تاریخ انتشار
يکشنبه ۲۶ شهريور ۱۴۰۲ ساعت ۲۰:۰۱
کد مطلب : ۴۶۷۰۴۶
در گفت و گو با کبنانیوز مطرح شد
فتاح محمدی، معاون اسبق سیاسی استانداری کهگیلویه و بویراحمد: نتیجه عدم برنامهریزی این میشود که نقطه صفر تا صد یک پروژه مشخص نباشد / مدیرکل باید بتواند با تدوین برنامه در وزارتخانه مطالبهگر باشد / مدیران به کار کارشناسی عادت نکردهاند / عزل و نصبها مبتنی بر ضوابط نیست و اینگونه مدیران نمیتوانند خودشان را با کار علمی و کارشناسی تنظیم کنند / باید نگاهمان را به نمایندگی عوض کنیم، بجای اینکه نماینده از یک جریان و طایفه، ۵۰ نفر را بکار بگیرد، نماینده را مجبور کنیم که سرمایهگذار بیاورد و پروژه اشتغالزایی برای ۵ هزار نفر ایجاد کند
۰
کبنا ؛
فتاح محمدی از مدیران حوزه سیاسی دولت است، محمدی سابقه فرمانداری در گچساران و یک دوره معاونت سیاسی و امنیتی استانداری کهگیلویه و بویراحمد را دارد. محمدی اولین معاون سیاسی و امنیتی در دولت تدبیر وامید بوده است. کبنا نیوز گفت و گویی با محمدی انجام داده که در این مصاحبه به مباحثی در خصوص انتخابات، فرهنگ توسعه استان، آسیبهای اداری دولت پرداخته است. محمدی میگوید «مردم باید منافع و مطالبات فردی را کنار بگذارند و از نماینده مطالبه جمعی داشته باشند. کاندیداها باید برنامههای خود را قبل از انتخابات عنوان کنند و در صورت پیروزی، بعد از انتخابات مردم برنامههایشان را مطالبه کنند. »
به گزارش کبنا، در ادامه این گفتوگو را میخوانید.
چرا با وجودی که مسئولان در دولت و مجلس پای کار هستند ولی به نسبت پیشرفت استانهای دیگر، آهنگ توسعه و پیشرفت در کهگیلویه و بویراحمد کند است؟
مجموعه عواملی باید در استان ما شکل بگیرد، همه با هم همصدا و هماهنگ عمل کنند تا بتوانیم زمینه پیشرفت و توسعه را فراهم شود. فارغ از اینکه یک مسئول در حوزه دولت است یا مجلس، باید از ظرفیت و توانمندی و قدرت چانه زنی و نفوذ و اثرگذاری برخوردار باشد، باید بتواند در وزارتخانهها و سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور چانه زنی کند. متأسفانه همواره درصدی از اعتبارات توزیع استانی میشود و بخشی از اعتبارات در وزارتخانهها میماند، نماینده و استاندار و مدیران کل میتوانند از قدرت و توان چانه زنی و ارتباطات خود با مرکز از این ظرفیت استفاده و اعتبارات بیشتری را به استان گسیل کنند. بنابراین هم بخش نظارتی و هم بخش اجرایی باید از این ظرفیت برخوردار باشند و تعامل و هماهنگی داشته باشند که به نظر میرسد این هماهنگی به خوبی وجود ندارد.
مدیرکل باید بتواند با تدوین برنامه در وزارتخانه مطالبهگر باشد و از این ظرفیت استفاده کند، متأسفانه گاهی افراد بجای مطالبهگری، تشکر و قدردانی میکنند. قدردانی لازم است ولی جاهایی که سیستم میتواند کمک کند، باید مطالبهگر باشیم و طوری عمل کنیم که خود را طلبکار سیستم بدانیم و اعتبار بگیریم.
