تاریخ انتشار
شنبه ۱۳ آذر ۱۴۰۰ ساعت ۱۴:۲۹
کد مطلب : ۴۴۱۹۸۳
یادداشت ارسالی؛
بازگشت به ادبیات عصر «ارباب - رعیتی»
۶
کبنا ؛ بشر مدرن در حالی دهه سوم قرن اول از هزاره سوم را آغاز کرده است که سرعت رشد علم و تکنولوژی بویژه در مقولاتی همچون هوش مصنوعی، ارتباطات، نجوم و ... در اوج خود قرار دارد. این اندازه از شتاب در تحولات بشر باعث تعمق و تأمل عمیق در آینده گونه بشری شده است و بسیاری از صاحب نظران نوع و سبک زندگی در آینده را کاملاً متفاوت و یک پدیده جدید پیش بینی میکنند.
با وجود این اتفاقات در گوشه گوشه جهان که بخشهایی از آن را میتوان در پروژه بزرگ گردشگری ۲۰۳۰ عربستان، مسابقات جام جهانی سال آینده در قطر و یا پیشرفتهای ترکیه در اطراف ایران دید اما در این گوشه از جهان یعنی کهگیلویه و بویراحمد ما در حال عقب گرد به مناسبت پیشامشروطه و یا بعد از آن عصر ارباب و رعیتی هستیم.
نگاهی به مناسبات، ادبیات، موسیقی، و مناسک ازدواج و مرگ در استان بخوبی گواه این واقعیت است و در سالهای اخیر فضای سیاسی و انتخاباتی استان کهگیلویه و بویراحمد نیز کاملاً در چنبره نگرشها و رفتارهای قومی و ایلی بوده است.
ایل و مناسبات ایلی در رأس هر کنش و رفتار سیاسی، اجتماعی و فرهنگی قرار گرفته است و دیگر نه تنها کسی ابایی از پنهان کردن تعصب و وابستگی به این موضوعات ندارد که آن را با افتخار و غرور اعلام میکند و هر کس که خارج از این مناسبات باشد مذمت میشود.
این که چه شد که ما از تعاریف و مفاهیم مدرن و شهروندی و جامعه مدنی این گونه در حال سقوط به پرتگاه مسائل طبقاتی و عصر حجری هستیم نیازمند بررسی و تحلیلهای سیاسی و جامعه شناسی است و در این مجال فرصت برای پرداختن به آن وجود ندارد اما نمیتوان بیش از این بر این رجعت منفی چشم بست و غلبه و ادبیات و گفتمان ارباب - رعیتی بر فضای روز جامعه را نادیده گرفت.
نگاهی گذرا به مناسک و آئین مرگ برخی افراد و ادبیات و رفتارهای دیگران و بیش از همه رسانههای استان کهگیلویه و بویراحمد که روز به روز به شکل رقابتی و چشم و هم چشمی در حال تزاید است بخوبی گوه عمق فاجعه اجتماعی است.
ممکن است برخی کماکان سعی در دفاع و توجیه نظری این مناسبات باشند و حتی آنرا در جهت رفعی از مشکلات اجتماعی مؤثر بدانند ولی در پاسخ این افراد باید گفت: اتفاقاً پذیرش بخشی حتی جزیی از یک رفتار یک اجازه دادن به کل آن رفتار و ادبیات که به صورت تدریجی و یا یکباره خود را حاکمنماید. زمانی این ادبیات مختص مراسمات مرگ بود اما امروزه فضای سیاسی و مدیریتی استان کهگیلویه و بویراحمد نیز در تسلط این شکل از مناسبات قومی قرار گرفته است و موضوعاتی همچون شایسته سالاری، نخبه گرایی و تخصص گرایی هیچجایگاه و اهمیتی در استان ندارد. از دل این مناسبات نمایندگانی انتخاب میشوند که تنها متخصص فاتحه خوانی رفتن هستند و مبنا و ملاک حمایت نیز تعداد فاتحه خوانی رفته در سال است. اینگونه نمایندگان در تهران پایگاه و جایگاهی ندارند و کل کنش گری آنها کنش گری ترحیم است و هیچخبری از جذب اعتبار و یا نفوذ در وزارت خانهها و نهادهای کشوری نیست.
رسانهها و تحصیل کردگان استان کهگیلویه و بویراحمد باید نسبت به سیطره و نفوذ این ادبیات و گفتمان تاریخ گذشته که در دوره خود جزء عقب ماندگی و جنگ و برادر کشی نتیجهای برای استان نداشت حساس و روشنگر باشند. اینکه رسانهها بی محابا از همان پیشوند و پسوندهای ایلی برای افراد استفاده میکنند یعنی تقسیم بندی شهروندان به برتر و ضعیفتر آن هم از لحاظ خونی و یعنی بازگشت از عصر شهروندی به عصر رعیتی.
وقتی قرار است با تاکید فردی را همچنان کلانتر بدانیم و با القاب تاریخ گذشته وی را صدا کنیم یعنی اینکه کماکان بقیه رعیت هستند و باید قواعد ارباب و رعیتی را پایبند بود.
