قريب به هشت سال پس از روزي كه عادل الجبير، وزير امور خارجه وقت دولت عربستان سعودي اعلام كرد كه عربستان سعودي روابط ديپلماتيك خود با ايران را قطع كرده و از هيات ديپلماسي ايراني خواست تا ظرف ۴۸ ساعت خاك اين كشور را ترك كنند، حسين اميرعبداللهيان و فيصل بن فرحان وزراي خارجه دو كشور همسايه در غرب آسيا خود را به پايتخت چين رساندند تا نخستين ديدار رسمي دوجانبه را مقابل دوربين خبرنگاران و با ميانجيگري چين رقم بزنند.
قريب به هشت سال پس از روزي كه عادل الجبير، وزير امور خارجه وقت دولت عربستان سعودي اعلام كرد كه عربستان سعودي روابط ديپلماتيك خود با ايران را قطع كرده و از هيات ديپلماسي ايراني خواست تا ظرف ۴۸ ساعت خاك اين كشور را ترك كنند، حسين اميرعبداللهيان و فيصل بن فرحان وزراي خارجه دو كشور همسايه در غرب آسيا خود را به پايتخت چين رساندند تا نخستين ديدار رسمي دوجانبه را مقابل دوربين خبرنگاران و با ميانجيگري چين رقم بزنند.
به گزارش کبنانیوز به نقل از اعتماد، آشتي پادشاهي عربستان سعودي و جمهوري اسلامي ايران هرچند كه محصول زنجيرهاي از رايزنيهاي امنيتي و سياسي بود كه از فروردين 1400 آغاز شد اما زماني كه در نيمههاي اسفندماه 1400 اعلام شد كه يخ اين رابطه با ميانجيگري چين آب شده موجي از واكنشها و تحليلها را به دنبال داشت.
19 اسفندماه 1401 بود كه بيانيهاي سهجانبه در پكن با امضاي دريابان علي شمخاني دبير شوراي عالي امنيت ملي، مساعد بن محمد العيبان وزير مشاور و عضو شوراي وزيران و مشاور امنيت ملي عربستان سعودي و وانگ يي عضو دفتر سياسي كميته مركزي حزب كمونيست و رييس دفتر كميسيون مركزي امور خارجي حزب و عضو شوراي دولتي جمهوري خلق چين صادر شد. در بخشهايي از اين بيانيه آمده بود كه وزراي خارجه ايران و عربستان وظيفه دارند نحوه بازگشايي سفارتخانهها و كنسولگريها را تا تاريخ ۲۰ ارديبهشت (۱۰ ماه مه) بررسي كرده باشند و حدود يك ماه فرصت دارند تا درباره جزييات بازگشت سفرا به توافق برسند. از نيمه اسفند 1401 تا نيمه فروردينماه 1404 وزراي خارجه ايران و عربستان سعودي در چند تماس تلفني درباره زمان و مكان نخستين ديدار رسمي دوجانبه پس از 8 سال رايزني كردند كه در نهايت قرعه به نام ديدار در ماه رمضان و پايتخت چين افتاد. ديداري كه برخي رسانهها آن را ادامه زنجيرهاي از افطاريهاي مشترك ميان سفراي ايران و عربستان در كشورهاي مختلف خوانده و از اين پروسه با عنوان ديپلماسي افطار ياد ميكنند.
