تاریخ انتشار
شنبه ۱۹ آذر ۱۴۰۱ ساعت ۰۲:۲۷
کد مطلب : ۴۵۵۴۵۶
مجتبی شریعتی، عضو هیئت علمی دانشگاه یاسوج در گفتوگو با کبنانیوز؛
هر چه از نخبگان فاصله بگیریم از تحقق اهداف و ایدهآلها دور میشویم / دولت نباید اسیر چنین نمایندگانی شود / افراد زالو صفت که در هر دولت نقاب خود را تغییر میدهند در این دولت حضور دارند / با مدیران خسته، فرسوده و غیر باورمند کار از پیش نخواهد رفت
۳
کبنا ؛در هر جامعهای باید باب گفت و گو باز باشد تا مسائل به شکل عادی حل شوند، اما زمانی که گفت و گو حذف شود، افراد نمیتوانند درباره مسائل مختلف با هم گفت و گو کنند، یا اگر رسانهها نتوانند صدای جامعه باشند، مشکلات به شکلهای مختلف؛ اعتراض، خشونت و... بروز میکنند. در خصوص شرایط فعلی، موضوع گفتوگو، نخبگان، معیشت و نحوه مدیریت در کشور و استان کهگیلویه و بویراحمد پایگاه خبری کبنا نیوز تصمیم گرفته که با چهرههای مختلف کشوری و استانی پیرامون مسائل مطرح شده گفتوگوهایی را ترتیب دهد تا همچون گذشته به رسالت اصلی خود، اطلاعرسانی و آگاهی بخشی عمل کرده باشد. تاکنون با حجتالاسلام و المسلمین سید علی محمد بزرگواری، نماینده سابق مجلس، علی خرامین، عضو هیئت علمیدانشگاه علوم پزشکی یاسوج و نادر منتظریان، فعال سیاسی اصولگرا، سیدنعمت اله صدوقی فعال سیاسی اصلاحطلب، کوروش فتحی، مدرس دانشگاه، محمد مهدی روشنفکر، عضو هیئت علمی دانشگاه یاسوج و سید علی عباس محدث، جامعه شناس و تحلیلگر مسائل سیاسی و اجتماعی گفتوگوهای را انجام دادیم. در ادامه گفتوگوی کبنا نیوز با مجتبی شریعتی عضو هیئت علمی علوم سیاسی دانشکده علوم انسانی دانشگاه یاسوج را میخوانید.
چه تعریفی برای نخبگان (در گرایشهای مختلف علمی) دارید؟
در جامعهشناسی، نخبگان بخشی از جامعه هستند که از منظر تواناییهایشان در عرصه اندیشه نسبت به متوسط جامعه برتری داشته باشند. اما از منظر اسلامی اگر بررسی کنیم جامعه به خواص و عوام تقسیم میشود. در واقع نخبگان جامعه افرادی که تابع جمع نیستند بلکه جریان سازند و در تحولات کشور در عرصههای مختلف موثرند. خود این خاص به دو تقسیم میشوند اهل حق یا اهل باطل.
چرا جریانهای فکری و مدیریتی در استان کهگیلویه و بویراحمد، هیچگاه از نخبگان در سطوح مدیریتی استفاده نمیکنند؟
محرومیتهایی که نظام دیوان سالارانه دارد و به دنبال انسانهای محافظ کار، بله قربانگو و غیر اخلاقیاند، لذا نخبگان هم از نظامهای اداری فاصله میگیرند و نظامهای مدیریتی و اداری هم دنبال افراد خلاق نیستند. از طرف دیگر در وزارتخانههای ما عصبیت نقش پررنگی دارد. تعصبات جناحی، سیاسی، منطقهای، جغرافیایی و باندبازیهایی که حول یک فرد شکل میگیرد. اضافه بر این مسائل همهجای کشور مشهود است. قومگرایی هم در استان گهگیلویه و بویراحمد هست که باعث تضعیف شایستهسالاری در استان میشود. کلانترین و جزئیترین مسائل ما درگیر همین مسائل است. در این نظام مدیریتی، مدیر خیلی موثر است. مدیر میتواند ساختار را بشکند. یک مدیر هم میتواند به این مسائل دامن میزند.
بهرهمندی از دانش نخبگان در تصمیمگیریهای مدیریتی را، الزامی میدانید یا اختیاری؟
من به عنوان یک شهروند نمیتوانم از الزام صحبت کنم. تشخیص الزام به عهده مدیران است. من به عنوان یک شهروند میتوانم توصیه کنم، هر چه از نخبگان فاصله بگیریم از تحقق اهداف و ایدهآلها دور میشویم. مدیران ما باید بدانند؛ ممکن است یک سیستم غیرخلاق و محافظهکار عمر مدیریت طولانی داشته باشد؛ اما هیچ گاه این مدیران مدیر موفق نخواهند بود و مدیری که در اذهان و قلوب مردم ماندگار باشد، نیستند و این چنین مدیری نه در دنیا و نه در آخرت موفق نخواهند بود.
