کبنا گزارش میدهد
روایت تکان دهنده بانوی دهدشتی؛ زبالهگردی شبانه برای درمان نوه خردسالش!
15 شهريور 1401 ساعت 0:48
مادری خسته با سابقه کمر درد شدید، بیماری…، و… که این روزها نیاز به استراحت دارد اما نداری خود و فرزندش، بیماری دختر کوچولوی پسرش اجازه نمی دهد که بیکار بنشیند.
لرزش صدا در حنجرهاش و اشک در چشمانش حکایت از طی کردن راهی پر از تلاطم و سختی در زندگیاش دارد.
به گزارش کبنا، حمیدهتابشنژاد - خیلی پیر نبود اما به سختی راه میرفت؛ زنی که برای گذران زندگی، شبانه لابه لای زبالههای رها شده در کف کانالهای فاضلاب، سطلهای زباله، گوشه و کنار خیابانهای شهر دهدشت به دنبال اندوختهای ناچیز بود تا بتواند امرار و معاش خود و خانواده تک پسرش که دریغ از حتی یک کلاس سواد، حالا متاهل شده بود و با یک نوه دختر که دچار بیماری کم خونی شدید با رخساری زرد که حکایت بیماری او را فریاد میزد، و البته حضور هر ماه در یاسوج برای تعویض خونش وی را ناگزیر میکرد.
هنگام صحبت کردن به اجبار بغض خود را فرو میخورد تا مهمان نوازی و مردم داری را به جای بیاورد.
مادری خسته با سابقه کمر درد شدید، بیماری…. که این روزها نیاز به استراحت دارد اما نداری خود و فرزندش، بیماری دختر کوچولوی پسرش اجازه نمیدهد که بیکار بنشیند.
فرشته خانم که از سالهای دور به همراه خانواده شوهر به دهدشت امده بودند، برای همیشه در دهدشت ماندگار شدند و بنای عمر بر آن بود تا روزگار را در کنار همشهریان دهدشتی سپری کنند.
اماامان از بیماری و نداری، قصه پر دردی از ادمیان میسازد که مرهمی ندارد
او با غیرت به واسطه مشکلات و بعد از فوت همسر با کمری که به سختی خم و راست میشود شبانه از ساعت ۱۲بامداد تا ۶صبح مشغول جمع اوری ضایعات است تا بتواند اجاره خانه، هزینه درمان خود و نوهاش را پرداخت کند.
فلاکت و نداری را تا عمق وجود میتوان حس کرد
به همراه رئیس اداره تعاون، کار و رفاه اجتماعی برای مشاهده و بررسی وضعیت وی به محل زندگیاش مراجعه و پای درد و دلهایش نشستیم.
سلیمان کریمی معتقد است که کمکهای زودگذر نمیتواند دردی از دردهای این زن همشهری را دوا کند.
وی بر این باور است که این مشکلات را باید ریشهای درمان کرد و در اصل ماهیگیری را یاد داد نه ماهی اماده تحویل داد.
از او سؤالاتی میپرسد، داستان زندگیاش را همانطورکه شنیده بودیم تعریف میکند.
از غم و غصه، نداری و بیکسی خود میگوید
از وی پرسید اگر بتوانم تسهیلاتی مهیا کنم که شما دیگر زباله گردی را ادامه ندهید میتوانید، بعنوان کارگر خدماتی در اداره یا شرکتی…کار کنید؟
میگوید بنا به بیماریهایی که دارم در زباله گردی کسی به من امر و نهی نمیکند هر گاه خسته شدم مینشینم اما هر جایی که بخواهم کاری انجام دهم نیاز به استراحت دارم و انوقت نان من حلال نیست. پس قادر نیستم
وضعیت زندگی او را که میبینیم غصه فرشته خانم این مادر رنج دیده دیگر غصه او نبود، غصه ما هم شد، خانهای بلوکی که فقط چهار دیواری با سقف بود، نه دری نه پنجرهای، نه سرویس بهداشتی، نه اشپزخانه ای…
تنها وسایل زندگیشان چند تکه موکت دست چندم و دو دست رختخواب بود، حتی اجاق گاز هم نداشتند
نمی دانم روزهای سخت زمستان را بدون وجود لوله کشی گاز چگونه باید سپری کنند.
این خانه نیمه کاره و قدیمی که فقط یک در بزرگ حیاط داشت در همین حوالی، در قلب شهر دهدشت شده بود محل زندگیشان با ماهی ۴۰۰ هزار تومان
با عروس خانواده به گفتگو مینشینیم از او قول گرفتیم که با در اختیار قراردان چرخ خیاطی به کلاسهای اموزش خیاطی مراجعه کند و در همین راستا مورد حمایت اداره کار و رفاه اجتماعی قرار بگیرد.
در هنگام خداحافظی پسر خانواده از راه رسید، فردین متولد ۱۳۷۴ است ولی متأسفانه به دلیل فقر هرگز روی مدرسه را ندیده است
در مورد کار و گذران زندگیاش که پرسیدیم متوجه شدیم که وی هم در ضایعاتی، زمانی که نیاز به کارگر داشته باشند کار میکند با درامدی ناچیز، شاید ماهیانه کمتر از ۵۰۰ هزار تومان، با شرایطی سخت، نبود کوچکترین امکانات زندگی، دختری بیمار.
همزمان با چند اداره، نهاد و خیر تماس گرفته شد
اداره هلال احمر کهگیلویه فوراً آمادگی برای حضور در منزل این مادر و کمک به وی را اعلام میدارد
با تأمین اجتماعی برای پرداخت بیمهای که ماهانه ازاد برای خودش واریز میکرد تا خرج دوا و درمانش را کاهش دهد تماس گرفته میشود
بهزیستی قول نهایت همکاری را داد.
با چندین خیر تماس گرفته میشود
اما مهمترین دغدغه رئیس اداره کار شهرستان کهگیلویه ایجاد شغل و درامد پایدار است
بعد از گرفتن مشخصات قرار شد به اداره کار و رفاه اجتماعی مراجعه کند.
خانوادههای نیازمند امثال فرشته خانم در مرکز شهرستان کم نیستند
میطلبد نهادهای متولی با شناسایی چنین خانوادههایی برای ایجاد اشتغال خانگی زودبازده دست به کار شوند تا بتوانند به تأمین هزینههای زندگی کمک کنند، کمکهای موردی اگرچه التیام بخش است اما قطعاً گره گشای زندگی انها نیست.
اما یادمان باشد هر جاانسان وجود داشته باشد، فرصتی برای مهربانی وجود دارد و مهربانی مهمترین اصل انسانیت است و اگر کسی از من کمکی بخواهد، یعنی من هنوز روی زمین ارزش دارم و با یک عمل مهربانی لبخند را به فرشته خانم هدیه میدهیم.
۵۸۹۴۶۳۱۱۷۴۰۲۳۱۹۲
کد مطلب: 452197