کبنا بررسی کرد
بررسی علت ناآرامیهای اخیر
21 مهر 1401 ساعت 13:24
«در کنار کاهش درآمد سرانه شاهد افزایش قیمت افسارگسیخته کالاهای اساسی و مایحتاج ضروری مردم بودهایم. این موضوع نیز در کاهش قدرت خرید مردم اثر گذار بوده و بر نارضایتی مردم در سالهای اخیر افزوده است. این معترض بودن نسبت به مسائلی مانند آزادی بیان، بیکاری، شرایط سخت ازدواج و...، نیز است، اما به اعتقاد بنده مهمترین عامل در این زمینه متغیر اقتصادی است که مردم را نسبت به شرایط موجود ناخوشایند کرده است.»
اقتصاددان مطرح کشور در بیانیهای با اشاره به اعتراضات پس از مرگ مهسا امینی به ریشه یابی اقتصادی این اعتراضات پرداختهاند. به عقیده این اقتصاددانان، مردم در حال حاضر بیش از هر زمانی دغدغه «رفاه»، «مشارکت سیاسی موثر» و «شفافیت مالی و سیاسی» دارند.
به گزارش کبنا، در بین این سه دغدغه، مسئله رفاه از اهمیت بسزایی برخوردار است و چه بسا اگر امروز ایرانیان آن رفاه سابق را داشتند، انقدر جامعه ملتهب نبود. از سویی کاهش درآمد و سطح رفاه طی سالهای اخیر که میزان آن بر اساس آمارهای رسمی حدود ۳۷ درصد است، باعث ایجاد نارضایتی بین قشر جوان شده است. این درحالیست کاهش درآمد سرانه در رفاه کمتر، امروز مردم نقش بسزایی دارد.
اعتراضات مردم ریشه در اتفاقات سال ۸۴ تاکنون دارد
مرتضی عزتی کارشناس مسائل اقتصادی و استاد دانشگاه تربیت مدرس به فرارو گفت: «اگر بخواهیم هدف اکثریت جامعه را در زندگی اقتصادی بررسی کنیم، بیشتر مردم به دنبال افزایش رفاه هستند. عامل مهم در این مورد نیز درآمد افراد است، نسبت به هزینهای که در زندگی دارند. اگر این افزایش درآمد محقق نشود، افراد نسبت به وضع موجود ناراضی خواهند شد.»
وی افزود: «همچنین تولید ملی مهمترین عاملی است که وضعیت درآمد متوسط را نشان میدهد. حال تقسیم درآمد ناخالص بر جمعیت، درآمد سرانه را مشخص میکند. طی ۱۶ سال اخیر درآمد ناخالص داخلی با کاهش شدیدی روبرو شده، اما در مقابل با افزایش جمعیت روبرو بوده ایم. طبیعتا در چنین وضعیتی، درآمد سرانه با افت شدیدی روبرو بوده که نتیجه آن کاهش قدرت خرید مردم است. در این وضعیت رفاه مردم نه تنها بیشتر نشده، بلکه با سقوط وحشتناکی نیز روبرو بوده است.»
عزنی گفت: «در کنار کاهش درآمد سرانه شاهد افزایش قیمت افسارگسیخته کالاهای اساسی و مایحتاج ضروری مردم طی این سالها بودهایم. این موضوع نیز در کاهش قدرت خرید مردم اثر گذار بوده و همین نیز بر نارضایتی مردم در سالهای اخیر افزوده است. این معترض بودن نسبت به مسائلی مانند آزادی بیان، بیکاری، شرایط سخت ازدواج و...، نیز است، اما به اعتقاد بنده مهمترین عامل در این زمینه متغیر اقتصادی است که مردم را نسبت به شرایط موجود ناخشنود کرده است.»
