کبنا گزارش می دهد؛
آثار حرامخواری و لقمه حرام براساس آموزههای دینی
15 ارديبهشت 1401 ساعت 14:36
براساس آموزههای دینی ، درآمدهای حرام تاثیر بدی بر روند اقتصاد خانواده و تغذیه آنان و همچنین نفس و روان استفاده کنندگان میگذارد.
براساس آموزههای دینی ، درآمدهای حرام تاثیر بدی بر روند اقتصاد خانواده و تغذیه آنان و همچنین نفس و روان استفاده کنندگان میگذارد.
به گزارش کبنانیوز، براساس آموزههای قرآن، انسان باید در تغذیه دقت نظر کرده و طیبات را مورد استفاده قرار دهد و از خبیثات اجتناب ورزد؛ زیرا طیبات چیزهایی است که خدا با توجه به ساختار انسان برای استفاده او آفریده است تا بدون هیچ یا کمترین آثار سوء، بقای انسان را تضمین کند و او را در مسیر بالندگی و رشد یاری رساند.
آنچه در پیش رو تقدیم میشود بررسی دیدگاه قرآن درباره تغذیه سالم و حلال و نیز تاثیرات نوع کسب و درآمد بر شخصیت و سرنوشت انسان است .
در ادامه به برخی از آثار حرامخواری و لقمه ناپاک و نامشروع در آیات و روایات اشاره شده است.
تغذیه برای بقای حیات انسان ضرورتی اجتنابناپذیر است؛ اما در تغذیه دو شرط اساسی حلیت و سلامت میبایست اساس قرار گیرد؛ زیرا حرام به نفس، سپس به بدن زیان میرساند؛ چنانکه ناسالم به بدن سپس نفس آسیب میرساند. بنابراین، لازم است که انسان به طیب و حلال بودن چیزی که میخورد و مینوشد، اهتمام خاص ورزد.
آثار حرامخواری و لقمه حرام براساس آموزههای دینی
شخصی به محضر رسول خدا شرفیاب شد. به آن حضرت عرض کرد که دوست دارم دعایم مستجاب شود، چه کنم؟ پیامبر خدا به او فرمود: طهر ماکلک و لاتدخل بطنک الحرام، لقمهات را پاک کن تا مبادا به حرامی آلوده باشد و مراقب باش هیچ حرامی را مصرف نکنی (همان)
براساس آموزههای دینی ، درآمدهای حرام تاثیر بدی بر روند اقتصاد خانواده و تغذیه آنان و همچنین نفس و روان استفاده کنندگان میگذارد.
* آثار تغذیه طیب از نظر قرآن
واژه طیب در برابر خبیث ناظر به چیزی است که از همه جهات و ابعاد مناسب انسان است. بنابراین، نمیتوان آن را محدود به پاکی ظاهری دانست.
براساس آموزههای قرآن، انسان باید در تغذیه دقت نظر کرده و طیبات را مورد استفاده قرار دهد و از خبیثات اجتناب ورزد؛ زیرا طیبات چیزهایی است که خدا با توجه به ساختار انسان برای استفاده او آفریده است تا بدون هیچ یا کمترین آثار سوء، بقای انسان را تضمین کند و او را در مسیر بالندگی و رشد یاری رساند و امکان اظهار صفات الهی را در انسان فراهم سازد.
وقتی خدا در قرآن مصادیقی از طیبات را بیان میکند تنها ناظر به مناسبت با بدن نیست که امری را طیب میکند، بلکه مناسبت با نفس و روان نیز مد نظر قرار میگیرد؛ زیرا از نظر قرآن تاثیرات مثبت و منفی طیبات و خبیثات فراتر از تن، روان و نفس آدمی را نیز درگیر میکند، به طوری که مثلا کسی که تغذیه طیب دارد، عمل صالح نیز از او صادر میشود؛ چنانکه خدا میفرماید: یَا أَیُّهَا الرُّسُلُ کُلُوا مِنَ الطَّیِّبَاتِ وَاعْمَلُوا صَالِحًا إِنِّی بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِیمٌ؛ اى پیامبران از پاکیزهها بخورید و کار صالح و شایسته کنید که من به آنچه انجام مىدهید دانایم. (مومنون، آیه ۵۱)
اینکه خدا در این آیه طیبات را در کنار عمل صالح آورده است، به نوعی به موضوع نسبت تاثیرگذاری طیبات در عمل صالح اشاره میدهد؛ زیرا کسی که چیزهای ناپاک (خبیث) را به کار میبرد، به امر آلوده در هر چیزی عادت میکند.
