سخنرانی حسن روحانی در مراسم یادبود هاشمیرفسنجانی؛
آن روز هاشمی تنهای تنها بود
23 دی 1402 ساعت 12:14
حسن روحانی گفت: روزهای سختی است. امیدوارم همه ما دست به دست هم دهیم. البته من میدانم اقلیت حاکم نه مشارکت حداکثری میخواهد، نه رقابت میخواهد. هیچکدام اینها را نمیخواهد. یک انتخابات سردی میخواهد که پای صندوق کسی نباشد و همان اقلیت دومرتبه ادامه دهد.
شخصیت آقای هاشمی و راه و مسیری که پیشِ پای ما گذاشت، هرگز از یاد نخواهد رفت. او شخصیتی بود که در سختترین شرایط، خود پیشقدم در صحنه برای حل معضلات بود. معمولاً در روزهای سخت و پیچیده به صحنه آمدن و بار مسئولیت بر دوش گرفتن، کار ساده و آسانی نیست و این توصیه هاشمیرفسنجانی به همه یارانش و به همه دوستداران انقلاب است که هیچگاه از صحنه سیاست، از صحنه پیشرفت کشور و از صحنه حل مشکلات جامعه پا پس نکشیم و در صحنه باشیم و بمانیم.
به گزارش هم میهن دکتر روحانی در ادامه گفت: روزهایی بود که هاشمی تنهای تنها بود و من این تنهایی را بیشتر بعد از حادثه هفت تیر در او دیدم و احساس کردم. آن روز روزی بود که آن مرد بزرگ و مدیر بینظیر نظام جمهوری اسلامی ایران و یار بزرگ امام، آیتالله دکتر بهشتی، در میان ما دیگر نبود. آن روز روزی بود که آیتالله خامنهای در بستر در بیمارستان بود و هاشمی تنهای تنها بود. آن روز که به مجلس آمد و تلاش کرد تا مجلس شورای اسلامی تشکیل شود. افراد مصدوم را از بیمارستان با برانکارد به مجلس آوردند تا مجلس اکثریت یابد. آن روز احساس میشد مدیر اجراییِ کشور تنها و تنها هاشمیرفسنجانی است. البته وجود امام بهعنوان رکن بزرگ کشور و انقلاب، اساس استقرار نظام و خنثی شدن همه توطئهها بود، اما یک نفر در صحنه میبایست همه مسئولیت را بر دوش گیرد و هاشمی آن روز بار نظام جمهوری اسلامی ایران را تنها و تنها بر دوش گرفت و آن روزهای سخت گذشته شد و عبور شد.
نهتنها بعد از هفت تیر سالِ ۶۰، هرجا که یک معضلِ بسیار پیچیده بود و معمولاً کسی حاضر نبود بارِ باز کردن آن گره را بر دوش گیرد، هاشمی بیمنت به صحنه میآمد.
برگردیم به سال ۶۲. آن روزی که رزمندگان عزیز ما در صحنه نبرد در سال ۶۱ آن پیروزی بزرگ افتخارآفرین آزادسازی خرمشهر را به نتیجه رساندند. گذشت و در همان سال ۶۱ در چندین عملیات ما نتوانستیم پیروزی را به دست آوریم: عملیات رمضان، بعد از آن عملیات والفجر مقدماتی، بعد از آن عملیات والفجر ۱. گویی یأس و ناامیدی کمکم در جامعه داشت رخنه میکرد و اکنون بعد از سه عدم پیروزی یا سه شکست به سال ۶۲ رسیدیم و اکنون یک نفر باید مسئولیت میدان جنگ و مبارزه با متجاوزین را تنهایی بر دوش گیرد.
برای این کار شاید صرفاً دو نفر بودند که میتوانستند این بار را بر دوش گیرند. یا شخصیتی که آن روز رئیسجمهور کشور بود یا هاشمیرفسنجانی که آن روز رئیس مجلس بود و در میان این دو نفری که هر دو برای بر دوش گرفتن این بار سنگین آماده و صالح بودند، به دلایلی امام آقایهاشمی را انتخاب کرد و برگزید و مصلحت ندید که رئیسجمهور کشور در صحنه جنگ باشد و احتمالاً خطری برای او پیش آید. هاشمی آن بارِ سنگین جنگ را در سال ۶۲ بر دوش گرفت و او باعث شد که ما در سال ۶۲ یک پیروزی نسبی در عملیات خیبر به دست آوریم و باز تلاشهای او در کنار رزمندگان و فداکاران صحنه نبرد بود که ما به پیروزی بزرگ والفجر ۸ در سال ۶۴ رسیدیم.