این استاد دانشگاه اضافه کرد: «۱۶ سال اخیر ایران رشد اقتصادی حداقلی یا منفی را تجربه کرده که این موضوع در کاهش شدید سطح رفاه و درآمد مردم بسیار تاثیرگذار بوده. از سوی دیگر اگر چنین وضعیت در هر کجای دنیا رخ دهد، مردم معترض خواهند شد و این نارضایتی را ابراز میکنند، همچنین برای بیان این مسئله رخ دادن هر اتفاقی میتواند تنها بهانه باشد، در ایران، اما وضع از جهت دیگری نیز قابل ارزیابی است.»
وی ادامه داد: «در چند دولت گذشته، همواره این موضوع تبلیغ شده که دولت مسئول همه چیز است. در تبلیغات انتخاباتی همواره مشاهده میکنیم که دولتها، دولتهای پیش از خود را مسئول هر نوع ناکامی در همه امور میدانند و آن را به مردم معرفی میکنند. این طور فهم میشود که دولت مسئول همه چیز است، البته اینکه دولت با سیاست گذاری درست در مسیر صحیح حرکت کند، یک امر قطعی است، اما این نوع رفتار از دولتها وضعیت ایجاد نارضایتی از نهاد دولت در ایران را تشدید کرده است.»
عزتی با اشاره به اینکه چهار عامل باعث شده که دولتها همواره چنین رفتاری را انجام دهند، بیان کرد: «اولا اصولا همه دولتها دوست دارند بزرگتر شوند و همه امور را زیر نظر خود بگیرند، دوما سیطره دولت بر همه چیز باعث شده که دولت در هر امری دخالت کند، سوما دولتها از این فرصت علیه رقبای سیاسی خود استفاده میکنند و آنها را از صحنه قدرت حذف میکنند، دست آخر نیز برخی از سیاست مدارانی که قدرت را به دست میگیرند، توهم قدرت دارند و فکر میکنند، میتوانند هر وعده و وعیدهای که میدهند را انجام دهند، توهم این افراد در دادن وعدهها باعث میشود، توقع مردم افزایش یابد و زمانی که یک وعده محقق نمیشود، مردم نیز طبیعتا ناراضی میشوند و این مسئله عجیبی نیست.»
این اقتصاددان با تاکید بر اینکه از سال ۸۴ و انتخابات آن سال این جریان وعدههای پر طمطراق باب شد، خاطرنشان کرد: «در انتخابات سالهای ۶۸، ۷۲، ۷۶ و ۸۰، انتخابات در حد یک رقابت سیاسی بود و نامزدها در حد سیاستگذاری وعدههایی میدانند؛ مانند آزادی سیاسی، فرهنگی و...، که منطقی نیز بود، اما از سال ۸۴ صحنه انتخابات از رقابت تبدیل به ریشه زنی و حذف رقبای سیاسی تبدیل شد و وعدههایی داده شد، که عملی نشدند، بنابراین مردم از این وضعیت ناراضی شدند.»
وی تصریح کرد: «این فضا رقابت را در کشور به منازعه تبدیل کرد و مشکلات بسیار زیادی را به کشور تحمیل کرد. با وعده و وعیدهایی که داده شد، سطح توقعات مردم بالا رفت، ولی در عمل چیزی تحقق نیافت. این فضا تناقض در کشور را بالا برد. البته در دهه ۴۰ نیز شاه چنین حرفهایی زد که میخواهد وضع مردم را خوب کند.»
عزتی عنوان کرد: «این حرفهایی که برخی از آقایان طی این سالها زدند به نوعی عوامفریبی بوده که تنها در کشور فضا را تند کرده. با تند شدن فضا نیز حذف رقبا از صحنه اتفاق افتاد و تضادها به اوج خود رسید. بیان برخی از حرفها از سوی دیگر توقعات غیر منطقی را بالا برد و عدم تحقق این وعدهها باعث ایجاد نارضایی در مردم شده است، بنابراین ریشه این نارضایتیهای امروز در جامعه را باید در رفتارهای سیاسی که در کشور از سال ۸۴ تاکنون رخ داده است، جستجو کرد.»
