کبنا ؛تضاد میان حفاظت از محیطزیست و توسعه تمام شدنی نیست. یک بار دیگر سدی روی شانههای محیطزیست ساخته شد. در حالی که سازمان حفاظت محیطزیست اعلام کرده این سد هیچ مشکل زیستمحیطی ندارد، وزارت نیرو زمان آبگیری سد را دی ماه امسال تعیین کرده است. فعالان محیطزیست معتقدند این آبگیری تراژدی گتوند را یک بار دیگر تکرار میکند. برای آبگیری گتوند در استان خوزستان روستاها تخلیه و ساکن حلبیآباد شدند. بعدتر که آب به خوزستان نرسید و هر چه بود، شور بود، صدایشان بلند شد، سرچشمه این خشکسالی، سد گتوند معرفی شد. یک پژوهشگر مطالعات اجتماعی آب معتقد است چمشیر سرنوشتی همچون گتوند دارد و تاثیرات اقتصادی و اجتماعی آن را تکرار میکند که گریزی از آن نیست. سد و نیروگاه چمشیر به عنوان بزرگترین پروژه برقآبی در حال ساخت کشور روی رودخانه زهره در ۲۵ کیلومتری شهرستان گچساران واقع شده است. ظرفیت این سد ۳/ ۲میلیارد مترمکعب آب و دارای سه نیروگاه به ظرفیت ۱۷۶ مگاوات است. سد چمشیر از نوع بتنی غلتکی در ارتفاع سد ۱۵۱ متر است.
آبگیری میکنیم- اجازه نمیدهیم
به گزارش کبنا، دنیای اقتصاد نوشت، در یک روز همزمان که مجری سد چمشیر و معاون محیطزیست انسانی سازمان محیطزیست، در خصوص وضعیت سد و آبگیری آن اظهارنظر کردند. ایرج حشمتی، معاون محیطزیست انسانی سازمان محیطزیست، گفته است: «ابهامات بهرهبرداری و آبگیری از سد شامل واقع شدن دریاچه سد در یک میدان نفتی با چندین چاه نفت و اختلافات فنی و کارشناسی میان وزارتخانههای نفت و نیرو، وجود احتمالی سازندها و لایههای دارای نمک در محدوده پیرامونی و دریاچه سد بوده که موضوع شوری احتمالی آب دریاچه سد در آینده را داده است.»طبق همه سندها و هشدارها، تیمهای تخصصی که مرتبط با سازمانهای ذینفع بودند، تشکیل شد و به گفته حشمتی زمینشناسی، چینهشناسی، گسلها و ساختمان زمینشناسی منطقه و وضعیت ساختگاه و دریاچه سد انجام و مقرر شد «بررسیهای تکمیلی برای تداخل هرچه کمتر میدان نفتی، بهرهبرداری اصولی و استاندارد از چاههای نفت و بررسی مربوط به میزان حقابه زیستمحیطی رودخانه زهره بر مبنای سه سناریوی خشکسالی، ترسالی و نرمال و ارائه جدول رهاسازی ماهانه حقابه در قالب سه سناریوی تعیین شده توسط وزارت نیرو انجام شده است. به علت دغدغه کارشناسان و سمنها، ریاست سازمان حفاظت محیطزیست از وزیر نیرو خواست که یکبار دیگر گمانهزنی انجام شده و با حفر چاهک به صورت کاملا تصادفی و در نقاط مختلف، نمونهبرداری صورت گیرد.
گفته میشود با توجه به تراز آبی که زمان آبگیری سد انجام میشود، فعلا مشکل خاصی در این زمینه وجود نخواهد داشت، اما چون احتمال وجود گنبدهای نمکی نهفته و حبس شدن نمک در دورههای مختلف زمینشناسی با توجه به جنس سنگهای مختلف در آن منطقه وجود دارد، از وزارت نیرو خواستهایم که دوباره نمونهبرداری انجام شود.»در حالی که معاون محیطزیست انسانی سازمان حفاظت محیطزیست با استناد به گفته رئیس سازمان حفاظت محیطزیست، گفته است که این مجموعه اجازه تکرار گتوند دومی را نخواهد داد و حتما باید نتایج ارزیابی مطالعات در دریاچه سد چمشیر به تایید مراجع ذیصلاح برسد و تا اطمینان حاصل نشود، این سازمان هیچ مجوزی برای آبگیری نخواهد داد، محمود محضرنیا، مجری طرح سد چمشیر، اعلام کرد که در دیماه آغاز میشود و تا پایان سال یک واحد نیروگاه به کار خواهد افتاد.
او مخالفتها و اعتراضات کارشناسان محیطزیست نسبت به سد و نیروگاه چمشیر را اطلاعات غلطی دانسته که موجب تشویش افکار عمومی شده است. محضرنیا گفته است: «حدود ۳۰ درصد از آورد آب رودخانه زهره در شرایط دبی کم رودخانه (بهار، تابستان و پاییز) از کیفیت مناسبی برخوردار نیست و این در حالی است که ۷۰ درصد از آورد سالانه آب رودخانه در زمستان و به صورت سیلابهای بزرگ و دارای کیفیت مناسب است، بنابراین برآیند آب داخل مخزن شرایطی به مراتب بهتری از آب رودخانه دارد.»به گفته او، این موضوع با عنوان نقش تعدیلکنندگی کیفی آب پاییندست با ذخیرهسازی سیلاب در ماههای تر و رهاسازی در طول سال، یکی از اهداف اولیه و مهم احداث سد است علت کیفیت نامناسب آب رودخانه، وجود چشمههای شور در دو منطقه از مسیر رودخانه است.
با این حال، نتایج مدلسازی مخزن نشان میدهد که خاصیت تعدیلکنندگی سد باعث ارتقای شرایط کمی و کیفی پاییندست سد نسبت به رژیم طبیعی رودخانه خواهد شد. با وجود آنکه معاون محیطزیست انسانی سازمان حفاظت محیطزیست، روز گذشته اعلام کرد که منتظر نتایج تکمیلی برای اجازه آبگیری سد خواهد ماند، مجری طرح چمشیر ساعاتی بعد از او اعلام کرد: «هفته گذشته نماینده ویژه سازمان محیطزیست طی بازدید و جلسات کارشناسی با عوامل طرح بر عدم وجود مشکل زیستمحیطی در این سد تاکید کرد.»البته او تاکید هم کرد که پیش از شروع طرح همه مجوزهای لازم اخذ شده و با این مجوزها کار ادامه یافته است. پروژهای که میلیاردها تومان هزینه داشته است و احتمالا دولت حاضر به چشمپوشی از آن نخواهد بود.
فاجعه بیخ گوش چمشیر
این سد هم مانند سایر سدها با هشدارهای بسیار حتما آبگیری خواهد شد و برگ زرینی در کارنامه دولت ثبت میشود. اما بهتر است آنچه قرار است در آن منطقه رخ دهد، با توجه به شباهتهایی که با سد گتوند دارد را مرور کنیم. دکتر سجاد فتاحی، پژوهشگر مطالعات اجتماعی آب، در گفتوگو با «دنیای اقتصاد»، میگوید: «یکی از اتفاقاتی که نسبت به آن مطمئن هستیم در سد چمشیر رخ میدهد، تکرار فاجعه گتوند است. در سد گتوند، میلیونها تن نمک پشت سد انباشته شده است که مشکلات زیادی برای سد، مدیریت دریاچه و مخزن سد ایجاد کرده است. به این معنا که اگر سیلابهایی با دبی و حجم بالا داشته باشیم و آرامش کنونی آب بر هم بخورد و سطح EC آب در فرازهای مختلف سد برهم بخورد که موضوعی دور از ذهن نیست، چارهای جز بستن خروجیهای سد ندارند تا مانع ورود آب با شوری بالا به کارون شوند.
ظرف چند سال گذشته این اتفاق رخ نداده است، زیرا این شرایط طبق گزارشهای مراجع رسمی رخ نداده است.» به گفته او، زمانی که EC آب در فرازهای خیلی پایین، زیاد است و چندین برابر شوری آب دریاست و تقریبا به نمک مطلق میرسیم، تراز آب پشت دریاچه در دورههایی که سطح ورودی آب به مخزن سد کم شود و از حدی پایینتر بیاید که ۹۷ است، به دلیل برهم خوردن توازن حرارتی آب موجود دریاچه موجب میشود آرامش مخزن یک بار دیگر برهم بخورد و موجب EC خیلی زیاد در سطوح مختلف میشود. در این شرایط نیز چارهای جز بستن خروجیهای سد برای ممانعت از ورود شوری به کارون وجود ندارد.
