مدیران‌کل کهگیلویه و بویراحمد آمار فوق محرمانه از علوم پزشکی بگیرند، نتیجه تلاش‌هایشان را ببینند!

در استانی که آسفالت کردن یک کیلومتر جاده، یا یک کیلومتر لوله‌کشی، یا یک کیلومتر گازکشی، ساختن یک‌خانه بهداشت، ساختن یک پارک، چند نیمکت و مبلمان شهری در یک شهر محرومی که مردمش رنگ نیمکت و پارک را ندیده‌اند، اثر مستقیمی روی کاهش خودکشی دارد، بعضی مدیران‌کل ناتوان و ناآگاه از مسائل استان، مشخص نیست که چه کاری را از پیش می‌برند.
یکی به دنبال طرح ماهی، یکی به دنبال مجوز ساخت فلان کارگاه، یکی به دنبال وام‌های کلان دولتی، یکی به دنبال زیاد کردن ملک و ویلا، یکی به دنبال سروسامان دادن به خانواده، یکی به دنبال مشق و کتاب و کنکور فرزندش است! مدیرکلی که تصور می‌کند هنوز کارمند یک دستگاه دولتی است و حق دارد هر کاری کند به‌غیراز کار برای خلق خدا.
مدیرانی که رنگ وزارتخانه و سازمان خود را در تهران فراموش کرده‌اند، به دلیل اینکه فقط به‌خاطر مأموریت‌های اجباری به تهران می‌روند، اعتباراتی که برگشت می‌خورد، اعتباراتی که حق مردم دیشموک و چاروسا است؛ ولی به استان‌های دیگر می‌رسد، اعتباراتی که باید صرف امکانات رفاهی مردم محروم کهگیلویه و بویراحمد می‌شد؛ ولی صرف توسعه در استان‌های دیگر می‌شود، اعتباراتی که با ازدست‌رفتن آن، هر روز بر تعداد خودکشی‌ها، طلاق‌ها، آسیب‌های اجتماعی این استان افزوده می‌شود، اعتباراتی که حق مردم استان است، فقط و فقط و فقط به دلیل ناتوانی بعضی مدیران‌کل و عدم تلاش از دست می‌رود.
اعتباراتی که فقط به‌خاطر رایزنی‌نکردن بعضی مدیران‌کل استان از دست می‌رود، مدیرانی که نمی‌دانند باید به کدام مسئول بودجه‌ای به‌خاطر اعتبارات اداره کل خود مراجعه کنند!
در حال حاضر آمار آسیب‌های اجتماعی از جمله آمار خودکشی در استان فوق‌محرمانه‌ترین آمار است و از فرمانداران گرفته تا مدیران کل، نمی‌توانند این آمار را از دانشگاه علوم پزشکی دریافت کنند، کاش این آمار فوق‌محرمانه فقط به مدیران کل داده می‌شد تا نتیجه تلاش‌های خود برای افزایش ملک و ویلاهایشان، تلاش‌هایشان برای طرح پرورش ماهی، تلاششان برای کنکور فرزندشان را ببینند.
آن زمانی که مردم در سفر رئیس‌جمهور داد می‌زدند که از مدیران ناکارآمد ناراضی هستند، منظورشان همین مدیرانی بوده که به صندلی‌هایشان چسبیده‌اند که نکند آن را باد ببرد.
محض اطلاع مدیران، چند روز اخیر در استوری یکی از سیاسیون کهگیلویه و بویراحمد که در استان محبوبیت زیادی هم دارد، فهرستی طولانی از دیدارهای خود با افراد مختلف مملکتی را نوشته بود.
فرق مدیر موفق و غیر موفق در همین رایزنی‌ها است، مدیری که نمی‌تواند اعتبار برای طرح‌های خاک خورده استان بگیرد، به درد مدیریت نمی‌خورد. مدیری که مجوزها و اعتباراتش در تهران و در دست فلان مدیر در فلان وزارتخانه است، باید وقت خود را در تهران صرف کند، اما متأسفانه خیلی از مدیران این استان راه قافله را عمداً یا سهواً گم‌کرده‌اند که هر دو هم خطا است.
این مطلب نافی خدمات قابل وصف دولت به مناطق محروم و استان کهگیلویه و بویراحمد نیست، بحث روی مدیران کم‌کار و سهل‌انگاری است که بدون هیچ‌گونه برنامه صندلی مدیریت را دو دستی گرفته‌اند.