تاریخ انتشار
يکشنبه ۱۱ شهريور ۱۴۰۳ ساعت ۱۵:۴۴
کد مطلب : ۴۹۰۲۲۳
تغییراتی که در سلسله مراتب قدرت در خاندان سلطنتی ایجاد شده است
بازی تاج و تخت سعودی با نظم نوین سلطنتی روشنتر شد
۰
کبنا ؛"ملک سلمان" پادشاه عربستان سعودی در تاریخ هشتم اگوست(۱۸ مرداد) با صدور فرمان سلطنتی اجازه داد کابینه در غیاب او و نخست وزیر و "محمد بن سلمان" ولیعهدش تشکیل شود. چنین جلسهای به ریاست ارشدترین عضو کابینه از میان نوادگان "ملک عبدالعزیز آل سعود" پدر بنیانگذار کشور سعودی برگزار خواهد شد.
به گزارش کبنا به نقل از فرارو، این فرمان سلطنتی یک تحول سیاسی مهم است. از زمانی که "محمد بن سلمان" در سال ۲۰۱۷ به منصب ولایتعهدی و سپس پنج سال بعد به مقام نخست وزیری رسید، مناصب مهم اداری و سیاسی نایب ولیعهد و معاون نخست وزیر خالی مانده بودند. این مناصب خالی تعیین سومین فرد قدرتمند در ساختار تصمیم گیری سعودی یا گمانه زنی در مورد نامزدهای احتمالی را دشوار ساخته اند. پویایی تصمیم گیری در پادشاهی سعودی مدتها موضوعی پیچیده بوده است.
"ملک سعود" پسر ارشد و جانشین عبدالعزیز در سال ۱۹۶۴ به دنبال توافقی دو جانبه بین خاندان سلطنتی سعودی و نخبگان مذهبی مجبور به کنارهگیری شد. تلاشهای او برای متمرکز کردن قدرت در میان پسرانش، عادات مرتبط با خرج کردن ناپایدار پول و سرمایه گذاریهای مخاطره آمیز در سیاست خارجی، "فیصل" برادر ناتنی و ولیعهد سعود را وادار کرد تا یک ائتلاف خانوادگی برای مقابله و خلع او تشکیل دهد.
فیصل پس از برکناری سعود به پادشاهی رسید و نظام حکمرانی تازهای را وضع کرد که در آن قدرت بین پسران مختلف "عبدالعزیز" که در کودتای او شریک بودند، توزیع میشد. هدف این بود که از تمرکز قدرت در یک بخش فرعی از خاندان جلوگیری به عمل آید.
این توزیع افقی قدرت منجر به پیدایش فرهنگ "شاه نشینی نهادی" شد بدان معنا که هر شاهزادهای که مسئولیت یک اداره یا سازمان دولتی را برعهده داشت آن نهاد را به مثابه قلمروی پادشاهی شخصی خود قلمداد میکرد و از آن نهاد برای افزایش نفوذ سیاسی خود با پرورش شبکههای حمایتی استفاده میکرد.
این رویه به تدریج سلسله مراتب قدرت را در خاندان سلطنتی عربستان ایجاد کرد. گروهی متشکل از بیش از ۳۰ برادر ناتنی تحت نظر پادشاه و ولیعهد ظاهر شدند که بر اساس ارشد بودن، تبار مادری و اهمیت سیاسی قلمروهای نهادی تحت کنترل شان به عنوان رقبای آینده تاج و تخت سعودی قلمداد میشدند.
در مقابل چنین پس زمینهای انتصاب شاهزاده "فهد" به عنوان نایب دوم نخست وزیر پادشاهی سعودی در سال ۱۹۶۷ میلادی دچار تحول قابل توجهی شد. در آن زمان منصب رسمی نایب ولیعهد و بنابراین ورود رسمی به خط جانشینی وجود نداشت. با این وجود، منصب فهد به عنوان وزیر کشور و هم چنین بزرگترین پسر در میان هفت پسری که عبدالعزیز در نتیجه ازدواج با "حصه بنت احمد السدیری" داشت مسیر او را به تاج و تخت تثبیت کرد.