فتاحی میگوید: «نکته دیگر، اثرگذاری آب پشت سد با EC بالا روی منابع زیرزمینی است. ممکن است در مورد سد چمشیر این نگرانی با توجه به اینکه چشمههایی در پاییندست وجود دارد، چندان مطرح نباشد؛ اما جزو مخاطراتی است که در گتوند رخ داد و تجزیهوتحلیل نشد.» توسعه سازههای بتنی همواره موجب ویرانی طبیعت نمیشود گاه ممکن است خود قربانی طبیعت شوند. چنان که فتاحی میگوید: «آخرین موضوع، اثر آب با EC خیلی بالا روی سازه سد است. یعنی اگر موجب خوردگی سد شود، فاجعه دیگری رخ میدهد که اکنون مسوولان وزارت نیرو در گتوند با آن درگیرند. در پروژه چمشیر نیز ابهاماتی که در گتوند نادیده گرفته شد، باز هم نسبت به آن بیتوجهی میشود موضوعی که در صورت وقوع، مدیریتپذیر نیست.»
به گفته او، سادهترین و در عین حال عقلانیترین راه، توقف آبگیری یکساله سد و درخواست از نخبگان برای بررسیهای بیشتر است. سد گتوند، همچنان از میان کشاورزان و محصولاتشان قربانی میگیرد و به دلیل شوری آب، کیفیت تولیداتشان را تحت تاثیر قرار داده است. موضوعی که پرده دوم آن میتواند در مورد چمشیر رخ دهد. دیدگاههای چند تن دیگر از کارشناسان درباره این سد را در ادامه میخوانید.
آیا سد چمشیر، نساخته بحران میآفریند؟
طرح سد چمشیر، یکی از طرحهای شرکت توسعه منابع آب و نیروی ایران است که با هدف تعدیل کیفیت رودخانه شور زهره در ۲۵کیلومتری جنوب شرقی شهر دوگنبدان (گچساران) مرکز شهرستان گچساران در استان کهگیلویه و بویراحمد، قبل از پیوستن رودخانه خیرآباد به رودخانه زهره در مجاورت محلی به نام تنگه چمشیر نزدیک به مرز استان بوشهر احداث شده است. تامین مالی این سد توسط کنسرسیوم ایران و چین به مبلغ ۲۰۳میلیون یورو در دستور کار قرار گرفته و عملیات ساخت از سال ۱۳۹۳ آغاز شده است.
توجه به روند تامین مالی پروژه بیانگر آن است که طرح ساخت سد چمشیر از پروژههای موفق ذیل تامین مالی چین به حساب میآید و در مهلت مقرر به نتیجه رسیده است. آنطور که گزارش مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی مطرح میکند، در حوضه آبریز رودخانه زهره، ۶چشمه آب شور قرار گرفته که سالانه بیش از ۵/ ۲میلیون تن نمک را با خود به پاییندست سد انتقال داده و در بازههای زمانی از سال شاخص شوری هفتبرابر حد مجاز را تجربه میکند. به معنای دیگر زمانیکه میزان آبدهی رودخانه، بهخصوص در بازه زمانی خردادماه تا مهرماه هر سال بهواسطه کاهش آورد آبی افزایش مییابد، میزان شوری آب در رودخانه زهره بالا رفته و زمینه ضربهزدن به محیطزیست فراهم میشود. مسوولان متولی اجرای سد میگویند نگاهی به کشت مردم در پاییندست رودخانه زهره گواهی دیگر بر ماهیت شور این رودخانه است؛ جاییکه در مزارعی نظیر مزارع زیتون، تنها امکان کشاورزی در ماههای خاصی از سال طی فصل زمستان و زمینه استفاده از منابع آبی مهیا بوده و در سایر ماههای سال به علت افزایش شوری آب امکان استفاده از منابع آبی وجود ندارد.
منتقدان این سد معتقدند، آبگیری سد چمشیر نهتنها تنوع زیستی و اکوسیستم منطقه را نابود میکند، بلکه به دلیل واقعشدن در سازند نمکی گچساران، رودخانه زهره را شورتر کرده و پاییندست خود را به تلی از نمک بدل میکند و خاطره تلخ و شور سد گتوند در خوزستان را دوباره برای تمدن جنوب غرب ایران تازه خواهد کرد.
رمزگشایی از دومین گتوند
دکتر سروش کیانی قلعهسرد، پژوهشگر اقتصاد منابع طبیعی و محیطزیست در متنی نوشت:
اما چه شده است که به لحاظ تحقق توسعه، وضعیت ایران حتی نسبت به کشورهای پیرامونی که بعضا سابقه پیدایشی تعدادی از آنها به نیمعمر برنامهریزی توسعهای ایران هم نمیرسد، نازلتر است و در رقابت با کشورهای جدیدالتاسیس وضعیت مطلوبی ندارد؟ این مساله خود دارای ابعاد و جنبههای مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و... است که در جای خود قابل بررسی و آسیبشناسی هستند؛ مسائلی نهادی و ساختاری که در دورههای مختلف وجود داشتهاند و با انباشت به دورههای بعدی خود منتقل شدهاند؛ بدون آنکه تغییر یا تفاوت مثبتی به خود دیده باشند.اگر توسعه را در مقام ماهوی خود به قبل و پس از مطرح شدن توسعه پایدار در سال ۱۹۸۷ تقسیم کنیم و ماقبل این تاریخ را متمایز در نظر گرفته و به آن نپردازیم، نخستین مساله، عدمتغییر رویکرد در برنامههای توسعهای ایران نسبت به این تغییر در بعد «مفهوم» است. هرچند در مقام تئوری و طرح برنامه میتوان نشانههایی از لزوم حفظ و نگاهداشت محیطزیست و منابع طبیعی در فرآیندهای فعالیت اقتصادی دید؛ اما در مقام عمل نهتنها همین اندک اشارهها نیز به چشم نمیخورد، بلکه به شکل محسوسی برنامهها در ضدیت با پایداری توسعه است؛ امری که به صورت عیان خود را در پروژههای آبی، اعم از سدسازی و انتقال آب بهخوبی نشان میدهد، در توسعه صنعتی خود را در نابودی تالابها، زمینها، رودها، دریاچهها و... نشان میدهد یا در توسعه شهری خود را در از بین بردن مراتع، جنگلها، زمینهای کشاورزی و... عیان ساخته است. نکته قابل تامل در این خصوص این است که بهموازات فاصلهگرفتن از سال ۱۹۸۷ و مشخصتر شدن ابعاد نگرانکننده توسعههای ناپایدار در سراسر جهان که در قامت تغییرات اقلیمی و دسترسی بسیار کمتر به منابع آب پایدار خود را نشان داده است، نهتنها در برنامههای عملیاتی توسعه در کشور نشانی از تغییر رویکرد اساسی به چشم نمیخورد، بلکه به شکل نگرانکنندهتری با محیطزیست و منابع طبیعی در راستای توسعه ناپایدار بخشهای مختلف اعم از صنعتی، کشاورزی، انرژی و... برخورد میشود. حال آنکه با توجه به شرایط اقلیمی خشک و نیمهخشک ایران که در چند دهه اخیر نیز بهشدت آسیبدیدهتر شده است، بهمراتب باید حساسیتهای محیطی در ایران بسیار فراتر از دیگر کشورها باشد. سازمان حفاظت از محیطزیست ایران و تواناییای که در اثرگذاری بر سایر بخشهای حاکمیتی دارد خود بهخوبی نشان میدهد که اهمیت محیطزیست از دید سیاستگذاران به چه میزان است. اینکه سیاستگذاران و مدیران اجرایی هنوز به درکی جامع و دقیق از ضرورت حفظ محیطزیست و منابع طبیعی در جریان هر گونه توسعهای نرسیدهاند، نقطه ضعفی جدی در کشور است؛ موضوعی که البته دلایل عمده و متفاوتی بهخصوص در زمینه منافع اقتصادی و البته ساختار اقتصاد دولتی کشور دارد و تاکنون نهتنها حل نشده ست، بلکه جنبهها و ابعاد جدیدی به خود میبیند. لازم به ذکر است که این مساله مختص موضوعی خاص نبوده و نگاهی گذرا به مسائل و چالشهای یکقرن اخیر ایران نشان میدهد که بسیاری از این مسائل، چه در بعد پیدایشی و چه در بعد مواجهه تغییری نکرده و به همان شکل باقی ماندهاند؛ چرا که در یکقرن اخیر تلاشی در جهت پیادهسازی مدیریت و تصمیمگیری مبتنی بر حکمرانی خوب صورت نگرفته است. هنگامی که تمام یا بخشی از شاخصهای این نوع حکمرانی مانند «حق اظهارنظر و پاسخگویی»، «ثبات سیاسی و عدمخشونت»، «کارآیی دولت»، «کیفیت قوانین حکمرانی»، «حاکمیت قانون» و «کنترل فساد» ضعیف باشد، مسلما وقوع چنین تصمیمگیریهای اشتباهی دور از ذهن نخواهد بود.