بنابراین، انجام کارهای طالح و خبیث نیز برای او امری عادی و معمولی میشود و به سادگی مرتکب اعمال پلید میشود؛ همچنین کسی که به امور طیب و پاکیزه گرایش داشته باشد، به طور طبیعی به عمل صالح به عنوان امری پاکیزه گرایش مییابد؛ زیرا ساختار وجودی او به چنین گرایشی رسیده و شاکله وجودی و شخصیتی او را شکل داده است. شکی نیست که هر کسی براساس شاکله و شخصیت وجودی خود اندیشه و انگیزه خویش را جهت میدهد؛ چنانکه خدا میفرماید: بگو هر کس بر حسب ساختار شاکله شخصیتی و جهات روانى و بدنى خود عمل مىکند؛ و پروردگار شما به هر که راهیافتهتر باشد داناتر است. (اسراء، آیه ۸۴)
پس میتوان گفت که غذا و تغذیه طیب و خبیث در شاکله شخصیتی و ساختار وجودی هر فرد انسانی تاثیر مثبت و منفی میگذارد و آثار این شخصیت خوب و بد نیز در عمل صالح و طالح خودنمایی میکند. براساس تعالیم اسلام، نقش تغذیه در شکلگیری شخصیت و در نتیجه عمل چنان مهم و اساسی است که بخش عمده آموزههای دستوری و تجویزی اسلام در قالب حلال و حرام ناظر به مسئله تغذیه است. به عنوان نمونه به سبب تاثیرات منفی مسکرات در به خمار بردن عقل، خدا آن را حرام میکند؛ زیرا قوه ادراکی و گرایشی بشر متاثر از خمر در پوششی میرود که دیگر قابل استفاده نیست و عقل، کار ویژه خود را از دست میدهد. این از دست رفتن عقل در پس پوشش خمر تا جایی است که شخص رفتارهای طبیعی خود را از دست میدهد و حتی گاه قادر به مهار قوای جوارحی و اعضا برای حرکت نیست و در رفتار و حرکت تلوتلو میخورد که از آن به سکر و سکاری یعنی مستی یاد میشود.
خدا بهصراحت در علت تحریم خمر میفرماید: اى کسانى که ایمان آوردهاید! شراب و قمار و بتها و تیرهاى قرعه پلیدند و از عمل شیطان هستند. پس از آنها دورى گزینید! باشد که رستگار شوید؛ همانا شیطان مىخواهد با شراب و قمار میان شما دشمنى و کینه ایجاد کند و شما را از یاد خدا و از نماز باز دارد، پس آیا شما دست برمىدارید. (مائده، آیات ۹۰ و۹۱)
در جایی دیگر نیز میفرماید: درباره شراب و قمار از تو مى پرسند؟ بگو: در آن دو، گناهى بزرک و سودهایى براى مردم است ولى گناه آن دو از سود آنها بزرگتر است. (بقره، آیه ۲۱۹)
از این آیات بروشنی به دست میآید که آنچه ملاک حلیت و حرمت نسبت به مصادیق تغذیه است، همان مصالح و مضار آن چیزها است. در حقیقت خدا چیزی را که مصالح اکثری داشته باشد حرام نمیکند، چنانکه چیزی که دارای مفاسد و مضار اکثری است، حلال نکرده است. به یک معنا میتوان گفت که احکام تابع مصالح و مفاسدی است که در متعلق احکام است؛ چنانکه محقق خراسانی صاحب کفایه مینویسد: در احکام ظاهری شرعی ـ مانند احکامی که با اصول عملیه ثابت میشود- مصلحت در خود احکام است نه آنکه از قبل در متعلق وجود داشته باشد، هر چند لزوم مصلحت در متعلق احکام واقعی را بپذیریم. (کفایهالاصول، آخوند محمد کاظم خراسانی، بیتا، ص ۲۵۱)
آنچه در اینجا برای ما اهمیت دارد، این است که احکام حلال و حرامی که برای تغذیه و مصادیق آن بیان شده است، تابع مصالح و مفاسدی است که در متعلق حکم وجود دارد. پس اگر چیز طیب باشد به طور طبیعی حلال و اگر خبیث باشد حرام است.
