تاریخ انتشار
سه شنبه ۳ بهمن ۱۴۰۲ ساعت ۱۴:۲۲
کد مطلب : ۴۷۱۷۱۲
مهدی ذاکریان تحلیل کرد
خبری از «جنگ جهانی» نیست، این یک «جنگ منطقهای» است!
۰
کبنا ؛روزهای پرتنش خاورمیانه که از ۷ اکتبر و درگیری اسرائیل با حماس آغار شد، همچنان ادامه دارد؛ روزهایی که با حملات به مواضع آمریکا، حملات حوثیها به برخی کشتیهای تجاری دریای سرخ و حملات ایران به مواضع تروریستها در عراق، سوریه و پاکستان ادامه یافت. اکنون با حمله اسرائیل به دمشق و به شهادت رسیدن ۵ تن از مستشاران ایران در سوریه و حمله عربستان به مواضعی در یمن، شرایط پیچیدهتر شده است.
به گزارش کبنا، بر اساس اطلاعاتی که المیادین منتشر کرده، عربستان سعودی خاک یمن را مورد هجوم توپخانهای قرار داده است. بر این اساس توپخانه ارتش عربستان، شهرستان مرزی «باقم» واقع در شمال غرب استان صعده در شمال یمن را هدف قرار داده است. سابقه تنش بین یمن و عربستان سعودی دیرینه است و پیشتر تاسیسات آرامکو در عربستان نیز مورد حمله حوثیهای یمن قرار گرفته بود. اما پس از آغاز حملات اسرائیل به نوار غزه و حتی پس از تنش بین ایالات متحده و حوثیها در دریای سرخ این نخستین بار است که عربستان وارد درگیری مستقیم با یمن میشود. این در حالیست که عربستان غایب بزرگ ائتلاف با ایالات متحده علیه یمنیها بود و حتی برخی کارشناسان معتقد بودند عربستان برای پرهیز از تنش مضاعف، علاقهای به درگیری با یمن ندارد.
با وجود افزایش تنشها در برخی نقاط خاورمیانه، وال استریت ژورنال در گزارشی به نقل از برخی منابع آگاه مدعی شده که آمریکا، مصر و قطر به اسرائیل و حماس فشار میآورند تا به یک فرآیند دیپلماتیک چند مرحلهای بپیوندند که با آزادی گروگانها آغاز میشود و در نهایت منجر به خروج نیروهای اسرائیلی و پایان جنگ در غزه میشود، افرادی که در جریان این مذاکرات قرار گرفتند، میگویند که اسرائیل و حماس حداقل پس از هفتهها مذاکرات متوقف شده پس از پایان آخرین آتشبس در ۳۰ نوامبر، دوباره مایل به مذاکره هستند. مذاکرات قرار بود در روزهای آینده در قاهره ادامه یابد.
یک منبع مطلع به وال استریت ژورنال گفته است: «تمایل دو طرف به بحث در مورد چارچوب، یک گام مثبت بود. میانجیها اکنون برای پر کردن این شکاف در حال تلاش هستند.» در ماه نوامبر، توقف درگیریها یک هفته به طول انجامید و با مبادله ۱۰۰ گروگان اسرائیلی در غزه با بیش از ۳۰۰ اسیر فلسطینی در اسارت اسرائیل همراه شد.
پایگاه خبری میدل ایست آی نیز در گزارشی به نقش میانجیگری «عربستان بین ایران و ایالات متحده پرداخته و در این باره نوشته است: مقامات عالیرتبه در ریاض در انتقال پیام میان این کشورها و کاهش تنشها بر سر جنگ غزه کمک کردهاند. این روند در نوامبر گذشته و وقتی آغاز شد که «حسین امیرعبداللهیان» ویر امور خارجه ایران در نشستی فوقالعاده درباره جنگ غزه در ریاض شرکت کرد که رهبران سازمان همکاری اسلامی و ائتلاف عربی در آن شرکت کرده بودند. تهران به آمریکا درباره پیامدهای احتمالی گسترش منطقهای جنگ رژیم صهیونیستی در غزه در سطحی غیرقابل کنترل هشدار داده بود. تنشها در پی ترور یکی از فرماندهان ارشد «محور مقاومت» در منطقه شدت یافت. پس از به شهادت رسیدن «رضی موسوی» یکی از فرماندهان ارشد نیروهای قدس سپاه پاسداران ایران به دست رژیم صهیونیستی در سوریه، یک هیات سعودی در ۲۵ سپتامبر، با پیامی از واشنگتن مبنی بر خواست آن برای کنترل درگیریها در غزه، به تهران سفر کرد.»