در چنین شرایطی کشوری که نتایج خسارتبار سدسازی را در مناطق مختلف مانند سد گتوند دیده است، بار دیگر در پی ایجاد و بهرهبرداری از سدهایی میرود که در بهترین حالت ممکن نتایج و دستاوردهای سد گتوند را در پی خواهد داشت. در واقع مدیریتی که تجربه سد گتوند را به چشم دیده است و اثرات جبرانناپذیر محیطزیستی این سد را پیشروی خود دارد، به جای عبرتآموزی از این فاجعه مدیریتی، این بار بهدنبال بهرهبرداری از سدی دیگر با همان شرایط (و شاید بدتر) به نام سد چمشیر است؛ سدی که در عدمشفافیت کامل اطلاعات اجرا میشود و به مرحله بهرهبرداری میرسد، در گام پایانی خود یعنی بهرهبرداری بار دیگر مورد نقد جدی از حیث وجودی تا اثرگذاری قرار میگیرد و باز هم پاسخگویی شفافی وجود ندارد و تنها برای اخذ مجوزهای محیطزیستی توسط دولت از دولت اقدام میشود! در چنین شرایطی تلاش فعالان و متخصصان محیطزیستی در خصوص تبعاتی همچون شور شدن رودخانه زهره، از بین رفتن اراضی خوزستان، ایجاد کانونهای ریزگردی، از بین رفتن گونههای گیاهی، از بین رفتن جنگلها و مواردی از این دست شاید کمتر اهمیتی برای مدیریتی داشته باشد که در آن سازهمحوری و لزوم توسعه سازهها در اولویت باشد و مسائل اینچنینی به دلیل فقدان درک درست از توسعه پایدار دارای اهمیت نخواهد بود. از این رو سد چمشیر همانگونه که اولین مورد در مدیریت اشتباه منابع طبیعی در راستای توسعه ناپایدار نبوده، قطعا آخرین مورد نیز نخواهد بود و تا زمانی که ذهنیت مدیران اجرایی و سیاستگذاران مانند وضعیت کنونی باشد، از اینگونه دخل و تصرفهای غیرصحیح در منابع طبیعی کشور بسیار خواهد دید. بیگمان وجود چنین مسائلی و سربرآوردن سدهای اینچنینی، احداث پتروشیمیها در شهرهای کویری، انتقال آب از سرشاخههای رودها به مناطق کویری کشاورزی و صنعتیمحور، شیرینسازی آب دریا با هدف انتقال به بخشهایی از کشور که توانایی مدیریت تقاضای آب وجود ندارد، بهرهبرداری از آبهای ژرف با توهمات سیرابسازی پایدار پرتنشترین نقاط آبی کشور، نابودی جنگلها و مراتع با هدف کشاورزی بیشتر و بسیاری از موارد مشابه علت اصلی مشکل نیستند، بلکه نشانههایی از عدمدرک درست از توسعه هستند که تا زمانی که مدیران و سیاستگذاران تکلیف خود را با این دو مقوله روشن نکنند، از این دست خطاهای بزرگ اجرایی بسیاری روی خواهد داد.
زهر در کام زهره
شهرام یاقوتی، متخصص سدسازی و کارشناس ژئوتکنیک نیز در این باره نوشت: البته برخی بر این عقیده هستند که چون انحلال در کوثر و مارون وجود داشته و مشکلی پیش نیامده است، بنابراین در سد چمشیر نیز مشکلی در حل شدن نمک وجود ندارد. اما معتقدم اتفاق رخ میدهد و در نهایت بعد از چمشیر شوری آب در رودخانههای مرتبط افزایش پیدا خواهد کرد. رودخانه خیرآباد در این ناحیه به رودخانه شیرین معروف است. قبل از احداث سد کوثر EC رودخانه خیرآباد ۶۰۰ بود که اکنون و بعد از دودهه از ساخت سد کوثر EC این رودخانه به ۱۲۰۰ رسیده است. EC رودخانه مارون پیش از آن ۱۲۰۰ ثبت شده اما اکنون این عدد به ۴۰۰۰ رسیده است. پس میتوان بهسادگی نتیجه گرفت که غلظت نمک در آب رودخانههای این منطقه افزایش یافته؛ چرا که مخزن سدها روی سازندهای نمکی احداث شده است. اکنون مهمترین اتفاق برای رودخانه زهره رخ خواهد داد. سطح حجیم سد چمشیر روی گنبدهای نمکی بزرگی واقع است. سد و نیروگاه ۱۷۶مگاواتی چمشیر در ۲۵کیلومتری جنوبشرقی شهر گچساران، مرکز شهرستان گچساران، استان کهگیلویه و بویراحمد قبل از پیوستن رودخانه خیرآباد به رودخانه زهره در مجاورت محلی به نام تنگه چمشیر نزدیک به مرز استان بوشهر احداث خواهد شد. سد چمشیر پنجمین سد بزرگ ایران خواهد بود. سد چمشیر ارتفاع از پی ۱۵۵متر و طول تاج ۵۸۰ و حجم ۲میلیارد و ۳۰۰میلیون مترمکعبی دارد. این سد روی رودخانهای قرار گرفته که لب شور است. اگر ۱۰کیلومتر پایینتر از این محور بررسی کنیم، ایستگاه هیدرومتری EC را ۱۵هزار ثبت میکند. این عدد بعد از محور ثبت شده است. در نظر بگیرید که این مسیر تا هندیجان چه عددی را به ثبت خواهد رساند؟ هدف اصلی مثلا افزایش کیفیت آب رودخانه زهره است. سوال این است اگر هدفتان افزایش کیفیت آب است، چرا سد را در چنین نقطهای احداث کردهاید؟ اگر اکنون از من میخواستند که سدی روی رودخانههای این منطقه احداث کنم، قطعا سد چمشیر و مارونیک را احداث نمیکردم؛ اما برای مارون۲ اقدام میکردم؛ چرا که اینجا آب با کیفیت مطلوب ارائه میشود. تبخیر آب در این محدوده کمتر از چمشیر و مارونیک است. اما معتقدم چمشیر باید پایینتر از این محدوده احداث میشد؛ چرا که وجود کوههای نمک در این منطقه کیفیت آب را از کنترل خارج خواهد کرد. اولین قدمها برای احداث سد روی رودخانه زهره از ابتدا اشتباه بوده و محور از ابتدا اشتباه طراحی شده است. از سویی طبق گزارشهای مدیریت منابع آب، آبی که میتوانستیم در رودخانه زهره استحصال کنیم، بیشتر بود.
آنچه در سد چمشیر اتفاق افتاده در همه ابعاد فاجعه و اشتباه پشت اشتباه است. یک غده سرطانی به نام سد گتوند در همین محدوده به وجود آوردهایم، بنابراین بر همه نیروهای اجتماعی واجب است که تلاش کنند فاجعه زیستمحیطی خطرناک دیگری برای کشور به وجودنیاید. این وضعیت باید تا تکمیل مطالعات و ارزیابیهای زیستمحیطی متوقف شود. سازمان حفاظت از محیطزیست البته در نامهای که به مقامات متولی آبگیری سد چمشیر ارسال کرده، تاکید کرده است که این سد ارزیابی زیستمحیطی ندارد و همهچیز این سد زیر سوال رفته است. بگذارید یکبار دیگر مشکلات جدی این سد را مرور کنیم. مخزن روی سازند گچساران ایجاد شده است، EC محور و گمانههای محور ۲۰۲، ۲۰۴ و ۲۰۶ چهار برابر شوری دریاست. گزارشهای اولیه طرح میگوید، در محور ارتباط هیدرولیکی شورآبها با آبهای زیرزمینی ایجاد میشود. یککیلومتر در پاییندست سد تا کیلومتر ۱۲ سد چمشیر، چشمههای آب شوری با EC ۲۰۷هزار داریم. شوری دریا ۳۵هزار است، ولی چشمههای آب شور در مسیرخروجی این سد چند برابر دریاست. اگر در مخزن و محور سد مشکلی نداشته باشیم، آبی که قرار است به پاییندست روانه شود به خاطر وجود چشمههای آب شور با EC بالا عملا اجازه نمیدهد که آب با کیفیت مناسب به دست مردم یا کشاورزان برسد.
همین حالا و در حالت طبیعی که سدی ساخته نشده است، طبق آمار و تمام دادهها حدود ۵/ ۱میلیون تن نمک سالانه وارد رودخانه میشود. سوال اساسی این است که منشأ این انحلال نمک کجاست؟ با ساخت سد چمشیر این منشأ نمکی کم میشود یا زیاد؟
در نهایت یکی از انگیزههای اصلی از ساخت سدها بحث اشتغال است. سازندگان و طراحان برای همراهی افکار عمومی از بحث ایجاد اشتغال سخن به میان میآورند. بسیاری این پرسش را مطرح میکنند که آیا سدسازی در این مناطق قرار نیست توسعه ایجاد کند؟ چون سد یکسازه بزرگ بتنی قابل نمایش است و برای مدتی تعدادی هم انسان آنجا مشغول به کار میشوند و میتوان با این ترفند در واقع این ذهنیت را ایجاد کرد که برای توسعه این منطقه گامهایی برداشته شد و مثلا اشتغالزایی ایجاد کرد؟ اما سوال مهمتر این است: کدام سد در ایران ساخته شده که توانسته است اشتغال پایدار ایجاد کند؟ من در بسیاری از پروژههای بزرگ سدسازی در ایران حضور داشتهام. هر سدی که ساختیم حداقل حدود ۲هزار نفر و حداکثر ۱۲هزار نفر در آن مشغول شدند. در گتوند ۱۲هزار نفر مشغول به کار شدند. میدانید الان در سد گتوند چند نفر کار میکنند؟ حداکثر ۴۰نفر! در واقع عملا آمار بیکاری در افق توسعه با این شیوه بالا میرود. سد سازهای موقت است و در هیچجای جهان اشتغال ایجاد نمیکند.
