یادداشت ارسالی؛
سعید هراسی و مسعود مالی، گفتمان روحانیسیم (به قلم: سیدعلی عباس محدث)
10 مرداد 1403 ساعت 15:35
امروز دکتر پزشکیان را برای ماله کشی بر ۸ سال بحران و نفاق و اختلاس میخواهند. کسانی که تحریم خودشان را از مردم پنهان میکنند، چگونه میخواهند دَم از ارتباط با دنیای آرزوهایشان بزنند؟ بدون تردید، ۱۵ تیرماه، مردمِ آگاه و فهیم ایران اسلامی نخواهند گذاشت چراغ اتحاد و انسجام مسئولان و مردم را که شهید رئیسی برافروخته است، خاموش شود و چهرۀ زیبای استقلال و اقتدار ایران اسلامی که خوشبختانه توسط همین حامیان شیخ بنفش تأیید شده است، مسعودمالی کنند و دوباره سرطان وابستگی، پیکر ایران را بگیرد.
سیدعلی عباس محدث، روزنامهنگار، فعال سیاسی و جامعه شناس کهگیلویه و بویراحمد در یادداشتی نوشت: انتخابات تیرماه ۱۴۰۳ ریاست جمهوری علیرغم شانتاژهای سیاسی اصلاح طلبان وابسته به اصولگرایان سنتی، وزرا و عوامل دولتِ تحریم آفرین، تورم ساز، سلطان پرور و مردم ستیزِ شیخ حسن روحانی، به دور دوم رفته و باید در ۱۵ تیرماه تجدید شود. درس بزرگ مرحلۀ اول انتخابات این بود که نه دکتر مسعود پزشکیان با جِرزنی عباس آخوندی، محمدجواد ظریف، آذری جهرمی، اسحاق جهانگیری و حتی خودِ شیخ حسن، برای مردم موجه بود که در دور اول پیروز انتخابات باشد و نه ارجحیت و اصلحیت دکتر سعید جلیلی به نسبت غرب گدایان وابستهای چون تیم جاسوس محور و دلال طلب محمدجواد ظریف در ذهن مردم مغفول ماند. اگر این تنها پیام مهم انتخابات ۸ تیرماه باشد، بنابراین ذلت و روسیاهی از آن کسانی شد که نه با دیپلماسی التماسی عزت گرفتند و نه با دمیدن از سر گشادِ شیپورِ اینترنشنال، من و تو و بیبی سی فارسی و... ، محور انقلابی را با حیلت و دروغ مغلوب کردند.
در ادامه بذل و بخششهای اراضی ایران در عهد قاجار، حسن روحانی نیز با همراهی مجلسِ علی لاریجانی، در تدارک بود که ننگینترین معاهدۀ پس از دوران مدرنیته را بر ملت ایران تحمیل کند. اگر در دوران قاجار، مِلک ایران در برابر اعطای عشرتکدهها و بیبندو باری شاه قاجار در کابارههای انگستان و شوروی به چپاول رفت، میتوانیم جهل مردم و جمودی فکری شاهان از فضای سیاسی حاکم بر دنیا را امکان هر غفلت دیگری بدانیم. اما در قرن بیست و یکم که دنیا توانسته است تا بیکرانهها را به تسخیر درآورد و جوانان مسلمان ایران و منطقه، نسبت به کمترین کنشهای سیاسی و اقتدارگرایی، واکنشهای پشیمانکنندهای میدهند، انتظار نمیرفت که مدعیانِ زبان بلدِ دنیا و متحجرانِ در اخلاق و وفای به عهد، کمتر از بیست دقیقه، مهمترین قرارداد سیاسی که آب خوردن مردم را به آن گرهزده بودند، در مجلسِ چشم بسته و دهن گشادِ علی لاریجانی تصویب کنند. بدتر اینکه در نهایت جناب ظریف با وقاهت تمام در یک گفتوگوی مجازی که در بستر کلابهاوس برگزار شد، ضمن اعتراف به اشتباه فاحش در تنظیم متن برجام از سوی تیم مذاکرهکننده ایران، تأکید کرد: «در مجلس گفتم در برجام کلمه «تعلیق، Suspension» وجود ندارد. اشتباه از من بود. چهار بار کلمه «تعلیق» در برجام وجود دارد ولی مذاکرهکننده ما به من اطلاع نداده بود. ظریف در این گفتوگوی مجازی تأکید کرده که در برجام و در قضیه«Suspension» یا تعلیق تحریمها، این واژه را در برجام ندیده بودم». به همین راحتی ۸ سال به ملت میگفتند که به ما نگوئید چکار میکنید چون ما داریم محرمانه صحبت میکنیم و نباید نتیجه گفتگوها زودتر از آنچه ما در نظر داریم، مطرح شود. حتی در پاسخ به اینکه اگر جمهوری خواهان آمریکا و خاصه ترامپ بر سر کار بیاد، برجام چه میشود؟ باز با بلوف و ژستی مغرور از دست بوسیِ غرب، مدعی بود که امضاء جان کری تضمین است.