با توجه به این شرایط پرسشهایی مطرح است از جمله این که آیا کلاف سردرگم درگیریهای خاورمیانه را باید با ابزار نظامی باز کرد و یا عربستان گزینه خوبی برای توافق ایران و ایالات متحده است؟
جای خالی دیپلماسی در حل مناقشات منطقهای
مهدی ذاکریان، تحلیلگر مسائل بین الملل و استاد دانشگاه در گفتگو با فرارو به این پرسشها پاسخ داده است و میگوید: «همه اتفاقاتی که مانند یک کلاف سردرگم یا یک بحران بزرگ در خاورمیانه در حال شکل گیری است، را میتوان با دانش روابط بین الملل بررسی کرد. دانش روابط بین الملل و علم دیپلماسی یک جمله میگوید: «در دنیا، هر اتفاقی ممکن است» یعنی ما امر محال و ناممکن نداریم. صلح، همکاری، حقوق بشر و پیشرفت، همگی ممکن و دست یافتنی هستند. دیپلماتها و کارشاسان حوزه روابط بین الملل، همه چیز را قابل امکان می بینند. تفکر نظامی همه چیز را در «YES» و «NO» میبینند و در حد وسط این دو، چیزی نمی بینند؛ بنابراین همه چیز یا برد است یا باخت. یا جنگ است یا جنگ نیست. متاسفانه در بخشی از منطقه خاورمیانه افرادی که از دیپلماسی فاصله دارند و به دیدگاه نظامی نزدیک اند، در حال اثرگذاری هستند؛ نتانیاهو و طیفهای فکری مشابه او در منطقه دقیقا به همین طرز تفکر نزدیکند. این در حالی است که باید به دانش روابط بین الملل برگردیم. دانش روابط بین الملل خواهان برقراری روابط مسالمت آمیز بین همه کشورها است و تلاش دارد فعالیت کشورها در فضایی آرام و مبتنی بر همکاری پیش برود. چنین چیزی در خاورمیانه، روز به روز کمرنگتر میشود. طرفین درگیر باید این اراده را داشته باشند که به همکاری و پایان مناقشات برگردند. اگر این همکاری شکل بگیرد، میتوانیم امیدوار باشیم تداوم کشتار افراد بیگناه در منطقه به پایان برسد.»
وی افزود: «در حال حاضر فقط اسرائیل نیست که تمایل دارد ایران را وارد مناقشه و تنش کند، یا میزان تنش را افزایش دهد. کشورها، گروهها و جناحهای متعدد دیگری هم هستند که پشت به منافع ملی ایران کرده اند یا دشمنی و کینهای نسبت به ملت ایران دارند و بی میل نیستند که ایران وارد یک مناقشه جدید شود. طبیعی است این گروهها از تضعیف ایران نفع میبرند. این طیف، میتواند از ایالات متحده تا ترکیه و عربستان سعودی، جمهوری آذربایجان و طالبان گسترده باشد. حتی هم اکنون پاکستان، نیز بی میل نیست ایران در منطقه تضعیف شود. برخی کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس، نیز مشتاق تضعیف ایران هستند. متاسفانه برخی در داخل کشور نیز بی میل به درگیری نیستند. آنها همان کسانی اند که نتوانستند مشکلات زندگی مردم ما را حل کنند. اما آن چه باید مورد پرسش قرار دهیم این است که با ورود به مناقشه به شکل نظامی، یا عملیاتی، ایران قویتر میشود یا ضعیف تر؟ با ورود به صحنه با روشهای دیپلماتیک چطور؟ من معتقدم اگر به خواست و ارداه ملت ایران توجه کنیم، ایران میتواند یک نقش کلیدی برای حل مشکلات امروز منطقه ایفا کند و گرههای کور این بحران را باز کند و به ملتی که از غزه آواره شده اند نیز کمک کند. تا کنون بیش از ۲ میلیون و سیصد هزار نفر آواره و بیش از ۲۰ هزار نفر جان باخته اند.»