خیلی از مدیران استانی برنامه مشخصی در طول دوره مدیریتی خود ندارند و میبینیم که پروژههای عمرانی سالیان سال به طول میانجامد، نظر شما در این باره چیست؟
برخی از پروژهها مشمول روند زمان میشوند. زیبنده نیست پروژه روگذر غیرهمسطح مهریان آنقدر طولانی شود. باید از اعتبارات ملی و استانی و ردیفهای متعدد چانه زنی شود و از ظرفیتها استفاده کنیم، نکته بعدی این است که تخصیص و نقدینگی را بالا ببریم. ما در همه دولتها میبینیم که میزان اعتبارات بالا عنوان میشود ولی میزان نقدینگی در سطح پایینتری است. بنابراین نماینده باید تلاش کند، آقای استاندار، معاونینایشان و مدیران باید تلاش کنند و از محلهای مختلف میزان تخصیص و نقدینگی را افزایش دهند.
در شورای برنامهریزی استان اعلام میکنیم که فلان مقدار اعتبار داریم، ولی وقتی در پایان نتیجه را ارزیابی میکنیم میبینیم که ده درصد یا بیست درصد پروژه نتیجه گرفته، دلیلش این است که نقدینگی پایین بوده است. پیگیری و مطالبهگری میتواند میزان نقدینگی را بالا ببرد، باید حساسیت مردم نسبت به پروژه را انتقال دهیم. نباید به به و چه چه کنیم.
امروز مسئولین در دولت میگویند مشکلی نداریم، نفت ما فروش میرود، روابط با همسایگان خوب است. دیپلماسی قدرتمند عمل میکند. اما چیزی که گفته میشود و چیزی که ما میبینیم با هم همخوانی ندارد.
نتیجه عدم برنامهریزی این میشود که نقطه صفر تا صد یک پروژه مشخص نباشد، مردم نمیدانند یک مدیر میخواهد از کجا شروع کند و به کجا میخواهد برسد.
نبود برنامههای یک ساله و چند ساله یکی از معضلاتی است که وجود دارد.
برنامه آمایش سرزمین برای ما مبنا است. اینکه آمایش سرزمین چقدر دقیق است و آیا میتوان بر اساس آن اولویتبندی کرد، یک بحث است. ولی در حوزه فعالیتی، نبود برنامه موجب روزمرگی و سردرگمی میشود. ما باید برنامه یک ساله و چند ساله داشته باشیم. در زمان آقای خادمی برنامه نوشتیم، ولی اینکه چقدر از روی این برنامه کار اجرایی شده در همه دولتها مشکلات اجرای برنامه وجود دارد.
آقای استاندار باید هر دستگاهی را ملزم کند که برنامه یک ساله و دوساله خود را بنویسد، و از آنان بخواهد که زمانبندی برنامه خود را هم مشخص کنند و در انتها ارزیابی شود، موانع و مشکلاتی که سررراه وجود داشته را بنویسند، تا بتوانند برای سال آینده آسیبشناسی انجام بگیرد و برطرف شود.
زمانی که فرماندار گچساران بودم، از جاده باشت چرام بازدید کردم، اولین موردی بود که مسئولیت آن را برعهده میگرفتم، بعد از آبدهگاه تا انتهای مرز باشت، چند پروژه در دست اجرا بود، یکی خاکبرداری میکرد، یکی پل میزد، در اخر هم نتیجه مشخص نبود، بنابراین پروژه را تعریف کردیم، و گفتیم که ۵ کیلومتر از این جاده تحویل داده شود، و بعد دوباره کار ادامه داده شود. همه میدانیم که سود خاکبرداری بالا است، در پروژهها معمولاً خاکبرداری انجام میشود، و بقیه کار انجام نمیشود، این هدررفت بیت المال است.
الان در جاده باشت به بابامیدان پروژه خاکبرداری در حال انجام است، برای اینکه کار به خوبی انجام بگیرد پیمانکار باید صفر تا صد تحویل دهد.
بعضا این ایراد را میگرفتیم و میگفتیم که به اندازهای که میدانید منابع شما تأمین میشود پروژه تعریف کنید. میگویند برای یک پروژه ۱۰۰ میلیارد گذاشتهایم، در پایان سال میبینیم که ۱۰ میلیارد تخصیص داده شده است، مردم چه فکری میکنند؟ اینها برای نظام هزینه دارد.