هاشمی به ما میگوید در روز سخت باید به صحنه بیاییم و من احساس میکنم امروزِ کشور یکی از آن روزهای سخت است. من گاهی فکر میکنم امروز سختتر از سال ۶۰ است، سختتر از سال ۶۲ است، سختتر از دهه شصت است. با اینکه آن روزها، روزهایی بسیار سخت و سنگین بود، اما جبهه دوست و دشمن کاملاً روشن بود و این کار را آسان میکرد و امروز ما در شرایطی قرار گرفتهایم که به صحنه آمدن و گرهها را باز کردن به سادگی امکانپذیر نیست.
از دی امسال برگردیم به سالها قبل، به دی سال ۵۷ پاریس، نوفللوشاتو، آنجا که امام با مردم خود و با جهان حرف میزد و صحبت میکرد و حکومت آینده را برای ملت ایران و جهانیان ترسیم میکرد. اینکه مردم به راحتی پای صندوق آرا آمدند و در یک همهپرسی بزرگ با آن رأی بینظیر به جمهوری اسلامی رأی دادند به این دلیل بود که امام جمهوری اسلامی را برای مردم تعریف، تبیین و ترسیم کرده بود و هر جمهوری اسلامی به غیر از آن که امام آن روز فرمود باشد، آن جمهوری اسلامیای نیست که مردم در ۱۰ و ۱۱ فروردین به آن رأی دادند.
آنچه ملت ایران به آن رأی داده طبق سخن امام، قول امام و کلام امام بهعنوان مجتهد بزرگ، مرجع بزرگ و راهبر انقلاب اسلامی. او چه فرمود؟ او در دیماه سال ۵۷ چنین فرمود: حکومتی که ما به دنبال آن هستیم، حکومتی است متکی به آرای ملت، بهگونهای که تمامیِ آحاد ملت در انتخابات شرکت داشته باشند. در این حکومت بهطور قطع باید زمامداران امور دائماً با نمایندگان ملت در تصمیمگیریها مشورت کنند و اگر نمایندگان موافقت نکنند نمیتوانند بهتنهایی تصمیمگیرنده باشند. سخن امام است در دی ۵۷ در نوفللوشاتو که به صراحت اعلام میکند: ما در پی حکومتی هستیم که همه مردم بتوانند پای صندوق آرا باشند و ما زمامدارانی را میخواهیم که در تمام امور با نمایندگان مردم در حال مشورت باشند و بعد از شور و مشورت با مردم تصمیم بگیرند.
به این جمله امام هم توجه کنید. فرمود: «هر فردی از افراد ملت حق دارد که مستقیماً در برابر سایرین از زمامدار مسلمین انتقاد کند و او باید جواب قانعکننده بدهد.» انقلابی که امام برای ما ترسیم کرد، جمهوری اسلامی که امام برای ما تبیین کرد، آنچه که او اعلام کرد با صراحت قبل از پیروزی و بعد از پیروزی انقلاب در بهشتزهرا، بعد از آن، همه جا این را گفت، امام به صراحت گفت: «میزان رأی ملت است.» امام به صراحت گفت همه با هم و امروز هم رهبر معظم انقلاب به صراحت میگویند یک انتخابات پرشور با مشارکت، با رقابت، با سلامت و با امنیت.
من میفهمم اقلیت حاکم از این سخن رهبری خوشحال نیست. من میفهمم این سخن رهبری حرف دل اکثریت قاطع ملت ایران است. من میفهمم همانطور که امام وقتی سخن میگفت مردم احساس میکردند سخن امام آن چیزی است که خواست ملت بزرگ ایران است، امروز هم آنچه رهبری میفرماید حرف دل ملت ایران است.
ملت ایران یک انتخاباتی میخواهد با مشارکت. چطور این مشارکت امکانپذیر است؟ با همان جمله بعدی ایشان؛ مشارکت و رقابت. با رقابت امکانپذیر است. چگونه رقابت امکانپذیر است؟ آنجایی که مردم احساس رقابت کنند، وجدان عمومی مردم احساس رقابت کند. آنجایی که مردم احساس سلامت کنند، احساس امنیت کنند، ببینند آنچه از آنِ ملت است، در خدمت ملت است و در خدمت یک جناح نیست. این را مردم باید احساس کنند، ببینند.