به گزارش کبنا، اما ریشه ناآرامیها از نظر فرماندهان نظامی علتهای دیگری هم دارد. سردار سرلشکر پاسدار حسین سلامی - فرمانده کل سپاه پاسداران- گفت: اتفاقاتی که امروز در درون کشور ما جاری است دقیقاً ظهور عینی بزرگترین تقابل بین انقلاب اسلامی و نظام در حال افول سلطه است و جوهره اصلی این تقابل راهبردی، تقابل جهل و آگاهی است. منشاء و ریشه این ناآرامیها به طور دقیق بر اساس دادههای اطلاعاتی دقیق در کانون و قلب نظام سلطه نهفته است. این نبردی است که از درون خیابانهای شهرهای ما تا واشنگتن، نیوریورک، لندن، تلآویو، ریاض و امثال این پایتختها امتداد دارد.
سردار سرلشکر پاسدار حسین سلامی فرمانده کل سپاه پاسداران صبح امروز (پنجشنبه ۲۱ مهر) در همایش ملی جهادگران تبیین در دانشگاه، ضمن تبریک فرارسیدن ایام ولادت پیامبر اسلام (ص) و حضرت امام جعفر صادق (ص) گفت: افتخار میکنم در این لحظههای حساس و سرنوشتساز انقلاب اسلامی در جمع اساتید برجسته دانشگاههای کشور حضور دارم که به جانهای جوانان آگاهی میبخشند و سازندگان بنای فکری و زیرساخت ذهنی جامعه جوان کشورمان هستند و با مجاهدتهای علمی مبتنی بر اندیشه و تفکر الهی و انقلابی جامعه جوان ما را برای پذیرش نقشهای بزرگ در آینده روشن تمدن در حال ظهور اسلام در عصر جدید به عهده دارند.
به نوشته فارس، وی افزود: اتفاقاتی که امروز در درون کشور ما جاری است دقیقاً ظهور عینی بزرگترین تقابل بین انقلاب اسلامی و نظام در حال افول سلطه است و جوهره اصلی این تقابل راهبردی، تقابل جهل و آگاهی است. منشاء و ریشه این ناآرامیها به طور دقیق بر اساس دادههای اطلاعاتی دقیق در کانون و قلب نظام سلطه نهفته است. این نبردی است که از درون خیابانهای شهرهای ما تا واشنگتن ، نیوریورک، لندن، تلآویو، ریاض و امثال این پایتختها امتداد دارد.
وی افزود: درگیری در نقاط مجزایی در نقاط مختلف شهرهای ما جاری نیست، این درگیری در مساحت عظیمی از این عالم جریان دارد. این جنگ از ورای جدل، ماورای دیوارها و مرزها امتداد دارد. هر چند گرفتاری و درگیری بین خود این ها شدید است. شما این ها را متحد و موتلف می پندارید اما قلب هایشان پراکنده است ولی به ظاهر یک جبهه ائتلافی عظیم را برای تغییر تاریخ، صحنه سیاست جهانی و تغییر جغرافیای سیاسی جهان و همچنین تغییر هندسه سیاسی و امنیتی قدرت در جهان شکل داده اند.
فرمانده کل سپاه تصریح کرد: جهان در حال گذار از ساختار پوسیده و کهن در حال افول قدرت به یک سازماندهی جدید است. آنچه که امروز مشاهده می کنید تراکم شکست های متوالی و سریالی نظام سلطه طی بیش از چهار دهه از انقلاب اسلامی است. این یعنی یک انتقام متراکم ناشی از انباشتگی شکست ها که به مارپیچ نزولی قدرت نظام سلطه انجامیده است.
وی ادامه داد: اتفاق بزرگی که صورت گرفته این است که حجم واقعی قدرت دشمن در طول زمان کاهش یافته است. ما با گرادیان بسیار شدید از نرخ تنزیل قدرت نسبت به زمان در نظام استکباری مواجه هستیم که اساساً به دلیل از دست رفتن قدرت ارعاب دشمن است.