فهد در سال ۱۹۸۲ میلادی پس از مرگ "خالد" برادر ناتنی و پادشاه حاکم به سلطنت رسید. این پویایی انتصاب معاونان دوم نخست وزیر را دیکته کرد. آنان یا بخشی از یک گروه قوی از برادران بودند همان طور که در مورد هفت سدیری رخ داد یا توسط پادشاه حاکم و یا گروههای خانوادگی با نفوذ حمایت میشدند و یا دارای یک مجموعه کلیدی بودند.
شاهزاده "عبدالله" که در سال ۱۹۷۵ به عنوان معاون دوم نخست وزیر منصوب شد مثالی از این مورد بود. عبدالله که یکی از متحدان فیصل در کودتا علیه سعود بود از سال ۱۹۶۲ رهبری گارد ملی عربستان سعودی را برعهده داشت. او هم چنین با قبیله قدرتمند "شمر" که در گذشته از دشمنان سیاسی سلطنت خاندان سعودی بودند پیوندهایی از سمت خانواده مادری داشت.
عبدالله در سال ۲۰۰۵ میلادی پس از مرگ فهد به پادشاهی رسید و نه سال بعد برادر ناتنی دیگری به نام شاهزاده "مقرن" را به عنوان نایب ولیعهد منصوب کرد و بدین ترتیب آغازگر منصب رسمی تازهای در سلسله جانشینی سلطنتی شد.
مقرن نیز مانند کسانی که پیش از او بودند منصبی با نفوذ به عنوان رئیس سازمان اطلاعات برعهده داشت اگرچه انتصاب او در وهله نخست به دلیل نزدیکی اش به پادشاه بود. با این وجود، زمانی که عبدالله در سال ۲۰۱۵ درگذشت این پویایی چند دههای که به موجب آن کسب مناصب سیاسی به میدان رقابت بین برادران ناتنی و متحدان مربوطه آنان تبدیل شده بود کاملا تغییر کرد. سلمان به سلطنت رسید و ظرف مدت دو سال دو ولیعهد متوالی را برکنار کرد و پسر خود محمد را به این مقام ارتقا داد.
سلمان و پسرش در سالیان اخیر توانسته اند نفوذ سیاسی شاهزادگان قدرتمند و جناحهای سلطنتی را از طریق تغییرات اداری و کارزار موسوم به مبارزه با فساد از بین ببرند.
همه مردان پادشاه
در نظام تازه ایجاد شده قدرت صرفا در اختیار پادشاه و پسرش قرار گرفته است. این وضعیت تازه جایگاه پادشاه سعودی را از "اولین بودن در میان برابرها" به "حاکم نهایی بودن" تغییر داده است. با این وجود، تصمیم اخیر مبنی بر اجازه به بزرگترین نوادگان عبدالعزیز برای برعهده گیری ریاست جلسات کابینه نگاهی اجمالی به سلسله مراتب کنونی قدرت سلطنتی تحت نظر پادشاه و ولیعهد به ما میدهد.
شاهزاده "منصور بن متب" و شاهزاده "عبدالعزیز بن سلمان" (یکی دیگر از پسران ملک سلمان) دو عضو ارشد سلطنتی کابینه از نظر سنی بسیار بزرگتر از شخص ولیعهد هستند. این بدان معناست که بعید به نظر میرسد آنان نامزدهای آینده برای برعهده گیری نقش نایب ولیعهد باشند. بنابراین، نامزدهای واقعی پنج جوان باقیمانده سلطنتی هستند که دارای جایگاه در درون دولت میباشند. به جز شاهزاده "خالد بن سلمان" (از کوچکترین پسران ملک سلمان) وزیر دفاع هیچ یک از آن اعضای کابینه به طور مستقیم یا غیرمستقیم وزارتخانههای مربوطه خود را از پدران شان به ارث نبرده اند.