البته از نظر قرآن، اصولا مالی که از طریق حرام به دست میآید هر چند که به ظاهر طیب باشد، اما در باطن خبیث است و همان آثار بر آن بار میشود؛ زیرا نفس انسان، چون نفس حیوان نیست تا گفته شود خوردن یک هندوانه طیب از راه حلال با خوردن آن از غیر حلال هیچ فرقی ندارد؛ زیرا این غذای حرام در نفس انسان اثر خودش را میگذارد؛ زیرا شخص، میداند که از مال حرام تغذیه میکند و نفس با آگاهی از این امر متاثر از تغذیه خواهد بود.
* نوع درآمد، تعیینکننده شخصیت و سرنوشت انسان
در فقه اسلامی از کسبهای حرامی سخن به میان آمده است که تاثیر بدی بر روند اقتصاد خانواده و تغذیه آنان و همچنین نفس و روان استفاده کنندگان میگذارد. اصطلاح مکاسب محرمه در فقه اسلامی به معنای روشهای کسب و کار و درآمد حرام و ممنوع از دیدگاه اسلام است. این بدان معناست که روش درآمدی در اسلام میبایست بر اساس موازین و معیارهای خاص باشد که اگر تحقق نیابد در حقیقت کسب حرام تلقی میشود. به عنوان نمونه خداوند در آیه ۲۹ سوره نساء میفرماید:ای کسانی که ایمان آوردهآید، اموال همدیگر را به ناروا مخورید- مگر آنکه داد و ستدی با رضایت دو طرف، از شما انجام گرفته باشد- و خودتان را مکشید، زیرا خدا همواره با شما مهربان است. از این آیه به دست میآید که هرگونه تصرفی از جمله تصرف در اموال دیگران جز به رضایت دو سویه که از راه تجارت به دست میآید جایز نیست. به نظر میرسد که قرآن میخواهد بگوید که این گونه تصرفات باطل در حقیقت نوعی خودکشی است؛ زیرا انسان با تصرفات باطل و حرام، نفس الهی خود را میکشد و آن را دفن میکند. کسی که با تصرفات باطل و حرام، اموال دیگران را تصرف میکند، در حقیقت شخصیت و در نهایت سرنوشت خود را از میان میبرد که مصداق قتل است؛ زیرا نفس در وجود هر انسانی امانتی الهی است. خداوند در برخی از آیات قرآن، از فطرتکشی به عنوان ظلم یاد کرده است؛ چرا که ظلم از عناوینی است که نیازمند دو طرف است که یکی ظالم و یکی مظلوم باشد. پس آن کسی که مظلوم است نفسی غیر از نفس ظالم است؛ یعنی ظالم همان نفس خلقی است که در حق نفس الهی و وجه الهی که امانت در نزد اوست، خیانت میکند و همین خیانت مصداق ظلم است. (آل عمران، آیات ۱۵۴ و ۱۱۷؛ اعراف، آیه ۱۶۰)
به هر حال، درآمد انسانی، عامل مهمی در تعیین شخصیت و سرنوشت هر انسانی است. اگر این مکاسب حرام باشد، به طور طبیعی شخصیت او نامتعادل و سرنوشت وی تلخ و دردناک خواهد بود.
در اسلام بر این نکته تاکید میشود که خوراکی انسان میبایست طیب و پاک باشد و لقمه خبیث نباید خورده شود (اعراف، آیه ۱۵۷)؛ همچنین باید این لقمه از راه پاک و حلال به دست آید. از این رو دو عنوان طیب و حلال بودن، شرط مهم و اساسی در خوراکی است.
