چه در سر نتانیاهو میگذرد
آیا اسرائیل سعی دارد آمریکا را به جنگ با ایران بکشاند؟ / این یک «جنگ» نیست، یک «فتنه» است / شاهد آنارشیسم تسلیحاتی در منطقه خاورمیانه خواهیم بود/ سیاست «زمین سوخته» اسرائیل جواب نمیدهد / قشقاوی: حزب الله لبنان قائم به فرد نیست
8 مهر 1403 ساعت 20:00
برخی از منتقدان نتانیاهو و برخی از دوستان او معتقدند که او در تمام مدت سالیان اخیر برای حمله به ایران و کشاندن ایالات متحده به چنین جنگی مانور داده است. آنان می گویند او مهره های شطرنج را به گونه ای قرار می دهد که متناسب برای دستیابی به آن هدف باشند: ابتدا جبهه جنگ در مرز شمالی اسرائیل را باز کرده سپس قصد تحقیر حزب الله را دارد تا پس از آن برای آن نوع حمله ای آماده شود که مستلزم اقدام علیه حامیان حزب الله در تهران است. در نهایت از ایالات متحده خواهد خواست تا به اقدام علیه ایران دست بزند و در نهایت از ایالات متحده می خواهد تا اطمینان دهد که اسرائیل از جنگ گسترده تر خاورمیانه که پس از آن به وقوع می پیوندد جان سالم به در خواهد برد.
برخی از منتقدان نتانیاهو و برخی از دوستان او معتقدند که او در تمام مدت سالیان اخیر برای حمله به ایران و کشاندن ایالات متحده به چنین جنگی مانور داده است. آنان می گویند او مهره های شطرنج را به گونه ای قرار می دهد که متناسب برای دستیابی به آن هدف باشند: ابتدا جبهه جنگ در مرز شمالی اسرائیل را باز کرده سپس قصد تحقیر حزب الله را دارد تا پس از آن برای آن نوع حمله ای آماده شود که مستلزم اقدام علیه حامیان حزب الله در تهران است. در نهایت از ایالات متحده خواهد خواست تا به اقدام علیه ایران دست بزند و در نهایت از ایالات متحده می خواهد تا اطمینان دهد که اسرائیل از جنگ گسترده تر خاورمیانه که پس از آن به وقوع می پیوندد جان سالم به در خواهد برد.
"دیوید پترائوس" ژنرال آمریکایی در مورد حمله به عراق پرسیده بود: "به من بگویید این جنگ چگونه به پایان خواهد رسید؟". این پرسش را اکنون میتوان در شرایطی مطرح کرد که اسرائیل در حال بمباران و موشک باران لبنان است و راکتهای شلیک شده از سوی حزب الله لبنان در پاسخ به حملات اسرائیل توسط سامانههای پدافندی اسرائیل رهگیری میشوند. آیا نتانیاهو مانند قماربازی بر سر میز از اقدامات اخیر خود سرمست شده و آن را به مثابه موفقیتی برای خویش قلمداد میکند؟ آیا او حملات هوایی بیشتری را علیه لبنان انجام خواهد داد و سپس بمب افکنها به سمت ایران پرواز خواهند کرد؟
به گزارش کبنا به نقل از اسپکتیتر و المجله، برخی از مفسران اسرائیلی پیشتر درگیری اخیر را، جنگ چهارم لبنان (پس از جنگهای ۱۹۸۲، ۲۰۰۰ و ۲۰۰۶) نامیده اند. با توجه به تعداد جانباختگان لبنانی (تا زمان نگارش این مطلب دست کم ۶۰۰ نفر) این توصیف درستی است.
امتیاز نتانیاهو تلاشهای میانجیگرانه شدید از سوی آمریکا برای ایجاد تفاهم جدیدی با حزب الله است توافقی که به شلیک راکتهای حزب الله علیه شمال اسرائیل پایان خواهد داد. این تلاشها توسط "آموس هوچستین" مشاور رئیس جمهور آمریکا که زمانی در نیروهای دفاعی اسرائیل حضور داشت، رهبری میشود. او به طور مستقیم با حزب الله لبنان در حال رایزنی نیست، زیرا ایالات متحده آن گروه را در فهرست گروههای تروریستی قرار داده و مذاکره با آنها را ممنوع ساخته است. در عوض، هوچستین از طریق سیاستمداران شیعه در لبنان در حال مذاکره غیر مستقیم با حزب الله است.