در سفر آقای رئیسی اعتبار سفر را ۱۳ هزار میلیارد تومان اعلام کردند. برای استان ما رقم خیلی زیادی است. همین را رصد کنید و ببینید که چقدر تخصیص پیدا میکند.
بین بدنه پژوهشی و دانشگاهی و اجرایی همراهی وجود ندارد. سیستمهای پژوهشی حوزههای مختلف را آسیبشناسی میکنند، راهکارهایی میدهند ولی بایگانی میشود. همایشهای خوبی هم برگزار میشود، مثلاً در مقطعی شورای تأمین استان و دستگاه انتظامی و قضایی نزاعهای دسته جمعی استان را آسیبشناسی کردند. کار خوبی انجام گرفت و تا مدتی روی آن کار اجرا شد ولی بعد از آن رها شد. به دلیل اینکه سیستم کاری ما مبتنی بر کار کارشناسی و علمی و برنامهریزی شده نیست. مدیران به کار کارشناسی عادت نکردهاند، ایراد از نحوه نصب و عزل مدیران نیز هست. عزل و نصب مدیران مبتنی بر ضوابط نیست و مدیران باید به نحو دیگری پاسخگو باشند، نمیتوانند خودشان را با کار علمی و کارشناسی تنظیم کنند. اصلاً این نگاه وجود ندارد که مدیر بر اساس پژوهشهای انجام شده، پتانسیلها و نقاط قوت و ضعف را شناسایی کند.
اعتباراتی میآید و در شهرستانها توزیع میشود و باید بر روی پروژهها نظارت شود.
در حوزه نظارت بر پروژهها نظارت قوی وجود ندارد، گاهی اوقات ملاحظاتی در ارزیابی پروژهها وجود دارد.
تا وقتی یک جاده آماده اسفالت میشود چند مرحله دارد، هر مرحله باید آزمایش خاک انجام گیرد و مقاومت بیس برای جاده انجام شود، ولی میبینیم که جاده احداث میشود، خط کشی انجام میشود، و بعد از ۶ ماه دوباره باید جاده کشی شود، اینها هدررفت بیت المال است.
در کشور باید این باور را داشته باشیم که نیروی انسانی دانا و توانمند باید کشور را اداره کند و همه ادوار باید به این نقطه برسیم که نیروی انسانی سرمایه کشور است و نیروی انسانی است که باید کشور را هدایت کند. شیوه عزل و نصب مدیران بر اساس روندی که در کشور وجود دارد، موجب عدم توسعه یافتگی میشود.
چرا سرمایهگذاران برای کار به استان کهگیلویه و بویراحمد کمتر میآیند، یا در پیچ و خم ادارات سرگردان میشوند، به نظر شما دلیلش چیست؟
فرهنگ توسعه باید وجود داشته باشد تا روند توسعه سرعت گیرد. میبینیم پروژه بزرگی در دست کار قرار میگیرد، ولی معارضات اجتماعی اجازه ادامه کار را نمیدهد. گاهی ممکن است کارشناس مربوطه در استان وجود نداشته باشد و باید کارشناس از استان دیگری بیاید، ولی مزاحمت و مانع تراشی میشود. مسائل اجتماعی و فرهنگی رابطه مستقیمی با توسعه دارد، باید فرهنگ توسعه را تقویت کنیم. در شهرهایی مثل اصفهان از سرمایهگذاران به شدت استقبال میکنند و زیرساختهای لازم فراهم میشود.
استان ما هم آب مکفی دارد، هم منابع ملی برای انجام پروژههای بزرگ وجود دارد. اگر معارضات را کاهش دهیم و امنیت کافی برای سرمایهگذار ایجاد کنیم، مسائل اجتماعی و اختلافات محلی را به مسائل ملی تسری ندهیم فضا برای سرمایهگذاری فراهم میشود. اگر پروژه دچار مشمول زمان شود و هزینههای پروژه چند برابر شود سودی برای سرمایهگذار ندارد. بعد میبینیم که معارضات، یک پروژه ۶ ماهه را یک ساله میکند.
از طرف دیگر استان برخی زیرساختها مثل راههای چهارخطه، فرودگاه و راه آهن ندارد، به همین دلیل بخش خصوصی خیلی تمایلی برای سرمایهگذاری ندارد.