* آثار حرامخواری از نظر روایات
در روایات اسلامی از تاثیر حرامخواری در شقاوت ابدی انسان بسیار سخن گفته شده است تا جایی که امام حسین (ع) رفتار و کردارهای زشت حرامیان در کربلا را برخاسته از حرامخواری و لقمه حرام میداند که شکمها به آن انباشته شده است؛ در روایت است. هنگامى که عمربن سعد سپاهیان خود را براى جنگ با ایشان آماده کرد و از هر سو آن حضرت را در محاصره گرفتند و امام (ع) بهسوى دشمن بیرون آمد و آنها را به سکوت دعوت کرد، اما خاموش نشدند خطاب به آنها فرمود: واى بر شما! شما را چه زیان که به من گوش دهید و گفتار مرا که به راه راست فرا مىخوانم بشنوید... همه شما از من نافرمانى مىکنید و به سخنان من گوش نمىدهید؛ زیرا شکمهایتان از حرام پر شده و بر دلهایتان مُهر غفلت خورده است.
برخی از آثار لقمه حرام که در آیات و روایات بیان شده است عبارتند از:
۱. مهر شدن و سیاهی دل: در آیات قرآن بارها تکرار شده که گناهان موجب زنگاری قلب و سیاهی آن و در نهایت دفن و مهر خوردن آن میشود. (شمس، آیات ۷ تا ۱۰؛ مطففین، آیه ۱۴؛ بقره، آیه ۷) وقتی دل انسان بسته شود و راه ادراکی قفل گردد، انسان مطالب را وارونه میفهمد و بر عکس عمل میکند و لذا گرفتار فکر پلید و عمل زشت میشود و حتی به آسانی مرتکب قتل پیامبران و امامان معصوم میگردد. همچنین در روایات معصومان (ع) آمده که لقمههای حرام و درآمدهای ناپاک موجب سیاهی دل میشود. (بحارالانوار، ج ۵۴ ص ۸)
۲. لعنت فرشتگان، کسی که لقمه حرام میخورد مورد لعن فرشتگان قرار میگیرد. رسول خدا (ص) فرمودند: اذا وقعت اللقمه من حرام جوف العبد لعنه کل ملک فیالسماوات و فیالارض؛ هرگاه لقمهای حرام در شکم بندهای از بندگان خدا قرار گیرد، تمام فرشتگان زمین و آسمان او را لعنت میکنند (الدعوات، ص ۵۲؛ و نیز نگاه کنید: مکارم الاخلاق، طبرسی، قم، چهارم، ۱۴۱۲ ق، ص ۱۵۰؛ بشارهًْ المصطفی، عمادالدین طبری، چاپ کتابخانه حیدریه، نجفاشرف، ۱۳۸۳ ق، ص ۲۸)
۳. عدم قبولی اعمال خیر: عدهای از مردم کارهای خیر میکنند، ولی به دلیل آنکه حرام در زندگی آنان راه یافته این کارهای خیر بیارزش خواهد بود و هیچ تاثیری در زندگی دنیوی و اخروی آنان نخواهد گذاشت. رسول خدا (ص) در این باره فرموده است: کسی که کسبش حرام است خداوند هیچ کار خیری را از او نمیپذیرد، چه آن کار، صدقه باشد، چه آزاد کردن بنده، حج باشد یا عمره و خداوند متعال به عوض پاداش این کارها، گناه برای او ثبت میکند و آنچه پساز مرگش باقی میماند. توشه دوزخ او خواهد بود. (ثواب الاعمال، ص ۲۸۲؛ و نیز نگاه کنید: عوالی اللئالی، ابن فهد حلی، دار الکتاب الاسلامی، اول ۱۴۰۷ ق، ج ۱، ص ۳۶۵)