گفته میشود که پیام ارسال شده به حزب الله آن است که اگر اسرائیل وارد یک جنگ همه جانبه شود ایالات متحده نمیتواند اسرائیل را مهار کند. اسرائیل از حزب الله میخواهد که از مرز به سمت انتهای رودخانه لیتانی عقب نشینی کند همان طور که در قطعنامه ۱۷۰۱ سازمان ملل متحد که شرایط پایان جنگ سال ۲۰۰۶ را تعیین میکند چنین خواستهای مطرح شده است. پذیرش این خواسته میتواند منجر به حصول نتیجهای شود که اسرائیل تلاش میکند به آن دست یابد: پایان یافتن شلیک خمپاره و راکت از سوی حزب الله.
حزب الله لبنان شلیک تسلیحات به سوی اسرائیل را از فردای ۷ اکتبر برای حمایت از حماس در غزه انجام داده است. اگر حزب الله اکنون این کار را متوقف کند، این که آیا پس از آن آرامشی تازه حکمفرما خواهد شد یا خیر تا حدودی به نیات نتانیاهو بستگی دارد. نتانیاهو خود را مرد سرنوشت ساز اسرائیل میداند. او خود را چرچیل اسرائیل قلمداد میکند سیاستمداری که تهدیداتی را درک میکند که گویی که هیچ کس دیگری آنها را درک نمیکند و خود را تنها فردی میداند که آگاه است برای تضمین بقای اسرائیل چه باید کرد.
او در طول فعالیت سیاسی طولانی مدت خود بارها بیان کرده که ایران در حال دستیابی به سلاح هستهای است و تهدیدی بزرگ علیه اسرائیل میباشد. او دائما هشدار داده که ایران ممکن است بیش از هر زمان دیگری به دستیابی به چنین سلاحی نزدیک باشد. برخی از منتقدان نتانیاهو و برخی از دوستان او معتقدند که او در تمام مدت سالیان اخیر برای حمله به ایران و کشاندن ایالات متحده به چنین جنگی مانور داده است.
آنان میگویند او مهرههای شطرنج را به گونهای قرار میدهد که متناسب برای دستیابی به آن هدف باشند: ابتدا جبهه جنگ در مرز شمالی اسرائیل را باز کرده سپس قصد تخریب حزب الله را دارد تا پس از آن برای آن نوع حملهای آماده شود که مستلزم اقدام علیه حامیان حزب الله در تهران است. در نهایت از ایالات متحده خواهد خواست تا به اقدام علیه ایران دست بزند و در نهایت از ایالات متحده میخواهد تا اطمینان دهد که اسرائیل از جنگ گستردهتر خاورمیانه که پس از آن به وقوع میپیوندد جان سالم به در خواهد برد.
براساس گزارشی که در شبکه خبری "ان بی سی" منتشر شده گفته میشود که "جو بایدن" رئیس جمهور آمریکا در محافل خصوصی ابراز نگرانی کرده که این دقیقا همان کاری است که نتانیاهو تلاش میکند انجام دهد. اسرائیل میتواند چنین جنگی را ادامه دهد همان طور که اکنون در لبنان آن را نشان میدهد، اما با هزینهای هولناک. تقویت حضور نظامی آمریکا در خاورمیانه نشان دهنده نگرانی از این است که عملیات نظامی جدید اسرائیل در لبنان میتواند درگیری جدیدی ایجاد کند.
با اعلام دولت بایدن مبنی بر اعزام نیروهای بیشتر به خاورمیانه نگرانیها در مورد این که تعمیق درگیری بین اسرائیل و حزب الله خطر گسترش درگیری بسیار گستردهتر را به همراه دارد افزایش میدهد.