آیا چگونگی انتخاب مدیران با هماهنگی و تعامل با نمایندگان میتواند در محرومیت بیشتر از گذشته استان مؤثر باشد؟
نمایندگان، نماینده قشر وسیعی از مردم هستند و در بهترین حالت با توجه به اینکه نظام انتخاباتی ما طوری طراحی شده که کاندیدایی که به مجلس وارد میشود حائز اکثریت مطلق آراست که حائز بیشترین آرا در بین نامزدهای دیگر است. لذا با یک تحلیل ساده میتوان به این نتیجه رسید که جمعیت کثیری از مردم اگر چه به آنها رأی دادند، جمعیت بسیاری در بیشترین موارد به نماینده رأی ندادند و نمیتوان گفت نمایندگی اکثریت مردم است. بلکه نماینده انتخاب جمعی از مردم است. لذا دولت باید نگاهی به قشری که به این نماینده رأی ندادند، هم داشته باشد. اگر دولتها اسیر چنین نمایندگانی شود، نتیجهای که ایجاد میشود، قشر گستردهای از مردم نادیده گرفته میشوند. در طیف طرفداران نمایندگان افراد نخبه هم وجود دارد؛ اما اگر نقش نماینده را پررنگ کنیم، نخبگان را نادیده گرفتیم. ما اگرچه در یک نظام تفکیک قوا هستیم و نظام جمهوری اسلامی یک نظام تفکیک قوایی و از امتیازات دولت مدرن است. مقام معظم رهبری هم بارها به این امتیازات اشاره کرده است. در حالی که مشورت گرفتن از نمایندگان مفید است؛ اما کافی نیست. مشورت به معنای این نیست که آنها مسئولین را انتخاب کند. دولت و مجلس کارکرد خود را اینگونه از دست میدهند.
وضعیت موجود جامعه را چگونه تشریح میکنید و چه صحبتی می توان با مدیران فعلی داشت؟
اگر مدیران بخواهند مدیریت موفق و شایسته داشته باشند، باید به اصول مدیریتی پایبند باشند و یک مدیریت علمی و آکادمیک را داشته باشند و مدیران از گسلهای قومی، جناحی و جغرافیایی فاصله بگیرند و به اهداف کلان دولت نزدیک شوند. در این صورت، قطعاً مدیرانی خواهند بود که هم در چشم مردم و هم در چشم آیندگان به عنوان مدیران موفق شناخته خواهند شد. مردم به دلیل اینکه خود انتخاب کننده مستقیم یا غیرمستقیم هستند و وظیفه خیلی سنگینی دارند و هر چه مردم توجه بیشتری به انتخابهای خود کنند از نتایج بهتری هم بهرهمند خواهند شد. اگر یک نظام دیکتاتوری باشد دیکتاتور انتخاب میکند ولی وقتی انتخاب مردم باشد، اعتراضها قابل توجیه نیست. مدیران هم باید به این نکات توجه کنند و این جمله شهید بهشتی را مد نظر داشته باشند که «ما شیفتگان خدمت هستیم نه تشنگان قدرت» باید به هر قیمتی دنبال این باشند که مدیریت را به دست بیاورند. اگر میتوانند کاری را از پیش ببرند که برای پیشبرد اهداف دولت و مردم باشد. مردانه وارد میدان شوند ولی اگر محدودیت دارند و توان این کار را ندارند، اشکالات و ضعف خود را بپذیرند. تا نه ضرری به جامعه بزنند و نه آبروی که سالها جمع کردن را از دست بدهند.