چم و خم سد
امید سجادیان، کنشگر محیطزیست نیز در یادداشتی آورده است که سد چمشیر در ۲۵کیلومتری جنوبشرقی شهر دوگنبدان در استان کهگیلویه و بویراحمد و روی رودخانه زهره ساخته شده که بخشی از تامین مالی این سد از فاینانس چینی است و بخش دیگر آن را شریک ایرانی تامین کرده است.
در هیاهوی این روزهای سد چمشیر، یکطرف فعالان محیطزیست قرار دارند که با توجه به تجربه سد گتوند نگران تکرار بحران دیگر هستند و در طرف دیگر، وزارت نیرو و موافقانی قرار دارند که با توجه به پایان ساخت آن اصرار دارند، این سد مشکلات گتوند را ندارد و مطالعات زمینشناسی ارزیابیهای محیطزیستی لازم را دارد و باید آبگیری شود. اما ماجرا چیست؟
قبل از هر موضوعی به معرفی سد و اهداف آن از نگاه وزارت نیرو میپردازیم. سد چمشیر روی رودخانه زهره قرار دارد. این رودخانه از دو رود فهلیان و تنگشیو در شهرستان ممسنی استان فارس و خیرآباد در منطقه دهدشت استان کهگیلویه و بویراحمد سرچشمه میگیرد. رودخانه زهره یا هندیجان با طول تقریبی حدود ۴۷۵کیلومتر در سهاستان فارس، کهگیلویه و بویراحمد و خوزستان جریان دارد.
طبق اسناد وزارت نیرو و مصاحبههای مسوولان، اهداف احداث این سد، تامین آب آشامیدنی و صنعتی، بهرهمندشدن ۱۴۰هزار هکتار از زمینهای کشاورزی استانهای کهگیلویه و بویراحمد، خوزستان و بوشهر، ذخیره و کنترل آب رودخانه زهره به میزان یکمیلیارد و ۸۰۰میلیون مترمکعب، تولید ۴۸۲مگاوات برقآبی، کنترل سیلابهای مخرب رودخانه زهره، اشتغالزایی در زمان اجرای طرح و زیرساختهای صنعت گردشگری و پرورش ماهی عنوان و بهعنوان مهمترین مزایای این سد برشمرده شده است.
بالا بردن کیفیت آب رودخانه زهره از دیگر اهداف این سد برشمرده شده است. طبق مصاحبههای اخیر مسوولان وزارت نیرو، زهره اساسا یکرودخانه شور است و هرسال ۵/ ۲میلیون تن نمک را روانه پاییندست میکند. همچنین چشمههای نمکی که در ۵/ ۳کیلومتری پاییندست سد چمشیر هستند، در تابستانها کیفیت آب را به ۱۱هزار «میکروموس» میرسانند و حتی دام مناطق هندیجان نمیتوانند از آب رودخانه زهره استفاده کنند که برای این مشکل سالانه ۶۰میلیون مترمکعب آب از سد کوثر رهاسازی میشود تا شوری رودخانه زهره را در هندیجان کاهش دهد.
در طرف مقابل، فعالان محیطزیست، با توجه به تجربه سد گتوند و عدمشفافیت وزارت نیرو، معتقدند عدمارائه ارزیابی محیطزیستی نشانه خطرناکی است و آنچه گفته میشود روی کاغذ است و احتمال تکرار گتوند دیگر وجود دارد.
طبق گفته مخالفان، ۷۰درصد مخزن سد چمشیر روی سازند گچساران قرار دارد، درصورتیکه ۵/ ۲کیلومتر از ۶۰کیلومترمربع سد گتوند روی سازند قرار میگرفت. این موضوع یکی از مهمترین دلایل نگرانی در مورد سد چمشیر است؛ اتفاقی که از آن گتوند دیگری با فاجعه بزرگتر میسازد و باعث ازبینرفتن زمینهای زراعی پاییندست و غیرقابل استفادهشدن آنها میشود. برخی حتی انتقاد را تندتر کرده و معتقدند، این شرایط حتی پایداری سد را تهدید میکند.
موضوع دیگر، وجود ۱۱حلقه چاه با ظرفیت ۵۰میلیون بشکه نفت است که در مخزن سد قرار دارد؛ اما پلمب شده و منطقه برای آبگیری در اختیار وزارت نیرو قرار گرفته است. اما طبق نظر مخالفان احتمال نشت آلودگی به مخزن سد وجود دارد، همچنین سرنوشت ۵۰میلیون بشکه نفت هم جای سوال و پرسش دارد.
پوشش گیاهی این منطقه گز و پده است که آبگیری، این پوشش را از بین میبرد. این پوشش نقش مهمی در منطقه دارد و تخریب آن باعث از بین رفتن زیستبوم منطقه میشود. وجود سایت تاریخی از دوره ساسانی در مخزن آبگیری هم از دیگر دلایل مخالفان برای جلوگیری از آبگیری سد است.
با بررسی وضعیت سد گتوند متوجه میشویم که مسائل چمشیر شباهت زیادی به ماجرای گتوند دارد. سد گتوند علاوه بر شوری آب، مشکل دیگری به نام نشت چاههای نفت دارد. پنجچاه نفت در مخزن سد گتوند وجود داشت که پیش از آبگیری، پلمب یا جابهجا شده بودند؛ اما به دلیل فشارهای ناشی از آبگیری، حاشیه دریاچه سد آلوده به مواد نفتی شد.
مدیرعامل وقت شرکت توسعه منابع آب ایران نشتی را تایید کرد؛ اما گفت که نشت فوقالعاده جزئی است و مشکل خاصی وجود ندارد. مدیرعامل شرکت بهرهبرداری نفت مسجدسلیمان نیز اعلام کرد، نشت نفت به درون دریاچه سد گتوند مهار شده است. تجربه تلخ از اشتباه تاریخی باعث شده است تا حساسیتها و بایدها و نبایدهای زیاد مطرح شود؛ مسائلی که باید وزارت نیرو به آنها پاسخ دهد و نهادهای نظارتی بهخصوص محیطزیست در برابر این چالشها پاسخگو باشند.
در کنار مخالفان و موافقان که روی کیفیت آب چالش دارند، گروه سومی هم هستند که اعتقاد دارند آورد آب رودخانه زهره نسبت به میزان پیشبینی آن کمتر است. محسن موسوی خوانساری، عضو هیاتمدیره انجمن آبوخاک ایران معتقد است، سد چمشیر قربانی بیکفایتی در مدیریت حوضه آبریز است که گرچه برنامهریزی برای ۸/ ۱میلیارد مترمکعب آبگیری در مخزن آن شده؛ ولی طی چند سال اخیر و به علت بیتوجهی مسوولان آب و کشاورزی در بالادست سد چمشیر و در استانهای فارس و کهگیلویه و بویراحمد، هماکنون رواناب مورد انتظار برای ورود به مخزن چمشیر به نصف، یعنی کمتر از یکمیلیارد مترمکعب رسیده است.
آنچه فعلا در بالادست سد چمشیر بهخصوص در منطقه نورآباد و حاشیه رودخانه فهلیان و منطقه کوپن مشاهده میشود، صدها هکتار کشت برنج، کشت انواع صیفیجات، توسعه عجیب باغات، ایستگاههای پمپاژ متعدد، کشت در دو یا سه نوبت در سال و به هر ترتیب بهگونهای برداشت آب خارج از ضوابط قانونی و بدون نظارت است که ایستگاه آبسنجی حاجقلندر در بالادست دریاچه سد، کاهش شدید رواناب را در رودخانه زهره نشان میدهد.
با وجود این نظرات مختلف نیاز است کمیتهای مستقل از زمینشناسان و متخصصان حوزههای مرتبط تشکیل شود تا قبل از آبگیری تمام مسائل و چالشهای پیشروی این سد را با آزمایشهای جدید و با سابقه مطالعاتی شرکت نفت مورد بررسی قرار داده و به پرسشهای مطرحشده پاسخ دهند.