ایالات متحده در حال حاضر حدود ۴۰۰۰۰ سرباز مستقر در منطقه دارد که هدف اصلی از استقرار آنان را دفاع از متحدان خود در برابر تهدید ناشی از ایران و شبکه شبه نظامیان متحدش در منطقه اعلام کرده است.
اعلام پنتاگون در روز دوشنبه مبنی بر این که در واکنش به تشدید خشونت بین اسرائیل و حزب الله یک واحد کوچک از نیروها را به خاورمیانه میفرستد ناگزیر این تصور را ایجاد میکند که ایالات متحده در نهایت ممکن است بیشتر در این مناقشه درگیر شود. به غیر از ۴۰۰۰۰ نیروی آمریکایی حاضر در منطقه، ایالات متحده بیش از ۱۲ ناو جنگی را به همراه هزاران تفنگدار دریایی در ناوهای دریای مدیترانه مستقر کرده است.
تقویت حضور نظامی ایالات متحده در منطقه هم چنین نشان میدهد که چشم انداز دولت بایدن برای اجرای توافق آتش بس در غزه به سرعت در حال افول است حتی اگر کاخ سفید کماکان متعهد به کاهش تنشها در لبنان و غزه باشد.
پس از آن که اسرائیل حملات هوایی متعددی را انجام داد دولت بایدن از هر دو طرف خواست تا خویشتنداری خود را حفظ کنند. علیرغم آن که کاخ سفید اصرار داشت راه حل دیپلماتیک هنوز قابل دستیابی است "کارین ژان پیر" سخنگوی کاخ سفید گفته بود که دولت بایدن "نسبت به تشدید احتمالی تنشها نگران است".
مقامهای ایالات متحده هم چنین نگران این موضوع هستند که اشتباهات آخرین مداخله نظامی بزرگ واشنگتن در لبنان در دهه ۱۹۸۰ میلادی را تکرار نکنند مداخلهای که منجر به کشته شدن صدها نفر از نظامیان و پرسنل آمریکایی پس از انفجار خودروی بمبگذاری شده سفارت ایالات متحده و مجتمع تفنگداران دریایی ایالات متحده در بیروت شد.
"لوید آستین" وزیر دفاع ایالات متحده در تلاش برای کاهش تنشها تاکنون دو تماس با "یوآو گالانت" وزیر دفاع اسرائیل داشته است که در آن به فشار بر اسرائیلیها برای اجرای آتش بس در غزه ادامه داده است. با این وجود، گالانت با کاهش امید به حصول سریع آتش بس گفته که افزایش فعالیتهای نظامی اسرائیل در غزه نشان میدهد که اسرائیل تصمیم گرفته مرکز ثقل عملیات را از جنوب به شمال منتقل کند که نشان دهنده آن است که اسرائیل ممکن است از انجام عملیات در داخل غزه برای تشدید جنگ در جبهه شمال بکاهد.
علیرغم درخواستهای بینالمللی برای حفظ آرامش و خویشتنداری، اسرائیلیها هیچ نشانهای از عقب نشینی نشان نمیدهند به طوری که ژنرال "هرزی هالوی" رئیس ستاد ارتش اسرائیل هشدار داده که اسرائیل در حال آماده شدن برای مراحل بعدی عملیات است. در حالی که هیچ یک از طرفین ظاهرا آمادگی کاهش خصومتها را ندارند همه شواهد حاکی از تشدید جنگ بین اسرائیل و حزب الله است با همه پیامدهایی که بر سایر نقاط منطقه خواهد داشت.