چرا قطع رابطه؟
چرا رابطه ايران و عربستان سعودي در 8 سال گذشته متوقف بوده است؟ آخرين جرقه قطع اين رابطه در شنبه ۱۲ دي سال ۱۳۹۴ بعد از اعدام شيخ نمر باقر النمر، روحاني مخالف دولت عربستان سعودي زده شد. در آن زمان سعودي شيخ نمر باقر النمر را يكي از 47 نفري دانست كه به ارتكاب اعمال تروريستي متهم و اعدام شدند. انتشار خبر اعدام اين روحاني شيعه موجي از اعتراضها را در مشهد و تهران مقابل ساختمان كنسولگري و سفارتخانه عربستان به راه انداخت. در تهران ورود معترضان به ساختمان سفارت و به آتش كشيدن بخشهايي از آن عملا بهانهاي را كه سعودي به دنبال آن بود، فراهم كرد به گونهاي كه 24 ساعت بعد، وزير خارجه وقت عربستان اعلام كرد رابطه با ايران را قطع ميكند. قطع رابطه ديپلماتيك ميان ايران و عربستان سعودي هرچند در آن مقطع زماني مورد استقبال برخي چهرههاي سياسي اصولگرا در داخل ايران قرار گرفت اما تبعات اين تنش در اين هشت سال هزينههاي بسياري را به سياست خارجي هر دو كشور چه در سطح منطقهاي و چه فرامنطقهاي تحميل كرد.
حسين صادقي، سفير وقت ايران در عربستان در مصاحبه اختصاصي با روزنامه اعتماد در بهمنماه 1394 درباره جزييات تخريب رابطه دو همسايه علاوه بر اشتباه خواندن اعدام شيخ نمرگفت: «اشتباه دوم حركت عجولانهاي بود كه عربستان براي قطع مناسبات سياسي و رابطه ديپلماتيك با ايران انجام داد. فكر ميكنم با توجه به گفتوگوهايي كه بنده شخصا پيش از اين حادثه با مقامهاي سعودي داشتم و اطميناني كه به آنها داده بودم اين قضيه را راحتتر ميتوانستيم كنترل كنيم. پس از اعدام شيخ نمر، عربستانيها من را خواسته و نگراني خود مبني بر تامين امنيت سفارتخانه و ديپلماتهاي خود در تهران و عربستان را به من منتقل كردند. من در اين خصوص به آنها اطمينان داده بودم. البته متاسفانه اين اطمينان دادن با اقدام عملي در ايران همراه نشد و ما شاهد حمله به نمايندگيهاي عربستان بوديم. تعرض به سفارت پادشاهي عربستان سعودي در تهران و سركنسولگري آن در مشهد اشتباه بود. تعرضي توسط افرادي كه تمايل ندارم وارد جزييات آن شوم و البته امنيتي كه تامين نشد. اما زماني كه به پيامدهاي اين حركت نگاه ميكنيم، ميبينيم كه در چند عرصه ضربات بسيار مهلكي را به اعتبار سياسي ايران، مردم، فرهنگ و تمدن ايراني وارد كرد. در واقع اين تعرض بهترين و بزرگترين خدمتي بود كه ميشد در اين مقطع زماني به عربستان سعودي كرد. نيروهايي كه اقدام به اين حركت كردند در زمين عربستان سعودي بازي كردند.»
ترميم رابطه با عربستان لازم اما ناكافي
به نظر ميرسد در هشت سال گذشته مجموعهاي از هزينههايي كه تهران و رياض بابت تشديد تنش پرداخت كردند، احياي رابطه ديپلماتيك را به يك ضرورت براي دو طرف تبديل كرده است.
در يك ماه اخير پرسشهاي بسياري درباره چرايي آشتي ناگهاني ايران و عربستان آنهم با اين سرعت بالاي دو طرف براي ترميم رابطه در تمامي سطح و نقش چين به عنوان ميانجي يا به نوعي ضامن تعهدات دو طرف مطرح شده است. مساله مهم ديگر نيز شانس موفقيت اين توافق و عوامل تاثيرگذار بر آن در كوتاه، ميان و بلندمدت است. هرچندكه در روزهاي نخست اعلام توافق ايران و عربستان براي ازسرگيري روابط، تحليلهاي متفاوتي درباره چرايي حركت رياض به سمت تهران به گونهاي كه به دعوت از ابراهيم رييسي، رييسجمهور براي سفر به رياض منتهي شد منتشر شد اما اندك اندك محورهاي اصلي پاسخ به اين پرسش از نظر كارشناسان ارشد به هم نزديك و نزديكتر و محدود به چند مورد مشخص شد:
1- آشتي ايران و عربستان ميتواند به پايان درگيريها در يمن و حركت تمام بازيگران منطقهاي و فرامنطقهاي درگير در اين پرونده به سمت راهحل سياسي منتهي شود. اين دستاورد از توافق دوجانبه ايران و عربستان تامينكننده منافع ايالات متحده نيز است.