متلک پرانی جناب ظریف و دهن کجی شیخ حسن به ملت ایران تا جایی پیش رفت که شیخ حسن در سفرشان به مشهد، بهانۀ تشک و پتوی مارک«لای کو» میکند و چون در مشهد نبود، دستور میدهند تا در تهران خریداری کرده و با هواپیمایی اختصاصی به مشهد بفرستند. آیا این رئیس جمهور و سخن این آدم در مسلک اصلاح طلبی است؟ اگر کسی با چنین باوری دوباره به قدرت برگردد، چه بر سر جوانان، نیازمندان، اقشار متوسط و جامعه ایران اسلامی خواهد آورد؟ فرموش نکردیم که در حین مذاکرات برجام، در گوشهای از داخل هواپیمای حامل آقای ظریف را تختخواب خاصی با تشک مواج و دستگاههای فیزیوتراپی تعبیه کرده بودند که دیسک کمرِ دیپلماتِ زبان بلد ایران، کمتر اذیت بشود. این در حالی بود که وقتی پیرمرد روستایی به وزیر بهداشت مراجعه میکند که هزینۀ سنگین فیزیوتراپی خود را ندارد، مرد چند هزارمیلیاردی وزارت بهداشت شیخ حسن، با نگاهِ متکبرانه و مستبدانهای به پیرمرد میگوید، «برو خودت بمال». نباید از خودمان بپرسیم که چرا این روزها همان آقای ظریف پر فیس و افاده و مرد سرافکنده برجام، بدون هیچ احساس دردی، عین عمود قناد، مرد شیرینِ شبکه و برنامههای کودک، بالا و پایین میپرد و عربده میشد و در سالنهای سخنرانی، معلق بازی میکند تا احساسات پاک را بفرید و دوباره آبرویی برای خود دست و پا کند؟
آیا غیر از این است که از همسنخی و هم مرامی دکتر سعید جلیلی با ملت ایران میترسند؟ آیا غیر از این است که پسران با غیرت و دختران با حیای این سرزمین، مردی بیتکلف و ساده زیست از جنس خود را میخواهند؟ آیا غیر از این است که مجموعۀ دولت روحانی با همان رنگی که ریشِ رئیس دولتشان را پنهان کرده بودند، به دنبال ماله کشی و قالب شدن خود با کوهی از فساد و اختلاس و رانت و دروغ و هویت ستیزی هستند؟ این جماعت هیچ گونه وفاداری به اصلاح طلب و اصول گرا ندارند که انتظار داشته باشیم آزادی و آزادیخواهی جوانان اصلاح طلب و اصول گرا را تضمین کنند؟ آیا صدای بریده و خستۀ ظریف و جهانگیری و عبدالعلیزاده و زنگنه و حسن روحانی را در پشت صندوقهای جواهرات و سکههایی که بیحساب، به پای هم نذر میکردند و به ریش هزاران جوان وامانده از تحصیل، ازدواج، آموزش، بهداشت و کمترین رفاه، میخندیدند را نمیشنوید؟
امروز دکتر پزشکیان را برای ماله کشی بر ۸ سال بحران و نفاق و اختلاس میخواهند. کسانی که تحریم خودشان را از مردم پنهان میکنند، چگونه میخواهند دَم از ارتباط با دنیای آرزوهایشان بزنند؟ بدون تردید، ۱۵ تیرماه، مردمِ آگاه و فهیم ایران اسلامی نخواهند گذاشت چراغ اتحاد و انسجام مسئولان و مردم را که شهید رئیسی برافروخته است، خاموش شود و چهرۀ زیبای استقلال و اقتدار ایران اسلامی که خوشبختانه توسط همین حامیان شیخ بنفش تأیید شده است، مسعودمالی کنند و دوباره سرطان وابستگی، پیکر ایران را بگیرد.
کد مطلب: 490083