از سویی عدمشفافیت در آمارهای اعلامی یکی دیگر از مشکلات مهم در پروژههای سدسازی است. فعالان محیطزیست از وجود ۱۱حلقه چاه خبر میدهند؛ ولی وزارت نیرو به سهحلقه چاه اشاره میکند. مخالفان از قرارگرفتن ۷۰درصد مخزن سد روی سازند گچساران حرف میزنند؛ ولی وزارت نیرو تاکید دارد که ۳۰درصد سد روی سازنده گچساران ساخته میشود.
وزارت نیرو برای درستی ادعای خود از سدهای سلمان فارسی، کارون۳، کارون۴ و سیمره نام میبرد که روی سازند گچساران قرار گرفتهاند و آب مطلوبی دارند؛ ادعایی که باید صحتسنجی شود. با توجه به آمارهای اعلامی نیاز است کمیته حقیقتیابی قبل از آبگیری سد به این ادعا ورود کند.
آبگیری میکنیم- اجازه نمیدهیم
به گزارش کبنا، دنیای اقتصاد نوشت، در یک روز همزمان که مجری سد چمشیر و معاون محیطزیست انسانی سازمان محیطزیست، در خصوص وضعیت سد و آبگیری آن اظهارنظر کردند. ایرج حشمتی، معاون محیطزیست انسانی سازمان محیطزیست، گفته است: «ابهامات بهرهبرداری و آبگیری از سد شامل واقع شدن دریاچه سد در یک میدان نفتی با چندین چاه نفت و اختلافات فنی و کارشناسی میان وزارتخانههای نفت و نیرو، وجود احتمالی سازندها و لایههای دارای نمک در محدوده پیرامونی و دریاچه سد بوده که موضوع شوری احتمالی آب دریاچه سد در آینده را داده است.»طبق همه سندها و هشدارها، تیمهای تخصصی که مرتبط با سازمانهای ذینفع بودند، تشکیل شد و به گفته حشمتی زمینشناسی، چینهشناسی، گسلها و ساختمان زمینشناسی منطقه و وضعیت ساختگاه و دریاچه سد انجام و مقرر شد «بررسیهای تکمیلی برای تداخل هرچه کمتر میدان نفتی، بهرهبرداری اصولی و استاندارد از چاههای نفت و بررسی مربوط به میزان حقابه زیستمحیطی رودخانه زهره بر مبنای سه سناریوی خشکسالی، ترسالی و نرمال و ارائه جدول رهاسازی ماهانه حقابه در قالب سه سناریوی تعیین شده توسط وزارت نیرو انجام شده است. به علت دغدغه کارشناسان و سمنها، ریاست سازمان حفاظت محیطزیست از وزیر نیرو خواست که یکبار دیگر گمانهزنی انجام شده و با حفر چاهک به صورت کاملا تصادفی و در نقاط مختلف، نمونهبرداری صورت گیرد.
گفته میشود با توجه به تراز آبی که زمان آبگیری سد انجام میشود، فعلا مشکل خاصی در این زمینه وجود نخواهد داشت، اما چون احتمال وجود گنبدهای نمکی نهفته و حبس شدن نمک در دورههای مختلف زمینشناسی با توجه به جنس سنگهای مختلف در آن منطقه وجود دارد، از وزارت نیرو خواستهایم که دوباره نمونهبرداری انجام شود.»در حالی که معاون محیطزیست انسانی سازمان حفاظت محیطزیست با استناد به گفته رئیس سازمان حفاظت محیطزیست، گفته است که این مجموعه اجازه تکرار گتوند دومی را نخواهد داد و حتما باید نتایج ارزیابی مطالعات در دریاچه سد چمشیر به تایید مراجع ذیصلاح برسد و تا اطمینان حاصل نشود، این سازمان هیچ مجوزی برای آبگیری نخواهد داد، محمود محضرنیا، مجری طرح سد چمشیر، اعلام کرد که در دیماه آغاز میشود و تا پایان سال یک واحد نیروگاه به کار خواهد افتاد.
او مخالفتها و اعتراضات کارشناسان محیطزیست نسبت به سد و نیروگاه چمشیر را اطلاعات غلطی دانسته که موجب تشویش افکار عمومی شده است. محضرنیا گفته است: «حدود ۳۰ درصد از آورد آب رودخانه زهره در شرایط دبی کم رودخانه (بهار، تابستان و پاییز) از کیفیت مناسبی برخوردار نیست و این در حالی است که ۷۰ درصد از آورد سالانه آب رودخانه در زمستان و به صورت سیلابهای بزرگ و دارای کیفیت مناسب است، بنابراین برآیند آب داخل مخزن شرایطی به مراتب بهتری از آب رودخانه دارد.»به گفته او، این موضوع با عنوان نقش تعدیلکنندگی کیفی آب پاییندست با ذخیرهسازی سیلاب در ماههای تر و رهاسازی در طول سال، یکی از اهداف اولیه و مهم احداث سد است علت کیفیت نامناسب آب رودخانه، وجود چشمههای شور در دو منطقه از مسیر رودخانه است.
با این حال، نتایج مدلسازی مخزن نشان میدهد که خاصیت تعدیلکنندگی سد باعث ارتقای شرایط کمی و کیفی پاییندست سد نسبت به رژیم طبیعی رودخانه خواهد شد. با وجود آنکه معاون محیطزیست انسانی سازمان حفاظت محیطزیست، روز گذشته اعلام کرد که منتظر نتایج تکمیلی برای اجازه آبگیری سد خواهد ماند، مجری طرح چمشیر ساعاتی بعد از او اعلام کرد: «هفته گذشته نماینده ویژه سازمان محیطزیست طی بازدید و جلسات کارشناسی با عوامل طرح بر عدم وجود مشکل زیستمحیطی در این سد تاکید کرد.»البته او تاکید هم کرد که پیش از شروع طرح همه مجوزهای لازم اخذ شده و با این مجوزها کار ادامه یافته است. پروژهای که میلیاردها تومان هزینه داشته است و احتمالا دولت حاضر به چشمپوشی از آن نخواهد بود.
فاجعه بیخ گوش چمشیر
این سد هم مانند سایر سدها با هشدارهای بسیار حتما آبگیری خواهد شد و برگ زرینی در کارنامه دولت ثبت میشود. اما بهتر است آنچه قرار است در آن منطقه رخ دهد، با توجه به شباهتهایی که با سد گتوند دارد را مرور کنیم. دکتر سجاد فتاحی، پژوهشگر مطالعات اجتماعی آب، در گفتوگو با «دنیای اقتصاد»، میگوید: «یکی از اتفاقاتی که نسبت به آن مطمئن هستیم در سد چمشیر رخ میدهد، تکرار فاجعه گتوند است. در سد گتوند، میلیونها تن نمک پشت سد انباشته شده است که مشکلات زیادی برای سد، مدیریت دریاچه و مخزن سد ایجاد کرده است. به این معنا که اگر سیلابهایی با دبی و حجم بالا داشته باشیم و آرامش کنونی آب بر هم بخورد و سطح EC آب در فرازهای مختلف سد برهم بخورد که موضوعی دور از ذهن نیست، چارهای جز بستن خروجیهای سد ندارند تا مانع ورود آب با شوری بالا به کارون شوند.
ظرف چند سال گذشته این اتفاق رخ نداده است، زیرا این شرایط طبق گزارشهای مراجع رسمی رخ نداده است.» به گفته او، زمانی که EC آب در فرازهای خیلی پایین، زیاد است و چندین برابر شوری آب دریاست و تقریبا به نمک مطلق میرسیم، تراز آب پشت دریاچه در دورههایی که سطح ورودی آب به مخزن سد کم شود و از حدی پایینتر بیاید که ۹۷ است، به دلیل برهم خوردن توازن حرارتی آب موجود دریاچه موجب میشود آرامش مخزن یک بار دیگر برهم بخورد و موجب EC خیلی زیاد در سطوح مختلف میشود. در این شرایط نیز چارهای جز بستن خروجیهای سد برای ممانعت از ورود شوری به کارون وجود ندارد.
فتاحی میگوید: «نکته دیگر، اثرگذاری آب پشت سد با EC بالا روی منابع زیرزمینی است. ممکن است در مورد سد چمشیر این نگرانی با توجه به اینکه چشمههایی در پاییندست وجود دارد، چندان مطرح نباشد؛ اما جزو مخاطراتی است که در گتوند رخ داد و تجزیهوتحلیل نشد.» توسعه سازههای بتنی همواره موجب ویرانی طبیعت نمیشود گاه ممکن است خود قربانی طبیعت شوند. چنان که فتاحی میگوید: «آخرین موضوع، اثر آب با EC خیلی بالا روی سازه سد است. یعنی اگر موجب خوردگی سد شود، فاجعه دیگری رخ میدهد که اکنون مسوولان وزارت نیرو در گتوند با آن درگیرند. در پروژه چمشیر نیز ابهاماتی که در گتوند نادیده گرفته شد، باز هم نسبت به آن بیتوجهی میشود موضوعی که در صورت وقوع، مدیریتپذیر نیست.»