این یک «جنگ» نیست، یک «فتنه» است / شاهد آنارشیسم تسلیحاتی در منطقه خاورمیانه خواهیم بود/ سیاست «زمین سوخته» اسرائیل جواب نمیدهد
حشمت الله فلاحت پیشه، تحلیلگر ارشد سیاست خارجی و رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس دهم در گفتوگو با فرارو به تحلیل این موضوع پرداخته و گفته است که «هدف اسرائیل بر هم زدن توازن نظامی در منطقه است، یعنی اگر توازن نظامی به هم زده شود، میتواند با ابزارهای نظامی به اهداف خود رسیده و در جهت رسیدن به این اهداف، پیش برود. اما این تصمیم اسرائیل یک خطر بلند مدت را نیز به همراه دارد و منجر به شکل گیری آنارشیسم تسلیحاتی در منطقه میشود. این آنارشیسم، زمانی به خطری بازگشتناپذیر تبدیل میشود که منتهی به رقابت تسلیحاتی شود. معتقدم تمام کشورهای منطقه، درصد زیادی از بودجه عمومی خود را به تقویت توان نظامی و دفاعی اختصاص خواهند داد. ضمن این که بسیاری از توافقات راهبردی به گونهای شکل میگیرد که مانع از یکه تازی نظامی اسرائیل در منطقه شود. به همین دلیل معتقدم سیاست دوگانه آمریکا در عدم جلوگیری از اقدامات نتانیاهو، در درجه اول باعث ایجاد مشکل در اقدامات راهبردی ایالات متحده در منطقه میشود.»
وی افزود: «به هر حال، گروههای مقاومت، گروههای ایدئولوژیک محسوب میشوند و در نتیجه، قابلیت ریشه کن شدن، ندارند و حتی اگر اسرائیلیها سیاست «زمین سوخته» خود را ادامه دهند، باز هم گروههای مقاومت در قالب جنگهای چریکی دوباره شکل خواهند گرفت و میتوان گفت در واقع بینانهترین شرایط، سلاحهای نیمه سنگینی که امکان ساخت آن در مرز اسرائیل وجود دارد را در اختیار میگیرند؛ بنابراین برخلاف ادعای نتانیاهو، سیاست زمین سوخته برای اسرائیل، امنیت به همراه نخواهد آورد. مسئله دیگر، نقش بازیگرانی دیگر در منطقه است. من مدتی پیش به سخنان آقای لاوروف نقد کرده بودم که گفته بود منطقه در حال نزدیک شدن به یک جنگ بزرگ است و همزمان نماینده روسیه در سازمان ملل؛ اولیانوف، اعلام کرده بود برجام بعد از ۲ هفته، قابل احیا است. من معتقدم روسها هم در مسیر انحرافی که شکل گرفت نقش داشتند و آنها بیش از بسیاری از کشورها مایلند یک جنگ بین المللی منطقهای شکل بگیرد تا تحولات اوکراین تحت الشعاع قرار گیرد.»
آن چه میبینیم «فتنه» است، جنگ نیست
این تحلیلگر ارشد سیاست خارجی در ادامه گفت: «روسها تنها با یک شیوه میتوانند نشان دهند که از سیاست تاکتیکی گذشته خود فاصله گرفته اند. به این شیوه که به کشورهای هدف اسرائیل کمک کنند تا به نوعی توازن نظامی دست پیدا کنند. درواقع روسها فقط به گونهای، میتوانند حسن نیت خود را به کشورهایی مثل ایران نشان دهند که کمک کنند این کشورها به سطح بالایی از آمادگی دفاعی و نظامی برسند. ما میدانیم که روسها بیشترین بازی را در واگذار کردن تسلیحات خود به کشورهایی از جمله ایران نشان داده اند؛ لذا اکنون ما یک معیار مشخص در زمینه همکاریهای راهبردی داریم و بر اساس آن میتوانیم نقش روسیه را نیز مورد بررسی قرار دهیم.»