2- تقابل ايران و عربستان سعودي در مجموعهاي از پروندههاي منطقهاي از سوريه تا لبنان، يمن و عراق عملا به بر بيثباتي و ناامني در اين منطقه دامن زده بود. آشتي تهران و رياض در حالي كه چين نقش ضامن تعهدات علني نشده دو طرف را برعهده گرفته باشد، ميتواند به بازگشت ثبات و امنيت به منطقه كمك كند.
3- محمد بن سلمان، وليعهد عربستان سعودي تعريف و اجراي پروژه 2030 عربستان را برعهده دارد و در شرايطي كه چشمانداز اين طرح براي تنوع بخشيدن به اقتصاد عربستان فراتر از درآمدهاي نفتي به نيمه راه رسيده، هيچ چيز بيش از امنيت و ثبات در منطقه در يك سطح و مصون ماندن عربستان از حملات پراكنده منتسب به انصارالله يمن نميتواند اجراي اين پروژه را به خوبي تضمين كند. به گزارش رسانهها، چشمانداز ۲۰۳۰ كه در سال ۲۰۱۶ راهاندازي شد تا حدي به دليل نگراني سرمايهگذاران در مورد ناامني منطقهاي و سرريز آن به عربستان سعودي براي جذب سرمايه بينالمللي با مشكل مواجه شده بود.
4- عدم احياي برجام به علاوه اتهام وارد شده به ايران درباره همكاري با روسيه در جنگ اوكراين و تشديد تنش ميان ايران و اسراييل به خصوص در سوريه و نگراني تهران از افزايش دامنه نفوذ اسراييل در كشورهاي همسايه و هم مرز با ايران همه و همه عربستان را به اين نتيجه رسانده كه بهتر است خود را هدف زد و خوردهاي متقابل با ايران در منطقه قرار ندهد. بر همين اساس اليزابت كندال، كارشناس خاورميانه در كالج گيرتون كمبريج در گفتوگو با رويترز گفته بود كه عربستان احتمالا اميدوار است كه با ايجاد روابط با ايران، از گرفتار شدن در يك درگيري منطقهاي ديگر جلوگيري كند و در نتيجه خطر حمله مستقيم ديگر به زيرساختهاي خود، مانند حملات فلجكننده 2019 به آرامكو را از بين ببرد. بلال صعب، مدير برنامه دفاعي و امنيتي در عربستان نيز معتقداست كه سعوديها نميخواهند در يك جنگ بين ايران و ايالات متحده قرار بگيرند. آنها اعتماد ندارند كه واشنگتن از آنها محافظت كند.
ديدار وزراي خارجه ايران و عربستان در پكن فارغ از هياهوهايي كه درباره نقش چين و معناي حضور پكن براي نقش و نفوذ ايالات متحده در منطقه به راه افتاده در گام نخست منجر به تنشزدايي از رابطه دو طرف شده و در گامهاي بعدي به سمت ترميم رابطه و سپس توسعه آن در حوزههاي متفاوت سياسي، اقتصادي و امنيتي خواهد رفت. هرچند كه اراده سياسي تهران و رياض براي عاديسازي رابطه تحولي مهم در سياست خارجي دولت سيزدهم به حساب ميآيد اما به گفته بسياري از كارشناسان اين تحول در روابط منطقهاي در صورتي كه با تحول در رابطه بينالمللي ايران همراه نشود به سختي ميتوان از پايداري آن سخن گفت يا به ثمرات آن اميدوار بود. بايد اميدوار بود كه عملگرايي كه در رابطه ايران با كشورهاي عربي حوزه خليج فارس در چند ماه اخير شاهد آن بوديم به ساير حوزهها به خصوص در زمينه احياي برجام و پايان دادن به تحريم اقتصادي و انزواي سياسي ايران هم تسري پيدا كند.