به گفته او، سادهترین و در عین حال عقلانیترین راه، توقف آبگیری یکساله سد و درخواست از نخبگان برای بررسیهای بیشتر است. سد گتوند، همچنان از میان کشاورزان و محصولاتشان قربانی میگیرد و به دلیل شوری آب، کیفیت تولیداتشان را تحت تاثیر قرار داده است. موضوعی که پرده دوم آن میتواند در مورد چمشیر رخ دهد. دیدگاههای چند تن دیگر از کارشناسان درباره این سد را در ادامه میخوانید.
آیا سد چمشیر، نساخته بحران میآفریند؟
طرح سد چمشیر، یکی از طرحهای شرکت توسعه منابع آب و نیروی ایران است که با هدف تعدیل کیفیت رودخانه شور زهره در ۲۵کیلومتری جنوب شرقی شهر دوگنبدان (گچساران) مرکز شهرستان گچساران در استان کهگیلویه و بویراحمد، قبل از پیوستن رودخانه خیرآباد به رودخانه زهره در مجاورت محلی به نام تنگه چمشیر نزدیک به مرز استان بوشهر احداث شده است. تامین مالی این سد توسط کنسرسیوم ایران و چین به مبلغ ۲۰۳میلیون یورو در دستور کار قرار گرفته و عملیات ساخت از سال ۱۳۹۳ آغاز شده است.
توجه به روند تامین مالی پروژه بیانگر آن است که طرح ساخت سد چمشیر از پروژههای موفق ذیل تامین مالی چین به حساب میآید و در مهلت مقرر به نتیجه رسیده است. آنطور که گزارش مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی مطرح میکند، در حوضه آبریز رودخانه زهره، ۶چشمه آب شور قرار گرفته که سالانه بیش از ۵/ ۲میلیون تن نمک را با خود به پاییندست سد انتقال داده و در بازههای زمانی از سال شاخص شوری هفتبرابر حد مجاز را تجربه میکند. به معنای دیگر زمانیکه میزان آبدهی رودخانه، بهخصوص در بازه زمانی خردادماه تا مهرماه هر سال بهواسطه کاهش آورد آبی افزایش مییابد، میزان شوری آب در رودخانه زهره بالا رفته و زمینه ضربهزدن به محیطزیست فراهم میشود. مسوولان متولی اجرای سد میگویند نگاهی به کشت مردم در پاییندست رودخانه زهره گواهی دیگر بر ماهیت شور این رودخانه است؛ جاییکه در مزارعی نظیر مزارع زیتون، تنها امکان کشاورزی در ماههای خاصی از سال طی فصل زمستان و زمینه استفاده از منابع آبی مهیا بوده و در سایر ماههای سال به علت افزایش شوری آب امکان استفاده از منابع آبی وجود ندارد.
منتقدان این سد معتقدند، آبگیری سد چمشیر نهتنها تنوع زیستی و اکوسیستم منطقه را نابود میکند، بلکه به دلیل واقعشدن در سازند نمکی گچساران، رودخانه زهره را شورتر کرده و پاییندست خود را به تلی از نمک بدل میکند و خاطره تلخ و شور سد گتوند در خوزستان را دوباره برای تمدن جنوب غرب ایران تازه خواهد کرد.
رمزگشایی از دومین گتوند
دکتر سروش کیانی قلعهسرد، پژوهشگر اقتصاد منابع طبیعی و محیطزیست در متنی نوشت:
اما چه شده است که به لحاظ تحقق توسعه، وضعیت ایران حتی نسبت به کشورهای پیرامونی که بعضا سابقه پیدایشی تعدادی از آنها به نیمعمر برنامهریزی توسعهای ایران هم نمیرسد، نازلتر است و در رقابت با کشورهای جدیدالتاسیس وضعیت مطلوبی ندارد؟ این مساله خود دارای ابعاد و جنبههای مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و... است که در جای خود قابل بررسی و آسیبشناسی هستند؛ مسائلی نهادی و ساختاری که در دورههای مختلف وجود داشتهاند و با انباشت به دورههای بعدی خود منتقل شدهاند؛ بدون آنکه تغییر یا تفاوت مثبتی به خود دیده باشند.اگر توسعه را در مقام ماهوی خود به قبل و پس از مطرح شدن توسعه پایدار در سال ۱۹۸۷ تقسیم کنیم و ماقبل این تاریخ را متمایز در نظر گرفته و به آن نپردازیم، نخستین مساله، عدمتغییر رویکرد در برنامههای توسعهای ایران نسبت به این تغییر در بعد «مفهوم» است. هرچند در مقام تئوری و طرح برنامه میتوان نشانههایی از لزوم حفظ و نگاهداشت محیطزیست و منابع طبیعی در فرآیندهای فعالیت اقتصادی دید؛ اما در مقام عمل نهتنها همین اندک اشارهها نیز به چشم نمیخورد، بلکه به شکل محسوسی برنامهها در ضدیت با پایداری توسعه است؛ امری که به صورت عیان خود را در پروژههای آبی، اعم از سدسازی و انتقال آب بهخوبی نشان میدهد، در توسعه صنعتی خود را در نابودی تالابها، زمینها، رودها، دریاچهها و... نشان میدهد یا در توسعه شهری خود را در از بین بردن مراتع، جنگلها، زمینهای کشاورزی و... عیان ساخته است. نکته قابل تامل در این خصوص این است که بهموازات فاصلهگرفتن از سال ۱۹۸۷ و مشخصتر شدن ابعاد نگرانکننده توسعههای ناپایدار در سراسر جهان که در قامت تغییرات اقلیمی و دسترسی بسیار کمتر به منابع آب پایدار خود را نشان داده است، نهتنها در برنامههای عملیاتی توسعه در کشور نشانی از تغییر رویکرد اساسی به چشم نمیخورد، بلکه به شکل نگرانکنندهتری با محیطزیست و منابع طبیعی در راستای توسعه ناپایدار بخشهای مختلف اعم از صنعتی، کشاورزی، انرژی و... برخورد میشود. حال آنکه با توجه به شرایط اقلیمی خشک و نیمهخشک ایران که در چند دهه اخیر نیز بهشدت آسیبدیدهتر شده است، بهمراتب باید حساسیتهای محیطی در ایران بسیار فراتر از دیگر کشورها باشد. سازمان حفاظت از محیطزیست ایران و تواناییای که در اثرگذاری بر سایر بخشهای حاکمیتی دارد خود بهخوبی نشان میدهد که اهمیت محیطزیست از دید سیاستگذاران به چه میزان است. اینکه سیاستگذاران و مدیران اجرایی هنوز به درکی جامع و دقیق از ضرورت حفظ محیطزیست و منابع طبیعی در جریان هر گونه توسعهای نرسیدهاند، نقطه ضعفی جدی در کشور است؛ موضوعی که البته دلایل عمده و متفاوتی بهخصوص در زمینه منافع اقتصادی و البته ساختار اقتصاد دولتی کشور دارد و تاکنون نهتنها حل نشده ست، بلکه جنبهها و ابعاد جدیدی به خود میبیند. لازم به ذکر است که این مساله مختص موضوعی خاص نبوده و نگاهی گذرا به مسائل و چالشهای یکقرن اخیر ایران نشان میدهد که بسیاری از این مسائل، چه در بعد پیدایشی و چه در بعد مواجهه تغییری نکرده و به همان شکل باقی ماندهاند؛ چرا که در یکقرن اخیر تلاشی در جهت پیادهسازی مدیریت و تصمیمگیری مبتنی بر حکمرانی خوب صورت نگرفته است. هنگامی که تمام یا بخشی از شاخصهای این نوع حکمرانی مانند «حق اظهارنظر و پاسخگویی»، «ثبات سیاسی و عدمخشونت»، «کارآیی دولت»، «کیفیت قوانین حکمرانی»، «حاکمیت قانون» و «کنترل فساد» ضعیف باشد، مسلما وقوع چنین تصمیمگیریهای اشتباهی دور از ذهن نخواهد بود.در چنین شرایطی کشوری که نتایج خسارتبار سدسازی را در مناطق مختلف مانند سد گتوند دیده است، بار دیگر در پی ایجاد و بهرهبرداری از سدهایی میرود که در بهترین حالت ممکن نتایج و دستاوردهای سد گتوند را در پی خواهد داشت. در واقع مدیریتی که تجربه سد گتوند را به چشم دیده است و اثرات جبرانناپذیر محیطزیستی این سد را پیشروی خود دارد، به جای عبرتآموزی از این فاجعه مدیریتی، این بار بهدنبال بهرهبرداری از سدی دیگر با همان شرایط (و شاید بدتر) به نام سد چمشیر است؛ سدی که در عدمشفافیت کامل اطلاعات اجرا میشود و به مرحله بهرهبرداری میرسد، در گام پایانی خود یعنی بهرهبرداری بار دیگر مورد نقد جدی از حیث وجودی تا اثرگذاری قرار میگیرد و باز هم پاسخگویی شفافی وجود ندارد و تنها برای اخذ مجوزهای محیطزیستی توسط دولت از دولت اقدام میشود! در چنین شرایطی تلاش فعالان و متخصصان محیطزیستی در خصوص تبعاتی همچون شور شدن رودخانه زهره، از بین رفتن اراضی خوزستان، ایجاد کانونهای ریزگردی، از بین رفتن گونههای گیاهی، از بین رفتن جنگلها و مواردی از این دست شاید کمتر اهمیتی برای مدیریتی داشته باشد که در آن سازهمحوری و لزوم توسعه سازهها در اولویت باشد و مسائل اینچنینی به دلیل فقدان درک درست از توسعه پایدار دارای اهمیت نخواهد بود. از این رو سد چمشیر همانگونه که اولین مورد در مدیریت اشتباه منابع طبیعی در راستای توسعه ناپایدار نبوده، قطعا آخرین مورد نیز نخواهد بود و تا زمانی که ذهنیت مدیران اجرایی و سیاستگذاران مانند وضعیت کنونی باشد، از اینگونه دخل و تصرفهای غیرصحیح در منابع طبیعی کشور بسیار خواهد دید. بیگمان وجود چنین مسائلی و سربرآوردن سدهای اینچنینی، احداث پتروشیمیها در شهرهای کویری، انتقال آب از سرشاخههای رودها به مناطق کویری کشاورزی و صنعتیمحور، شیرینسازی آب دریا با هدف انتقال به بخشهایی از کشور که توانایی مدیریت تقاضای آب وجود ندارد، بهرهبرداری از آبهای ژرف با توهمات سیرابسازی پایدار پرتنشترین نقاط آبی کشور، نابودی جنگلها و مراتع با هدف کشاورزی بیشتر و بسیاری از موارد مشابه علت اصلی مشکل نیستند، بلکه نشانههایی از عدمدرک درست از توسعه هستند که تا زمانی که مدیران و سیاستگذاران تکلیف خود را با این دو مقوله روشن نکنند، از این دست خطاهای بزرگ اجرایی بسیاری روی خواهد داد.