سلسله مراتب قدرت درون خاندان سلطنتی تغییر کرده است. رابطه شخصی و نزدیکی بین یک شخص خاص و پادشاه و ولیعهد اکنون به طور فزایندهای جایگاه آنان را در دستور کار پادشاهی سعودی دیکته میکند.
به گزارش کبنا به نقل از فرارو، این فرمان سلطنتی یک تحول سیاسی مهم است. از زمانی که "محمد بن سلمان" در سال ۲۰۱۷ به منصب ولایتعهدی و سپس پنج سال بعد به مقام نخست وزیری رسید، مناصب مهم اداری و سیاسی نایب ولیعهد و معاون نخست وزیر خالی مانده بودند. این مناصب خالی تعیین سومین فرد قدرتمند در ساختار تصمیم گیری سعودی یا گمانه زنی در مورد نامزدهای احتمالی را دشوار ساخته اند. پویایی تصمیم گیری در پادشاهی سعودی مدتها موضوعی پیچیده بوده است.
"ملک سعود" پسر ارشد و جانشین عبدالعزیز در سال ۱۹۶۴ به دنبال توافقی دو جانبه بین خاندان سلطنتی سعودی و نخبگان مذهبی مجبور به کنارهگیری شد. تلاشهای او برای متمرکز کردن قدرت در میان پسرانش، عادات مرتبط با خرج کردن ناپایدار پول و سرمایه گذاریهای مخاطره آمیز در سیاست خارجی، "فیصل" برادر ناتنی و ولیعهد سعود را وادار کرد تا یک ائتلاف خانوادگی برای مقابله و خلع او تشکیل دهد.
فیصل پس از برکناری سعود به پادشاهی رسید و نظام حکمرانی تازهای را وضع کرد که در آن قدرت بین پسران مختلف "عبدالعزیز" که در کودتای او شریک بودند، توزیع میشد. هدف این بود که از تمرکز قدرت در یک بخش فرعی از خاندان جلوگیری به عمل آید.
این توزیع افقی قدرت منجر به پیدایش فرهنگ "شاه نشینی نهادی" شد بدان معنا که هر شاهزادهای که مسئولیت یک اداره یا سازمان دولتی را برعهده داشت آن نهاد را به مثابه قلمروی پادشاهی شخصی خود قلمداد میکرد و از آن نهاد برای افزایش نفوذ سیاسی خود با پرورش شبکههای حمایتی استفاده میکرد.
این رویه به تدریج سلسله مراتب قدرت را در خاندان سلطنتی عربستان ایجاد کرد. گروهی متشکل از بیش از ۳۰ برادر ناتنی تحت نظر پادشاه و ولیعهد ظاهر شدند که بر اساس ارشد بودن، تبار مادری و اهمیت سیاسی قلمروهای نهادی تحت کنترل شان به عنوان رقبای آینده تاج و تخت سعودی قلمداد میشدند.
در مقابل چنین پس زمینهای انتصاب شاهزاده "فهد" به عنوان نایب دوم نخست وزیر پادشاهی سعودی در سال ۱۹۶۷ میلادی دچار تحول قابل توجهی شد. در آن زمان منصب رسمی نایب ولیعهد و بنابراین ورود رسمی به خط جانشینی وجود نداشت. با این وجود، منصب فهد به عنوان وزیر کشور و هم چنین بزرگترین پسر در میان هفت پسری که عبدالعزیز در نتیجه ازدواج با "حصه بنت احمد السدیری" داشت مسیر او را به تاج و تخت تثبیت کرد.