سرلشکر سلامی با بیان اینکه وقتی انقلاب اسلامی اتفاق افتاد شاهمهرههای شطرنج سیاسی دشمن از دست رفت، تصریح کرد: اولین پیام این بود که آمریکا نمیتواند از نظامهای سیاسی متحد خود حمایت کند و نظامهای سیاسی متکی بر ایالات متحده آمریکا به سرعت قابل فروپاشی هستند. این مسئله برای آمریکاییها بسیار سخت بود و برای آنها یک نظریه تولید کرد.
وی افزود: با وقوع انقلاب اسلامی، ارعاب در دل همه متحدان آمریکا افتاد و در عین حال مشعلهای امید در درون ملتهایی که خواهان آزادی از سلطه آمریکا بودند، روشن شد. اولین واکنش نظام یافته و سازمان یافته دشمن به این تغییر موازنه جنگ بود. تصور جهانی این بود این جنگ که به مفهوم حقیقی آن در جغرافیای سیاسی جهانی انجام شد، در سطوح اقتصادی و عملیات روانی جهانی بود. در سطح نظامی ما با یک ارتش سازمان یافته ولی حمایت شده از سوی همه قدرتها مواجه بودیم. پس ابعاد جنگ جهانی بود و یک ملت تنها.
فرمانده کل سپاه پاسداران با بیان اینکه قبلا این سفارت آمریکا که یک جاسوسخانه بود اشغال شده بود و دیپلمات های جاسوس در اسارت بودند، اظهار کرد: آمریکاییها به طور مستقیم با نیروهای دلتا حمله کردند. من آن پایگاهی که آمریکایی مستقیم از آن در یکی از کشورهای همسایه پرواز کرده بودند را از نزدیک دیدم. آن موقعی که بیش از بیست و چند سال قبل بود وقتی با بالگرد از فراز این پایگاه پرواز میکردم، یک شهر کاملاً مجهز و مسلح از تجهیزات آمریکایی را مشاهده می کردم. فکر کنید نزدیک به نیمی از وسعت شهر تهران همه تجهیزات آمریکایی بود و من از آن فرماندهی که ما آن را توجیه می کرد پرسیدم که اینها اینجا چه می کنند به من گفتند که اینها اجاره میدهند.
وی ادامه داد: آمریکاییها به همین سادگی در کشورها حضور پیدا میکردند و پایگاه های قدرت را گسترش می دادند. نیروهای دلتا که ویژه ترین، مجهزترین، پیشرفته ترین، تکنیکی ترین و تاکتیکی ترین نیروهای مخصوص دنیا از آنجا پرواز کردند و در طبس دچار توفان شن شدند و سوختند. پس از آن بود که نیمه شب رئیس جمهور آمریکا را از خواب بیدار کردند که این عملیات با شکست مواجه شده است. این هم دوباره یک شکست دیگر بود که پتانسیل قدرت دشمن را کاهش میداد یعنی اعتبار قدرت را از بین می برد.
سرلشکر سلامی با اشاره به شعاع نفوذ ابرقدرت ها گفت: ابرقدرتها یک شعار واقعی نفوذ قدرت دارند یعنی یک شعاع واقعی و همانند اعداد مختلط است. قدرت دشمن ما دقیقا یک عدد مختلط است یعنی بخشی از این قدرت واقعی است مثلاً تعداد ناوهای هواپیمابر، هواپیماهای روی ناوهای هواپیمابر، لشکرها، موشک های کروز و بالستیک و سایر استعداد های فیزیکی قابل محاسبه و روشن. اما، این واقعیت فیزیکی قدرت یک شعاع تاثیر دارد که به آن کره یا فضای تاثیر میگویند یعنی حجمی از تأثیر فراتر از برد فیزیکی سلاح دارند.
