرانگیز میگوید: داداشیمه و یهجوری با هم کانکتیم که انگار بلوتوثمون خیلی قویه! کافیه فقط بگه «بشینیم» تا من کل اکیپ رو جمع کنم و دورهم چیپس و پفک بخوریم.
یکی از رفیقامون که هنوز «سینگل» بود، حال و هواش فرق داشت ولی از وقتی با «رِلش» رفته «دیت» دیگه همهچی واسهش فرق کرده! اون موقعها میگفت که رو یکی «کراش» داره، ولی ما جدی نمیگرفتیم و فکر میکردیم اینم یکی دیگه از مسخرهبازیهاشه. ولی وقتی واسهمون تعریف کرد چرا تو جمع فقط به اون «فریک» میزنه، با داداشیها گفتیم حاجی برگام، حاجی پشمام! وقتی فهمید که ما قضیه رو گرفتیم، یه حالت «پوکرفیسی» گرفت که همون موقع با بچهها گفتیم «سوسماس»! هنوز هم نفهمیدیم «فاز»ش چی بود که رفت با فلانی دوست شد، ولی خودش که میگه طرف خیلی «کیوت»ــه و وقتی باهاشه حالش میزونِ میزونه.
معنی برخی کلمهها در ادبیات نسل زد:
شاخ: خفن، باحال
کانکت: نوعی ارتباط ذهنی و غیرکلامی
سینگل: تنها (کسی که با جنس مخالف ارتباط عاطفی ندارد.)
فریک زدن: زمانی که حواست جمعِ یک نفر خاص باشد
فاز: حالوهوای شخصی
پشمام/ برگام ریخت: در مواقع تعجب به کار میرود
پوکرفیس: کسی که هیچ هیجانی در چهرهاش مشخص نیست
سوسماز (سوسماس): منظور چالشی است که بعد از پخش یک آهنگ ترکی
فازت چیه، نظرته؟ دو نفر رو با هم کاپل میکنیم، اِکسم با اکسش پیش نِکسم! تعهد no تعهد، بشینیم، کبدم میخاره، شاخ، جِــــــــر، یه دیتمون نشه، گنگش بالاست، یه دیتمون نشه، چیل میکنیم، فیف بزن (سیگار کشیدن شریکی دو نفر وقتی که فقط یک سیگار وجود دارد)، و… تعدادی از اصلاحاتی هستند که دهه هشتادیها از آنها استفاده میکنند.
ترکیب زبان مخفی و اصطلاحات، راهی برای احساس بامزگی
علیرضا، ۲۱ سالش است و خودش کلمهی «امان/ امان» را بهعنوان تیکهکلام استفاده میکند و وقتی بخواهد بگوید کسی چیزی را دیر میفهمد، میگوید delay دارد! به باورِ او، یکسری کلمهها بینشان جا افتاده است و به همین دلیل آنها را به کار میبرند. پسری که متولد ۸۴ است و با گوشیاش رپ گوش میکند، بعد از کلی فکر کردن، میگوید اصطلاحات زیادند اما الآن یادم نمیآید و وقتی در اینستاگرام مد شود، ما هم میگوییم.
یکی از بچهها میگوید اگر این اصطلاحات را از او بگیرند، حرف زدن برایش سخت میشود، دوستش اما معتقد است اتفاقی نمیفتد و صرفا به خاطر جنبهی طنز و humour ماجرا از یکسری اصطلاحات استفاده میکند کاربرد دیگری ندارد. دوستش میگوید وقتی کسی از اصطلاحات خاصی استفاده کند، ما میفهمیم با مزه است و حال میکنیم با او ارتباط داشته باشیم!
یکی از دهه هشتادیهای میگوید به کمک برخی از اصطلاحات احساس بانمک بودن دارد و برخلاف آنکه کتابی هم بلد است حرف بزند، از اصطلاحات استفاده میکند چون در جامعه باب شده است و اگر اینطور حرف نزند، دوستانش فکر میکنند او عقبمانده است! از صبحت آنها میشود فهمید که برخی از واژهها و جملههای خاص کمک کردهاند تا روابط عمومی بهتری داشته باشند.
علی زبان مخفی نسل زد را به زبان مشترک یک کشور تشبیه میکند که این زبان کمک میکند تا به هم احساس نزدیکی داشته باشند. او میگوید همانطور که تکنولوژی و فضای مجازی به سرعت در حال تغییر است، اصطلاحاتی که بچههای نسل ما هم به کار میبرند، خیلی سریع تغییر میکند.
برای بعضی از دهه هشتادیها، کاربرد این کلمهها فراتر از شوخی است. برای میلاد اینطور است که چون همدیگر را فهمیدهاند، توانستهاند اصطلاحاتی را بین خودشان جا بیندازند. دوستش اما برعکس فکر میکنند و زبان مخفی را وسیلهای میداند تا در جمع دوستانه، همدیگر را بهتر بفهمند.