نماینده دولت و مجلس باید بتوانند از نفوذ خود استفاده کنند و پروژههای دولتی بر اساس آمایش سرزمین در حوزههای زیرساختی، پتروشیمی و پالایشگاه و صنعت اجرا شود. چقدر امروز مدیران ما طرح آمایش استان را روی میز گذاشتهاند و از روی آن اجرا میکنند؟ بدنه اجرا با حوزه علم و پژوهش و تحقیقات به شدت فاصله دارند.
به عنوان کسی که سابقه چندین سال مدیریت انتخابات را داشتهاید به معضلات این حوزه بخصوص حوزه انتخابات مجلس بپردازید.
در حوزه انتخابات ابتدا باید تحول فرهنگی و اجتماعی در مردم ایجاد شود و نگاهمان را ملی کنیم، بجای اینکه نماینده ۵ نیرو یا ۱۰ نیرو ازفامیل و آشنای خود را سر کار ببرد، نماینده را مجبور کنیم که دو پروژه ملی ایجاد کند و بجای ۵ نفر ۵ هزار نفر بکار گرفته شوند.
نگاهمان را به انتخابات باید عوض کنیم، متأسفانه جامعه بر اساس نیازها و مطالباتی که دارد این وضعیت را تداوم میدهد. دوماً ملت از نماینده برنامه بخواهد. مردم از نماینده بخواهند که در حوزه اجتماعی، اشتغال، مسائل فرهنگی چه برنامهای دارد. قبل از انتخابات از کاندیدا برنامه بخواهند و بعد از قبولی در انتخابات از او مطالبه کنند و برنامههایش را از او بخواهند.
این نگاه عمومی در فرهنگ ما ضعیف است. به عنوان فرد کوچکی که سالها در این حوزه فعالیت کردهام، میگویم که باید از کاندیداهای انتخاباتی مطالبه داشته باشیم، اگر برنامه ندارند، از آنها بخواهیم و اگر فردی قبول میشود، بر اساس برنامهاش عمل کند و در مجلس از برنامهاش دفاع کند. باید نگاهمان را به نمایندگی عوض کنیم، بجای اینکه نماینده از یک جریان و طایفه، ۵۰ نفر را بدون اینکه آن افراد مناسب آن جایگاه هستند یا نه، بکار بگیرد، نماینده را مجبور کنیم که سرمایهگذار بیاورد و پروژه اشتغالزایی برای ۵ هزار نفر ایجاد کند. نگاههای سیاسی، قومی، طایفهای را حذف کنیم، نگاههای خصوصی، فردی و منفعت طلبی را حذف کنیم و بخواهیم نماینده در فرایند سیر قانونی، به قانون عمل کند و در مسیر قانون اجرا کند.
در خصوص انتخابات چه توصیهای به مردم دارید؟
به عنوان عضوی از جامعه توصیهای ندارم. همه اصلح هستند و شرایط نشستن روی کرسی مجلس را دارند، ولی وظیفه ما این است که خارج از نگاههای قومی و طایفهای و سیاسی افراد بهتری را انتخاب کنیم. تا زمانی که نگاههای طایفهای و قومی وجود دارد، احتمال خطا بالا است. باید انتخابات را به عنوان پروژه ملی و استانی ببینیم و با نگاه به مسائل عمومی جامعه کمک کنیم که نمایندهها برنامهشان را پیش ببرند.
به نظر شما چه ایرادهایی در حوزه انتخابات وجود دارد که باید رفع شود؟
به میزان ظرفیت و توانمندی افراد در جایگاه خود قرار بگیرند، اصل احراز شرایط و شایسته سالاری انجام گیرد، قوای مقننه و مجریه بر اساس صلاحیت و اختیارات خود عمل کنند. قوای مقننه و مجریه بر اساس وظایف خود عمل کنند. وقتی کسی در عزل و نصب مدیر نقش داشته باشد نمیتواند بر او نظارت کند. ولی وقتی این استقلال حفظ شود با احترام و تکریم میتوانیم نظارت کنیم و اشکالات را برطرف کنیم.