وی افزود: انقلاب اسلامی آن کره تاثیر را کوچک کرد یعنی جاذبه این قدرت و میدان آن را کوچک کرد. حتی اگر به فیزیک قدرت آنچنان دست نزد. اما، تاثیر قدرت را از بین برد. اعتبار در دنیا قدرت مهم است اما اعتبار قدرت و پذیرش این اعتبار از خود قدرت مهمتر است. ابتکار جمهوری اسلامی ایران این بود که اعتبار قدرت نظامی و قدرت سیاسی دشمن وابسته به دو اهرم قدرت نظامی که قالب رفتاری قدرت های نظامی زیرمجموعه را تنظیم کند و دیگری قدرت سیاسی. جمهوری اسلامی ایران میدان های تاثیر این دو قدرت را تخریب کرد یعنی اعتبار قدرت سیاسی آمریکا در جهان به مانند گذشته به رسمیت شناخته نمی شود یعنی خریدار این قدرت نسبت به گذشته کم شده است.
فرمانده کل سپاه تاکید کرد: جنگ باز هم به کاهش اعتبار قدرت آمریکا در جهان کمک کرد؛ هم قدرت سیاسی و هم قدرت نظامی. آمریکاییها در جنگ به مفهوم واقعی مدیریت سیاسی جهانی جنگ را در حمایت از رژیم بعثی عراق بر عهده داشتند، تقسیم کار می کردند و کمک های اطلاعاتی آمریکایی ها حتی عملیات استانچ ریگان و خارج کردن عراق از لیست حامیان تروریسم و برقراری رابطه سیاسی نیز کار آن ها بود.
وی ادامه داد: هنگامی که این جنگ جهانی نابرابر با پیروزی انقلاب اسلامی خاتمه یافت دوباره یک سقوط آزاد در آن شعاع تاثیر آمریکا رخ داد. به مرور که جلوتر می رویم استراتژی مهار دوگانه که در زمان کلینتون رخداد نیز شکست خورد. باید گفت هرچه به جلوتر می رویم آمریکاییها در مقابل انقلاب اسلامی با شکستهای متوالی و سریالی استراتژیک در جهان رو به رو هستند که این شکست ها نه فقط نسبت ما با آمریکا را تغییر میدهد بلکه نسبت همه جهان را با آمریکا تغییر میدهد.
بخش قابل توجهی از شعارهای این روزها درباره کشف حجاب است؛ صحنه گردانها نیز به آن اعتراف کردهاند / ۹۷ درصد زنان و دخترانی که در جوامع غربی مورد تعرض و تجاوز قرار میگیرند، پوشش نامناسب دارند
خبرگزاری فارس در مطلبی نوشت: دشمنان این مرزوبوم که تاکنون از هر نوع ابزار و روشی برای ایجاد وقفه در پیشرفت کشور و سقوط و تجزیه ایران بهره برده و شکست خوردهاند، اینبار قصد دارند تا تجارب جنگهای صلیبی (ترویج فساد اخلاقی برای انحطاط جامعه اسلامی و سست کردن اراده مسلمانان برای ایستادگی در برابر ظلم و بیعدالتی) را بار دیگر در مورد ایران اسلامی تکرار کنند.
فارس ادامه داد: در اسلام همواره تأکید شده که برای تشکیل خانواده آنچه بیش از هر چیز دیگری در مورد زوجین حائز اهمیت است، کمالات انسانی، اخلاقی و اعتقادی و یا ویژگیهایی مانند تواناییهای علمی و معرفتی آنهاست، نه جلوههای ظاهری که خداوند به برخی از بندگانش عطا میکند.