چه عواملی دخیل هستند تا جامعه به حالت اعتراض درآید؟ چرا؟ راهکار چیست؟
عوامل مختلفی دخیل هستند، علیرغم همه تحلیلها نقش عوامل خارجی، مسائل اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، تغییر نسلی و... در اعتراضات دیده میشود. اگر جامعه ایرانی را به اکثریت خاکستری و اقلیت موافق و مخالف تقسیم کنیم. خواسته اکثریت جامعه ایرانی مسائل اقتصادی است؛ یعنی اگر دولتها بتوانند در عرصه اقتصادی تحولی ایجاد کنند، شاید این اعتراضات بسیار کمتر شود. دولت سیزدهم علیرغم ایراداتی که دارد میراثدار یک دهه رها بودن اقتصاد کشور است. علیرغم تورم شدیدی که امروز در کشور ما حاکم است و نباید فراموش کنیم در همین مدت کوتاه دولت رئیسی نسبت به تورم ۸ ساله دولت قبل وضعیت بهتری دارد. البته چون مدت این فشار اقتصادی زیاد شده تحملپذیری مردم کمتر شده و مردم انتظار یک عملکرد مثبت بهروز و سریع را دارند. درست است که وضعیت بهتر شده؛ اما برای مردم قابل احساس نیست. البته در مسائل دیگر غیر از مسائل اقتصادی هم این دولت نیازمند تغییراتی است. مردم ایران علیرغم تبلیغاتی که انجام میشود، دینباور هستند شاید از دیدگاه ظواهر و مناسک با طیفی از مردم روبهرو باشیم که خیلی از مسائل را رعایت نکنند و علیرغم اینکه آموزشو پرورش در یکی دو دهه اخیر در مورد باورهای دینی به خوبی عمل نکرده ولی مردم ایران مردم دینداری هستند.
پلیس که حافظه جامعه ماست به عنوان یک عنصر انضباطی مسئول یک کار فرهنگی شود، این از اساس اشتباه است. باید این وظیفه اجتماعی را به عهده نهاد دیگر بگذارند. در ابعادی که جرم است بحث فرق میکند؛ پلیس میتواند وارد شود اما درباره مسائل فرهنگی خیر!
در عرصه مبارزه با فساد و شفافیت علیرغم اینکه دولت سیزدهم( دولت رئیسی) بر این شعار تاکید بسیار داشته اما هنوز در ابعاد مدیریتی برخی افراد زالو صفت که در هر دولت نقاب خود را تغییر میدهند در این دولت حضور دارند.
دولت رئیسی باید تکلیف خود را روشن کند هم گفتمان را مشخص کند و مشخص کند چرا افراد ناکارآمد را کنار نمیگذارد؟ چرا از ایدهها و انرژیهای نو استفاده نمیکند؟ اگر بخواهیم اشکالات مدیریتی را درباره دولت رئیسی بگوییم خلأ شدید مدیریتی یک عنصر هماهنگکننده که بتوانند مدیریتهای مختلف کشور را سامان دهد ندارد. در برخی وزارتخانهها و استانداران تغییرنظر جدی باید انجام شود. اگرچه همه ظرفیتهای سیاسی- اجتماعی را به کار گرفت؛ اما باید توجه داشته باشد که با افراد غیر همسو نمیتواند کار را از پیش برد.
دولت آقای رئیسی باید بداند جهش انقلابی و ترمیم و راضی نگهداشتن مردم با مدیران جوان جدید و پر انگیزه محقق است و با انسانهای خسته، فرسوده و غیر باورمند کار از پیش نخواهد رفت.
این دولت در یک سال اخیر علیرغم تمام مشکلات موفقیتهای بزرگی داشته که قابل کتمان نیست. در حوزه مدیریتی نیازمند اصلاحات است و در فضای گفتمانی باید تکلیف را روشن کند. واقعیت این است مردم به این دولت امید زیادی دارند و اگر دولت سیزدهم نتواند امید مردم را محقق کند؛ نه دولت که نظام جمهوری اسلامی آسیب میبیند و عدهای در کمین این امید نشستهاند وظیفهای که دولت سیزدهم به دوش دارد فرای وظیفه دولت است و این اهداف یک نظام است.
چه تعریفی برای نخبگان (در گرایشهای مختلف علمی) دارید؟
در جامعهشناسی، نخبگان بخشی از جامعه هستند که از منظر تواناییهایشان در عرصه اندیشه نسبت به متوسط جامعه برتری داشته باشند. اما از منظر اسلامی اگر بررسی کنیم جامعه به خواص و عوام تقسیم میشود. در واقع نخبگان جامعه افرادی که تابع جمع نیستند بلکه جریان سازند و در تحولات کشور در عرصههای مختلف موثرند. خود این خاص به دو تقسیم میشوند اهل حق یا اهل باطل.