وی افزود: «معتقدم باید تفسیری واقع بینانه از تحولات ارائه داد و تحولات ۱۱ ماه اخیر نشان داد که حتی سوریه و عراق به دنبال این هستند که تا حد امکان گلیم خود را از آتش جنگ دور نگه دارند و عملاً در سوریه گروههای مقاومت از حداقل توان مانور برخوردارند. البته در عراق وضعیت متفاوت است و گروههای مقاومت از امکان مانور، برخوردارند، اما یک پرسش وجود دارد که چرا گروههای مقاومت، پیشتر از اینها برای رسیدن به یک همگرایی در قبال اسرائیل تلاش نکرده اند. به طور کلی آن چه میبینیم «فتنه» است، جنگ نیست. به اعتقاد من در قالب یک ساز و کار بین المللی باید در برابر این فتنه ایستاد. ایران باید توان دفاعی خود را همسطح با اسرائیل تقویت کند. آن چه که مشخص است، این است که اگر نتانیاهو بتواند گام به گام، اهداف خود را عملیاتی کند، سعی خواهد کرد اقدامات ایذایی علیه ایران نیز انجام دهد، اما اگر این جنگ، به جنگ ایران و اسرائیل تبدیل شود، منافع کشورهای منطقه و به ویژه منافع آمریکاییها مصون از این جنگ نخواهد بود چرا که جنگ ایران و اسرائیل قابلیت تبدیل شدن به جنگ منطقهای را دارد و در نتیجه به سود آمریکاییها است که این موضوع را نه جنگ بین ایران و اسرائیل، بلکه جنگی بدانند که از سوی یک گروه افراطی و مذموم در سرزمینهای اشغالی شروع شده و اگر کنترل نشود، ممکن است در نهایت بسیار فراگیر شود.»
قشقاوی: حزب الله لبنان قائم به فرد نیست /برای امتیازگیری در مذاکرات، باید قدرت تسلیحاتی و دفاعی کشور را تقویت کنیم
عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجه مجلس میگوید: حمله به سیدحسن نصرالله مستقیماً از طرف آمریکا بود، اصلاً اسرائیل در چنین قابلیتهای اطلاعاتی قرار ندارد، یعنی سازمان سیا هدایتگر موساد و سکرت اینتلیجنس سرویس است. اینها یک جریان اطلاعاتی و جاسوسی قوی هستند. همه ناوهای آمریکایی و سیستم اطلاعرسانی آمریکا در خدمت اسرائیل هستند. الان تردیدی درباره نقش آمریکا وجود ندارد و سادهلوحترین فرد دیگر نمیتواند ادعا کند که آمریکا مستقیم و بیواسطه در ترور سید حسن نصرالله نقش نداشته است. دو ماه بعد از ترور اسماعیل هنیه در خاک ایران، دو روزپیش سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزبالله به دست اسرائیل شهید شد، شوکی بزرگ به جریان مقاومت.
حسن قشقاوی از نمایندگان مجلس دوازدهم که سابقه فعالیت در حوزه دیپلماسی را دارد به خبرآنلاین می گوید؛«با شهادت سیدحسن نصرالله جریان مقاومت آسیب نمیبیند، حزبالله قائم به فرد نیست بلکه جریان تشکیلاتی است که از نظر اقتصادی بسیار قوی است.»
بعد از این خبر بود که بسیاری تلاش کردند از انشقاق در حزب الله بگویند و به عبارتی این گمانه را تقویت کنند که با شهادت نصرالله، فاتحه حزبالله هم خوانده است اما رهبر انقلاب در پیامی که صادر کردند از ادامه خط مقاومت گفتند و تاکید کردند که این اتفاق آسیب مهمی به پیکره مقاومت وارد نمیکند.
این عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی به صراحت اعلام میکند که «بخشی از آمریکای لاتین، آفریقا و آسیا در کار کشتیرانی و تجارت در اختیار هواداران حزبالله است. »
قشقاوی تاکید بر قوی تر کردن کشور در بعد تسلیحاتی دارد و معتقد است نباید تحت هر شرایطی به سمت مذاکره رفت.