فهد در سال ۱۹۸۲ میلادی پس از مرگ "خالد" برادر ناتنی و پادشاه حاکم به سلطنت رسید. این پویایی انتصاب معاونان دوم نخست وزیر را دیکته کرد. آنان یا بخشی از یک گروه قوی از برادران بودند همان طور که در مورد هفت سدیری رخ داد یا توسط پادشاه حاکم و یا گروههای خانوادگی با نفوذ حمایت میشدند و یا دارای یک مجموعه کلیدی بودند.
شاهزاده "عبدالله" که در سال ۱۹۷۵ به عنوان معاون دوم نخست وزیر منصوب شد مثالی از این مورد بود. عبدالله که یکی از متحدان فیصل در کودتا علیه سعود بود از سال ۱۹۶۲ رهبری گارد ملی عربستان سعودی را برعهده داشت. او هم چنین با قبیله قدرتمند "شمر" که در گذشته از دشمنان سیاسی سلطنت خاندان سعودی بودند پیوندهایی از سمت خانواده مادری داشت.
عبدالله در سال ۲۰۰۵ میلادی پس از مرگ فهد به پادشاهی رسید و نه سال بعد برادر ناتنی دیگری به نام شاهزاده "مقرن" را به عنوان نایب ولیعهد منصوب کرد و بدین ترتیب آغازگر منصب رسمی تازهای در سلسله جانشینی سلطنتی شد.
مقرن نیز مانند کسانی که پیش از او بودند منصبی با نفوذ به عنوان رئیس سازمان اطلاعات برعهده داشت اگرچه انتصاب او در وهله نخست به دلیل نزدیکی اش به پادشاه بود. با این وجود، زمانی که عبدالله در سال ۲۰۱۵ درگذشت این پویایی چند دههای که به موجب آن کسب مناصب سیاسی به میدان رقابت بین برادران ناتنی و متحدان مربوطه آنان تبدیل شده بود کاملا تغییر کرد. سلمان به سلطنت رسید و ظرف مدت دو سال دو ولیعهد متوالی را برکنار کرد و پسر خود محمد را به این مقام ارتقا داد.
سلمان و پسرش در سالیان اخیر توانسته اند نفوذ سیاسی شاهزادگان قدرتمند و جناحهای سلطنتی را از طریق تغییرات اداری و کارزار موسوم به مبارزه با فساد از بین ببرند.
همه مردان پادشاه
در نظام تازه ایجاد شده قدرت صرفا در اختیار پادشاه و پسرش قرار گرفته است. این وضعیت تازه جایگاه پادشاه سعودی را از "اولین بودن در میان برابرها" به "حاکم نهایی بودن" تغییر داده است. با این وجود، تصمیم اخیر مبنی بر اجازه به بزرگترین نوادگان عبدالعزیز برای برعهده گیری ریاست جلسات کابینه نگاهی اجمالی به سلسله مراتب کنونی قدرت سلطنتی تحت نظر پادشاه و ولیعهد به ما میدهد.
شاهزاده "منصور بن متب" و شاهزاده "عبدالعزیز بن سلمان" (یکی دیگر از پسران ملک سلمان) دو عضو ارشد سلطنتی کابینه از نظر سنی بسیار بزرگتر از شخص ولیعهد هستند. این بدان معناست که بعید به نظر میرسد آنان نامزدهای آینده برای برعهده گیری نقش نایب ولیعهد باشند. بنابراین، نامزدهای واقعی پنج جوان باقیمانده سلطنتی هستند که دارای جایگاه در درون دولت میباشند. به جز شاهزاده "خالد بن سلمان" (از کوچکترین پسران ملک سلمان) وزیر دفاع هیچ یک از آن اعضای کابینه به طور مستقیم یا غیرمستقیم وزارتخانههای مربوطه خود را از پدران شان به ارث نبرده اند.
سلسله مراتب قدرت درون خاندان سلطنتی تغییر کرده است. رابطه شخصی و نزدیکی بین یک شخص خاص و پادشاه و ولیعهد اکنون به طور فزایندهای جایگاه آنان را در دستور کار پادشاهی سعودی دیکته میکند.