اکونومیست:
به عصر «دیکتاتورهای چرخشی» خوش آمدید!
15 فروردين 1401 ساعت 23:32
دیکتاتورها همیشه دروغ گفتهاند، براین اساس، ادعاهای اخیر کرملین محلی از اعراب ندارند. دیکتاتورها اغلب از ترور نیز استفاده میکنند، بنابراین آنچه ولادیمیر پوتین با غیرنظامیان اوکراینی انجام میدهد چیز جدیدی نیست. کتاب جذابی وجود دارد که استدلال میکند تعادل بین دروغ و کشتن تغییر کرده است. برای اکثر مستبدان مدرن، دروغ اهمیت بیشتری دارد.
اکونومیست نوشت: دیکتاتورها همیشه دروغ گفتهاند، براین اساس، ادعاهای اخیر کرملین محلی از اعراب ندارند. دیکتاتورها اغلب از ترور نیز استفاده میکنند، بنابراین آنچه ولادیمیر پوتین با غیرنظامیان اوکراینی انجام میدهد چیز جدیدی نیست. کتاب جذابی وجود دارد که استدلال میکند تعادل بین دروغ و کشتن تغییر کرده است. برای اکثر مستبدان مدرن، دروغ اهمیت بیشتری دارد.
به گزارش کبنا؛ در ادامه این مطلب آمده است: در کتاب «دیکتاتورهای چرخشی» سرگئی گوریف که یک اقتصاددان روسی است و در تبعید به سر میبرد به همراه دانیل تریزمن چگونگی این تغییر را شرح میدهند. در قرن بیستم، مستبدان، بسیار خشن بودند. هیتلر، استالین و مائو میلیونها نفر را کشتند. هیولاهای کوچکتری مانند موبوتو سسه سکو، دیکتاتور کنگو، وزرای کابینه را در ملاء عام به دار آویختند. هدف از این کار ترساندن مردم و تسلیم آنها بود.
نویسندگان این کتاب، «دیکتاتورهای رعب آور» را با «دیکتاتورهای چرخشی» مقایسه میکنند. در حال حاضر مورد دوم رایجتر از مورد اول است. تقریباً یک چهارم خودکامههایی که در دهه 1960 قدرت را به دست گرفتند، بیش از 100 مخالف را در سال میکشتند. این در حالی است که از میان افرادی که در دهه 2000 قدرت را به دست گرفتند، کمتر از یک دهم این کار را انجام دادهاند.
دیکتاتورهای چرخشی وانمود میکنند که دموکرات هستند. انتخابات چند حزبی برگزار و ادعا میکنند که بیش از 90 درصد آرا را به دست آوردهاند، همانند چیزی که در دهههای 1960، 1970 و 1980 در کشورهای غیردموکراتیک رایج بود.
تبلیغات دیکتاتورهای رعب آور، خام بنظر میرسید. تندیسهای استالین بر روی 38 قله در آسیای مرکزی نصب شد. نشان مائو نیز به قدری تولید شد که صنعت هواپیماسازی چین را با کمبود آلومینیوم مواجه کرد. موسولینی و کیم جونگ ایل نیز ادعای طی الارض و جابجایی از نقطهای به نقطه دیگر داشتند. این چیزها سلاحی به شمار میآمد که قابلیت رژیم برای وادار کردن مردم به تکرار مزخرفات را نشان میداد.
دیکتاتورهای چرخشی دوست دارند تصویری از شایستگی به نمایش بگذارند. نورسلطان نظربایف عادت داشت که فهرستی از سیاستهای کشور را قرائت و وزرای خود را به خاطر عدم ارائه خدمات بهتر به مردم سرزنش کند. دیکتاتورهای چرخشی ایدئولوژی منسجمی ندارند، اما با به کارگیری طنز و شوخی، خود را نجیب و مخالفانشان را پست جلوه میدهند. آنها حتی سرگرمیهای ناچیز را به دید سلاح میبینند.
سانسور در دستور کار دیکتاتورهاست. دیکتاتورهای چرخشی اجازه میدهند چند روزنامه مخالف با تیراژ پایین باقی بمانند تا نشان دهند آزادی بیان را محترم میشمارند. در همین حین، مطبوعات مستقل را با وضع مالیات غیر منطقی فلج میکنند و کمی بعد همین رسانهها توسط نزدیکان رئیس جمهور خریداری میشود. منتقدان را به دلیل انتشار "اخبار جعلی" با شکایت و افترا مورد آزار و اذیت قرار میدهند و جریمه میکنند. رئیس جمهور سابق اکوادور، رافائل کورئا، به بهانه استفاده غیرمجاز از عکس خود، مستندهای اینترنتی را حذف کرد. رهبران مستبدی که به جای سانسور، رسانهها را دستکاری میکنند، معمولاً محبوبتر از رهبران دموکراتیک هستند که به مطبوعات آزاد میدان میدهند.
هدف یک دیکتاتور چرخشی این است که به ظاهر اجازه رقابت سیاسی را میدهد اما در عمل دست و پای آن را میبندد. این دیکتاتورها مخالفان خود را به دلیل جرائم غیرسیاسی، مانند کلاهبرداری یا تجاوز جنسی زندانی میکنند. گاهی اوقات آنها را برای مدت کوتاهی حبس میکند و موجب اخلال در کارشان میشوند. احزاب مخالف را درگیر تشریفات اداری میکنند یا آنها را با جریمه و شکایت ورشکست میسازند. برای مبرا کردن خود از سرکوب، وظیفه جهمنی کردن زندگی مخالفان را به یک شبه نظامی جوان یا ارتشی از ترول های آنلاین برون سپاری میکنند و از این طریق مخالفان را جری و آدرس و عکسهای خصوصیشان را منتشر کنند.
از نظر آقای گوریف و تریزمن، جهان آزاد باید با دقت بیشتری به دنبال نشانههایی باشد که نشان میدهند رهبران در حال تضعیف نهادها هستند. جهان آزاد حتی در دیکتاتوریها باید از مدرنیزاسیون استقبال کند، زیرا توسعه اقتصادی و اجتماعی در نهایت ممکن است مطالبات بیشتری برای آزادی ایجاد کند. باید از کمک به دیکتاتورها و پولشویی آنها دست بردارد و شکایت علیه مخالفان تبعیدی را مهار کند.
متأسفانه، زرادخانههای فریب در حفظ رهبران در قدرت بسیار مؤثر است، شاید به همین دلیل است که دموکراسی جهانی در دهه گذشته در حال پسرفت بوده است. اگر این رهبران برای مدت طولانی در قدرت بمانند، اغلب سرکوبگرتر میشوند. آقای پوتین ممکن است به اندازه استالین بیرحم نباشد، اما در دهه سوم ریاستجمهوری خود به شدت از «چرخش» به «ایجاد رعب» تغییر جهت داده است. شی جین پینگ که او نیز نشانهای از بازنشستگی سیاسی نشان نمیدهد، چین را به یک کشور پلیسی تبدیل کرده است. در بسیاری از کشورها مردم نه میتوانند به حاکمان خود اعتماد کنند و نه میتوانند از آنها پنهان شوند.
کد مطلب: 446551