این استاد روابط بین الملل گفت: «ایران اگر پاسخگوی مطالبات مردم خودش باشد طبعا در منطقه و جهان نیز میتواند نقش آفرینی کند. ایران با اقتدار و دارای مشروعیت مردمی شایسته ایفای نقش سازنده است که طبعا حاصل آن کسب امتیازاتی در منطقه است. با فاصله گرفتن از مردم و حکمرانی نسنجیده، برجام عملا از دست رفت، اما شاید با بازگشت به مردم بتوان با ایفای نقش مثبت و سازنده، یک دستاورد برجامی جدید نیز کسب کرد. این نقش به دلیل پشتوانه مردمی و نفوذی است که ایران روی حماس، حزب الله و حوثیها دارد و در نتیجه میتواند تا حد زیادی در مدیریت بحران کمک کند و طرفین را به سمت یک راهکار منطقی و صحیح هدایت کند.»
وی افزود: «اخیرا صحبت از میانجیگری عربستان، بین ایران و ایالات متحده شده، این در حالیست که من معتقدم هیچگاه بیگانگان نمیتوانند نقش مثبتی برای حل مسائل میان ایران و آمریکا ایفا کنند. البته کشورهایی مانند عمان و در سالهای پیش، الجزایر، سعی کرده بودند که برادرانه و دوستانه، ایران را از بحرانها و مشکلات روابط بین المللی رها کنند. بنابراین، سخن من، به معنای قدرنشناسی نسبت به زحمات کشورهایی مانند عمان و الجزایر نیست. اما کشورهای دیگری مثل عربستان سعودی و قطر و حتی روسیه بیش از این که به دنبال احقاق حق برای ایران باشند، به دنبال این هستند که از این روابط تیره و تار، به نفع خود، ماهی گیری کنند.»
سکوت معنادار برخی کشورهای منطقه در قبال تحولات اخیر
این تحلیلگر مسائل بین الملل گفت: «سعودیها به دنبال این نیستند که برای ایرانیها کاری کنند، بلکه مایلند از اختلافاتی که بین ایران و ایالات متحده و تحت مشکلات در غزه وجود دارد، بهره برداری کنند. اما اگر بخواهیم به این سوال پاسخ دهیم که با مرگ برجام پیشین، چگونه میتوانیم کاری بالاتر از برجام را رقم بزنیم، پاسخ این است؛ در شرایطی که وضعیت منطقه گره خورده، امنیت دریایی به هم ریخته و بیش از ۳ ماه است وضعیت جنگی در جریان است و بحران روسیه و اوکراین نیز به اتمام نرسیده است، اتفاقا، کشوری که میتواند در کنترل همه اینها و ایجاد ثبات در منطقه کمک کند، ایران است. مشروط به اینکه نخست حکمرانی سنجیده را انتخاب کند، دوم تلاشهای دیپلماتیک علمی و حرفهای به عمل آورد و سوم در قبال نیک کرداری از کشورهای دیگر، امتیاز هم بگیرد.»