در ادامه گفتگوی خبرآنلاین با حسن قشقاوی، سخنگوی پیشین وزارت امور خارجه و عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی را میخوانید:
*آقای قشقاوی! شهادت سید حسن نصرالله تا چه اندازه بر روی معادلات منطقه تاثیرگذار است؟
بیتردید شهادت افراد بزرگ و کم نظیری مانند سید حسن نصرالله، شهید سلیمانی و شهید فواد شکور تاثیرات و صدماتی را به دنبال دارد. بهترین قضاوت را رهبری را فرمودند کما اینکه روز گذشته در پیام خود اعلام کردند صدمات مهمی به مقاومت وارد نخواهد شد اما آیا این در راهبرد کلان منطقهای مقاومت اثری خواهد گذاشت یا خیر؟ من با قاطعیت میگویم که چنین اتفاقی به نفع رژیم صهیونیستی نمیافتد.
سردار سلیمانی شهید شد، آیا الان سپاه قدس نسبت به زمان حیات شهید سلیمانی قویتر شده، موشکها مدرنتر شدند، پهپادها قویتر شدند یا همگی ضعیفتر شدند؟ همه میگویند قویتر شده است. خود سیدحسن نصرالله ۳۰ سال قبل طلبهای در قم بود. سید عباس موسوی شهید شد.
شهادت سید حسن نصرالله در راهبرد کلان حزبالله هیچ تاثیری ندارد
سید حسن نصرالله یک بچه کوچک داشت که با همسرش او را به بیروت بردند و شورای مرکزی حزبالله به شهید نصرالله اطلاع دادند، که جلسه داریم، او باور نمیکرد که دبیرکل حزب شود. فکرش را کنید که ۳۰ سال قبل جوان تازه وارد، تازه ازدواج کرده، تازه بچهدار شده و ۶ سال در قم و نجف تحصیل کرده بود، چگونه توانست دبیرکل بزرگ و مقتدری شود. آیا با شهادت سید عباس موسوی، حزب الله در زمان دبیرکلی سید حسن نصرالله قویتر شد یا ضعیفتر؟ بنابراین شهادت سید حسن نصرالله در راهبرد کلان هیچ تاثیری ندارد، اگر بخش پروپاگاندای صهیونیستی را کنار بزنیم، مشاهده میکنیم که تحلیلگران خود صهیونیست هم این را قبول دارند.
به نظر بنده بهترین موردی که قدرت مقاومت را ترسیم میکند، نطق نتانیاهو در سازمان ملل بود. اصلا پیش از این بحث ایران و مقاومت نبود اما نتانیاهو میگوید این خط موهبت و نفرین است و بعد خیلی جالب مباحث اقتصادی را مطرح میکند و میگوید این خط همفکران ما تبدیل به خط اقتصادی میشود، یعنی در نطق خودش اذعان کرد که امروز ایران یک کشور تنها نیست، مقاومت یک خط از شرق تا غرب و از شمال تا جنوب است، این از اذعان نتانیاهو برداشت میشود نه از سخنرانی قبل از نماز جمعه به عنوان مثال بنده نماینده مجلس.
حزبالله قائم به فرد نیست
*بنابراین شما بر این باور هستید که بعد از سید حسن نصرالله، حزبالله دچار تزلزل و ضعف نخواهد شد و ...
قطعاً بازسازی خواهد کرد چراکه حزبالله قائم به فرد نیست بلکه جریان تشکیلاتی است که از نظر اقتصادی بسیار قوی است. حزب الله و تجار طرفدار آن در سراسر جهان فعالیت اقتصادی میکنند، یعنی بخشی از آمریکای لاتین، آفریقا و آسیا در کار کشتیرانی و تجارت در اختیار هواداران حزبالله است.