زهر در کام زهره
شهرام یاقوتی، متخصص سدسازی و کارشناس ژئوتکنیک نیز در این باره نوشت: البته برخی بر این عقیده هستند که چون انحلال در کوثر و مارون وجود داشته و مشکلی پیش نیامده است، بنابراین در سد چمشیر نیز مشکلی در حل شدن نمک وجود ندارد. اما معتقدم اتفاق رخ میدهد و در نهایت بعد از چمشیر شوری آب در رودخانههای مرتبط افزایش پیدا خواهد کرد. رودخانه خیرآباد در این ناحیه به رودخانه شیرین معروف است. قبل از احداث سد کوثر EC رودخانه خیرآباد ۶۰۰ بود که اکنون و بعد از دودهه از ساخت سد کوثر EC این رودخانه به ۱۲۰۰ رسیده است. EC رودخانه مارون پیش از آن ۱۲۰۰ ثبت شده اما اکنون این عدد به ۴۰۰۰ رسیده است. پس میتوان بهسادگی نتیجه گرفت که غلظت نمک در آب رودخانههای این منطقه افزایش یافته؛ چرا که مخزن سدها روی سازندهای نمکی احداث شده است. اکنون مهمترین اتفاق برای رودخانه زهره رخ خواهد داد. سطح حجیم سد چمشیر روی گنبدهای نمکی بزرگی واقع است. سد و نیروگاه ۱۷۶مگاواتی چمشیر در ۲۵کیلومتری جنوبشرقی شهر گچساران، مرکز شهرستان گچساران، استان کهگیلویه و بویراحمد قبل از پیوستن رودخانه خیرآباد به رودخانه زهره در مجاورت محلی به نام تنگه چمشیر نزدیک به مرز استان بوشهر احداث خواهد شد. سد چمشیر پنجمین سد بزرگ ایران خواهد بود. سد چمشیر ارتفاع از پی ۱۵۵متر و طول تاج ۵۸۰ و حجم ۲میلیارد و ۳۰۰میلیون مترمکعبی دارد. این سد روی رودخانهای قرار گرفته که لب شور است. اگر ۱۰کیلومتر پایینتر از این محور بررسی کنیم، ایستگاه هیدرومتری EC را ۱۵هزار ثبت میکند. این عدد بعد از محور ثبت شده است. در نظر بگیرید که این مسیر تا هندیجان چه عددی را به ثبت خواهد رساند؟ هدف اصلی مثلا افزایش کیفیت آب رودخانه زهره است. سوال این است اگر هدفتان افزایش کیفیت آب است، چرا سد را در چنین نقطهای احداث کردهاید؟ اگر اکنون از من میخواستند که سدی روی رودخانههای این منطقه احداث کنم، قطعا سد چمشیر و مارونیک را احداث نمیکردم؛ اما برای مارون۲ اقدام میکردم؛ چرا که اینجا آب با کیفیت مطلوب ارائه میشود. تبخیر آب در این محدوده کمتر از چمشیر و مارونیک است. اما معتقدم چمشیر باید پایینتر از این محدوده احداث میشد؛ چرا که وجود کوههای نمک در این منطقه کیفیت آب را از کنترل خارج خواهد کرد. اولین قدمها برای احداث سد روی رودخانه زهره از ابتدا اشتباه بوده و محور از ابتدا اشتباه طراحی شده است. از سویی طبق گزارشهای مدیریت منابع آب، آبی که میتوانستیم در رودخانه زهره استحصال کنیم، بیشتر بود.
آنچه در سد چمشیر اتفاق افتاده در همه ابعاد فاجعه و اشتباه پشت اشتباه است. یک غده سرطانی به نام سد گتوند در همین محدوده به وجود آوردهایم، بنابراین بر همه نیروهای اجتماعی واجب است که تلاش کنند فاجعه زیستمحیطی خطرناک دیگری برای کشور به وجودنیاید. این وضعیت باید تا تکمیل مطالعات و ارزیابیهای زیستمحیطی متوقف شود. سازمان حفاظت از محیطزیست البته در نامهای که به مقامات متولی آبگیری سد چمشیر ارسال کرده، تاکید کرده است که این سد ارزیابی زیستمحیطی ندارد و همهچیز این سد زیر سوال رفته است. بگذارید یکبار دیگر مشکلات جدی این سد را مرور کنیم. مخزن روی سازند گچساران ایجاد شده است، EC محور و گمانههای محور ۲۰۲، ۲۰۴ و ۲۰۶ چهار برابر شوری دریاست. گزارشهای اولیه طرح میگوید، در محور ارتباط هیدرولیکی شورآبها با آبهای زیرزمینی ایجاد میشود. یککیلومتر در پاییندست سد تا کیلومتر ۱۲ سد چمشیر، چشمههای آب شوری با EC ۲۰۷هزار داریم. شوری دریا ۳۵هزار است، ولی چشمههای آب شور در مسیرخروجی این سد چند برابر دریاست. اگر در مخزن و محور سد مشکلی نداشته باشیم، آبی که قرار است به پاییندست روانه شود به خاطر وجود چشمههای آب شور با EC بالا عملا اجازه نمیدهد که آب با کیفیت مناسب به دست مردم یا کشاورزان برسد.
همین حالا و در حالت طبیعی که سدی ساخته نشده است، طبق آمار و تمام دادهها حدود ۵/ ۱میلیون تن نمک سالانه وارد رودخانه میشود. سوال اساسی این است که منشأ این انحلال نمک کجاست؟ با ساخت سد چمشیر این منشأ نمکی کم میشود یا زیاد؟
در نهایت یکی از انگیزههای اصلی از ساخت سدها بحث اشتغال است. سازندگان و طراحان برای همراهی افکار عمومی از بحث ایجاد اشتغال سخن به میان میآورند. بسیاری این پرسش را مطرح میکنند که آیا سدسازی در این مناطق قرار نیست توسعه ایجاد کند؟ چون سد یکسازه بزرگ بتنی قابل نمایش است و برای مدتی تعدادی هم انسان آنجا مشغول به کار میشوند و میتوان با این ترفند در واقع این ذهنیت را ایجاد کرد که برای توسعه این منطقه گامهایی برداشته شد و مثلا اشتغالزایی ایجاد کرد؟ اما سوال مهمتر این است: کدام سد در ایران ساخته شده که توانسته است اشتغال پایدار ایجاد کند؟ من در بسیاری از پروژههای بزرگ سدسازی در ایران حضور داشتهام. هر سدی که ساختیم حداقل حدود ۲هزار نفر و حداکثر ۱۲هزار نفر در آن مشغول شدند. در گتوند ۱۲هزار نفر مشغول به کار شدند. میدانید الان در سد گتوند چند نفر کار میکنند؟ حداکثر ۴۰نفر! در واقع عملا آمار بیکاری در افق توسعه با این شیوه بالا میرود. سد سازهای موقت است و در هیچجای جهان اشتغال ایجاد نمیکند.