یکی از پسرها میگوید در فارسی اصطلاحات زیادی نداریم ولی در انگلیسی کلمههایی مثل نیگر (کاکا سیاه)، برای صدا کردن بعضی از دوستانمان که او شوخی داریم استفاده میکنیم.
همرنگی با دوستان
حدیث میگوید: در نسلی هستیم که اگر همسنهای ما حرفی بزنند، باید بدترش را بگوییم وگرنه کوچک میشویم و او هم فکر میکند خیلی شاخ است! دختر دیگری، اینطور جواب میدهد: بعضی از کلمهها مافیا طور عادی و تبدیل به الفاظ کلیدی آدمها میشوند. ما چون باهم کانکتی میزنیم (جور هستیم) این چیزها رو بهتر میفهمیم.
البته بعضی از آنها هم بهعنوان فحش یا تمسخر استفاده میشوند یا چکیدهای از احساسات گوینده در یک اصطلاح گنجانده شده است. مثل وقتی که گوینده تعجب کرده است، با حالت کشیده میگوید پشمـــــــام!
محمد و عرفان، به این دلیل که بخشی از از اصطلاحاتی که خاصِ خودشان است، بیادبانه است، جلوی پدر و مادرشان استفاده نمیکنند اما فرزان با خانوادهاش راحت است.
تینا میگوید: وقتی به مادرم گفتم به رِلم میرم دیت، معنی کلمهی دیت را متوجه نشد. دوستش دنبالهی حرف او را میگیرد: چون خانواده متوجه نمیشوند یا معنی بعضی کلمهها خوب نیست، پیش خانواده از آنها استفاده نمیکنم. اما پیش آمده که بابابزرگم گفته است میری دیت؟ پدربزرگم میگوید زمان خودشان از کلمهی «لهو و لعب» استفاده میکردند.
وقتی یکی از آن پنج نفر میگوید «الآن جاسوس کیه؟» معلوم میشود که در حال بازی کردن هستند. آنها اکیپ صمیمانهای دارند که در عین راحتی با هم، اما بر خلاف اکیپهای دیگر، به هم فحش نمیدهند، شوخی دستی نمیکنند و سیگار نمیکشند.
چارچوبهایشان برای همدیگر واضح و محترم است و به گفتهی خودشان با هم «کانتکت» هستند و بلوتوث دارند! طوریکه فقط با نگاه کردن به همدیگر میفهمند نسبت به یک غریبه یا چیزهای دیگر چه احساسی دارند! آنها حتا گاهی اصطلاحاتشان برای یک دوست خاصشان با دوست دیگر فرق دارد. یک قاعده بین آنها رواج دارد: هرکسی هر طور میخواهد باشد، اما به دیگری احترام بگذارد.
لحن، زبان بدن، نوع نگاه و میمیک صورت هم ابزارهای دیگری هستند که همراه یا بدون زبان مخفی، به دهه هشتادیها کمک میکنند تا با هم ارتباط برقرار کنند.
وقتی صحبت دهه هشتاد به میان میآید، مریم با مکثی کوتاه که یعنی صبر کن بفهمم دقیقا دربارهی چه سالی حرف میزنی، گفت: از سال ۸۰ تا ۸۵ یک نسل دیگر است و با ۸۵ تا ۹۰ با هم فرق دارند.
چند نفر دیگر هم معتقد هستند که تمام کسانی که در دههی هشتاد به دنیا آمدهاند را نباید دهه هشتادی بهحساب آورد. مثلا ۸۰ تا ۸۲ را باید جزو دههی هفتاد دانست. ۸۳ تا ۸۸ را دهه هشتادی میگویند و ۸۸ تا ۹۰ را باید جزو دهه ۹۰ دانست! پسر ۱۵ ساله، از آنکه دهه هشتادیها آنها را به بازی نمیگیرند، گلایه میکند و احساسش را نسبت به اصطلاحات نسل زد با جملههای «خوشم نمیآد، یک مشت آدم به دردنخور هستند که زندگیشان را هدر میدهند»، ابراز میکند. البته اصطلاحات قدیمی دِمده شده است. مثلا میشنوم که از کرینج به معنی چندش زیاد استفاده میکنند.
چند نفر از دختر و پسرها از مثال زدن پرهیز میکنند چون به قول خودشان، خیلی بد حرف میزنند و نمیشود در یک رسانه دربارهشان نوشت! یکی از پسرها حرف داداشیاش (دختری که کنارش نشسته است) را تائید میکند و میگوید وقتی میگویم یارو کُلپس کرده هم همان معنی delay را میدهد.
یکی از پسرها میگوید پدر و مادرهایمان معنی بعضی از کلمههایی که به کار میبریم را متوجه نمیشوند، اما از حالا به بعد جا میفتد و نسلهای بعدی هم با آن آشنا میشوند!
کد مطلب: 492002