وی افزود: «این که چرا برخی از کشورهای منطقه نسبت به تحولات و تنشها بی تفاوت هستند، یک پاسخ مشخص دارد:، چون از منظر «تامین منافع ملی»، وضعیت فعلی، کاملا به نفع آنها است. یعنی درگیری اسرائیل و آمریکا با گروههای نظامی و شبه نظامی که در منطقه حضور دارند (از حماس تا حزب الله و حوثیها و حشدالشعبی) به نفع آنها است. برای عربستان درگیری مستقیم با حوثیهای یمن بهتر است یا درگیری آمریکا با حوثی ها؟ در شرایط فعلی به جای این که عربستان به شکل مستقیم، خود وارد یمن شود، همه چیز را به نیروهای ائتلاف آمریکا سپرده و آنها وارد مناقشه شده اند. از سوی دیگر، اسرائیل نیز که همیشه با همسایگان عرب خود درگیری داشته، حالا مشغول یک جنگ بزرگ و فرسایشی شده است، به همین دلیل است که وضعیت به وجود آمده، برای هر ۶ کشور حاشیه خلیج فارس، یک فرصت است که میتوانند از آن استفاده کنند. ترکیه که همیشه از بحرانها کره میگیرد، هم اکنون نیز مشغول بهره برداری از شرایط است. درواقع وضعیت فعلی به ضرر منافع ملی هیچکدامشان نیست. به همین دلیل است که معتقدم، صحبت از «جنگ جهانی سوم»، (که برخی مطرح میکنند) یک صحبت بیهوده است. این وضعیت را یک «درگیری منطقهای کنترل شده» میبینم که برخی کشورها از آن سود میبرند. حتی ایالات متحده آمریکا نیز از وضعیت فعلی نافع است و میتواند تسلیحات بیشتری بفروشد و دلارهای بیشتری جمع کند. اسرائیل نیز با همین حملات خونبار به دنبال تحکیم نفوذ خود در سرزمینهای اشغالی است. این در حالیست که ایران در شرایط فعلی، هم هزینه مادی داده و هم هزینه انسانی.»
ذاکریان تاکید کرد: «تا کنون ایران با ترازوی منافع ملی و ابزار دیپلماسی، به ماجرا ورود نکرده است. اما به نظر من صحیحترین و کم هزینهترین مسیر پیش روی ایران که میتواند در نهایت امتیازاتی برای ایران داشته و نفوذ ایران در منطقه را نیز حفظ کند. مسیر دیپلماسی است. شاید سوالی باشد که آیا ایران توانایی لازم برای استفاده از ابزار دیپلماسی را دارد؟ معتقدم در کشور اندیشمندان خردمند و توانا وجود دارند. همان انسانهای وطن دوستی که جای آنان در وزارت امور خارجه، شورای عالی امنیت ملی، مجلس و نهاد ریاست جمهوری خالی است. آنها صاحب نظر هستند، اما متملق و ریاکار نیستند. باید دید این افراد تا چه حد امکان، فرصت یا اجازه خواهند داشت که به موضوع ورود کنند.»
به گزارش کبنا، بر اساس اطلاعاتی که المیادین منتشر کرده، عربستان سعودی خاک یمن را مورد هجوم توپخانهای قرار داده است. بر این اساس توپخانه ارتش عربستان، شهرستان مرزی «باقم» واقع در شمال غرب استان صعده در شمال یمن را هدف قرار داده است. سابقه تنش بین یمن و عربستان سعودی دیرینه است و پیشتر تاسیسات آرامکو در عربستان نیز مورد حمله حوثیهای یمن قرار گرفته بود. اما پس از آغاز حملات اسرائیل به نوار غزه و حتی پس از تنش بین ایالات متحده و حوثیها در دریای سرخ این نخستین بار است که عربستان وارد درگیری مستقیم با یمن میشود. این در حالیست که عربستان غایب بزرگ ائتلاف با ایالات متحده علیه یمنیها بود و حتی برخی کارشناسان معتقد بودند عربستان برای پرهیز از تنش مضاعف، علاقهای به درگیری با یمن ندارد.
با وجود افزایش تنشها در برخی نقاط خاورمیانه، وال استریت ژورنال در گزارشی به نقل از برخی منابع آگاه مدعی شده که آمریکا، مصر و قطر به اسرائیل و حماس فشار میآورند تا به یک فرآیند دیپلماتیک چند مرحلهای بپیوندند که با آزادی گروگانها آغاز میشود و در نهایت منجر به خروج نیروهای اسرائیلی و پایان جنگ در غزه میشود، افرادی که در جریان این مذاکرات قرار گرفتند، میگویند که اسرائیل و حماس حداقل پس از هفتهها مذاکرات متوقف شده پس از پایان آخرین آتشبس در ۳۰ نوامبر، دوباره مایل به مذاکره هستند. مذاکرات قرار بود در روزهای آینده در قاهره ادامه یابد.