امروز اگر هاشمیرفسنجانی در جمع ما بود و این شرایط فوقالعاده کشور را احساس میکرد چه میکرد؟ من مطمئنم هاشمی خانه را اختیار نمیکرد. این را من یقین دارم. من یقین دارم که هیچ قدرتی نتوانست هاشمی را خانهنشین کند. من مطمئنم در هر شرایطی بود هاشمی در صحنه سیاست بود، حرف میزد، کنشگر بود، سخن میگفت. هاشمی در برابر خطر خارجی ساکت نمیماند. اگر سخن رهبر معظم انقلاب نبود در ماجرای غزه، عدهای دامن کشور را به شعلههای جنگ آلوده کرده بودند. چون که او با قاطعیت آمد رد کرد مسئله را که ۷ اکتبر ربطی به ایران ندارد، تصمیم خود فلسطینیها بوده است. این مسئله خیلی مهم است. ممکن است عدهای هم خیلی خوشحال نشدند از این حرف و به دنبال حرف دیگری بودند؛ حرفی که نادرست بود، ناصحیح بود.
برای اولین بار در سال ۹۸ و ۱۴۰۰ ما انتخابات حداقلی داشتیم. این درد را به کجا ببریم؟! در ۹۸ شما که میگفتید دولت حاکم محبوبیت ندارد، خوب تائید میکردید آنهایی را که طرفدار دولت بودند. به نظر شما که محبوبیت نداشتند، رأی هم نمیآوردند. خیلی هم برایتان خوب بود که. چرا هرکس در ۹۸ کوچکترین نسبتی، کوچکترین حمایتی از دولت کرد او را ردصلاحیت کردید؟ چرا چنین کاری کردید؟ شما که گفتید این دولت اصلاً محبوبیت ندارد در جامعه! کسی آن را قبول ندارد! خُب همه طرفداران دولت را تائید میکردید و آنها رأی نمیآوردند و حرف شما به کرسی نشانده میشد.
چرا ۹۸ کاری کردید که اکثریت مردم پای صندوق آرا نیامدند. البته طبق قانون، یک انتخابات زیر ۵۰ درصد هم قانونی است. نمیتوانیم بگوییم این انتخابات درست نیست، به هر حال قانونی است. اما آن انتخاباتی که ملت ما در انقلاب به دنبال آن بود، آن انتخاباتی است که امام توصیه میکرد، آن انتخاباتی بود که میتوانست قدرت ملی را بالا ببرد. آن انتخاباتی بود که مردم را آرام میکرد. هنوز چند روز وقت داریم. من البته آن امیدواری را که چند ماهِ پیش داشتم، امروز آن امیدواری را ندارم. آنچه در شرایطی دیدم که هیئتهای نظارت عمل کردند؛ اما هنوز هم ناامید نیستم.
امروز روز امتحان بزرگ تاریخی برای شورای محترم نگهبان است. تاریخ راجع به شورای نگهبان در این روزها و عملکرد آن قضاوت خواهد کرد. من امیدوارم در این فرصت باقیمانده کاری کنند مردم امیدوار شوند، مردم پای صندوق بیایند. باز میخواهید کاری بکنید که رقیب اولِ منتخبِ اولِ ملت آرای باطله باشد؟!
حمایتِ مردم در صورتی ایجاد میشود که به حرف مردم گوش دهیم. گوش شنوا داشته باشیم. در برابر سخنان مردم سر فرود بیاوریم، تعظیم کنیم. مشروعیت کل نظام ما با رأی ملت است. امام در آن نامه اخیرش به شورای بازنگری به صراحت فرمود که «ولیای مشروع است که ولیِ منتخب ملت باشد.» فرمود ولایت فقیه، چون خبرگان به آن رأی میدهد، خبرگان هم، چون منتخب مردم است، پس طبعاً او هم میشود منتخبِ ملت؛ ولیِ منتخب حکمش نافذ است. همه چیز با رأی مردم است. نظام ما یک چنین نظامی است. امام چنین نظامی را به ما معرفی کرده. مقام معظم رهبری بر همین تاکید دارد؛ تحول را در سایه یک انتخاباتِ مشارکتیِ رقابتیِ سالمِ امن اعلام میکند.
روزهای سختی است. امیدوارم همه ما دست به دست هم دهیم. البته من میدانم اقلیت حاکم نه مشارکت حداکثری میخواهد، نه رقابت میخواهد. هیچکدام اینها را نمیخواهد. یک انتخابات سردی میخواهد که پای صندوق کسی نباشد و همان اقلیت دومرتبه ادامه دهد.
کد مطلب: 471321