باید سیستم اجرایی را ملزم به برنامهریزی کنیم، برنامه متناسب با اعتباراتی باشد که تخصیص پیدا میکند. بیشتر از میزان اعتبارات به مردم قول ندهیم، این در مردم نارضایتی و بیاعتمادی و بدبینی ایجاد میکند.
رابطه ما با ملت بر اساس رابطه صمیمی و صادقانه باشد که ایجاد اعتماد میکند، مردم به عنوان سرمایه اجتماعی پشتوانه مسئولین هستند و زمینه کارآمدی و مشروعیت مسئولان را بالا میبرند.
باید در توزیع اعتبارات بر اساس اولویت، عادلانه و بر اساس نیاز عمل کنیم. نمایندگان وعدههایی بدهند که هم در صلاحیتشان است و از نظر قانونی جزء وظایفشان است و هم توان اجرای آن را دارند. نمایندگان خارج از صلاحیت خود به مردم وعده ندهند. از طرفی مردم با نگاه عمومی و مصلحت عمومی دست به انتخاب اصلح بزنند.
به گزارش کبنا، در ادامه این گفتوگو را میخوانید.
چرا با وجودی که مسئولان در دولت و مجلس پای کار هستند ولی به نسبت پیشرفت استانهای دیگر، آهنگ توسعه و پیشرفت در کهگیلویه و بویراحمد کند است؟
مجموعه عواملی باید در استان ما شکل بگیرد، همه با هم همصدا و هماهنگ عمل کنند تا بتوانیم زمینه پیشرفت و توسعه را فراهم شود. فارغ از اینکه یک مسئول در حوزه دولت است یا مجلس، باید از ظرفیت و توانمندی و قدرت چانه زنی و نفوذ و اثرگذاری برخوردار باشد، باید بتواند در وزارتخانهها و سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور چانه زنی کند. متأسفانه همواره درصدی از اعتبارات توزیع استانی میشود و بخشی از اعتبارات در وزارتخانهها میماند، نماینده و استاندار و مدیران کل میتوانند از قدرت و توان چانه زنی و ارتباطات خود با مرکز از این ظرفیت استفاده و اعتبارات بیشتری را به استان گسیل کنند. بنابراین هم بخش نظارتی و هم بخش اجرایی باید از این ظرفیت برخوردار باشند و تعامل و هماهنگی داشته باشند که به نظر میرسد این هماهنگی به خوبی وجود ندارد.
مدیرکل باید بتواند با تدوین برنامه در وزارتخانه مطالبهگر باشد و از این ظرفیت استفاده کند، متأسفانه گاهی افراد بجای مطالبهگری، تشکر و قدردانی میکنند. قدردانی لازم است ولی جاهایی که سیستم میتواند کمک کند، باید مطالبهگر باشیم و طوری عمل کنیم که خود را طلبکار سیستم بدانیم و اعتبار بگیریم.
خیلی از مدیران استانی برنامه مشخصی در طول دوره مدیریتی خود ندارند و میبینیم که پروژههای عمرانی سالیان سال به طول میانجامد، نظر شما در این باره چیست؟
برخی از پروژهها مشمول روند زمان میشوند. زیبنده نیست پروژه روگذر غیرهمسطح مهریان آنقدر طولانی شود. باید از اعتبارات ملی و استانی و ردیفهای متعدد چانه زنی شود و از ظرفیتها استفاده کنیم، نکته بعدی این است که تخصیص و نقدینگی را بالا ببریم. ما در همه دولتها میبینیم که میزان اعتبارات بالا عنوان میشود ولی میزان نقدینگی در سطح پایینتری است. بنابراین نماینده باید تلاش کند، آقای استاندار، معاونینایشان و مدیران باید تلاش کنند و از محلهای مختلف میزان تخصیص و نقدینگی را افزایش دهند.
در شورای برنامهریزی استان اعلام میکنیم که فلان مقدار اعتبار داریم، ولی وقتی در پایان نتیجه را ارزیابی میکنیم میبینیم که ده درصد یا بیست درصد پروژه نتیجه گرفته، دلیلش این است که نقدینگی پایین بوده است. پیگیری و مطالبهگری میتواند میزان نقدینگی را بالا ببرد، باید حساسیت مردم نسبت به پروژه را انتقال دهیم. نباید به به و چه چه کنیم.