یک منبع مطلع به وال استریت ژورنال گفته است: «تمایل دو طرف به بحث در مورد چارچوب، یک گام مثبت بود. میانجیها اکنون برای پر کردن این شکاف در حال تلاش هستند.» در ماه نوامبر، توقف درگیریها یک هفته به طول انجامید و با مبادله ۱۰۰ گروگان اسرائیلی در غزه با بیش از ۳۰۰ اسیر فلسطینی در اسارت اسرائیل همراه شد.
پایگاه خبری میدل ایست آی نیز در گزارشی به نقش میانجیگری «عربستان بین ایران و ایالات متحده پرداخته و در این باره نوشته است: مقامات عالیرتبه در ریاض در انتقال پیام میان این کشورها و کاهش تنشها بر سر جنگ غزه کمک کردهاند. این روند در نوامبر گذشته و وقتی آغاز شد که «حسین امیرعبداللهیان» ویر امور خارجه ایران در نشستی فوقالعاده درباره جنگ غزه در ریاض شرکت کرد که رهبران سازمان همکاری اسلامی و ائتلاف عربی در آن شرکت کرده بودند. تهران به آمریکا درباره پیامدهای احتمالی گسترش منطقهای جنگ رژیم صهیونیستی در غزه در سطحی غیرقابل کنترل هشدار داده بود. تنشها در پی ترور یکی از فرماندهان ارشد «محور مقاومت» در منطقه شدت یافت. پس از به شهادت رسیدن «رضی موسوی» یکی از فرماندهان ارشد نیروهای قدس سپاه پاسداران ایران به دست رژیم صهیونیستی در سوریه، یک هیات سعودی در ۲۵ سپتامبر، با پیامی از واشنگتن مبنی بر خواست آن برای کنترل درگیریها در غزه، به تهران سفر کرد.»
با توجه به این شرایط پرسشهایی مطرح است از جمله این که آیا کلاف سردرگم درگیریهای خاورمیانه را باید با ابزار نظامی باز کرد و یا عربستان گزینه خوبی برای توافق ایران و ایالات متحده است؟
جای خالی دیپلماسی در حل مناقشات منطقهای
مهدی ذاکریان، تحلیلگر مسائل بین الملل و استاد دانشگاه در گفتگو با فرارو به این پرسشها پاسخ داده است و میگوید: «همه اتفاقاتی که مانند یک کلاف سردرگم یا یک بحران بزرگ در خاورمیانه در حال شکل گیری است، را میتوان با دانش روابط بین الملل بررسی کرد. دانش روابط بین الملل و علم دیپلماسی یک جمله میگوید: «در دنیا، هر اتفاقی ممکن است» یعنی ما امر محال و ناممکن نداریم. صلح، همکاری، حقوق بشر و پیشرفت، همگی ممکن و دست یافتنی هستند. دیپلماتها و کارشاسان حوزه روابط بین الملل، همه چیز را قابل امکان می بینند. تفکر نظامی همه چیز را در «YES» و «NO» میبینند و در حد وسط این دو، چیزی نمی بینند؛ بنابراین همه چیز یا برد است یا باخت. یا جنگ است یا جنگ نیست. متاسفانه در بخشی از منطقه خاورمیانه افرادی که از دیپلماسی فاصله دارند و به دیدگاه نظامی نزدیک اند، در حال اثرگذاری هستند؛ نتانیاهو و طیفهای فکری مشابه او در منطقه دقیقا به همین طرز تفکر نزدیکند. این در حالی است که باید به دانش روابط بین الملل برگردیم. دانش روابط بین الملل خواهان برقراری روابط مسالمت آمیز بین همه کشورها است و تلاش دارد فعالیت کشورها در فضایی آرام و مبتنی بر همکاری پیش برود. چنین چیزی در خاورمیانه، روز به روز کمرنگتر میشود. طرفین درگیر باید این اراده را داشته باشند که به همکاری و پایان مناقشات برگردند. اگر این همکاری شکل بگیرد، میتوانیم امیدوار باشیم تداوم کشتار افراد بیگناه در منطقه به پایان برسد.»
