مطلب ارسالی؛
آیا کسی درد دل این جوان زیلایی را میشنود؟
7 دی 1400 ساعت 9:04
اینجا زیلایی است، دهستان (بخش) نمونه ایثارگری در کشور، ۱۵۰ کیلومتری با شهر یاسوج مرکز استان کهگیلویه و بویراحمد و ۷۰ کیلومتری با لردگان از توابع چهارمحال و بختیاری (نقطه مرزی بین دو استان) فاصله دارد، دارای مردمی خونگرم و مهربان که در تمام صحنههای انقلاب و نظام حضور پر رنگی داشته و دارند.
اینجا زیلایی است، دهستان (بخش) نمونه ایثارگری در کشور، ۱۵۰ کیلومتری با شهر یاسوج مرکز استان کهگیلویه و بویراحمد و ۷۰ کیلومتری با لردگان از توابع چهارمحال و بختیاری (نقطه مرزی بین دو استان) فاصله دارد، دارای مردمی خونگرم و مهربان که در تمام صحنههای انقلاب و نظام حضور پر رنگی داشته و دارند.
راههای پر پیچ خم و نا امن مسیر یاسوج یا لردگان به زیلایی را که بگذرید و بسلامتی به منطقهی مظلوم زیلایی برسید.
روستاهای زیادی را خواهید دید که ورودیشان مزین به تابلو و تمثال زیبای شهدای جوان زیلایی است؛ ۷۲ شهید گلگون کفن هیچ روستایی را یافت نمیکنید که شهیدی را تقدیم انقلاب نکرده باشد، خانوادهای را نمییابید که رزمندهای نداشته باشند.
همه بلااستثنا از این برکات الهی و نور معنویت بهره مند هستند.
به روستای شهید پرور موشمی سفلی خوش آمدید.
به روستای شهید پرور موشمی وسطی خوش آمدید.
به روستای شهید پرور موشمی علیا خوش آمدید.
به روستای شهید پرور بردپهن خوش آمدید.
به روستای شهید پرور ...
بیشتر بخوانید:
خزان آسایش و وعدهها در مورزرد زیلایی / سنگینی درد زندگی و بیماری برگرده زنان / ترک تحصیل دانشآموزان و نفوذ ماهواره بر پشتبام منازل روستایی
کاروان سلامت در مورزرد زیلایی / کمبود زیرساختهای آموزشی در مورزرد زیلایی بیداد میکند ( + فیلم و تصاویر )
به دیوار هر خانهای در زیلایی عکسی از شهیدی یا جانبازی آویزان است که برکت خانواده است.
زیلایی به شهدایش، به جانبازی و جانفشانی های سرداران جوان شهیدش میبالد.
به روستای شهید پرور مورغم خوش آمدید
روزگاری در این روستا در کنار رودخانه پر آب خرسان، زندگی جاری بود صدای زنگ گلهی گوسفندان، هی هی چوپانان و صدای مشک دوغ مادران در سپیدهی سحر اذان ایل و روستا بود، زندگی جاری بود، مورغم شاد بود
اما مورد بی مهری مسولانی قدر نشناس و وظیفه نشناس قرار گرفت و مورغم، مور غم شد
نیمی از جمعیت روستا اجباراً مهاجرت کردند و در اطراف شهر لردگان پناه گرفتند
جاده نبود، چارهای نبود...
شاید در تابستانی لودری از مسیری گذر کرد و تیغی بر شاهد رنجهای مردم این روستای غیور و شهید پرور میکشید.
اما هنوز خیلیها ماندند، در کنار افتخاراتمان، شهدایمان ماندند.
به امید تحقق وعدههای تکراری مسولان ماندند.
شاید روزی زیلایی به حقش رسید.
-----------------------------------------
تقی ستاریفرد
فعال فرهنگی و اجتماعی زیلایی
کد مطلب: 442874