امروز مسئولین در دولت میگویند مشکلی نداریم، نفت ما فروش میرود، روابط با همسایگان خوب است. دیپلماسی قدرتمند عمل میکند. اما چیزی که گفته میشود و چیزی که ما میبینیم با هم همخوانی ندارد.
نتیجه عدم برنامهریزی این میشود که نقطه صفر تا صد یک پروژه مشخص نباشد، مردم نمیدانند یک مدیر میخواهد از کجا شروع کند و به کجا میخواهد برسد.
نبود برنامههای یک ساله و چند ساله یکی از معضلاتی است که وجود دارد.
برنامه آمایش سرزمین برای ما مبنا است. اینکه آمایش سرزمین چقدر دقیق است و آیا میتوان بر اساس آن اولویتبندی کرد، یک بحث است. ولی در حوزه فعالیتی، نبود برنامه موجب روزمرگی و سردرگمی میشود. ما باید برنامه یک ساله و چند ساله داشته باشیم. در زمان آقای خادمی برنامه نوشتیم، ولی اینکه چقدر از روی این برنامه کار اجرایی شده در همه دولتها مشکلات اجرای برنامه وجود دارد.
آقای استاندار باید هر دستگاهی را ملزم کند که برنامه یک ساله و دوساله خود را بنویسد، و از آنان بخواهد که زمانبندی برنامه خود را هم مشخص کنند و در انتها ارزیابی شود، موانع و مشکلاتی که سررراه وجود داشته را بنویسند، تا بتوانند برای سال آینده آسیبشناسی انجام بگیرد و برطرف شود.
زمانی که فرماندار گچساران بودم، از جاده باشت چرام بازدید کردم، اولین موردی بود که مسئولیت آن را برعهده میگرفتم، بعد از آبدهگاه تا انتهای مرز باشت، چند پروژه در دست اجرا بود، یکی خاکبرداری میکرد، یکی پل میزد، در اخر هم نتیجه مشخص نبود، بنابراین پروژه را تعریف کردیم، و گفتیم که ۵ کیلومتر از این جاده تحویل داده شود، و بعد دوباره کار ادامه داده شود. همه میدانیم که سود خاکبرداری بالا است، در پروژهها معمولاً خاکبرداری انجام میشود، و بقیه کار انجام نمیشود، این هدررفت بیت المال است.
الان در جاده باشت به بابامیدان پروژه خاکبرداری در حال انجام است، برای اینکه کار به خوبی انجام بگیرد پیمانکار باید صفر تا صد تحویل دهد.
بعضا این ایراد را میگرفتیم و میگفتیم که به اندازهای که میدانید منابع شما تأمین میشود پروژه تعریف کنید. میگویند برای یک پروژه ۱۰۰ میلیارد گذاشتهایم، در پایان سال میبینیم که ۱۰ میلیارد تخصیص داده شده است، مردم چه فکری میکنند؟ اینها برای نظام هزینه دارد.
در سفر آقای رئیسی اعتبار سفر را ۱۳ هزار میلیارد تومان اعلام کردند. برای استان ما رقم خیلی زیادی است. همین را رصد کنید و ببینید که چقدر تخصیص پیدا میکند.
بین بدنه پژوهشی و دانشگاهی و اجرایی همراهی وجود ندارد. سیستمهای پژوهشی حوزههای مختلف را آسیبشناسی میکنند، راهکارهایی میدهند ولی بایگانی میشود. همایشهای خوبی هم برگزار میشود، مثلاً در مقطعی شورای تأمین استان و دستگاه انتظامی و قضایی نزاعهای دسته جمعی استان را آسیبشناسی کردند. کار خوبی انجام گرفت و تا مدتی روی آن کار اجرا شد ولی بعد از آن رها شد. به دلیل اینکه سیستم کاری ما مبتنی بر کار کارشناسی و علمی و برنامهریزی شده نیست. مدیران به کار کارشناسی عادت نکردهاند، ایراد از نحوه نصب و عزل مدیران نیز هست. عزل و نصب مدیران مبتنی بر ضوابط نیست و مدیران باید به نحو دیگری پاسخگو باشند، نمیتوانند خودشان را با کار علمی و کارشناسی تنظیم کنند. اصلاً این نگاه وجود ندارد که مدیر بر اساس پژوهشهای انجام شده، پتانسیلها و نقاط قوت و ضعف را شناسایی کند.