امام باقر (ع) فرمود: مَنْ أَصَابَ مَالًا مِنْ أَرْبَعٍ لَمْ یقْبَلْ مِنْهُ فِی أَرْبَعٍ، مَنْ أَصَابَ مَالًا مِنْ غُلُولٍ أَوْ رِبًا أَوْ خِیانَهًْ أَوْ سَرِقَهًْ لَمْ یقْبَلْ مِنْهُ فِی زَکاهًْ وَ لَا صَدَقَةهًْ وَ لَا حَجٍّ وَ لَا عُمْرَهًٍْ؛ کسب در آمد از چهار منبع؛ موجب میشود که چهار عمل نیک از انسان پذیرفته نشود: کسب در آمد از راه فریبکاری، رباخواری، خیانت و سرقت سبب میشود که اعمال نیک انسان همچون زکات، صدقه واحسان، حج و عمرهاش پذیرفته نشود. (وسائلالشیعة، ج ۱۱، ص ۱۴۵) امام باقر (ع) در سخن دیگری فرمود: إِنَّ الرَّجُلَ إِذَا أَصَابَ مَالًا مِنْ حَرَامٍ لَمْ یقْبَلْ مِنْهُ حَجٌّ وَ لَا عُمْرَهًْ وَ لَا صِلَةُ رَحِمٍ حَتَّی إِنَّهُ یفْسُدُ فِیهِ الْفَرْجُ؛ چون کسی مال حرامی به دست آورد، نه حج او قبول میشود، نه عمره او و نه صلهرحم او، حتّی مال حرام نکاح را هم تباه کرده و خانوادهها را متلاشی میکند. (بحارالانوار، ج ۱۰۰، ص ۱۱)
پیامبر اکرم (ص) فرمود: خدا را فرشتهای است که هر شب بر بیتالمقدس بانگ برمیدارد که: هر کس حرام بخورد، خدا نه نماز نافله او را میپذیرد نه نماز واجب را (عدهًْالداعى، ج ۱۵۳، ص ۱۵۲)
پیامبر (ص) در سخن دیگری عبادت را با لقمه ناپاک بیثمر دانسته و میفرماید: الْعِبَادَهًْ مَعَ أَکلِ الْحَرَامِ کالْبِنَاءِ عَلَی الرَّمْلِ وَ قِیلَ عَلَی الْمَاءِ؛ عبادت با خوردن حرام، همچون بنا کردن ساختمان بر روی ریگ یا آب است که هر لحظه ممکن است نابود شود. (بحارالانوار، ج ۸۱، ص ۲۵۸) همچنین آن بزرگوار فرمود: هر کس مالی حرام کسب کند، خدا نه صدقه او را میپذیرد و نه بنده آزاد کردن و نه حج گزاردن و نه عمره گزاردن او را، و به اندازه پاداش این اعمال برای او گناهانی سنگین مینویسد؛ و آنچه از وی پس از مرگش بر جای بماند، توشه راه جهنّم او خواهد بود و هر کس بر حرام دست یابد و از ترس خدا آن را رها کند، خداوند او را مورد دوستی و رحمت قرار میدهد و دستور میدهد تا او را به بهشت ببرند. (وسائلالشیعهًْ، ج ۱۱، ص ۱۴۵)
امام علی (ع) به کمیل میفرماید: یا کمَیلُ لَیسَ الشَّأْنُ أَنْ تُصَلِّی وَ تَصُومَ وَ تَتَصَدَّقَ الشَّأْنُ أَنْ تَکونَ الصَّلَاهًْ بِقَلْبٍ نَقِی وَ عَمَلٍ عِنْدَ اللَّهِ مَرْضِی وَ خُشُوعٍ سَوِی وَ انْظُرْ فِیمَا تُصَلِّی وَ عَلَی مَا تُصَلِّی إِنْ لَمْ یکنْ مِنْ وَجْهِهِ وَ حِلِّهِ فَلَا قَبُول؛ای کمیل مهم آن نیست که فقط نماز بگزاری و روزه گیری و صدقه دهی، مهمّ آن است که نماز با دلی پاک و کرداری خدا پسندانه و خشوعی درست همراه باشد و بنگری که در چه مکان و لباسی نماز میگزاری و بر چه زمین و سجده گاهی پیشانی میگزاری که اگر از راه درست و حلالش نباشد پذیرفته نیست. (بحارالأنوار، ج ۷۴، ص ۴۱۷)
۴. عدم قبولی نماز: حرامخواری آثاری دارد که از جمله آنها عدم قبولی عباداتی، چون نماز و روزه است؛ خداوند به صراحت بیان میکند که فقط عبادات متقین مورد قبول است (مائده، آیه ۲۷) پس کسی که حرامخواری میکند و بیتقوایی دارد، عبادتش هرچند زیاد و طولانی باشد هیچ تاثیری نخواهد داشت. چنین شخصی همانند ریاکاری است که آب پاک و شربتی شیرین و عسل مصفایی را با خون و دیگر آلودگیها مخلوط کند و در حجم بسیار به کسی پیشکش کند که قابل استفاده نخواهد بود.