البته بر اساس اسناد تاریخی، همه پیروان راستین ادیان الهی از جمله یهودیان و مسیحیان و حتی زرتشتیان با عنایت به آموزههای دینی خود و در راستای حفظ حرمت و جایگاه زن، احکام خاصی را داشته و رعایت میکردهاند که حجاب یکی از مشترکات آن است، اگرچه سردمداران نظام سلطه و سرمایهداری برای استفاده ابزاری از وجود زن، با هزار ترفند این احکام را به تدریج از فرهنگ دینی جوامع حذف و محو کرد، اما برخی از نمادهای آن مانند حجاب راهبههای مسیحی و حجاب برخی از زنان مؤمنه یهودی همچنان برقرار است.
نوشتههای مورخین و برخی آثار باستانی و تصاویر (نقاشی) کشف شده از حجاب ایرانیان (قبل از ورود اسلام به ایران) نیز بیانگر این واقعیت است که ایرانیان از گذشته بسیار دور حرمت و ارزش ویژهای برای زنان قائل بودهاند، بنابراین نمیشود مدعی شد که حجاب را اعراب مسلمان و یا صفویان وارد فرهنگ این سرزمین کردهاند، اگرچه ممکن است اقدامات آنها باعث توسعه و گسترش این ارزش اجتماعی شده باشد.
با این حال این روزها بخش قابل توجهی از شعارهای منتشره در فضای مجازی و در سطح جامعه، ظاهراً به آزادی زنان و در واقع همان جلوههای ظاهری زنان و کشف حجاب اختصاص دارد و این نکتهای است که صحنه گردانها و لیدرهای اغتشاشات نیز، بارها با اظهارات و رفتارهایشان به آن اذعان و اعتراف کردهاند.
همانگونه که اشاره شد، منظور آنها از انقلاب زنانه، سوءاستفاده از زنان برای ترویج فساد در جامعه با هدف سقوط ارزشهای اسلامی و اجتماعی و منظورشان از آزادی زن، دقیقاً بیبندوباری و فساد اخلاقی و حضور عریان زنان و دختران در جامعه است، با اینحال متأسفانه بسیاری از بانوان هنوز نمیدانند که دستان پشت پرده در پی استفاده ابزاری از وجود آنها برای نابودی ایران اسلامی و به فساد کشاندن نسل جوان و نیروی کار کشور است.
دشمنان این مرزوبوم که تاکنون از هر نوع ابزار و روشی برای ایجاد وقفه در پیشرفت کشور و سقوط و تجزیه ایران بهره برده و شکست خوردهاند، اینبار قصد دارند تا تجارب جنگهای صلیبی (ترویج فساد اخلاقی، شرب خمر و اعتیاد بین مسلمانان برای انحطاط جامعه اسلامی و سست کردن اراده مسلمانان برای ایستادگی در برابر ظلم و بیعدالتی) را بار دیگر در مورد ایران اسلامی تکرار کنند.
به عبارت دیگر بسیاری از زنان و دختران نمیدانند که در دام کسانی گرفتار شدهاند که قصد دارند تا با سوءاستفاده از زن ایرانی، به خیال خودشان زمینه فروپاشی کشور را فراهم کنند.
لذا صرفنظر از معدود زنان و دخترانی که ذاتاً فاسد و اهل بیبندوباری هستند، خوب است بقیه افراد این گروه فریبخورده ضمن توجه به نکات مورداشاره در این یادداشت، به چند سوال پاسخ دهند.