چم و خم سد
امید سجادیان، کنشگر محیطزیست نیز در یادداشتی آورده است که سد چمشیر در ۲۵کیلومتری جنوبشرقی شهر دوگنبدان در استان کهگیلویه و بویراحمد و روی رودخانه زهره ساخته شده که بخشی از تامین مالی این سد از فاینانس چینی است و بخش دیگر آن را شریک ایرانی تامین کرده است.
در هیاهوی این روزهای سد چمشیر، یکطرف فعالان محیطزیست قرار دارند که با توجه به تجربه سد گتوند نگران تکرار بحران دیگر هستند و در طرف دیگر، وزارت نیرو و موافقانی قرار دارند که با توجه به پایان ساخت آن اصرار دارند، این سد مشکلات گتوند را ندارد و مطالعات زمینشناسی ارزیابیهای محیطزیستی لازم را دارد و باید آبگیری شود. اما ماجرا چیست؟
قبل از هر موضوعی به معرفی سد و اهداف آن از نگاه وزارت نیرو میپردازیم. سد چمشیر روی رودخانه زهره قرار دارد. این رودخانه از دو رود فهلیان و تنگشیو در شهرستان ممسنی استان فارس و خیرآباد در منطقه دهدشت استان کهگیلویه و بویراحمد سرچشمه میگیرد. رودخانه زهره یا هندیجان با طول تقریبی حدود ۴۷۵کیلومتر در سهاستان فارس، کهگیلویه و بویراحمد و خوزستان جریان دارد.
طبق اسناد وزارت نیرو و مصاحبههای مسوولان، اهداف احداث این سد، تامین آب آشامیدنی و صنعتی، بهرهمندشدن ۱۴۰هزار هکتار از زمینهای کشاورزی استانهای کهگیلویه و بویراحمد، خوزستان و بوشهر، ذخیره و کنترل آب رودخانه زهره به میزان یکمیلیارد و ۸۰۰میلیون مترمکعب، تولید ۴۸۲مگاوات برقآبی، کنترل سیلابهای مخرب رودخانه زهره، اشتغالزایی در زمان اجرای طرح و زیرساختهای صنعت گردشگری و پرورش ماهی عنوان و بهعنوان مهمترین مزایای این سد برشمرده شده است.
بالا بردن کیفیت آب رودخانه زهره از دیگر اهداف این سد برشمرده شده است. طبق مصاحبههای اخیر مسوولان وزارت نیرو، زهره اساسا یکرودخانه شور است و هرسال ۵/ ۲میلیون تن نمک را روانه پاییندست میکند. همچنین چشمههای نمکی که در ۵/ ۳کیلومتری پاییندست سد چمشیر هستند، در تابستانها کیفیت آب را به ۱۱هزار «میکروموس» میرسانند و حتی دام مناطق هندیجان نمیتوانند از آب رودخانه زهره استفاده کنند که برای این مشکل سالانه ۶۰میلیون مترمکعب آب از سد کوثر رهاسازی میشود تا شوری رودخانه زهره را در هندیجان کاهش دهد.
در طرف مقابل، فعالان محیطزیست، با توجه به تجربه سد گتوند و عدمشفافیت وزارت نیرو، معتقدند عدمارائه ارزیابی محیطزیستی نشانه خطرناکی است و آنچه گفته میشود روی کاغذ است و احتمال تکرار گتوند دیگر وجود دارد.
طبق گفته مخالفان، ۷۰درصد مخزن سد چمشیر روی سازند گچساران قرار دارد، درصورتیکه ۵/ ۲کیلومتر از ۶۰کیلومترمربع سد گتوند روی سازند قرار میگرفت. این موضوع یکی از مهمترین دلایل نگرانی در مورد سد چمشیر است؛ اتفاقی که از آن گتوند دیگری با فاجعه بزرگتر میسازد و باعث ازبینرفتن زمینهای زراعی پاییندست و غیرقابل استفادهشدن آنها میشود. برخی حتی انتقاد را تندتر کرده و معتقدند، این شرایط حتی پایداری سد را تهدید میکند.
موضوع دیگر، وجود ۱۱حلقه چاه با ظرفیت ۵۰میلیون بشکه نفت است که در مخزن سد قرار دارد؛ اما پلمب شده و منطقه برای آبگیری در اختیار وزارت نیرو قرار گرفته است. اما طبق نظر مخالفان احتمال نشت آلودگی به مخزن سد وجود دارد، همچنین سرنوشت ۵۰میلیون بشکه نفت هم جای سوال و پرسش دارد.
پوشش گیاهی این منطقه گز و پده است که آبگیری، این پوشش را از بین میبرد. این پوشش نقش مهمی در منطقه دارد و تخریب آن باعث از بین رفتن زیستبوم منطقه میشود. وجود سایت تاریخی از دوره ساسانی در مخزن آبگیری هم از دیگر دلایل مخالفان برای جلوگیری از آبگیری سد است.
با بررسی وضعیت سد گتوند متوجه میشویم که مسائل چمشیر شباهت زیادی به ماجرای گتوند دارد. سد گتوند علاوه بر شوری آب، مشکل دیگری به نام نشت چاههای نفت دارد. پنجچاه نفت در مخزن سد گتوند وجود داشت که پیش از آبگیری، پلمب یا جابهجا شده بودند؛ اما به دلیل فشارهای ناشی از آبگیری، حاشیه دریاچه سد آلوده به مواد نفتی شد.
مدیرعامل وقت شرکت توسعه منابع آب ایران نشتی را تایید کرد؛ اما گفت که نشت فوقالعاده جزئی است و مشکل خاصی وجود ندارد. مدیرعامل شرکت بهرهبرداری نفت مسجدسلیمان نیز اعلام کرد، نشت نفت به درون دریاچه سد گتوند مهار شده است. تجربه تلخ از اشتباه تاریخی باعث شده است تا حساسیتها و بایدها و نبایدهای زیاد مطرح شود؛ مسائلی که باید وزارت نیرو به آنها پاسخ دهد و نهادهای نظارتی بهخصوص محیطزیست در برابر این چالشها پاسخگو باشند.
در کنار مخالفان و موافقان که روی کیفیت آب چالش دارند، گروه سومی هم هستند که اعتقاد دارند آورد آب رودخانه زهره نسبت به میزان پیشبینی آن کمتر است. محسن موسوی خوانساری، عضو هیاتمدیره انجمن آبوخاک ایران معتقد است، سد چمشیر قربانی بیکفایتی در مدیریت حوضه آبریز است که گرچه برنامهریزی برای ۸/ ۱میلیارد مترمکعب آبگیری در مخزن آن شده؛ ولی طی چند سال اخیر و به علت بیتوجهی مسوولان آب و کشاورزی در بالادست سد چمشیر و در استانهای فارس و کهگیلویه و بویراحمد، هماکنون رواناب مورد انتظار برای ورود به مخزن چمشیر به نصف، یعنی کمتر از یکمیلیارد مترمکعب رسیده است.
آنچه فعلا در بالادست سد چمشیر بهخصوص در منطقه نورآباد و حاشیه رودخانه فهلیان و منطقه کوپن مشاهده میشود، صدها هکتار کشت برنج، کشت انواع صیفیجات، توسعه عجیب باغات، ایستگاههای پمپاژ متعدد، کشت در دو یا سه نوبت در سال و به هر ترتیب بهگونهای برداشت آب خارج از ضوابط قانونی و بدون نظارت است که ایستگاه آبسنجی حاجقلندر در بالادست دریاچه سد، کاهش شدید رواناب را در رودخانه زهره نشان میدهد.
با وجود این نظرات مختلف نیاز است کمیتهای مستقل از زمینشناسان و متخصصان حوزههای مرتبط تشکیل شود تا قبل از آبگیری تمام مسائل و چالشهای پیشروی این سد را با آزمایشهای جدید و با سابقه مطالعاتی شرکت نفت مورد بررسی قرار داده و به پرسشهای مطرحشده پاسخ دهند.
از سویی عدمشفافیت در آمارهای اعلامی یکی دیگر از مشکلات مهم در پروژههای سدسازی است. فعالان محیطزیست از وجود ۱۱حلقه چاه خبر میدهند؛ ولی وزارت نیرو به سهحلقه چاه اشاره میکند. مخالفان از قرارگرفتن ۷۰درصد مخزن سد روی سازند گچساران حرف میزنند؛ ولی وزارت نیرو تاکید دارد که ۳۰درصد سد روی سازنده گچساران ساخته میشود.
وزارت نیرو برای درستی ادعای خود از سدهای سلمان فارسی، کارون۳، کارون۴ و سیمره نام میبرد که روی سازند گچساران قرار گرفتهاند و آب مطلوبی دارند؛ ادعایی که باید صحتسنجی شود. با توجه به آمارهای اعلامی نیاز است کمیته حقیقتیابی قبل از آبگیری سد به این ادعا ورود کند.