بنابراین حزبالله یک امتداد بزرگ بیزینسی و اقتصادی در سطح جهان دارد علاوه بر این یک امتداد بزرگ رسانهای دارد، از المنار تا شبکه ها و خبرگزاریهای دیگر و روزنامههایی مانند الاخبار و دیگران که طرفدار هستند و یا آنهایی که طرفدار هستند. در مجموع امروز المیادین طرفدار حزبالله است، همچنین الجزیره بیشتر از نیروی مقاومت حمایت میکند. از طرفی نماینده و فراکسیون در مجلس دارد و در کار تشکیلات سیاسی و رشد جامعه مدنی است، در کنار این موارد کار دفاعی انجام میدهد. چگونه چنین تشکیلاتی با هدف قرار دادن رهبرش بخواهد تضعیف شود؟
اینکه بگوییم راهبرد مقاومت درحال از بین رفتن است، واقعیت ندارد
امکان دارد ضربه بخورد البته فرمایش رهبری در این زمینه بسیار دقیق است که فرمودند اینگونه اقدامات صدمات مهمی وارد نخواهد کرد نه اینکه صدمه وارد نکند. بنابراین خود رهبری منصفانه و عادلانه تحلیل کرد. لذا من نمیگویم صدمه وارد نمیشود چراکه حرف غیر واقعبینانهای است اما اینکه بگوییم راهبرد مقاومت درحال از بین رفتن است، واقعیت ندارد و چنین چیزی نیست چنانچه جنگ ۳۳ روزه و جنگ ۱۹۸۲ که ۱۸ سال طول کشید، همگی نشان دادند و در نهایت حزبالله پیروز شد. اما اتفاقی که میافتد این است که ما هم باید در مقاومت توجه خود را بیشتر کنیم.
چرا ما بمب ۹۰۰ کیلویی نمیسازیم؟
زمان جنگ در دفاع مقدس هم ما این تجربه را داشتیم که وقتی عملیاتی مانند کربلای ۴ و ۵ لو میرفتند و شکست میخوردند، میرفتیم ببینیم نفوذی چه کسی است، از کدام ناحیه شکست خوردیم، کدام بخش تسلیحات ما ضعیف بود که در آن عملیات دفاع مقدس به بازدارندگی نرسید. اینها نکاتی است که باید مطالعه و بررسی کنیم. نکته دیگر تقویت تسلیحات است. جوانان ایرانی میتوانند، ما که از لحاظ بهره هوشی از آمریکاییها قویتر هستیم، این نکته را همه تاریخ میگوید که هوش جوان ایرانی و جوان مقاومت قویتر از اروپاییها است منتها باید متعهدانه این کار را انجام دهیم.
اگر قرار است F۳۵ ساخته شود، چرا ما آن را نسازیم؟ اگر بنا است که بمب ۹۰۰ کیلویی که کنار یک ساختمان فرود میآید و زیر ساختمان میرود و آن را هوا میکند، چرا ما چنین بمبی نسازیم؟ ما که پهپاد ساختیم. بنابراین استراتژی ما باید به این ترتیب باشد که به سمت ساخت هواپیمایی نظیر F۳۵ باشد، باید به سمت ساخت آن بمبها برویم.
سادهلوحترین فرد هم نمیتواند ادعا کند که آمریکا نقش مستقیم در ترور شهید نصرالله نداشته است
البته همه این موارد دفاعی هستند. ضمن اینکه دکترین هستهای ما باید تغییر کند، این موردی است که از دو ماه قبل مطرح کردم. الان که نتانیاهو گرین کارت را از آمریکا گرفت و حمله به نصرالله مستقیماً از طرف آمریکا بود، اصلاً اسرائیل در چنین قابلیتهای اطلاعاتی قرار ندارد، یعنی سازمان سیا هدایتگر موساد و سکرت اینتلیجنس سرویس است. اینها یک جریان اطلاعاتی و جاسوسی قوی هستند. همه ناوهای آمریکایی و سیستم اطلاعرسانی آمریکا در خدمت اسرائیل هستند. کما اینکه روز گذشته بایدن هم اعلام کرد و گفت خیلی خوشحال شدیم و خبر خوبی بود. بنابراین الان تردیدی درباره نقش آمریکا وجود ندارد و سادهلوحترین فرد هم دیگر نمیتواند ادعا کند که آمریکا مستقیم و بیواسطه در ترور سید حسن نصرالله نقش نداشته است.