واقعاً چند نفر از همین زنان بدحجاب و بیحجاب حاضرند عشق و عاطفه و محبت همسرشان را (حتی در حد یک درصد) با زن یا زنان دیگری تقسیم کنند و بپذیرند که زن یا زنهای دیگری در قلب و یا حتی فکر و ذهن همسرشان جای داشته باشد؟
این درست است که زیبایی زن تقریباً برای همه مردان حائز اهمیت است، اما آیا این زنان نمیدانند تا زمانی که زن دیگری توجه آنها را به خود جلب نکرده، همه عشق و علاقه آنها به همسرشان تعلق دارد و چنانچه این تابو شکسته شود، بداخلاقی و نزاع و درگیریها در خانواده آغاز میشود و ممکن است تا حد طلاق و حتی مرگ طرفین ادامه پیدا کند؟
آیا نمیدانند، همان طور که آرایش و پوشش و رفتارهای تحریک برانگیز آنها در جامعه و یا در جمع فامیل، مردان را دچار خیالپردازی و آشفتگی روحی و ذهنی میکند، ممکن است همسر آنها نیز تحت تأثیر رفتار زنان دیگری که چنین رفتارهایی دارند، دچار مشکل مشابه شود؟
با عرض پوزش فراوان، آیا این زنان نمیدانند که برای بسیاری از مردان، زنان ولگرد و بدحجابی که برای جلب نظر دیگران دست به اقدامات و رفتارهای نامتعارف میزنند، حکم دستمال کاغذیهای یکبار مصرفی را دارد که نمیتوانند مدت زیادی همراه آنها باشند و سرانجام دور انداخته میشوند؟
اصلاً این گروه از زنان و دختران میدانند که ۹۷ درصد زنان و دخترانی که در جوامع غربی مورد تعرض و تجاوز قرار میگیرند و بعضاً به قتل میرسند، تعلق به زنان مفسدهجویی دارد که دارای پوشش نامناسب هستند و مرتکب خودنمایی جنسیتی و سایر رفتارهای نامتعارف میشوند؟
آیا نمیدانند پوشش نامناسب زنان در غرب سبب شده تا در کشوری مانند سوئد، ۸۱ درصد زنها در طول زندگی خود حداقل یکبار تجاوز به عنف را تجربه کنند و یا ۸۰ درصد زنان و دختران آمریکایی از تعرض و تجاوز به زنان و دختران به عنوان بزرگترین معضل جامعه نام ببرند.
آیا نمیدانند که بررسیهای صورت گرفته توسط مراکز مطالعاتی آمریکا نشان میدهد، بیش از ۸۳ درصد دانش آموزان دختر این کشور از ۱۳ سالگی تا ۱۶ سالگی با نوعی از آزار جنسی (فقط در محیط مدرسه) مواجه بودهاند و نیز حداقل یک دهم دختران در غرب، قبل از سن ۱۲ سالگی مورد نوعی از تعرض جنسی قرار گرفتهاند.
در اینجا این سوال نیز مطرح است که اگر میدانند، چرا اصرار دارند تا فرزندان دختر کم سن و سال خود را حتی در محیط خارج از خانه با پوششهای نامناسب و نیمهعریان در معرض دید عموم قرار دهند.
آیا نمیدانند که اگرچه در کشورهای اسلامی تعرض و تجاوز به زنان در قیاس با سایر کشورها بسیار ناچیز است، اما از همین مقدار اندک، بیش از ۹۳ درصد آن مربوط به زنانی است که با پوشش و آرایش و رفتار نامناسب و با قصد تبرج و خودنمایی در جامعه ظاهر میشوند؟
آیا نمیدانند، برخی از این زنان نهایتاً به خاطر ترس از آبروریزی در خانواده، یا توسط متجاوز به قتل میرسند و یا خود مبادرت به خودکشی میکنند.
کلام آخر این که؛ آیا این زنان نمیدانند که با اعمال و رفتارشان نهتنها مرتکب گناه میشوند و خودشان را نیز در معرض خطر احتمال تعرض قرار میدهند، بلکه ممکن است آسیبهای فاجعهبار و جبران ناپذیری مانند ترویج فساد، دامن زدن به درگیریهای خانوادگی، طلاق، افزایش فرزندان طلاق و سایر ناهنجاریهای اجتماعی و خانوادگی را به دیگران و کل جامعه تحمیل کنند؟
امید است با هوشیاری خانوادهها و بانوان (زنان و دختران) فهیم و فرهیخته ایران اسلامی، این توطئه دشمنان خنثی و نسل آینده نیز در امنیت کامل نقش خود در رشد و تعالی کشور را به درستی ایفا نمایند.
کد مطلب: 453349