همه مردم استان کهگیلویه و بویراحمد شهروندان و ملت یک کشور واحد به نام ایران هستند و در مقابل قانون برابر. بنابرایننباید بعضی تقسیم بندیهای مربوط به گذشته هم چنان در زندگی و حیات سیاسی و اجتماعی امروز مردم حضور داشته باشد و گمان کنیم که یا چیز مهمی نیستن و یا مربوط به حوزههای خاصی از زندگی هستند و یا از همه بدتر خود بخشی از این بازی شویم و در شبکههای اجتماعی و رسانهها دنبال کننده و مشوق باشیم.
با وجود این اتفاقات در گوشه گوشه جهان که بخشهایی از آن را میتوان در پروژه بزرگ گردشگری ۲۰۳۰ عربستان، مسابقات جام جهانی سال آینده در قطر و یا پیشرفتهای ترکیه در اطراف ایران دید اما در این گوشه از جهان یعنی کهگیلویه و بویراحمد ما در حال عقب گرد به مناسبت پیشامشروطه و یا بعد از آن عصر ارباب و رعیتی هستیم.
نگاهی به مناسبات، ادبیات، موسیقی، و مناسک ازدواج و مرگ در استان بخوبی گواه این واقعیت است و در سالهای اخیر فضای سیاسی و انتخاباتی استان کهگیلویه و بویراحمد نیز کاملاً در چنبره نگرشها و رفتارهای قومی و ایلی بوده است.
ایل و مناسبات ایلی در رأس هر کنش و رفتار سیاسی، اجتماعی و فرهنگی قرار گرفته است و دیگر نه تنها کسی ابایی از پنهان کردن تعصب و وابستگی به این موضوعات ندارد که آن را با افتخار و غرور اعلام میکند و هر کس که خارج از این مناسبات باشد مذمت میشود.
این که چه شد که ما از تعاریف و مفاهیم مدرن و شهروندی و جامعه مدنی این گونه در حال سقوط به پرتگاه مسائل طبقاتی و عصر حجری هستیم نیازمند بررسی و تحلیلهای سیاسی و جامعه شناسی است و در این مجال فرصت برای پرداختن به آن وجود ندارد اما نمیتوان بیش از این بر این رجعت منفی چشم بست و غلبه و ادبیات و گفتمان ارباب - رعیتی بر فضای روز جامعه را نادیده گرفت.
نگاهی گذرا به مناسک و آئین مرگ برخی افراد و ادبیات و رفتارهای دیگران و بیش از همه رسانههای استان کهگیلویه و بویراحمد که روز به روز به شکل رقابتی و چشم و هم چشمی در حال تزاید است بخوبی گوه عمق فاجعه اجتماعی است.
ممکن است برخی کماکان سعی در دفاع و توجیه نظری این مناسبات باشند و حتی آنرا در جهت رفعی از مشکلات اجتماعی مؤثر بدانند ولی در پاسخ این افراد باید گفت: اتفاقاً پذیرش بخشی حتی جزیی از یک رفتار یک اجازه دادن به کل آن رفتار و ادبیات که به صورت تدریجی و یا یکباره خود را حاکمنماید. زمانی این ادبیات مختص مراسمات مرگ بود اما امروزه فضای سیاسی و مدیریتی استان کهگیلویه و بویراحمد نیز در تسلط این شکل از مناسبات قومی قرار گرفته است و موضوعاتی همچون شایسته سالاری، نخبه گرایی و تخصص گرایی هیچجایگاه و اهمیتی در استان ندارد. از دل این مناسبات نمایندگانی انتخاب میشوند که تنها متخصص فاتحه خوانی رفتن هستند و مبنا و ملاک حمایت نیز تعداد فاتحه خوانی رفته در سال است. اینگونه نمایندگان در تهران پایگاه و جایگاهی ندارند و کل کنش گری آنها کنش گری ترحیم است و هیچخبری از جذب اعتبار و یا نفوذ در وزارت خانهها و نهادهای کشوری نیست.
رسانهها و تحصیل کردگان استان کهگیلویه و بویراحمد باید نسبت به سیطره و نفوذ این ادبیات و گفتمان تاریخ گذشته که در دوره خود جزء عقب ماندگی و جنگ و برادر کشی نتیجهای برای استان نداشت حساس و روشنگر باشند. اینکه رسانهها بی محابا از همان پیشوند و پسوندهای ایلی برای افراد استفاده میکنند یعنی تقسیم بندی شهروندان به برتر و ضعیفتر آن هم از لحاظ خونی و یعنی بازگشت از عصر شهروندی به عصر رعیتی.
وقتی قرار است با تاکید فردی را همچنان کلانتر بدانیم و با القاب تاریخ گذشته وی را صدا کنیم یعنی اینکه کماکان بقیه رعیت هستند و باید قواعد ارباب و رعیتی را پایبند بود.
همه مردم استان کهگیلویه و بویراحمد شهروندان و ملت یک کشور واحد به نام ایران هستند و در مقابل قانون برابر. بنابرایننباید بعضی تقسیم بندیهای مربوط به گذشته هم چنان در زندگی و حیات سیاسی و اجتماعی امروز مردم حضور داشته باشد و گمان کنیم که یا چیز مهمی نیستن و یا مربوط به حوزههای خاصی از زندگی هستند و یا از همه بدتر خود بخشی از این بازی شویم و در شبکههای اجتماعی و رسانهها دنبال کننده و مشوق باشیم.