مجتبی توانگر، نماینده مجلس یازدهم:
دولت رئیسی دچار احساس رضایت کاذب است
9 مرداد 1402 ساعت 18:01
مجتبی توانگر، عضو کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی و از نزدیکان قالیباف معتقد است دولت سیزدهم دچار یک احساس رضایت کاذب است.
مجتبی توانگر، عضو کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی و از نزدیکان قالیباف معتقد است دولت سیزدهم دچار یک احساس رضایت کاذب است.
به گزارش کبنا به نقل از دنیای اقتصاد، مجتبی توانگر، عضو کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی و از نزدیکان قالیباف در مصابحهای، موضوعات متعددی را مطرح کرد.
مهمترین بخشهای گفتگوی مجتبی توانگر را میخوانید:
کشور در بسیاری از مواقع درگیر مسائل دست چندم میشود. حتی بسیاری از نخبگان وارد دعواهای دست چندم میشوند و به ویژه در فضای مجازی میبینیم نخبگان بر سر مسائل کوچک دعواهای بزرگ راه میاندازند.
به نظر میرسد خطر تشدید عقبماندگی تمدنی ایران نسبت به رقبای جهانی و منطقهای را بسیاری از نخبگان و مسوولان متوجه نیستند.
در داخل دولت نیز با وجود تلاشهای خوبی که در برخی بخشها در حال انجام است؛ یک احساس رضایت کاذبی از تغییر رویکرد دیده میشود؛ در حالی که برای مردم تغییر رویکرد و حتی سفر استانی و کنار مردم نشستن اهمیت زیادی ندارد.
تورم بالای ۴۰ درصد در ۵ سال اخیر، گرانی ارزاق عمومی، اجاره خانههای سرسامآور و هزینههای سنگین زندگی در کنار معضلات اجتماعی و محیط زیستی، مساله اصلی است.
اقدامات گفتمانی و تغییر رویکرد و سفر استانی و همنشینی با مردم اگرچه خوب است، اما به هیچوجه کافی نیست.
انتظار این بود که دولت در فرآیند تدوین برنامه، نظر طیفهای مختلف نخبگان از دانشگاهها تا اندیشکدهها و تشکلهای صنفی و تخصصی را دریافت کند.
واقعیت این است که تمرکز صرف بر کار دیپلماتیک، چنان که در دولت قبل انجام شد نیز به رفع تحریم حداقل به صورت پایدار منتج نمیشود.
غفلت از کار دیپلماتیک اثرگذار نیز چنان که در دولت فعلی میبینیم نتیجهای برای رفع تحریمها ندارد.
تحریمها را باید با یک نگاه کلان در حوزه بازتعریف نقش ایران در اقتصاد جهانی و همزمان استفاده درست از ابزار دیپلماسی در جهت بازتعریف نقش ایران و مذاکرات با این نوع نگاه به مناسبات جهانی رفع کرد.
از طرف دیگر اگر دولت فعلی حداقل در شعار به توانمندی داخلی برای عبور از تحریمها اشاره میکند، اما متاسفانه در عمل شبیه دولت سابق، هنوز حتی در مرحله شناخت، درک دقیقی از توانمندیهای بالای داخلی ندارد.
در بسیاری از موضوعات اقتصادی بین اجزای کابینه اختلاف نظر میبینیم که بخشی از آن ظهور و بروز بیرونی و رسانهای هم داشته است.
محیط کسب و کار ما بیش از هر چیز از نااطمینانی نسبت به تصمیمات آینده رنج میبرد. این نااطمینانی فقط در حوزه اقتصاد نیست. نحوه غلط مواجهه با موضوع حجاب را نیز به عنوان یک نمونه از موارد غیراقتصادی که موجب فرار سرمایه شده است، باید مدنظر قرار دهیم.
قطعا بخش بسیار اندکی از جامعه با پدیده گشت ارشاد بهطور مستقیم مواجه شده است، اما اثر این موضوع، روی بخش مهمی از جامعه و امکان موج سواری دشمن روی اشتباهات تصمیمگیران حوزه امنیتی و فرهنگی موجب ناامن شدن فضای داخلی و طبیعتا تاثیر منفی روی وضعیت سرمایه خواهد داشت.