چرا جریانهای فکری و مدیریتی در استان کهگیلویه و بویراحمد، هیچگاه از نخبگان در سطوح مدیریتی استفاده نمیکنند؟
محرومیتهایی که نظام دیوان سالارانه دارد و به دنبال انسانهای محافظ کار، بله قربانگو و غیر اخلاقیاند، لذا نخبگان هم از نظامهای اداری فاصله میگیرند و نظامهای مدیریتی و اداری هم دنبال افراد خلاق نیستند. از طرف دیگر در وزارتخانههای ما عصبیت نقش پررنگی دارد. تعصبات جناحی، سیاسی، منطقهای، جغرافیایی و باندبازیهایی که حول یک فرد شکل میگیرد. اضافه بر این مسائل همهجای کشور مشهود است. قومگرایی هم در استان گهگیلویه و بویراحمد هست که باعث تضعیف شایستهسالاری در استان میشود. کلانترین و جزئیترین مسائل ما درگیر همین مسائل است. در این نظام مدیریتی، مدیر خیلی موثر است. مدیر میتواند ساختار را بشکند. یک مدیر هم میتواند به این مسائل دامن میزند.
بهرهمندی از دانش نخبگان در تصمیمگیریهای مدیریتی را، الزامی میدانید یا اختیاری؟
من به عنوان یک شهروند نمیتوانم از الزام صحبت کنم. تشخیص الزام به عهده مدیران است. من به عنوان یک شهروند میتوانم توصیه کنم، هر چه از نخبگان فاصله بگیریم از تحقق اهداف و ایدهآلها دور میشویم. مدیران ما باید بدانند؛ ممکن است یک سیستم غیرخلاق و محافظهکار عمر مدیریت طولانی داشته باشد؛ اما هیچ گاه این مدیران مدیر موفق نخواهند بود و مدیری که در اذهان و قلوب مردم ماندگار باشد، نیستند و این چنین مدیری نه در دنیا و نه در آخرت موفق نخواهند بود.
آیا چگونگی انتخاب مدیران با هماهنگی و تعامل با نمایندگان میتواند در محرومیت بیشتر از گذشته استان مؤثر باشد؟
نمایندگان، نماینده قشر وسیعی از مردم هستند و در بهترین حالت با توجه به اینکه نظام انتخاباتی ما طوری طراحی شده که کاندیدایی که به مجلس وارد میشود حائز اکثریت مطلق آراست که حائز بیشترین آرا در بین نامزدهای دیگر است. لذا با یک تحلیل ساده میتوان به این نتیجه رسید که جمعیت کثیری از مردم اگر چه به آنها رأی دادند، جمعیت بسیاری در بیشترین موارد به نماینده رأی ندادند و نمیتوان گفت نمایندگی اکثریت مردم است. بلکه نماینده انتخاب جمعی از مردم است. لذا دولت باید نگاهی به قشری که به این نماینده رأی ندادند، هم داشته باشد. اگر دولتها اسیر چنین نمایندگانی شود، نتیجهای که ایجاد میشود، قشر گستردهای از مردم نادیده گرفته میشوند. در طیف طرفداران نمایندگان افراد نخبه هم وجود دارد؛ اما اگر نقش نماینده را پررنگ کنیم، نخبگان را نادیده گرفتیم. ما اگرچه در یک نظام تفکیک قوا هستیم و نظام جمهوری اسلامی یک نظام تفکیک قوایی و از امتیازات دولت مدرن است. مقام معظم رهبری هم بارها به این امتیازات اشاره کرده است. در حالی که مشورت گرفتن از نمایندگان مفید است؛ اما کافی نیست. مشورت به معنای این نیست که آنها مسئولین را انتخاب کند. دولت و مجلس کارکرد خود را اینگونه از دست میدهند.
وضعیت موجود جامعه را چگونه تشریح میکنید و چه صحبتی می توان با مدیران فعلی داشت؟
اگر مدیران بخواهند مدیریت موفق و شایسته داشته باشند، باید به اصول مدیریتی پایبند باشند و یک مدیریت علمی و آکادمیک را داشته باشند و مدیران از گسلهای قومی، جناحی و جغرافیایی فاصله بگیرند و به اهداف کلان دولت نزدیک شوند. در این صورت، قطعاً مدیرانی خواهند بود که هم در چشم مردم و هم در چشم آیندگان به عنوان مدیران موفق شناخته خواهند شد. مردم به دلیل اینکه خود انتخاب کننده مستقیم یا غیرمستقیم هستند و وظیفه خیلی سنگینی دارند و هر چه مردم توجه بیشتری به انتخابهای خود کنند از نتایج بهتری هم بهرهمند خواهند شد. اگر یک نظام دیکتاتوری باشد دیکتاتور انتخاب میکند ولی وقتی انتخاب مردم باشد، اعتراضها قابل توجیه نیست. مدیران هم باید به این نکات توجه کنند و این جمله شهید بهشتی را مد نظر داشته باشند که «ما شیفتگان خدمت هستیم نه تشنگان قدرت» باید به هر قیمتی دنبال این باشند که مدیریت را به دست بیاورند. اگر میتوانند کاری را از پیش ببرند که برای پیشبرد اهداف دولت و مردم باشد. مردانه وارد میدان شوند ولی اگر محدودیت دارند و توان این کار را ندارند، اشکالات و ضعف خود را بپذیرند. تا نه ضرری به جامعه بزنند و نه آبروی که سالها جمع کردن را از دست بدهند.