رسول خدا (ص) درباره عدم قبولی نماز حرامخوار فرمودند: مَنْ اکلَ لُقْمَهًْ حَرامٍ لَنْ تُقْبَلَ لَهُ صَلَوهًْ ارْبَعینَ لَیلَهًْ، وَ لَمْ تُسْتَجَبْ لَهُ دَعوَهًْ ارْبَعینَ صَباحاً وَ کلُّ لَحْمٍ ینْبِتُهُ الْحَرامُ فَالنَّارُ اوْلی بِهِ وَ انَّ اللُّقْمَهًْ الواحِدَهًَْ تُنْبِتُ اللَّحْمَ؛ نماز کسی که لقمهاش حرام است تا چهل روز از ارزش چندانی برخوردار نیست و تا چهل روز دعای او مستجاب نمیشود و هر مقدار از بدن که پرورش یافته لقمه حرام باشد سزاوار آتش و سوختن است. (بحارالانوار، ج ۶۳ ص ۴۱۳) البته این به آن معنی نیست که نماز و عبادات از او ساقط میشود و عباداتش صحیح نیست بلکه باید به وظیفهاش عمل کند، اما اعمالش مقبول نخواهد بود.
۵. عدم اجابت دعا: از دیگر آثار حرامخواری این است که دعای چنین شخصی از سوی خداوند اجابت نمیشود. در حدیثی قدسی آمده است که خداوند متعال میفرماید: فَمِنْک الدُّعَاءُ وَ عَلَی الْإِجَابَهًْ فَلَا تَحْتَجِبُ عَنِّی دَعْوَهًْ إِلَّا دَعْوَهًَْ آکلِ الْحَرَام؛ بنده من! تو دعا کن، من اجابت میکنم. بدان که تمام دعاها به پیشگاه اجابت من میرسد، مگر دعای کسی که مال حرام میخورد. (بحارالانوار، ج ۶۳، ص ۳۱۴؛ عده الداعی ص ۹۳۱)
۶. نسلهای ناپاک: آثار لقمه در نسلهای آدمی ظهور و بروز میکند و اینگونه نیست که پس از مدتی تمام شود. اگر از این لقمه نطفهای بسته شود این بچه جز گناه و بدکاری و پلید اندیشی کاری نخواهد کرد. امام صادق (ع) میفرماید: کسب الحرام یبین فی الذریه؛ آثار کسب حرام در نسل آدمی آشکار میشود. (فروع کافی، ج ۱، ص ۳۶۳؛ وسائل الشیعه، حر عاملی، موسسه آلالبیت (قم، اول، ۱۴۰۹ ق، ج ۱۷، ص ۸۲)
۷. عدم شفاعت: از دیگر آثار لقمه ناپاک و حرامخواری این است که آدمی به شفاعت پیامبر (ص) و دیگر شفیعان نخواهد رسید. ابیالعباس مکبر روایت میکند که: در محضر امامباقر (ع) شرفیاب بودم که مردی به نام ابو ایمن حضور آن حضرت رسید و گفت:ای اباجعفر! مردم مغرور شده و مدعی هستند که برای امت، شفاعت پیغمبر اکرم (ص) کافی است. حضرت سخت متغیر شد، به طوری که آثار غضب از چهره مبارکش هویدا گشت و فرمود: وای بر توای ابا ایمن! چگونه این مردم فکر میکنند که [اگر]مرتکب هر منکری شده و امیال خود را انجام دهند و هر لقمه حرامی را خورده و دست درازی به اموال و نوامیس دیگران بکنند، [باز میتوانند]چشم به شفاعت پیغمبر داشته باشند؟ (تفسیر جامع، سیدمحمد ابراهیم بروجردی، انتشارات صدر، تهران ۱۳۶۶ ش، ششم، ج ۵، ۴۱۳)
۸. عذاب الهی: در آیات و روایات از دیگر آثاری که برای حرامخواری بیان شده، عذابهای الهی در دنیا و آخرت است. (نگاه کنید: مکارم الاخلاق، ص ۴۶۸)
منبع : خبرگزاری اهلبیت (ع)
کد مطلب: 447656