اعتباراتی میآید و در شهرستانها توزیع میشود و باید بر روی پروژهها نظارت شود.
در حوزه نظارت بر پروژهها نظارت قوی وجود ندارد، گاهی اوقات ملاحظاتی در ارزیابی پروژهها وجود دارد.
تا وقتی یک جاده آماده اسفالت میشود چند مرحله دارد، هر مرحله باید آزمایش خاک انجام گیرد و مقاومت بیس برای جاده انجام شود، ولی میبینیم که جاده احداث میشود، خط کشی انجام میشود، و بعد از ۶ ماه دوباره باید جاده کشی شود، اینها هدررفت بیت المال است.
در کشور باید این باور را داشته باشیم که نیروی انسانی دانا و توانمند باید کشور را اداره کند و همه ادوار باید به این نقطه برسیم که نیروی انسانی سرمایه کشور است و نیروی انسانی است که باید کشور را هدایت کند. شیوه عزل و نصب مدیران بر اساس روندی که در کشور وجود دارد، موجب عدم توسعه یافتگی میشود.
چرا سرمایهگذاران برای کار به استان کهگیلویه و بویراحمد کمتر میآیند، یا در پیچ و خم ادارات سرگردان میشوند، به نظر شما دلیلش چیست؟
فرهنگ توسعه باید وجود داشته باشد تا روند توسعه سرعت گیرد. میبینیم پروژه بزرگی در دست کار قرار میگیرد، ولی معارضات اجتماعی اجازه ادامه کار را نمیدهد. گاهی ممکن است کارشناس مربوطه در استان وجود نداشته باشد و باید کارشناس از استان دیگری بیاید، ولی مزاحمت و مانع تراشی میشود. مسائل اجتماعی و فرهنگی رابطه مستقیمی با توسعه دارد، باید فرهنگ توسعه را تقویت کنیم. در شهرهایی مثل اصفهان از سرمایهگذاران به شدت استقبال میکنند و زیرساختهای لازم فراهم میشود.
استان ما هم آب مکفی دارد، هم منابع ملی برای انجام پروژههای بزرگ وجود دارد. اگر معارضات را کاهش دهیم و امنیت کافی برای سرمایهگذار ایجاد کنیم، مسائل اجتماعی و اختلافات محلی را به مسائل ملی تسری ندهیم فضا برای سرمایهگذاری فراهم میشود. اگر پروژه دچار مشمول زمان شود و هزینههای پروژه چند برابر شود سودی برای سرمایهگذار ندارد. بعد میبینیم که معارضات، یک پروژه ۶ ماهه را یک ساله میکند.
از طرف دیگر استان برخی زیرساختها مثل راههای چهارخطه، فرودگاه و راه آهن ندارد، به همین دلیل بخش خصوصی خیلی تمایلی برای سرمایهگذاری ندارد.
نماینده دولت و مجلس باید بتوانند از نفوذ خود استفاده کنند و پروژههای دولتی بر اساس آمایش سرزمین در حوزههای زیرساختی، پتروشیمی و پالایشگاه و صنعت اجرا شود. چقدر امروز مدیران ما طرح آمایش استان را روی میز گذاشتهاند و از روی آن اجرا میکنند؟ بدنه اجرا با حوزه علم و پژوهش و تحقیقات به شدت فاصله دارند.
به عنوان کسی که سابقه چندین سال مدیریت انتخابات را داشتهاید به معضلات این حوزه بخصوص حوزه انتخابات مجلس بپردازید.
در حوزه انتخابات ابتدا باید تحول فرهنگی و اجتماعی در مردم ایجاد شود و نگاهمان را ملی کنیم، بجای اینکه نماینده ۵ نیرو یا ۱۰ نیرو ازفامیل و آشنای خود را سر کار ببرد، نماینده را مجبور کنیم که دو پروژه ملی ایجاد کند و بجای ۵ نفر ۵ هزار نفر بکار گرفته شوند.