چه عواملی دخیل هستند تا جامعه به حالت اعتراض درآید؟ چرا؟ راهکار چیست؟
عوامل مختلفی دخیل هستند، علیرغم همه تحلیلها نقش عوامل خارجی، مسائل اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، تغییر نسلی و... در اعتراضات دیده میشود. اگر جامعه ایرانی را به اکثریت خاکستری و اقلیت موافق و مخالف تقسیم کنیم. خواسته اکثریت جامعه ایرانی مسائل اقتصادی است؛ یعنی اگر دولتها بتوانند در عرصه اقتصادی تحولی ایجاد کنند، شاید این اعتراضات بسیار کمتر شود. دولت سیزدهم علیرغم ایراداتی که دارد میراثدار یک دهه رها بودن اقتصاد کشور است. علیرغم تورم شدیدی که امروز در کشور ما حاکم است و نباید فراموش کنیم در همین مدت کوتاه دولت رئیسی نسبت به تورم ۸ ساله دولت قبل وضعیت بهتری دارد. البته چون مدت این فشار اقتصادی زیاد شده تحملپذیری مردم کمتر شده و مردم انتظار یک عملکرد مثبت بهروز و سریع را دارند. درست است که وضعیت بهتر شده؛ اما برای مردم قابل احساس نیست. البته در مسائل دیگر غیر از مسائل اقتصادی هم این دولت نیازمند تغییراتی است. مردم ایران علیرغم تبلیغاتی که انجام میشود، دینباور هستند شاید از دیدگاه ظواهر و مناسک با طیفی از مردم روبهرو باشیم که خیلی از مسائل را رعایت نکنند و علیرغم اینکه آموزشو پرورش در یکی دو دهه اخیر در مورد باورهای دینی به خوبی عمل نکرده ولی مردم ایران مردم دینداری هستند.
پلیس که حافظه جامعه ماست به عنوان یک عنصر انضباطی مسئول یک کار فرهنگی شود، این از اساس اشتباه است. باید این وظیفه اجتماعی را به عهده نهاد دیگر بگذارند. در ابعادی که جرم است بحث فرق میکند؛ پلیس میتواند وارد شود اما درباره مسائل فرهنگی خیر!
در عرصه مبارزه با فساد و شفافیت علیرغم اینکه دولت سیزدهم( دولت رئیسی) بر این شعار تاکید بسیار داشته اما هنوز در ابعاد مدیریتی برخی افراد زالو صفت که در هر دولت نقاب خود را تغییر میدهند در این دولت حضور دارند.
دولت رئیسی باید تکلیف خود را روشن کند هم گفتمان را مشخص کند و مشخص کند چرا افراد ناکارآمد را کنار نمیگذارد؟ چرا از ایدهها و انرژیهای نو استفاده نمیکند؟ اگر بخواهیم اشکالات مدیریتی را درباره دولت رئیسی بگوییم خلأ شدید مدیریتی یک عنصر هماهنگکننده که بتوانند مدیریتهای مختلف کشور را سامان دهد ندارد. در برخی وزارتخانهها و استانداران تغییرنظر جدی باید انجام شود. اگرچه همه ظرفیتهای سیاسی- اجتماعی را به کار گرفت؛ اما باید توجه داشته باشد که با افراد غیر همسو نمیتواند کار را از پیش برد.
دولت آقای رئیسی باید بداند جهش انقلابی و ترمیم و راضی نگهداشتن مردم با مدیران جوان جدید و پر انگیزه محقق است و با انسانهای خسته، فرسوده و غیر باورمند کار از پیش نخواهد رفت.
این دولت در یک سال اخیر علیرغم تمام مشکلات موفقیتهای بزرگی داشته که قابل کتمان نیست. در حوزه مدیریتی نیازمند اصلاحات است و در فضای گفتمانی باید تکلیف را روشن کند. واقعیت این است مردم به این دولت امید زیادی دارند و اگر دولت سیزدهم نتواند امید مردم را محقق کند؛ نه دولت که نظام جمهوری اسلامی آسیب میبیند و عدهای در کمین این امید نشستهاند وظیفهای که دولت سیزدهم به دوش دارد فرای وظیفه دولت است و این اهداف یک نظام است.