وی افزود: «در حال حاضر فقط اسرائیل نیست که تمایل دارد ایران را وارد مناقشه و تنش کند، یا میزان تنش را افزایش دهد. کشورها، گروهها و جناحهای متعدد دیگری هم هستند که پشت به منافع ملی ایران کرده اند یا دشمنی و کینهای نسبت به ملت ایران دارند و بی میل نیستند که ایران وارد یک مناقشه جدید شود. طبیعی است این گروهها از تضعیف ایران نفع میبرند. این طیف، میتواند از ایالات متحده تا ترکیه و عربستان سعودی، جمهوری آذربایجان و طالبان گسترده باشد. حتی هم اکنون پاکستان، نیز بی میل نیست ایران در منطقه تضعیف شود. برخی کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس، نیز مشتاق تضعیف ایران هستند. متاسفانه برخی در داخل کشور نیز بی میل به درگیری نیستند. آنها همان کسانی اند که نتوانستند مشکلات زندگی مردم ما را حل کنند. اما آن چه باید مورد پرسش قرار دهیم این است که با ورود به مناقشه به شکل نظامی، یا عملیاتی، ایران قویتر میشود یا ضعیف تر؟ با ورود به صحنه با روشهای دیپلماتیک چطور؟ من معتقدم اگر به خواست و ارداه ملت ایران توجه کنیم، ایران میتواند یک نقش کلیدی برای حل مشکلات امروز منطقه ایفا کند و گرههای کور این بحران را باز کند و به ملتی که از غزه آواره شده اند نیز کمک کند. تا کنون بیش از ۲ میلیون و سیصد هزار نفر آواره و بیش از ۲۰ هزار نفر جان باخته اند.»
این استاد روابط بین الملل گفت: «ایران اگر پاسخگوی مطالبات مردم خودش باشد طبعا در منطقه و جهان نیز میتواند نقش آفرینی کند. ایران با اقتدار و دارای مشروعیت مردمی شایسته ایفای نقش سازنده است که طبعا حاصل آن کسب امتیازاتی در منطقه است. با فاصله گرفتن از مردم و حکمرانی نسنجیده، برجام عملا از دست رفت، اما شاید با بازگشت به مردم بتوان با ایفای نقش مثبت و سازنده، یک دستاورد برجامی جدید نیز کسب کرد. این نقش به دلیل پشتوانه مردمی و نفوذی است که ایران روی حماس، حزب الله و حوثیها دارد و در نتیجه میتواند تا حد زیادی در مدیریت بحران کمک کند و طرفین را به سمت یک راهکار منطقی و صحیح هدایت کند.»
وی افزود: «اخیرا صحبت از میانجیگری عربستان، بین ایران و ایالات متحده شده، این در حالیست که من معتقدم هیچگاه بیگانگان نمیتوانند نقش مثبتی برای حل مسائل میان ایران و آمریکا ایفا کنند. البته کشورهایی مانند عمان و در سالهای پیش، الجزایر، سعی کرده بودند که برادرانه و دوستانه، ایران را از بحرانها و مشکلات روابط بین المللی رها کنند. بنابراین، سخن من، به معنای قدرنشناسی نسبت به زحمات کشورهایی مانند عمان و الجزایر نیست. اما کشورهای دیگری مثل عربستان سعودی و قطر و حتی روسیه بیش از این که به دنبال احقاق حق برای ایران باشند، به دنبال این هستند که از این روابط تیره و تار، به نفع خود، ماهی گیری کنند.»