نگاهمان را به انتخابات باید عوض کنیم، متأسفانه جامعه بر اساس نیازها و مطالباتی که دارد این وضعیت را تداوم میدهد. دوماً ملت از نماینده برنامه بخواهد. مردم از نماینده بخواهند که در حوزه اجتماعی، اشتغال، مسائل فرهنگی چه برنامهای دارد. قبل از انتخابات از کاندیدا برنامه بخواهند و بعد از قبولی در انتخابات از او مطالبه کنند و برنامههایش را از او بخواهند.
این نگاه عمومی در فرهنگ ما ضعیف است. به عنوان فرد کوچکی که سالها در این حوزه فعالیت کردهام، میگویم که باید از کاندیداهای انتخاباتی مطالبه داشته باشیم، اگر برنامه ندارند، از آنها بخواهیم و اگر فردی قبول میشود، بر اساس برنامهاش عمل کند و در مجلس از برنامهاش دفاع کند. باید نگاهمان را به نمایندگی عوض کنیم، بجای اینکه نماینده از یک جریان و طایفه، ۵۰ نفر را بدون اینکه آن افراد مناسب آن جایگاه هستند یا نه، بکار بگیرد، نماینده را مجبور کنیم که سرمایهگذار بیاورد و پروژه اشتغالزایی برای ۵ هزار نفر ایجاد کند. نگاههای سیاسی، قومی، طایفهای را حذف کنیم، نگاههای خصوصی، فردی و منفعت طلبی را حذف کنیم و بخواهیم نماینده در فرایند سیر قانونی، به قانون عمل کند و در مسیر قانون اجرا کند.
در خصوص انتخابات چه توصیهای به مردم دارید؟
به عنوان عضوی از جامعه توصیهای ندارم. همه اصلح هستند و شرایط نشستن روی کرسی مجلس را دارند، ولی وظیفه ما این است که خارج از نگاههای قومی و طایفهای و سیاسی افراد بهتری را انتخاب کنیم. تا زمانی که نگاههای طایفهای و قومی وجود دارد، احتمال خطا بالا است. باید انتخابات را به عنوان پروژه ملی و استانی ببینیم و با نگاه به مسائل عمومی جامعه کمک کنیم که نمایندهها برنامهشان را پیش ببرند.
به نظر شما چه ایرادهایی در حوزه انتخابات وجود دارد که باید رفع شود؟
به میزان ظرفیت و توانمندی افراد در جایگاه خود قرار بگیرند، اصل احراز شرایط و شایسته سالاری انجام گیرد، قوای مقننه و مجریه بر اساس صلاحیت و اختیارات خود عمل کنند. قوای مقننه و مجریه بر اساس وظایف خود عمل کنند. وقتی کسی در عزل و نصب مدیر نقش داشته باشد نمیتواند بر او نظارت کند. ولی وقتی این استقلال حفظ شود با احترام و تکریم میتوانیم نظارت کنیم و اشکالات را برطرف کنیم.
باید سیستم اجرایی را ملزم به برنامهریزی کنیم، برنامه متناسب با اعتباراتی باشد که تخصیص پیدا میکند. بیشتر از میزان اعتبارات به مردم قول ندهیم، این در مردم نارضایتی و بیاعتمادی و بدبینی ایجاد میکند.
رابطه ما با ملت بر اساس رابطه صمیمی و صادقانه باشد که ایجاد اعتماد میکند، مردم به عنوان سرمایه اجتماعی پشتوانه مسئولین هستند و زمینه کارآمدی و مشروعیت مسئولان را بالا میبرند.
باید در توزیع اعتبارات بر اساس اولویت، عادلانه و بر اساس نیاز عمل کنیم. نمایندگان وعدههایی بدهند که هم در صلاحیتشان است و از نظر قانونی جزء وظایفشان است و هم توان اجرای آن را دارند. نمایندگان خارج از صلاحیت خود به مردم وعده ندهند. از طرفی مردم با نگاه عمومی و مصلحت عمومی دست به انتخاب اصلح بزنند.