ما باید به این سمت برویم، سخت است؟ بله، در تحریم هستیم؟ بله اما ایرانی میتواند،ایران که در طول سالها در تاریخ ابرقدرت بود، آن موقع که ایران ابرقدرت بود، آمریکا وجود خارجی نداشت، چرا باید خودباخته باشیم؟ باید به سمت این نوع ساختهها برویم، دکترین هستهای را هم با نظر مقامات تغییر دهیم. من حتی گفتم مجمع تشخیص مصلحت نظام به عنوان بازوی مشورتی رهبر میتواند نظر مشورتی خود را بدهد. بالاخره عرصهای است که ما باید متناسب با آن اقدام کنیم چراکه نهادهای بینالمللی، حقوق بینالملل و مذکرات سیاسی یعنی خام کردن جوانان مردم و مسخره کردن روشنفکران ایرانی.
مذاکره زمانی جواب می دهد که تسلیحاتی قوی شویم و عوامل نفوذی را از بین ببریم
*منظور شما این است که دیگر در راستای مذاکرات اقدامی صورت نگیرد؟
یعنی این موارد مطلقاً تاثیر ندارند. البته مذاکرات همیشه تاثیر دارد من دیپلمات هستم و همیشه طرفدار مذاکره هستم. آمریکا هم الان درخواست مذاکره دارد و در حال حاضر هم درباره آتشبس غزه در حال مذاکره هستند، لذا فرد دگمی نیستم. از نظر حقوق بینالملل و توافق سیاسی مصر در بلوک ناتو و غرب است اما از طرفی مصر و اسرائیل بر سر خط فیدالفی است. مگر فیدالفی براساس توافق مصر و اسرائیل ترسیم نشده است؟ مگر حقوق بینالملل طرفدار آنها نیست؟ مگر مصر در بلوک آمریکا و ناتو نیست؟ پس چرا اسرائیل در حال مقاومت بر روی این قضیه است؟ بنابراین معلوم است که حقوق بینالملل فقط به درد کلاسهای درس میخورد، مگر اینکه همگی قوی شویم آن وقت از موضع قدرت مذاکره خوب است.
وقتی از لحاظ تسلیحاتی قوی شویم و عوامل نفوذی را از بین ببریم، اطلاعات قوی داشته باشیم، در این شرایط مذاکره بسیار خوب است. انتهای هر جنگی مذاکره است. هیچ جنگی به صلح نرسید، مگر از طریق مذاکرات. اما این مثال تعویق مذاکرات و شکست آتش بس در غزه به این معنا است که از نظر غربیها حقوق بینالملل وجود خارجی ندارد و فقط برای جوانان ما و رشتههای حقوق ما است و هیچ معنایی غیر از این ندارد.
موافق مذاکره هستم اما...
*از صحبتهای شما توقف در مذاکرات هستهای استنباط میشود.
نظام سیستمی دارد، از طرفی شورای عالی امنیت ملی را داریم، آنها مینشینند و تصمیم میگیرند. بحث بنده مصداقی نیست صحبت بنده این است که این تجربه ترور هنیه، شهید سلیمانی و شهید نصرالله به ما نشان میدهد که بحثهای سیاسی، مذاکرات، حقوق بینالملل و اصول روابط بینالملل بیمعناترین مفهوم هستند، یعنی در کلاسهای وقت جوانان را میگیریم، مگر زمانی که به لحاظ قدرت تسلیحاتی و دفاعی قوی شوید که شما حرف اول را مذاکرات بزنید.
تا زمانی که شما به لحاظ قدرت اطلاعاتی، امنیتی و دفاعی حرف اول را نزنید، هیچ امتیاز سیاسی و حقوقی به شما نخواهند داد. یعنی اگر کسی فکر کند یک درصد میتواند امتیاز بگیرد، اشتباه میکند. من به عنوان دیپلمات ۴۰ ساله این نکته را میگویم که در ۸۰ کشور ماموریت بودم و با پادشاه و وزرای خارجه مذاکره کردم. تا زمانی که قدرت امنیتی، مقابله با نفوذ و تقویت سیستم دفاعی و انسجام میان نیروهای نظارتی، امنیتی و دفاعی و بخشهای مختلف دفاعی و قدرت تسلیحاتی قوی نباشد، مذاکره بیفایده است.
کد مطلب: 491187