بحث حجاب و عفاف که یکی از موضوعات ضروری است و باید با آن با تدبیر برخورد کرد با اظهارات عدهای سوپرانقلابی دستمایه رقابتهای سیاسی شده است.
جماعتی از سوپرانقلابیها تحلیلی دارند مبنی بر اینکه هر چه بتوانند فضا را بستهتر، تاریکتر و ناامیدانهتر نسبت به آینده نشان دهند مردم نسبت به صندوق رای ناامید میشوند و این سوپرانقلابیها پیروز میدان خواهند شد.
بنابراین اظهاراتی از قبیل تقویت فیلترینگ گسترده، پیگیری برپایی گشت ارشاد به شیوه سابق، پافشاری بر اقتصاد رانتی و دستوری، ارائه دیدگاههای بگیر و ببند و... در همین راستا ارزیابی میشود.
نباید بگذاریم این جماعت خوارجیمسلک و سوپرانقلابی که البته اقلیت هستند، اما پرسروصدا، خود را وجه غالب جریانهای سیاسی- اجتماعی نشان دهند که نتیجه اقدامات آنان حذف افراد کارآمد از مجلس و دولت خواهد بود.
بعد از تیر ۱۳۸۴، جماعتی از بچههای انقلابی که تصور میکردند احمدینژاد با گفتمان انقلاب همراهی دارد، مواضع خود را با او تنظیم کردند؛ اما با وقوع ماجرای معاون اولی آقای مشایی، احمدینژاد که قبلا در پشت صحنه از جریان اصولگرا جدا شده بود، بهطور رسمی از این جریان اعلام جدایی کرد و بنابراین بخشی از بچههای انقلابی که به آقای احمدینژاد ارادت داشتند، در عمل بیسر شدند.
این جریان از مجلس نهم و انتخابات ریاستجمهوری یازدهم تاکنون همواره ساز جدایی، تفرقه و دودستگی کوک کرده و این روند را در تمامی انتخابات پیگیری کردهاند.
البته چنین ظهور و بروزی، خوشایند جریان اصلاحات هم بود و به همین دلیل از طرف رسانههای این جریان برجسته و به اصطلاح، «باد» میشدند.
سران این گروه سوپرانقلابی، برای در اختیار گرفتن لیدری بدنه آقای احمدینژاد حرفهای تند میزدند و بنابراین مورد بهرهبرداری سیاسی جریان اصلاحات قرار میگرفتند؛ ضمن اینکه تفرقه هم مشی سیاسیشان بود.
به نظر بنده این سوپرانقلابیها تجربه شورای شهر را در ذهن دارند و به همین دلیل تلاش میکنند هم با ساز جدایی و هم با چانهزنی از شورای ائتلاف نیروهای انقلاب امتیاز بالایی دریافت کنند.
بر اساس تحلیل شخصی خود-بدون ارتباط با عضویتم در یکی از گروههای سیاسی-باید تاکید کنم این سوپرانقلابیها نفوذی حلقه انحراف آقای احمدینژاد هستند.
دلایل بسیاری برای این ادعای خود دارم، اما دلیل اصلیام این است که چه در دولت و چه در مجلس، همواره موضوعاتی را طرح کردهاند که از کارآمدی دولت یا مجلس در اختیار نیروهای انقلاب بکاهند؛ چرا که میخواهند جامعه و مردم را به این نتیجه برسانند و این نکته را القا کنند که ناجی مردم در برابر مشکلات، آقای احمدینژاد است.
صریحتر بگویم من این جماعت را نفوذیهای آقای احمدینژاد میدانم که اگر اجازه داشتم برخی اقدامات پشت صحنهشان در مجلس و دولت را میگفتم تا متوجه میشدید چگونه دنبال ضربه به رهبری و کارآمدی نظام مقدس جمهوری اسلامی هستند.
همچنان اقلیتی از بچه حزباللهیها تصور میکنند چون این گروه سیاسی حرفهای داغ انقلابی(با فریاد) میزند، پس انقلابی هستند، بنابراین همچنان از اینان حرفشنوی دارند، اما نمیدانند در پشت صحنه، دلیل اصلی بخشی از ناکارآمدی مجلس و دولت انقلابی، همین گروه هستند.
کد مطلب: 465426