سکوت معنادار برخی کشورهای منطقه در قبال تحولات اخیر
این تحلیلگر مسائل بین الملل گفت: «سعودیها به دنبال این نیستند که برای ایرانیها کاری کنند، بلکه مایلند از اختلافاتی که بین ایران و ایالات متحده و تحت مشکلات در غزه وجود دارد، بهره برداری کنند. اما اگر بخواهیم به این سوال پاسخ دهیم که با مرگ برجام پیشین، چگونه میتوانیم کاری بالاتر از برجام را رقم بزنیم، پاسخ این است؛ در شرایطی که وضعیت منطقه گره خورده، امنیت دریایی به هم ریخته و بیش از ۳ ماه است وضعیت جنگی در جریان است و بحران روسیه و اوکراین نیز به اتمام نرسیده است، اتفاقا، کشوری که میتواند در کنترل همه اینها و ایجاد ثبات در منطقه کمک کند، ایران است. مشروط به اینکه نخست حکمرانی سنجیده را انتخاب کند، دوم تلاشهای دیپلماتیک علمی و حرفهای به عمل آورد و سوم در قبال نیک کرداری از کشورهای دیگر، امتیاز هم بگیرد.»
وی افزود: «این که چرا برخی از کشورهای منطقه نسبت به تحولات و تنشها بی تفاوت هستند، یک پاسخ مشخص دارد:، چون از منظر «تامین منافع ملی»، وضعیت فعلی، کاملا به نفع آنها است. یعنی درگیری اسرائیل و آمریکا با گروههای نظامی و شبه نظامی که در منطقه حضور دارند (از حماس تا حزب الله و حوثیها و حشدالشعبی) به نفع آنها است. برای عربستان درگیری مستقیم با حوثیهای یمن بهتر است یا درگیری آمریکا با حوثی ها؟ در شرایط فعلی به جای این که عربستان به شکل مستقیم، خود وارد یمن شود، همه چیز را به نیروهای ائتلاف آمریکا سپرده و آنها وارد مناقشه شده اند. از سوی دیگر، اسرائیل نیز که همیشه با همسایگان عرب خود درگیری داشته، حالا مشغول یک جنگ بزرگ و فرسایشی شده است، به همین دلیل است که وضعیت به وجود آمده، برای هر ۶ کشور حاشیه خلیج فارس، یک فرصت است که میتوانند از آن استفاده کنند. ترکیه که همیشه از بحرانها کره میگیرد، هم اکنون نیز مشغول بهره برداری از شرایط است. درواقع وضعیت فعلی به ضرر منافع ملی هیچکدامشان نیست. به همین دلیل است که معتقدم، صحبت از «جنگ جهانی سوم»، (که برخی مطرح میکنند) یک صحبت بیهوده است. این وضعیت را یک «درگیری منطقهای کنترل شده» میبینم که برخی کشورها از آن سود میبرند. حتی ایالات متحده آمریکا نیز از وضعیت فعلی نافع است و میتواند تسلیحات بیشتری بفروشد و دلارهای بیشتری جمع کند. اسرائیل نیز با همین حملات خونبار به دنبال تحکیم نفوذ خود در سرزمینهای اشغالی است. این در حالیست که ایران در شرایط فعلی، هم هزینه مادی داده و هم هزینه انسانی.»
ذاکریان تاکید کرد: «تا کنون ایران با ترازوی منافع ملی و ابزار دیپلماسی، به ماجرا ورود نکرده است. اما به نظر من صحیحترین و کم هزینهترین مسیر پیش روی ایران که میتواند در نهایت امتیازاتی برای ایران داشته و نفوذ ایران در منطقه را نیز حفظ کند. مسیر دیپلماسی است. شاید سوالی باشد که آیا ایران توانایی لازم برای استفاده از ابزار دیپلماسی را دارد؟ معتقدم در کشور اندیشمندان خردمند و توانا وجود دارند. همان انسانهای وطن دوستی که جای آنان در وزارت امور خارجه، شورای عالی امنیت ملی، مجلس و نهاد ریاست جمهوری خالی است. آنها صاحب نظر هستند، اما متملق و ریاکار نیستند. باید دید این افراد تا چه حد امکان، فرصت یا اجازه خواهند داشت که به موضوع ورود کنند.»